دیالکتیک آگاهی و رنج در اسطوره ی پیشوا قاضی محمد
21:05 - 10 فروردین 1396
Unknown Author
جلال شفیعی
اساسا آگاهی، طفیلی و تالی حتمی و اجتناب ناپذیری بنام رنج بدنبال خود دارد، و تبیین این حقیقت مستلزم مباحث جدی و دامنه داری در حوزهها ی مختلف فلسفه، روانشناسی، اساطیر، و دیگر وادی های علوم انسانی است که از حوصله یک نوشتار در این حد و اندازه بیرون است، اما تنها به ذکر این بسنده کنیم که آگاهی زمینه ساز انتقاد و افزایش روح اعتراض را در پی دارد و پر واضح و روشن ومبرهن است که هر گونه انتقاد و اعتراض ذات قدرت را برآشفته میکند، از ازل تا ابد این آشوب بوده و خواهد بود و ذات قدرت وساختار قدرت اساسا با انتقاد و اعتراض سر سازگاری ندارد و در مقاطعی از تاریخ و در آن بخشهایی از جغرافیای جهان که قدرت و حکومت و اقتدار با علقه های غیر عقلانی و غیرانسانی و پلشتی عجین گشته باشد، این برآشفتگی در مقابل انتقاد و اعتراض بمراتب سخت تر است تا جایی که مصطلح و رایج است که در اینگونه موارد قدرت با مشت آهنین جواب میدهد، اما موضوع بمراتب بیخ دارتر از اینها ست چه که انتقاد که برآمده از آگاهی است سبب شده که در اولین پیامد دو چیز را از دست بدهد، یکی قداست ش و دو دیگر امتیازات و مواهب و ثروت و سامانش را رفته رفته ازدست میدهد و جنگ و جدال دائمی میان آگاهی و قدرت زاده ی همین مکانیسم است و این مکانیسم را مک آیور بگونهای دیگر روایت میکند و آن اینکه صاحبان قدرت و حاکمیت هیچ خوش ندارندکه دیگران بخواهند از کارشان سر در آورند که چرا و چگونه و به کجا میبرند سرمایه و سامان اجتماع را.
فیلسوف متاله و حکیم فرزانه کگارد رابطه ای دیالکتیک و انداموار میان آگاهی و رنج یافته و ژرف تر از آموزه های کگارد را در این خصوص میتوان در اساطیر یافت، آنگاه که پرومته ئوس بر خلاف میل زئوس خدای خدایان بمنظور کمک به زمینی ها و رهانیدن آنها از تاریکی در صدد بر آمد تا اخگرهایی از خورشید را جدا کرده و بزمینی ها هدیه دهد مورد خشم و غضب زئوس خدای خدایان واقع شده و در کوهی بزنجیر کشیده شده و زئوس مقرر کرده است که عقابی هرروزه قلب پرومته را در آورد و....... تبیین ساده ای از اسطوره ی پرومته با مفهوم روشنایی بر میخوریم که روشنایی در ذات خویش تعمیق و توسعه و افزایش دید و مآلا میزان آگاهی را با خود به همراه دارد،
و صد البته اگرچه پرومته خود خویشتن ش گرفتار خشم و نفرین و غضب زئوس خدای خدایان شد اما روشنایی و آگاهی را برای زمینی ها به ارمغان آورد..... قاضی محمد و آنها یی که به جنگ با خدایان قدرت رفته اند پای جای پای پرومته نهاده و بی تردید رنج و مشقات بر جان خویش هموار کرده اند، بعد ظریف و باریک مقایسه تطبیقی اسطوره پرومته و و خدایان زمینی آن است که هرگونه اعتراض علیه ساختار قدرت، قداست ش را نزد مردمانی که از آن قدرت اطاعت میکنند مخدوش و آسیب پذیر میسازد و بدیهی است که قدرت با مشت آهنین بخواهد با هر پرومته ای روبرو شوند
اساسا آگاهی، طفیلی و تالی حتمی و اجتناب ناپذیری بنام رنج بدنبال خود دارد، و تبیین این حقیقت مستلزم مباحث جدی و دامنه داری در حوزهها ی مختلف فلسفه، روانشناسی، اساطیر، و دیگر وادی های علوم انسانی است که از حوصله یک نوشتار در این حد و اندازه بیرون است، اما تنها به ذکر این بسنده کنیم که آگاهی زمینه ساز انتقاد و افزایش روح اعتراض را در پی دارد و پر واضح و روشن ومبرهن است که هر گونه انتقاد و اعتراض ذات قدرت را برآشفته میکند، از ازل تا ابد این آشوب بوده و خواهد بود و ذات قدرت وساختار قدرت اساسا با انتقاد و اعتراض سر سازگاری ندارد و در مقاطعی از تاریخ و در آن بخشهایی از جغرافیای جهان که قدرت و حکومت و اقتدار با علقه های غیر عقلانی و غیرانسانی و پلشتی عجین گشته باشد، این برآشفتگی در مقابل انتقاد و اعتراض بمراتب سخت تر است تا جایی که مصطلح و رایج است که در اینگونه موارد قدرت با مشت آهنین جواب میدهد، اما موضوع بمراتب بیخ دارتر از اینها ست چه که انتقاد که برآمده از آگاهی است سبب شده که در اولین پیامد دو چیز را از دست بدهد، یکی قداست ش و دو دیگر امتیازات و مواهب و ثروت و سامانش را رفته رفته ازدست میدهد و جنگ و جدال دائمی میان آگاهی و قدرت زاده ی همین مکانیسم است و این مکانیسم را مک آیور بگونهای دیگر روایت میکند و آن اینکه صاحبان قدرت و حاکمیت هیچ خوش ندارندکه دیگران بخواهند از کارشان سر در آورند که چرا و چگونه و به کجا میبرند سرمایه و سامان اجتماع را.
فیلسوف متاله و حکیم فرزانه کگارد رابطه ای دیالکتیک و انداموار میان آگاهی و رنج یافته و ژرف تر از آموزه های کگارد را در این خصوص میتوان در اساطیر یافت، آنگاه که پرومته ئوس بر خلاف میل زئوس خدای خدایان بمنظور کمک به زمینی ها و رهانیدن آنها از تاریکی در صدد بر آمد تا اخگرهایی از خورشید را جدا کرده و بزمینی ها هدیه دهد مورد خشم و غضب زئوس خدای خدایان واقع شده و در کوهی بزنجیر کشیده شده و زئوس مقرر کرده است که عقابی هرروزه قلب پرومته را در آورد و....... تبیین ساده ای از اسطوره ی پرومته با مفهوم روشنایی بر میخوریم که روشنایی در ذات خویش تعمیق و توسعه و افزایش دید و مآلا میزان آگاهی را با خود به همراه دارد،
و صد البته اگرچه پرومته خود خویشتن ش گرفتار خشم و نفرین و غضب زئوس خدای خدایان شد اما روشنایی و آگاهی را برای زمینی ها به ارمغان آورد..... قاضی محمد و آنها یی که به جنگ با خدایان قدرت رفته اند پای جای پای پرومته نهاده و بی تردید رنج و مشقات بر جان خویش هموار کرده اند، بعد ظریف و باریک مقایسه تطبیقی اسطوره پرومته و و خدایان زمینی آن است که هرگونه اعتراض علیه ساختار قدرت، قداست ش را نزد مردمانی که از آن قدرت اطاعت میکنند مخدوش و آسیب پذیر میسازد و بدیهی است که قدرت با مشت آهنین بخواهد با هر پرومته ای روبرو شوند