زور و ارادهی آزاد
20:28 - 16 دی 1394
Unknown Author
بهنام چنگائی
تمامیتخواهی (توتالیتاریسم) در مسیر تاریخ جهان اوج و فرودهای فراوانی داشته و از دیدگاه منافع خودکامگان پیوسته تعابیر و دلایل وجودی متفاوتی یافته است. برای نمونه فرهنگ هیتلری آنرا با تئوری برتری نژاد \"آریائی\" آمیخت و میخواست که نژادش تکثیر و قلمرواش جهانی شود و بر هستی رنگین حکم براند؛ جنون و حماقتی که پیآمد آن را ما میشناسیم.
توتالیتر فرقه شیعه خمینی هم بسان اسلاف خود و با نام \"الله\" خواسته و میخواهد همه دیرکهای سست خیمهی اسلام را با فقه و ولایت فقیه مطلق خویش پایدار سازد و جهان اسلام را تنهائی نمایندگی کند؛ سفاهتی که جنگهای ١٤٠٠ ساله سنی و شیعه بیهودگی دعاوی هردو سو را بسود مسالمت محکوم میکند. اما، تفاوت این دو توتالیتاریسم، فاشیسم و راسیسم ِفردی و مذهبی در این است که ادعای هیتلر در یک کشور پیشرفته صنعتی پیدا شد، و خودکامگی و فاشیسم خمینی در یک کشور پیشا صنعتی! اما زمینه های ظهور هردو آنها و اشکال دیگر توتالیتاریسم شناخته شده جهانی، اغلب یکسان بوده و همیشه منشأ عینی برای زدودن تعارض ها و تضادهای طبقاتی بسود طبقه حاکم و بخش \"مرفه موتلف\" چه داخلی و یا جهانی داشته است.
در کنه توتالیتاریسم، بهمریزی جایگاه طبقاتی و استراتژی اش، پنهانسازی بهرهکشی انسان از انسان میباشد که او آنرا با نژاد و مذهب و...مغشوش کرده و به زدودن صفبندیهای مستقل برای به شکست کشاندن رودررویها و سهم بریهای طبقاتی در عمل میپردازد. ترفندی که استفاده از منابع تولید و برداشت اجتماعی را نابرابر خواسته و میداند؛ حیله و هدفی که در راهبردها و راهکارهای سیاسی اقتصادی توتالیتاریسم پیوسته پوشیده میماند.
بنا بر این پدیده تمامیتگرائی در پایه پیدائی خود، همیشه پایگاه و ریشهی راستِ ضدمردمی دارد و در همان آغاز نیز ناسازگاری راسیستی او، آشکارا تلاش بر سر کنار نهادن وجود رنگینیها، آرمان زدائی ملتها و مخالفت با مفاهیم زنده فرهنگی؛ اجتماعی و طبقاتی داشته و پیگیر بر طبل برتری نژادی، مذهبی، ناسیونالیستی و... میکوبد. ناچار یا مدعی جنس برتر انسانیست همچون هیتلر! و یا برای فریبکاری میباید دست به تشعشعهای الهی برد و تبلیغهای مردمفریبانه سازکند؛ همانگونه خمینی در ماه دیده شد. غوغاسالارانی که این شیوه ی جنجالی و فاشیستی کهنه و نو را از نوع هیتلری ـ موسولینی تا خمینی ـ البغدادی در فرصت حاکمیت قهار خود به چندش آورترین شکل اعِمال کرده و میکنند. هیتلر خودکامگیاش را با نام \"ملت آریائی\" و خمینی ریاکاری امامانهاش را با نام امت \"رسول الله\" جهت محو طبقههای اجتماعی و برای از میان بردن ناسازگاری کار با سرمایه آنهم در اعماق جوامع فقیر، بیکار، و بدتر از همه تحریک تودههای ساده لوح بر علیه کارگران پیشرو و زحمتکشان معترض سازمان داد.
بیادآوریم: ابزارهای تبلیغی مورد استفاده هیتلر و خمینی را! همه توش و توان ایدئولوژیک، فرقهای و توتالیتر آنها جز بر خیانت و جنایت و تحمیق استوار نبود. در کنار آن شاهکار حکومتهای توتالیتر، خفه کردن فریاد دادخواهی مخالفان و سپس پایمال ساختن آزادی عقیده و وجدان، ایجاد فضای ترس و خفقان، بستن فضاهای باز رسانهای، محدود ساختن نهادهای مدنی، صنفی، حزبی و کشتار و اعدام ها بود که هنوز شیوه اش در ایران موج میزند.
توتالیتاریسم نوع خمینی ــ خامنهای و فرومایگی این نظام تمامیتگرا را میتوان چنین کوتاه برشمرد:
ـ تلفیق دین و دولت
ـ مخالفت مستقیم با حق انتخاب آزاد
ـ مخالفت و رد هرگونه سبک آزاد زندگی
ـ مانور، تاکتیک و تلاش مستمر برای ایجاد دشمن
ـ ایجاد اختلاف داخلی و جهانی میان انسانها با بهانه های مذهبی
ـ ایجاد ارگانهای مخوف، مخفی، علنی و امنیتی جهت کنترل افکار و اعمال شهروندان
ـ سازمان دادن سیستماتیک اهرم و ابزارهای فریب شهروندان با نام خدا و بیپاسخگوئی در برابر وجدان مردم
ـ تسلط، تصاحب و چپاول دارائیهای کشور با نام بیت المال
ـ سرکوب، شکنجه، زندان و اعدام سیستماتیک مخالفان سیاسی و قربانیان نظام
ـ مخالفت با تشکیل هر ارگان فرهنگی، صنفی و سازمانهای مستقل کارگری و سرکوب سیستماتیک رهبران جنبش گارگری
ـ تکیه بر ارادهای الوهیتی و مافوق انسانی، توسط فرد ولی فقیه و عملا به زنجیر کشیدن اراده ی همگانی
ـ شرم انگیزترین نگاه موجود جهان به نابرابری حقوق انسانی میان \"زن و مرد\" و رسما ناتوان دانستن زن در قوامیس شناخت اسلامی
پس جای گمان ندارد که قریب به اتفاق شهروندان بیاراده، بیکار و گرسنه شدهی ما با این تمهیدها و تهدیدهای ضدانسانی و طبقاتی رژیم هرچه بیشتر بیصدا بشوند، فریب بخورند و میدان مبارزه علیه استبداد مذهبی را بسود خودکامگی فردی و مذهبی خالی بکنند.
توتالیتاریسم مذهبی و بویژه شیعی برای تحکیم قدرت سیاسی خود ناچار از بکارگیری غلوها، وعدهها و دروغهای بزرگ دارد تا سادهتر و بهتر حمایت تودههای ناآگاه را بدست آورد و تاکنون نیز توانسته است خواستههای خلافت جاهطلبانه رهبر و مریدانش را با ادعا و ایدئولوژی \"آسمانی غیبی\" در برابر حکومت رسوای \"زمینی ولائی\" خویش و یارانش را همچنان آسان و کارا هدایت کرده و به پیش برد و میبرد. البته نیاز به تأکید دارد که واژه \"امت مسلمان\" تنها برای فریب و تحریف تلخ نابرابریهای هولناک ٩٩% در برابر١% در صدیهاست، که آگاهانه بخاطر همسانسازی صوری مشتی از داراهای رژیم، سران سپاه، بسیج و مافیای بازاری در مقابل اکثریت قریب به اتفاق ندارهای بجان آمده، بیکار و گرسنه است که مدام بکار میرود.
همهی این تلاش اسلام سیاسی بیآبرو، زور زدنهای مکارانه، شگردهای کهنه توتالیتاریستی و درهم آمیزی منافع اقتصاد سیاسی تودههای زحمتکش و کارگران مسلمان، برای سرسپردگی به سروری سرمایهداران توسط حاکمیتهای مذهبی، نه در گذشته و نه اینک تودههای کار و مردمان مترقی هیچگاه سر وفاق و سازگاری با استبدادهای شاهی و شیخی نداشته و ندارند و عمدتا نیز راهکارهای پیشبرد اهداف رژیمهای مذهبی، هرگز مستقل نبوده و از دیرباز، همچنان در بیرون از قدرت داخلی مانده و مستقیما متاثر از راس اراده سیاسی و قلل اقتصادی امپریالیسم جهانی میباشد؛ و هدف داخلی و جهانی همهی آنان، جز تسخیر و تصاحب ارادهی آزاد و آگاه طبقاتی نیست؛ توطئههائی که اشکال متنوع و هراسناک آنرا در گستره جهان اسلام امروزی و همینک در دو ساختار ضدبشری ( رژیمهای ایران شیعی و عربستان سنی) که در پیوند سرراست با اقتصاد و سیاست نئولیبرالی قراردارند میبینیم.
همه توتالیتریستها در ذات خویش زورگو و جنگطلب هستند، و جنگ و ستیز را بهترین راه برای حفظ قدرت و انباشت ثروت خویش میدانند. این جنگهای مذهبی بمنزله خود زنی و همنوعکشی ست. یادمان نرود که شارلاتانسیم ِضدبشری در دوران هیتلر، با ایدئولوژی \"نژادی\" پیدا شد؛ و در دهههای گذشته و حال، این دعاوی حقارتانگیز و تمامیتگرا با بهانه \"مذهبی\" پا به میدان تحریف مبارزه طبقاتی تودهای گذارده است. بنا بر این کارگران و زحمتکشان و تودههای خانه خراب هردو سوی پاکباخته میدانند که ماجراجوئیها و جنگهای بیپایان \"سنی شیعی\" گذشتهها و \"خامنهای سعودی\" امروزی هیچ ربطی به منافع ملتهای اسیر و بیدادرس و استثمارشدهی ایران و عربستان ندارد. مردمان دوسوی مسلمان نباید فراموش کنند که ملتهای کشورهای مسلمان با این سیاست فلجسازی ارادهی آزاد تودهای، عملا ناکارا شده و رسما جزو فقیرترین و واماندهترین انسانهای جهان بوده و هستند که شایسته است علیه ریاکاران مذهبی خویش هرچه زودتر بپاخیزند.
پس باید هوشیار و بیدار باشیم و گول این مکاران دغل و فاسد را نخوریم و تا میتوانیم به دامنهی آگاهیها، روشنگریها و افشاگریهای تودهای خویش بیفزائیم، اهداف ارتجاعی و سکتاریستی و ضدبشری و جاهطلبانهی هردو سوی را محکوم کرده و همهی سران مذهبی را مورد حمله آگاهانه فرار دهیم؛ و پرچم آزادی، برابری، نوعدوستیها را با صمیمیت و مسالمت و احترام متقابل علیه همه زورمداران و دکانداران مذهبی بلند بالا کشیم.
نظر نویسنده بازتاب دیدگاه آژانس خبررسانی کُردپا نمیباشد.
تمامیتخواهی (توتالیتاریسم) در مسیر تاریخ جهان اوج و فرودهای فراوانی داشته و از دیدگاه منافع خودکامگان پیوسته تعابیر و دلایل وجودی متفاوتی یافته است. برای نمونه فرهنگ هیتلری آنرا با تئوری برتری نژاد \"آریائی\" آمیخت و میخواست که نژادش تکثیر و قلمرواش جهانی شود و بر هستی رنگین حکم براند؛ جنون و حماقتی که پیآمد آن را ما میشناسیم.
توتالیتر فرقه شیعه خمینی هم بسان اسلاف خود و با نام \"الله\" خواسته و میخواهد همه دیرکهای سست خیمهی اسلام را با فقه و ولایت فقیه مطلق خویش پایدار سازد و جهان اسلام را تنهائی نمایندگی کند؛ سفاهتی که جنگهای ١٤٠٠ ساله سنی و شیعه بیهودگی دعاوی هردو سو را بسود مسالمت محکوم میکند. اما، تفاوت این دو توتالیتاریسم، فاشیسم و راسیسم ِفردی و مذهبی در این است که ادعای هیتلر در یک کشور پیشرفته صنعتی پیدا شد، و خودکامگی و فاشیسم خمینی در یک کشور پیشا صنعتی! اما زمینه های ظهور هردو آنها و اشکال دیگر توتالیتاریسم شناخته شده جهانی، اغلب یکسان بوده و همیشه منشأ عینی برای زدودن تعارض ها و تضادهای طبقاتی بسود طبقه حاکم و بخش \"مرفه موتلف\" چه داخلی و یا جهانی داشته است.
در کنه توتالیتاریسم، بهمریزی جایگاه طبقاتی و استراتژی اش، پنهانسازی بهرهکشی انسان از انسان میباشد که او آنرا با نژاد و مذهب و...مغشوش کرده و به زدودن صفبندیهای مستقل برای به شکست کشاندن رودررویها و سهم بریهای طبقاتی در عمل میپردازد. ترفندی که استفاده از منابع تولید و برداشت اجتماعی را نابرابر خواسته و میداند؛ حیله و هدفی که در راهبردها و راهکارهای سیاسی اقتصادی توتالیتاریسم پیوسته پوشیده میماند.
بنا بر این پدیده تمامیتگرائی در پایه پیدائی خود، همیشه پایگاه و ریشهی راستِ ضدمردمی دارد و در همان آغاز نیز ناسازگاری راسیستی او، آشکارا تلاش بر سر کنار نهادن وجود رنگینیها، آرمان زدائی ملتها و مخالفت با مفاهیم زنده فرهنگی؛ اجتماعی و طبقاتی داشته و پیگیر بر طبل برتری نژادی، مذهبی، ناسیونالیستی و... میکوبد. ناچار یا مدعی جنس برتر انسانیست همچون هیتلر! و یا برای فریبکاری میباید دست به تشعشعهای الهی برد و تبلیغهای مردمفریبانه سازکند؛ همانگونه خمینی در ماه دیده شد. غوغاسالارانی که این شیوه ی جنجالی و فاشیستی کهنه و نو را از نوع هیتلری ـ موسولینی تا خمینی ـ البغدادی در فرصت حاکمیت قهار خود به چندش آورترین شکل اعِمال کرده و میکنند. هیتلر خودکامگیاش را با نام \"ملت آریائی\" و خمینی ریاکاری امامانهاش را با نام امت \"رسول الله\" جهت محو طبقههای اجتماعی و برای از میان بردن ناسازگاری کار با سرمایه آنهم در اعماق جوامع فقیر، بیکار، و بدتر از همه تحریک تودههای ساده لوح بر علیه کارگران پیشرو و زحمتکشان معترض سازمان داد.
بیادآوریم: ابزارهای تبلیغی مورد استفاده هیتلر و خمینی را! همه توش و توان ایدئولوژیک، فرقهای و توتالیتر آنها جز بر خیانت و جنایت و تحمیق استوار نبود. در کنار آن شاهکار حکومتهای توتالیتر، خفه کردن فریاد دادخواهی مخالفان و سپس پایمال ساختن آزادی عقیده و وجدان، ایجاد فضای ترس و خفقان، بستن فضاهای باز رسانهای، محدود ساختن نهادهای مدنی، صنفی، حزبی و کشتار و اعدام ها بود که هنوز شیوه اش در ایران موج میزند.
توتالیتاریسم نوع خمینی ــ خامنهای و فرومایگی این نظام تمامیتگرا را میتوان چنین کوتاه برشمرد:
ـ تلفیق دین و دولت
ـ مخالفت مستقیم با حق انتخاب آزاد
ـ مخالفت و رد هرگونه سبک آزاد زندگی
ـ مانور، تاکتیک و تلاش مستمر برای ایجاد دشمن
ـ ایجاد اختلاف داخلی و جهانی میان انسانها با بهانه های مذهبی
ـ ایجاد ارگانهای مخوف، مخفی، علنی و امنیتی جهت کنترل افکار و اعمال شهروندان
ـ سازمان دادن سیستماتیک اهرم و ابزارهای فریب شهروندان با نام خدا و بیپاسخگوئی در برابر وجدان مردم
ـ تسلط، تصاحب و چپاول دارائیهای کشور با نام بیت المال
ـ سرکوب، شکنجه، زندان و اعدام سیستماتیک مخالفان سیاسی و قربانیان نظام
ـ مخالفت با تشکیل هر ارگان فرهنگی، صنفی و سازمانهای مستقل کارگری و سرکوب سیستماتیک رهبران جنبش گارگری
ـ تکیه بر ارادهای الوهیتی و مافوق انسانی، توسط فرد ولی فقیه و عملا به زنجیر کشیدن اراده ی همگانی
ـ شرم انگیزترین نگاه موجود جهان به نابرابری حقوق انسانی میان \"زن و مرد\" و رسما ناتوان دانستن زن در قوامیس شناخت اسلامی
پس جای گمان ندارد که قریب به اتفاق شهروندان بیاراده، بیکار و گرسنه شدهی ما با این تمهیدها و تهدیدهای ضدانسانی و طبقاتی رژیم هرچه بیشتر بیصدا بشوند، فریب بخورند و میدان مبارزه علیه استبداد مذهبی را بسود خودکامگی فردی و مذهبی خالی بکنند.
توتالیتاریسم مذهبی و بویژه شیعی برای تحکیم قدرت سیاسی خود ناچار از بکارگیری غلوها، وعدهها و دروغهای بزرگ دارد تا سادهتر و بهتر حمایت تودههای ناآگاه را بدست آورد و تاکنون نیز توانسته است خواستههای خلافت جاهطلبانه رهبر و مریدانش را با ادعا و ایدئولوژی \"آسمانی غیبی\" در برابر حکومت رسوای \"زمینی ولائی\" خویش و یارانش را همچنان آسان و کارا هدایت کرده و به پیش برد و میبرد. البته نیاز به تأکید دارد که واژه \"امت مسلمان\" تنها برای فریب و تحریف تلخ نابرابریهای هولناک ٩٩% در برابر١% در صدیهاست، که آگاهانه بخاطر همسانسازی صوری مشتی از داراهای رژیم، سران سپاه، بسیج و مافیای بازاری در مقابل اکثریت قریب به اتفاق ندارهای بجان آمده، بیکار و گرسنه است که مدام بکار میرود.
همهی این تلاش اسلام سیاسی بیآبرو، زور زدنهای مکارانه، شگردهای کهنه توتالیتاریستی و درهم آمیزی منافع اقتصاد سیاسی تودههای زحمتکش و کارگران مسلمان، برای سرسپردگی به سروری سرمایهداران توسط حاکمیتهای مذهبی، نه در گذشته و نه اینک تودههای کار و مردمان مترقی هیچگاه سر وفاق و سازگاری با استبدادهای شاهی و شیخی نداشته و ندارند و عمدتا نیز راهکارهای پیشبرد اهداف رژیمهای مذهبی، هرگز مستقل نبوده و از دیرباز، همچنان در بیرون از قدرت داخلی مانده و مستقیما متاثر از راس اراده سیاسی و قلل اقتصادی امپریالیسم جهانی میباشد؛ و هدف داخلی و جهانی همهی آنان، جز تسخیر و تصاحب ارادهی آزاد و آگاه طبقاتی نیست؛ توطئههائی که اشکال متنوع و هراسناک آنرا در گستره جهان اسلام امروزی و همینک در دو ساختار ضدبشری ( رژیمهای ایران شیعی و عربستان سنی) که در پیوند سرراست با اقتصاد و سیاست نئولیبرالی قراردارند میبینیم.
همه توتالیتریستها در ذات خویش زورگو و جنگطلب هستند، و جنگ و ستیز را بهترین راه برای حفظ قدرت و انباشت ثروت خویش میدانند. این جنگهای مذهبی بمنزله خود زنی و همنوعکشی ست. یادمان نرود که شارلاتانسیم ِضدبشری در دوران هیتلر، با ایدئولوژی \"نژادی\" پیدا شد؛ و در دهههای گذشته و حال، این دعاوی حقارتانگیز و تمامیتگرا با بهانه \"مذهبی\" پا به میدان تحریف مبارزه طبقاتی تودهای گذارده است. بنا بر این کارگران و زحمتکشان و تودههای خانه خراب هردو سوی پاکباخته میدانند که ماجراجوئیها و جنگهای بیپایان \"سنی شیعی\" گذشتهها و \"خامنهای سعودی\" امروزی هیچ ربطی به منافع ملتهای اسیر و بیدادرس و استثمارشدهی ایران و عربستان ندارد. مردمان دوسوی مسلمان نباید فراموش کنند که ملتهای کشورهای مسلمان با این سیاست فلجسازی ارادهی آزاد تودهای، عملا ناکارا شده و رسما جزو فقیرترین و واماندهترین انسانهای جهان بوده و هستند که شایسته است علیه ریاکاران مذهبی خویش هرچه زودتر بپاخیزند.
پس باید هوشیار و بیدار باشیم و گول این مکاران دغل و فاسد را نخوریم و تا میتوانیم به دامنهی آگاهیها، روشنگریها و افشاگریهای تودهای خویش بیفزائیم، اهداف ارتجاعی و سکتاریستی و ضدبشری و جاهطلبانهی هردو سوی را محکوم کرده و همهی سران مذهبی را مورد حمله آگاهانه فرار دهیم؛ و پرچم آزادی، برابری، نوعدوستیها را با صمیمیت و مسالمت و احترام متقابل علیه همه زورمداران و دکانداران مذهبی بلند بالا کشیم.
نظر نویسنده بازتاب دیدگاه آژانس خبررسانی کُردپا نمیباشد.