راهی برای رسیدن - شورش عزیزی
20:29 - 11 بهمن 1394
Unknown Author
شورش عزیزی
بدون شک در جوامع توتالیتر اصل را بر خفقان میگذارند و رعایت این اصل برای حاکمان یکی از پایههای اساسی برای ماندگاری است، اما چه بسیارند انسانهای آزاد اندیشی که با شناخت قانون و رعایت مبانی جوامع توتالیتر اقدام به اخذ حقوق پایمال شده ساکنان جامعه میکنند بدون شک بارزترین مثالی که عامه پسند باشد برای این مبنا میتوان به آن اشاره نمود دیالگ ماندگار فیلم مارمولک ( به تعداد انسانها راه برای رسیدن به خدا وجود دارد.) است به این معنی که به اندازه تعداد مظلومان راه مبارزه با ظالم وجود دارد منوط بر اینکه مظلوم در راستای اهداف خودش استوار باشد.
در نظر بگیرید که از روز پیدایش سرمایهداری این قشر کارگر هستند که با صدای حق خواهی خودشان موجب گشتهاند که تمامی حکومت های دنیای مبانی قانونی را برای حقوق کارگران تعریف نمایند و چه بسیارند کارفرمایانی که برای حفظ غرورشان وارد بازی لابی گری شده و در آخر حکم به نفع قشر مظلوم صادر میشود. البته اگر اینگونه هم نباشد دیگر قانون بیمعنی ست و قانون گذار حضورش همچون عروسک خیمه شب بازی است که او را گذاشتهاند و کوکش میکنند که با ساز سرمایهداری برقصد. مثال بارز دیگر حق خواهی را میتوان در برابری حقوق زن و مرد احساس کرد آنجا که دیگر بستر همیشه حاکمیت مردها به ایستگاه آخر رسیده و زنان به عنوان نیمی از جمعیت کشور برای حق خواهی خود مبارزه میکنند و دیگر تفکرات مرد سالارنه را از قانون گذاران و مجریان قانون نمیتوان پسندید دیگر ایام حضور کتولههای سیاسی در بستر حق خواهی به اتمام رسیده و هیچ حکومت برای حفظ بقاء یک مار خوش خط و خال آبروی خودش را به خطر نمیاندازد به این معنی اگر جای تخلفی قانونی صورت بگیرد در اسرع وقت متخلفان را از واحدهای مربوطه اخراج میکنند و حق را به حقدار میرسانند اگر اینگونه نباشد و برای حفظ یک لُمپن مجریان قانون بخواهند اصولی را که به نام قانون نوشتهاند زیر پا بگذارند پس وای به حالشان، در بستر اطلاعرسانی امروز و با حضور چشمهای مسلح جهانی کدام حاکم کوته فکری را میتوان یافت که بخاطر یک دزد بخواهد حق را ناحق کند کافی ست فقط سندی از خیانت این حکومتمداران به دست حامیان حق خواهی برسد و آنگاه صدای بیآبروی نظام مذکور زیباست.
در تمام طلوع تاریخ اصل را بر حق خواهی گذاشتهاند و هرچند تاریخ را حاکمان نوشتهاند اما حضور خالقی بیهمتا همیشه بستر عدل خواهی را بر کرسی نشانده و چه بسیارند ظالمانی که همیشه بیآبرو بودهاند و چه بسیارتر هستند آنانی که در برابر حق کشی سکوت کردهاند و تقدیر با نشان دادن گوشه چشم چنان آنان را به خاک سیاه نشانده که قابل تعامل است به این معنی که ظالمان همیشه باید منتظر باشند که چوب عدل الهی را بخورند و این قصاص می تواند هر چیزی باشد.
نظر نویسنده بازتاب دیدگاه آژانس خبررسانی کُردپا نمیباشد.
بدون شک در جوامع توتالیتر اصل را بر خفقان میگذارند و رعایت این اصل برای حاکمان یکی از پایههای اساسی برای ماندگاری است، اما چه بسیارند انسانهای آزاد اندیشی که با شناخت قانون و رعایت مبانی جوامع توتالیتر اقدام به اخذ حقوق پایمال شده ساکنان جامعه میکنند بدون شک بارزترین مثالی که عامه پسند باشد برای این مبنا میتوان به آن اشاره نمود دیالگ ماندگار فیلم مارمولک ( به تعداد انسانها راه برای رسیدن به خدا وجود دارد.) است به این معنی که به اندازه تعداد مظلومان راه مبارزه با ظالم وجود دارد منوط بر اینکه مظلوم در راستای اهداف خودش استوار باشد.
در نظر بگیرید که از روز پیدایش سرمایهداری این قشر کارگر هستند که با صدای حق خواهی خودشان موجب گشتهاند که تمامی حکومت های دنیای مبانی قانونی را برای حقوق کارگران تعریف نمایند و چه بسیارند کارفرمایانی که برای حفظ غرورشان وارد بازی لابی گری شده و در آخر حکم به نفع قشر مظلوم صادر میشود. البته اگر اینگونه هم نباشد دیگر قانون بیمعنی ست و قانون گذار حضورش همچون عروسک خیمه شب بازی است که او را گذاشتهاند و کوکش میکنند که با ساز سرمایهداری برقصد. مثال بارز دیگر حق خواهی را میتوان در برابری حقوق زن و مرد احساس کرد آنجا که دیگر بستر همیشه حاکمیت مردها به ایستگاه آخر رسیده و زنان به عنوان نیمی از جمعیت کشور برای حق خواهی خود مبارزه میکنند و دیگر تفکرات مرد سالارنه را از قانون گذاران و مجریان قانون نمیتوان پسندید دیگر ایام حضور کتولههای سیاسی در بستر حق خواهی به اتمام رسیده و هیچ حکومت برای حفظ بقاء یک مار خوش خط و خال آبروی خودش را به خطر نمیاندازد به این معنی اگر جای تخلفی قانونی صورت بگیرد در اسرع وقت متخلفان را از واحدهای مربوطه اخراج میکنند و حق را به حقدار میرسانند اگر اینگونه نباشد و برای حفظ یک لُمپن مجریان قانون بخواهند اصولی را که به نام قانون نوشتهاند زیر پا بگذارند پس وای به حالشان، در بستر اطلاعرسانی امروز و با حضور چشمهای مسلح جهانی کدام حاکم کوته فکری را میتوان یافت که بخاطر یک دزد بخواهد حق را ناحق کند کافی ست فقط سندی از خیانت این حکومتمداران به دست حامیان حق خواهی برسد و آنگاه صدای بیآبروی نظام مذکور زیباست.
در تمام طلوع تاریخ اصل را بر حق خواهی گذاشتهاند و هرچند تاریخ را حاکمان نوشتهاند اما حضور خالقی بیهمتا همیشه بستر عدل خواهی را بر کرسی نشانده و چه بسیارند ظالمانی که همیشه بیآبرو بودهاند و چه بسیارتر هستند آنانی که در برابر حق کشی سکوت کردهاند و تقدیر با نشان دادن گوشه چشم چنان آنان را به خاک سیاه نشانده که قابل تعامل است به این معنی که ظالمان همیشه باید منتظر باشند که چوب عدل الهی را بخورند و این قصاص می تواند هر چیزی باشد.
نظر نویسنده بازتاب دیدگاه آژانس خبررسانی کُردپا نمیباشد.