سه زندانی سیاسی: خامنهای تواب پروری میکند
16:30 - 31 مرداد 1391
آژانس کُردپا: سه زندانی سیاسی در زندان رجایی شهر کرج با صدور بیانیهای تحت عنوان \"تواب سازی محکوم است\" خامنهای رهبر ایران را مورد اعتراض قرار دادند.
متن این بیانیه برگرفته از فایل صوتی به صورت کامل در پی میآید:
توابسازی محکوم است
پیشتر شنیده بودیم که آنگاه که کارتر شعار حقوقبشر برای حکومتهای دیکتاتوری وابسته سیاستهای آمریکا در سطح جهان و منطقه را مطرح کرد، شاه نیز که میخواست هماهنگ با این سیاست نشان بدهد. در سال 1356 برنامهای بنام جشن سپاس شاه ترتیب داد تا هریک از زندانیان سیاسی که در این جشن شرکت کرده و نشان سپاس شاه را دریافت مینمود، آزاد میشُد. از جملهی کسانی که از این طریق آزاد شدند، زندانیان گروه مؤتلفه از جمله عسگر اولاد.
در واقع شاه با یک تیر دو نشان میزد، از یک سو دل کارتر و نهادهای مدافع حقوقبشر را بدست میآورد و از دیگر سو زندانی را وادار میکرد تا در مقابل شاه و دستگاه ضعف نشان داده و شخصیت آن لگدمال شود. البته شاه هیچ وقت توهم خود خدابینی نداشت او از نسل! پشیمان بودن و از خواستن از شخص به اصطلاح اول مملکت را کافی میدانست. به هیچ وجه نمیتوانستیم باور کنیم که 34 سال بعد رهبر یک حکومت برآمده از انقلابی که آن را برای برانداختن همان فرهنگ و مناسبات حکومتهای فردی و دیکتاتوری به وقوع پیوست. از زندانیان سیاسی بخواهد که توبه کنند و از او عفو بخواهند تا آزاد شوند.
شنیدهایم که هر کس از نزدیکان دیکتاتور که به نزد او رفته و از او خواستهاند که دستور آزادی زندانیان سیاسی و حبسشدگان در خانه را صادر کند، گفته است که توبه کنند تا آزاد شوند. او بجای (اظهار پشیمانی) عمدتا از نص توبه استفاده میکند زیرا میخواهد تا چنین القاء کند که او نمایندهی خدا و حکومت تحت امرش، حکومت خدا است. در واقع نه تنها خامنهای راه شاه را میرود بلکه از او نیز بدتر عمل میکند. برای اینکه شاه توهم خود خدابینی نداشت و حکومت تحت امرش را حکومت الهی نمیدانست.
خامنهای از این واقعیت بطور کامل غافل بود که حکومت فردی و غیرپاسخگو و قدرت سیاسی، اقتصادی چه بنام سلطنت و چه بنام ولایت فقیه، چه بنام حکومت شاهی و چه بنام جمهوری اسلامی در نهایت به دیکتاتوری ختم شده.
زندانی سیاسی چه برای آزادی، دمکراسی و حقوقبشر مبارزه میکند نیز همواره دارای یک جایگاه عزیز و محترم است. خامنهای فکر نکند اگر فردی زندانی سیاسی زمان شاه بود محترم است و باید عزت نفس او حفظ شود، ولی اگر آن زندانی سیاسی در مقابل جمهوری اسلامی بود، حتما مجرم است و باید با وادار کردن او به توبه یا عفوطلبی عزت نفس و شخصیت او را خُرد کرد. این همان توهم خود حقبینی همهی دیکتاورها و خود خدابینی دیکتاتوریهای مذهبی است.
ضمن این که خامنهای با توبهفروشی و نادمسازی! برخی از زندانیانی سیاسی که با ناحق به زندان انداخته و مزدورانش در دستگاه امنیتی و قضایی برایشان احکام ظالمانه و سنگینی صادر کردهاند هیچ هنر خاصی به خرج نداده است. او همان کاری را انجام داده که بازجوها از طریق شکنجه اعمال میکنند و خامنهای فقط یک سربازجو و یک شکنجهگر بزرگ است.
خامنهای میداند که عمر حکومت به زعم خودش و طرفدارانش، الهی و خداییگونهاش به پایان رسیده است.
او به خوبی میداند که تحت هیچ شرایطی نمیتواند بحرانهای عظیم ناشی از عملکرد حکومت از جمله پیامدهای تحریم بینالمللی، تهدیدهای دائم خارجی، تورم، گرانی، بیکاری و فسادهای بزرگ، نارضایتی عمومی و فلج اقتصادی و اختلافهات شدید درون جناحی را جمعوجور کند.
به همین دلیل میخواهد با طرح توابسازی و آزادی گزینیشی فقط برخی از زندانیان سیاسی، بار دیگر جناح ناراضی اصطلاحطلب را جذب کند و مثلا از این طریق مفری برای حکومت خود بجوید.
در صورتی که دوران ناآگاهی تودهها بسر آمده و فریب این بازیها دهها زندانی سیاسی و صداها دختر و پسر و زن و مرد بیگناه و سلب حقوق قانونی زندانیان سیاسی از جمله ملاقات حضوری و مرخصی و در بند کشیدن دختران و زنان و یا افرادی نظیر بهائیان که گناه آنان درس خواندن است و هزاران اقدام سرکوبگرانه لکی ننگی تاریخی بر پیشانی جمهوری اسلامی، حامیان و بویژه روحانیان و مراجع مدافع آن و شخص خامنهایست که حتی با آب زمزمه نیز پاک نخواهد شُد چه رسد با توابسازی و آزادی مشروط فقط چند زندانی سیاسی.
ملت آگاه، ستمدیدهو بزرگ ایران نیز باید بدانند که فرزندان او در بدترین شرایط حتی در زندان مخوف رجاییشهر با روحیهای عالی و امیدی صدچندان به آزادی، ایستادهاند و در دام نیرنگ آخوندهای حکومتی در پروژههای توابسازی و عفوطلبی نخواهند اُفتاد، اعم از این که پروژها از سوی آخوندهای خاکستری حکومت یا آخوندهای به اصطلاح طلب و یا آخوندهای دوروبر دیکتاتور و یا برنامهی مشترک آنان باشد. آخوندهای سیاسی و حکومتی آگاه باید باشند که یک راه برای آنان باقی مانده، آنها باید قدرت و حکومت را رها کرده و بیش از این در برابر ملت نایستند.
آنها باید بدانند که دیر یا زود سلاح سرکوب از کار خواهد افتاد و ملت ایران برای همیشه از شر حکومت همراه با نیرنگ و ستم آنان آسوده خواهد شد.
امضاء کنندگان:
مهندس حشمتالله طبرزدی
خالد حردانی
رضا شریفی بوکانی
٣٠ مردادماه ١٣٩١
متن این بیانیه برگرفته از فایل صوتی به صورت کامل در پی میآید:
توابسازی محکوم است
پیشتر شنیده بودیم که آنگاه که کارتر شعار حقوقبشر برای حکومتهای دیکتاتوری وابسته سیاستهای آمریکا در سطح جهان و منطقه را مطرح کرد، شاه نیز که میخواست هماهنگ با این سیاست نشان بدهد. در سال 1356 برنامهای بنام جشن سپاس شاه ترتیب داد تا هریک از زندانیان سیاسی که در این جشن شرکت کرده و نشان سپاس شاه را دریافت مینمود، آزاد میشُد. از جملهی کسانی که از این طریق آزاد شدند، زندانیان گروه مؤتلفه از جمله عسگر اولاد.
در واقع شاه با یک تیر دو نشان میزد، از یک سو دل کارتر و نهادهای مدافع حقوقبشر را بدست میآورد و از دیگر سو زندانی را وادار میکرد تا در مقابل شاه و دستگاه ضعف نشان داده و شخصیت آن لگدمال شود. البته شاه هیچ وقت توهم خود خدابینی نداشت او از نسل! پشیمان بودن و از خواستن از شخص به اصطلاح اول مملکت را کافی میدانست. به هیچ وجه نمیتوانستیم باور کنیم که 34 سال بعد رهبر یک حکومت برآمده از انقلابی که آن را برای برانداختن همان فرهنگ و مناسبات حکومتهای فردی و دیکتاتوری به وقوع پیوست. از زندانیان سیاسی بخواهد که توبه کنند و از او عفو بخواهند تا آزاد شوند.
شنیدهایم که هر کس از نزدیکان دیکتاتور که به نزد او رفته و از او خواستهاند که دستور آزادی زندانیان سیاسی و حبسشدگان در خانه را صادر کند، گفته است که توبه کنند تا آزاد شوند. او بجای (اظهار پشیمانی) عمدتا از نص توبه استفاده میکند زیرا میخواهد تا چنین القاء کند که او نمایندهی خدا و حکومت تحت امرش، حکومت خدا است. در واقع نه تنها خامنهای راه شاه را میرود بلکه از او نیز بدتر عمل میکند. برای اینکه شاه توهم خود خدابینی نداشت و حکومت تحت امرش را حکومت الهی نمیدانست.
خامنهای از این واقعیت بطور کامل غافل بود که حکومت فردی و غیرپاسخگو و قدرت سیاسی، اقتصادی چه بنام سلطنت و چه بنام ولایت فقیه، چه بنام حکومت شاهی و چه بنام جمهوری اسلامی در نهایت به دیکتاتوری ختم شده.
زندانی سیاسی چه برای آزادی، دمکراسی و حقوقبشر مبارزه میکند نیز همواره دارای یک جایگاه عزیز و محترم است. خامنهای فکر نکند اگر فردی زندانی سیاسی زمان شاه بود محترم است و باید عزت نفس او حفظ شود، ولی اگر آن زندانی سیاسی در مقابل جمهوری اسلامی بود، حتما مجرم است و باید با وادار کردن او به توبه یا عفوطلبی عزت نفس و شخصیت او را خُرد کرد. این همان توهم خود حقبینی همهی دیکتاورها و خود خدابینی دیکتاتوریهای مذهبی است.
ضمن این که خامنهای با توبهفروشی و نادمسازی! برخی از زندانیانی سیاسی که با ناحق به زندان انداخته و مزدورانش در دستگاه امنیتی و قضایی برایشان احکام ظالمانه و سنگینی صادر کردهاند هیچ هنر خاصی به خرج نداده است. او همان کاری را انجام داده که بازجوها از طریق شکنجه اعمال میکنند و خامنهای فقط یک سربازجو و یک شکنجهگر بزرگ است.
خامنهای میداند که عمر حکومت به زعم خودش و طرفدارانش، الهی و خداییگونهاش به پایان رسیده است.
او به خوبی میداند که تحت هیچ شرایطی نمیتواند بحرانهای عظیم ناشی از عملکرد حکومت از جمله پیامدهای تحریم بینالمللی، تهدیدهای دائم خارجی، تورم، گرانی، بیکاری و فسادهای بزرگ، نارضایتی عمومی و فلج اقتصادی و اختلافهات شدید درون جناحی را جمعوجور کند.
به همین دلیل میخواهد با طرح توابسازی و آزادی گزینیشی فقط برخی از زندانیان سیاسی، بار دیگر جناح ناراضی اصطلاحطلب را جذب کند و مثلا از این طریق مفری برای حکومت خود بجوید.
در صورتی که دوران ناآگاهی تودهها بسر آمده و فریب این بازیها دهها زندانی سیاسی و صداها دختر و پسر و زن و مرد بیگناه و سلب حقوق قانونی زندانیان سیاسی از جمله ملاقات حضوری و مرخصی و در بند کشیدن دختران و زنان و یا افرادی نظیر بهائیان که گناه آنان درس خواندن است و هزاران اقدام سرکوبگرانه لکی ننگی تاریخی بر پیشانی جمهوری اسلامی، حامیان و بویژه روحانیان و مراجع مدافع آن و شخص خامنهایست که حتی با آب زمزمه نیز پاک نخواهد شُد چه رسد با توابسازی و آزادی مشروط فقط چند زندانی سیاسی.
ملت آگاه، ستمدیدهو بزرگ ایران نیز باید بدانند که فرزندان او در بدترین شرایط حتی در زندان مخوف رجاییشهر با روحیهای عالی و امیدی صدچندان به آزادی، ایستادهاند و در دام نیرنگ آخوندهای حکومتی در پروژههای توابسازی و عفوطلبی نخواهند اُفتاد، اعم از این که پروژها از سوی آخوندهای خاکستری حکومت یا آخوندهای به اصطلاح طلب و یا آخوندهای دوروبر دیکتاتور و یا برنامهی مشترک آنان باشد. آخوندهای سیاسی و حکومتی آگاه باید باشند که یک راه برای آنان باقی مانده، آنها باید قدرت و حکومت را رها کرده و بیش از این در برابر ملت نایستند.
آنها باید بدانند که دیر یا زود سلاح سرکوب از کار خواهد افتاد و ملت ایران برای همیشه از شر حکومت همراه با نیرنگ و ستم آنان آسوده خواهد شد.
امضاء کنندگان:
مهندس حشمتالله طبرزدی
خالد حردانی
رضا شریفی بوکانی
٣٠ مردادماه ١٣٩١