رضایت مردم مهم است یا كسب صندلی
18:59 - 9 آبان 1392
Unknown Author
شورش عزیزی
شخصی میگفت: توجه کردهای که هیچ کدام از کاندیداهای محترم استانداری کُردستان درباره برنامهها و اهداف فرهنگیشان چیزی نمیگویند.
گفتم: نیاز به دقت ندارد، اهل سیاست به اقتضای نیازها و مطالبات جامعه برنامه ارائه میکنند، ساکنان جامعهای که همه دغدغهشان میشود تهیه معاش روزمره، شایسته این امر هستند که توسط نوابغ مدیریت شوند و کارشان به جایی برسد که برنامههای فرهنگی را به فراموشی بسپارند.
چنان قحط سالی شد اندر دمشق/ که مردم فراموش کردند عشق
پرداختن به فرهنگ و هنر دلی خوش میخواهد. در روزگاری که نه در سر شوق فرازی است و نه در دل بیم فرودی، و مردم به فکر امور روزمرهاند چه جای پرداختن به اموری که به قول مشهور نه برای ما آب و نان میشود. همه زندگیمان شده است اندیشیدن به خوردن و پوشیدن، خجالتآور است؛ اما عین حقیقت. منظورم از این حرفهای بدیهی این است که تقصیری متوجه کاندیداهای استاندار شدن نیست. وضعیت به گونهای نیست که کسی بخواهد دربارهی فرهنگ و هنر سخن بگوید. ابتدا باید نانی و امنیتی و سرپناهی باشد تا بعد بتوان هنرمندانگی کرد.
در استان که پسوند فرهنگی دارد ارائهی برنامههای فرهنگی باید از اولویتچهرههایی مطرح برای سکانداری استان باشد، اما دریغ و صد افسوس این دوستانی که اسمشان بیان میشود، نه تنها برنامهی اقتصادی، اجتماعی و سیاسی برای کُردستان ندارند، بلکه فرهنگ را در لایههای آخر ذهن خود قرار دادهاند و در این مورد هیچ سخن و شایعهای در مورد برنامههای آنها به گوش نمیرسد.
باری انتخاب استاندار در استان کُردستان باعث شده که بسیاری از برنامههای عمرانی، اقتصادی و... به صورت نیمه تعطیل در آید. هیچ کدام از مسئولین امر جوابگو نبوده و بیشتر وقتشان را برای ماندگار بر کرسی ریاست اختصاص دادهاند. اینگونه روایت انتخاب استاندار کُردستان روایتی شده برای سردرگمی بیشتر مردم.
داستان استاندارهای اسبق استان فرهنگی را میتوان در طوماری هزار جلدی منتشر کرد، چه آنهایی که آمدند و کار نکردن و چه آنهایی که خواستند کار کنند و بعد از رفتنشان گفتند: نگذاشتند.
بومی و یا عدم بومی بودن استاندار جوابگوی مشکلات فرهنگی، سیاسی و اجتماعی مردم کُردستان نیست. ساکنان استان کُردستان بیش از ۲۰سال است منتظر شنیدن بوق قطاری هستند که حداقل ۴ استاندار اسبق قولش را دادند و بدون افتتاح ریل قطار از استان رفتند. روایت تله کابین شهر سنندج هم یدی طویل در پروسهی تغییر مدیران دارد و اینگونه داستان عدم پیشرفت در استان کُردستان از این مدیر به مدیر دیگر سپرده و روزبهروز بر مشکلات این استان اضافه شده است.
آیا نا امیدی برای مردم کُردستان همچنان باقی خواهد ماند؟ آیا استاندار بومی و یا غیربومی با ارائه برنامه به هیئت دولت انتخاب میشود؟ آیا نقش و جایگاه استان فرهنگی در برنامههای منتخب دولت، پر رنگ است؟ و....
شخصی میگفت: توجه کردهای که هیچ کدام از کاندیداهای محترم استانداری کُردستان درباره برنامهها و اهداف فرهنگیشان چیزی نمیگویند.
گفتم: نیاز به دقت ندارد، اهل سیاست به اقتضای نیازها و مطالبات جامعه برنامه ارائه میکنند، ساکنان جامعهای که همه دغدغهشان میشود تهیه معاش روزمره، شایسته این امر هستند که توسط نوابغ مدیریت شوند و کارشان به جایی برسد که برنامههای فرهنگی را به فراموشی بسپارند.
چنان قحط سالی شد اندر دمشق/ که مردم فراموش کردند عشق
پرداختن به فرهنگ و هنر دلی خوش میخواهد. در روزگاری که نه در سر شوق فرازی است و نه در دل بیم فرودی، و مردم به فکر امور روزمرهاند چه جای پرداختن به اموری که به قول مشهور نه برای ما آب و نان میشود. همه زندگیمان شده است اندیشیدن به خوردن و پوشیدن، خجالتآور است؛ اما عین حقیقت. منظورم از این حرفهای بدیهی این است که تقصیری متوجه کاندیداهای استاندار شدن نیست. وضعیت به گونهای نیست که کسی بخواهد دربارهی فرهنگ و هنر سخن بگوید. ابتدا باید نانی و امنیتی و سرپناهی باشد تا بعد بتوان هنرمندانگی کرد.
در استان که پسوند فرهنگی دارد ارائهی برنامههای فرهنگی باید از اولویتچهرههایی مطرح برای سکانداری استان باشد، اما دریغ و صد افسوس این دوستانی که اسمشان بیان میشود، نه تنها برنامهی اقتصادی، اجتماعی و سیاسی برای کُردستان ندارند، بلکه فرهنگ را در لایههای آخر ذهن خود قرار دادهاند و در این مورد هیچ سخن و شایعهای در مورد برنامههای آنها به گوش نمیرسد.
باری انتخاب استاندار در استان کُردستان باعث شده که بسیاری از برنامههای عمرانی، اقتصادی و... به صورت نیمه تعطیل در آید. هیچ کدام از مسئولین امر جوابگو نبوده و بیشتر وقتشان را برای ماندگار بر کرسی ریاست اختصاص دادهاند. اینگونه روایت انتخاب استاندار کُردستان روایتی شده برای سردرگمی بیشتر مردم.
داستان استاندارهای اسبق استان فرهنگی را میتوان در طوماری هزار جلدی منتشر کرد، چه آنهایی که آمدند و کار نکردن و چه آنهایی که خواستند کار کنند و بعد از رفتنشان گفتند: نگذاشتند.
بومی و یا عدم بومی بودن استاندار جوابگوی مشکلات فرهنگی، سیاسی و اجتماعی مردم کُردستان نیست. ساکنان استان کُردستان بیش از ۲۰سال است منتظر شنیدن بوق قطاری هستند که حداقل ۴ استاندار اسبق قولش را دادند و بدون افتتاح ریل قطار از استان رفتند. روایت تله کابین شهر سنندج هم یدی طویل در پروسهی تغییر مدیران دارد و اینگونه داستان عدم پیشرفت در استان کُردستان از این مدیر به مدیر دیگر سپرده و روزبهروز بر مشکلات این استان اضافه شده است.
آیا نا امیدی برای مردم کُردستان همچنان باقی خواهد ماند؟ آیا استاندار بومی و یا غیربومی با ارائه برنامه به هیئت دولت انتخاب میشود؟ آیا نقش و جایگاه استان فرهنگی در برنامههای منتخب دولت، پر رنگ است؟ و....