در غیاب جامعه‌‌ی مدنی

14:58 - 23 تیر 1392
Unknown Author
اجلال قوامی

١ـ گرامشی می‌گوید: انقلاب اكتبر ١٩١٧ شوروی بدین علت رخ داد كه بین دولت تزاری مقتدر و مردم روسیه، جامعه‌‌ی مدنی وجود نداشت به عنوان سپر از ضربه مردم جلوگیری كند. دولت انحصار طلب تزاری وقتی مشروعیت خود را از دست داد درغیاب جامعه مدنی به راحتی با انقلاب تغییر كرد. اما در اروپا، جامعه مدنی، سپر بلای دولت است.

فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و دولت‌های اروپای شرقی را نیز می‌توان به شیوه تحلیل گرامشی تبیین كرد. آن دولت ها با سركوب و محو كامل جامعه مدنی، خود را شكننده و آسیب‌پذیرساختند.فضایی وجود نداشت كه در آن به شیوه‌های ظریف و پیچیده بتوان تولید رضایت كرد. بنابراین سیر مطالبات تحول‌خواهی مردم به جای آنكه در حوضچه جامعه مدنی بریزد، بر سر آن رژیم‌ها ریخت و آنها را به زباله‌دان تاریخ فرستاد دولت‌های بلوك شرق تمامی قدرت را نزد خود نگاه داشتند، لذا یك لحظه انقلابی توانست آن قدرت‌ها را بر اندازد و جانشین آنها شود. جامعه مدنی نه تنها سپر و حفاظ دولت است، بلكه بیشتر از آن سپر و حفاظ افراد است. یك نظام حقوقی بنیادی وجود چنین حوزه‌ای را تضمین می‌كند. وجود حوزه عمومی یعنی حوزه‌ای كه در آن گفتگوی عقلانی انتقادی صورت می‌گیرد، بزرگترین علامت وجود جامعه مدنی است.

٢ـ بر كسی پوشیده نیست كه در جوامع در حال توسعه امكان دسترسی عموم مردم به رسانه‌های نوشتاری كمتر از كشورهای توسعه یافته است و عامه مردم چندان رغبتی به مطالعه نشان نمی‌دهند و فرهنگ كتاب‌خوانی و خرید روزنامه و نشریه نیز هنوز همه‌گیر و جزو عادات روزانه مردم نشده است. از این رو پرداختن به جایگاه و كاركرد رسانه‌های گروهی و به خصوصبررسی نقش و مسئولیت رسانه‌های فراگیری چون رادیو و تلویزیون كه اغلب در این جوامع دولتی و یا در اختیار نهادهای وابسته به دولت‌اند، از اهمیت بسیاری برخوردار است. در هر حال، نمی‌توان از تأثیر گسترده و نفوذی كه رسانه‌های صوتی و تصویری برای افكار عمومی چنین جوامعی به جا می‌گذارند، غافل شد تا جایی كه منبع كسب خبر و داوری در مورد رویدادهای جاری و مسایل اجتماعی و سیاسی و چگونگی وضعیت اقتصادی كشور، كم و بیش از مجرای اغلب تنگ و یك جانبه این رسانه‌ها و از راه شنیدن رادیو و تماشای تلویزیون صورت می‌گیرد. بنابراین رسانه‌های گروهی گوناگونی به نسبت درجه اهمیت و فراگیر بودنشان، نقش مفید و یا مخرب در فرآیندشكل‌گیری جامعه مدنی می‌توانند داشته باشند. این امر به ویژه در مورد ایران در وضعیت كنونی كه جامعه در حال گذار است، مساله‌ای حیاتی و سرنوشت‌ساز تبدیل شده است. در واقع اینك دگرگونی‌های امیدواركننده‌ای كه در یك دهه گذشته در عرصه‌های فرهنگی پدید آمده بود، دچار كندی و ركود شده و گاه به بن‌بست رسیده است. از این رو گشایش دوباره این فضا و به ویژه توسعه حوزه اطلاع‌رسانی و گسترش مطبوعات حوزه نشر كتاب و دیگر رسانه‌های گروهی مستلزم تعامل و تنش‌زدایی در این عرصه‌هاست. افزون بر اینها و به ویژه با گسترش و همه گیر شدن برنامه های ماهواره‌ای، مهم‌ترین چالشی كه در آینده‌ای بسیار نزدیك جامعه با آن روبرو خواهد شد، نیاز و ضرورت امكان دسترسی آسان و آزاد مردم به رسانه‌های صوتی و تصویری غیر دولتی داخلی و قانونی است. در حال حاضر ضروری می‌نماید كه رسانه‌هایی مانند رادیو و تلویزیون از انحصار دولت و از محدوده ایدئولوژیكی بیرون آیند تا احزاب و سازمان‌های غیردولتی و بخش خصوصی نیز بتوانند در كنار ارایه برنامه‌های متنوع و مناسب، دیدگاه‌ها، پیشنهادها و راهكارهای خود را برای اصلاح امور در زمینه‌های مختلف از مجرای این رسانه‌های فراگیر با مردم و دولت مردان در میان بگذارند. خاصه كه قانونی و قانونمند ساختن امكان راه‌اندازی كانال‌های رسانه‌ای غیر انحصاری در داخل، سبب گوناگونی اخبار، اطلاعات و گزارش‌ها خواهد شد و امكان تبادل افكار و طرح مسایل مختلف چنان گسترده می‌شود كه به تدریج نیاز مردم در این زمینه برطرف خواهد شد.

٣ـ اكنون نیاز جامعه ایران ایجاب می‌كند كه رسانه‌های آزاد و مطبوعات مستقل كه در واقع می‌توانند و می‌باید افكار عمومی و خواست لایه‌های اجتماعی گوناگون را بازتاب و به دولت انتقال دهند،‌در تنگنای تعطیلی و توقیف گرفتار نیایند.

توسعه و تكامل و تبدیل مطبوعات به منتقدان معتدل موجب می‌شود تا قبل از انتقادهای سازنده آنها، نه تنها رفتار و عملكردنظام حكومتی شفافیت بیشتری یابد، بلكه مطالبات مردم نیز به صورتی معتدل و منطقی مطرح شود. در مقابل، انسداد عرصه‌های فرهنگی و محدودیت فعالیت رسانه‌ها، نه تنها جریان اطلاع رسانی در حوزه‌های گوناگون می‌شود،‌بلكه مشاركت غیر مستقیم مردم و نخبگان را نیز در فرآیند تصمیم‌گیری‌ها مختل می‌كند. از پیامدهای ناگزیر بسته شدن فضای فرهنگی و مسدود شدن جریان اطلاع رسانی، بی‌اعتمادی و بی‌اعتنایی جامعه نسبت به نظام حاكم و كم‌رنگ شدن مشروعیت، مقبولیت و كارآمدی آ» خواهد بود. البته نا گفته پیداست تا زمانی كه رسانه‌های مستقلبه استقلال واقعی دست نیابند و بدون بیم و هراس مجال نیابند و مجاز نباشند تا مسایل گوناگون و اساسی جامعهرا بررسی كنند و به بحثو مناظره آزاد گذارند، حداكثر به صورت موسسات بی‌آزار پخش خبرهای از پیش دست‌چین شده و صد البته بی‌خاصیت و بی‌كفایت باقی خواهند ماند و از قبل آنها هیچ چیز عاید جامعه نخواهد شد.

بی‌گمان نیازی به تكرار و تأكید این اصل بدیهی و اساسی نیست كه هیچ نوع اصلاح و دگرگونی و هیچ‌گونه عدالت خواهی و عدل‌گستری و جان كلام آنكه هیچ بهبود و پیشرفتی در جامعه به وقوع نخواهد پیوست، مگر آنكه پیشتر گفت‌وگویی گسترده و همه‌جانبه میان صاحبان اندیشه و نظر عرصه‌های گوناگون صورت گیرد و كیست كه هوشیاری و بیداری مردم و جایگاه اندیشمندان، روشنفكران و منتقدان و نیز فعالیت آزادانه رسانه‌های مستقل و امكان نشر و پخش افكار و ایده‌های گوناگون را در این فرآیند بتواند،‌كتمان كند.