در جواب تحریمیها - مختار زارعی
21:03 - 22 دی 1394
Unknown Author
مختار زارعی
شرکت در انتخابات چە بە عنوان کاندیدا و چە بە عنوان رای دهندە، یک حق شهروندی است. لذا من شهروند بە همان اندازە کە حق دارم در انتخابات شرکت کنم بە همان اندازە هم حق دارم شرکت نکنم و بە تبع حق دارم دیگران را بە مشارکت یا عدم مشارکت دعوت نمایم. هر نوع تعیین تکلیف نمودن برای دیگران تحت عناوینی همچون تکلیف شرعی، وظیفەی ملی، حکم اخلاقی، دستور قانونی و … از اساس باطل است چون شرکت در انتخابات \"حق\" است نە \"تکلیف\".
اتفاقا عمدەی جریانهای ایدئولوژیک با زبان تکلیف با دیگران حرف میزنند چون خود را کاشف مطلق و انحصاری حقیقت میدانند. حقیقت همان است کە آنها میگویند و ما چارەای نداریم جز اطاعت امر. با آمران و ناهیان نمیتوان دیالوگ نمود. لازمەی دیالوگ اعتراف بە \"خرد جمعی\" است.
کسی کە خود را متصل بە یک منبع غیر زمینی میداند چە نیازی بە شنیدن حرفهای من و تو دارد؟ بە هر حال با کسانی کە خود را کاشف و مالک و وارث حقیقت میدانند و با زبان امر و نهی حرف میزنند امکان دیالوگ نیست. لذا روی این یاداشت با کسانی است کە بە انتخابات همچون یک موضوع قابل بحث، میپردازند.
عمدەی دلایل تحریمیها دو مورد است. اول اینکە این انتخابات در ایران، غیرآزاد و غیردمکراتیک است و دوم اینکە شرکت در چنین انتخاباتی مشروعیتبخشی بە سیستم غیردمکراتیک است.
بدون مجادلە، فرض را بر درست بودن ادعای غیرآزاد و غیردمکراتیک بودن انتخابات بگذاریم. اما آیا میتوان با استناد بە \"غیرآزاد و غیردمکراتیک بودن انتخابات\"، عدم مشارکت را نتیجە گرفت؟ من بە سە دلیل میگویم خیر. اولا بە دلیل منطقی و دوم بە دلیل تقدم و سوما تاریخی.
دلیل منطقی؛
هیچگاه نمیتوان از \"هست\"، \"باید\" را نتیجە گرفت. مثلا نمیتوان از \"بارانی بودن هوا\"، نتیجە گرفت کە \"بیرون برویم\" یا \"بیرون نرویم\". چون ممکن است کسی قدم زدن زیر باران را دوست داشتە باشد و دیگری برعکس. همچنان نمیتوانیم از آفتابی بودن هوا، بیرون رفتن یا نرفتن را نتیجە گرفت. اساسا نمیتوان از یک \"وضعیت\" ثابت یک نتیجە را اثبات کرد. چون این \"وضعیت\" نیست کە منجر بە \"تصمـیم\" میشود بلکە این چگونگی \"رابطە\"ی ما با وضعیت است کە منجر بە تصمیم میشود. بە اختصار بگویم وضعیت یا هست، مستقیما و بدون لحاظ کردن خواست و منافع ما، منجر بە تصمیم یا باید نمیشوند. لذا یک وضعیت ثابت از سوی افراد متعدد، منجر بە تصمیمهای متنوع میشود و یک \"هست\" میتواند منجر بە \"باید\"های متعدد و متنوع شود.
این فرمول مختص انتخابات نیست بلکە یک قاعدەی کلی است کە البتە میتوان مشارکت در انتخابات را هم بر اساس این فرمول، تحلیل کرد. غیرآزاد و غیردمکراتیک بودن انتخابات، یک وضعیت یا یک \"هست\" است. من نوعی ممکن است از چنین انتخاباتی متضرر شوم لذا تصمیم بر عدم مشارکت میگیرم و همچنین ممکن است از چنین انتخاباتی بهرەبردای کنم و لذا تصمیم بر مشارکت داشتە باشم. چون، این، نوع رابطە و منافع من است کە تعیین میکند در چنین انتخاباتی شرکت کنم یا نە و نە لزوما چگونگی انتخابات.
دلیل تقدم؛
گفتیم فرض را بر این بگیریم کە این انتخابات غیرآزاد و غیردمکراتیک است. و شرط مشارکت را آزاد و دمکراتیک بودن انتخابات بدانیم. خوب ایراد چیست؟ آیا چنین شرطی معقول است؟ انتخابات آزاد و دمکراتیک چگونە بە وجود میآید؟ این توقع بیجایی است کە منتظر بمانیم اول انتخابات آزاد و دمکراتیک بە وجود بیاید بعد شرکت کنیم. بلکە بلعکس این مشارکت و پیگیری جریانهای دمکراسیخواهی است کە سیستمهای غیرآزاد و غیردمکراتیک را مجبور بە برگزاری انتخابات میکند. و مستمر و مکرر، خواستهای دمکراتیک را بە حاکمیت تحمیل میکنند. آیا این درست است کە من بگویم تا انتخابات بە صورت آزاد و دمکراتیک برگزار نشود من شرکت نمیکنم؟ آیا این بە آن معنی نیست کە دیگران بروند هزینەهای دمکراتیزاسیون انتخابات را بپردازند بعد من هم لطف میکنم و مشارکت میکنم؟ اصلا فکر کنید کە همەی مردم این ادعا را پذیرفتند و انتخابات غیرآزاد و غیردمکراتیک را تحریم نمودند. خوب چە اتفاقی میفتد؟ آیا حاکمیت غیردمکراتیک بە التماس میفتد کە قدرتش را واگذار کند؟ خیر. اتفاقا در غیاب شهروندان دمکراسیخواه، این فرصت بە حاکمیت دادە میشود تا طول عمر حکومتش را تمدید کند. اساسا واگذاری قدرت یا تقسیم آن با مشارکتطالبان قدرت میسر است و نە با غیبتشان. همچین نسبت \"مشارکت\" با \"دمکراتیزاسیون\"، تقدم است و نە تاخر. یعنی من با مشارکتم، پروسەی دمکراتیزاسیون را شروع میکنم و با تداوم حضورم، آن را تداوم میبخشم. چنین نیست کە اول دمکراسی و آزادی بە وجود بیاید بعد من مشارکت کنم.
دلیل تاریخی؛
کجای دنیا چنین اتفاقی افتادە است؟ در کدام کشور اول انتخابات آزاد و دمکراتیک شکل گرفتە بعد شهروندان آزادیخواه و دمکراسیخواه مشارکت نمودەاند؟ اساسا مگر دمکراتیزاسیون بدون مشارکت مستمر و مداوم، ممکن است(دلیل دوم)؟ تمام کشورهایی کە دارای انتخابت آزاد و دمکراتیک هستند، از نقطەای شروع کردەاند کە چە بسا از وضعیت کنونی ما بسیار بدتر بودەاند.
اما با تداوم انتخابات، هر بار یک گام بە استانداردها، نزدیکتر شدەاند. مثلا در آمریکا، آیا انتخابات، از همان اول، آزاد و دمکراتیک بود؟ زنان آمریکا، ١٣٠ سال بعد از برگزاری اولین انتخابت ریاست جمهوری، در زمان ویلسون، بیست و هشتمین رئیس جمهور، حق رای را کسب نمودند. آیا دمکراسی خواهان آمریکا، تمام آن ١٣٠ سال در موضع تحریم بودند و تمام آن ٢٨ انتخابات را تحریم نمودند؟ کشورهای دیگر هم همینطور بودە. بریتانیا، فرانسە،آلمان و … .
اجازە بدهید دو وضعیت دیگر بە جز انتخابات را تشریح کنیم. فرض کنید شهروندانی کە سیاستهای دولتشان اعتراض دارند تصمـیم بگیرند کە اعتراضشان را بە سطح خیابانها بکشانند و خواهان پاسخگویی دولت باشند.
در این میان کسانی بگویند از آنجا کە این سیستم دمکراتیک نیست و اجازەی اعتراض مدنی و مسالمتآمیز را نمیدهد پس من اعتراض نمیکنم. بە عبارتی، اول باید دولتی دمکراتیک و پاسخگو بە وجود بیاید تا من بتوانم اعتراض کنم. خوب معلوم است تقدم با اعتراض است و تا اعتراضی نباشد دولتی پاسخگو بە وجود نمیآید. در ضمن گیرم دیگرانی زحمت کشیدند و هزینەهایش را پرداختند و نهایتا دولتی پاسخگو سر کار آمد آن وقت میتوان ادعا نمود کە با نیامدن و اعتراض نکردن و در خانە ماندن بە چنین وضعیتی رسیدەایم؟
همچنین فرض کنید کشوری بە شما حملە کردە است و اتفاقا هیچ کدام از قوانین جنگی، همچون. نکشتن اسرای جنگی، نکشتن غیر نظامیان، عدم استفادە از تسلیحات غیرمتعارف و سلاحهای کشتار جمعی و … را رعایت نمینماید. آنگاه کشور مورد حملە بگوید چون دشمن اصول جنگ عادلانە را رعایت نمیکند پس من هم دفاع نمیکنم و وارد این جنگ نابرابر نمیشوم!!
نتیجە؛
شرکت در انتخابات را نباید مشروط بە آزاد و دمکراتیک بودن آن نمود بلکە باید با مشارکت فعال، انتخابات را گام بە گام بە وضعیت استاندارد نزدیکتر نمود. با تشکیل احزاب و کلوپهای دمکراسیخواه، با طرح مطالبات دمکراتیک، با تلاش برای ورود نیروهای دمکراسیخواه و نهایتا با قانونی نمودن خواستهای دمکراتیک.
فرض کنید در ایران بخشهایی از قدرت کمترین میل و رغبتی بە واگذاری و انتقال قدرت نداشتە باشند، عدم مشارکت در انتخابات، کاملا بە نفع آنهاست.
هیچ حاکمی با قهر من نوعی، خجالت زدە نمیشود و از کرسی قدرت پایین نمیآید بلکە با سماجت من است کە قدمی عقب مینشیند. گام بە گام تا دموكراسی.
نظر نویسنده بازتاب دیدگاه آژانس خبررسانی کُردپا نمیباشد.
شرکت در انتخابات چە بە عنوان کاندیدا و چە بە عنوان رای دهندە، یک حق شهروندی است. لذا من شهروند بە همان اندازە کە حق دارم در انتخابات شرکت کنم بە همان اندازە هم حق دارم شرکت نکنم و بە تبع حق دارم دیگران را بە مشارکت یا عدم مشارکت دعوت نمایم. هر نوع تعیین تکلیف نمودن برای دیگران تحت عناوینی همچون تکلیف شرعی، وظیفەی ملی، حکم اخلاقی، دستور قانونی و … از اساس باطل است چون شرکت در انتخابات \"حق\" است نە \"تکلیف\".
اتفاقا عمدەی جریانهای ایدئولوژیک با زبان تکلیف با دیگران حرف میزنند چون خود را کاشف مطلق و انحصاری حقیقت میدانند. حقیقت همان است کە آنها میگویند و ما چارەای نداریم جز اطاعت امر. با آمران و ناهیان نمیتوان دیالوگ نمود. لازمەی دیالوگ اعتراف بە \"خرد جمعی\" است.
کسی کە خود را متصل بە یک منبع غیر زمینی میداند چە نیازی بە شنیدن حرفهای من و تو دارد؟ بە هر حال با کسانی کە خود را کاشف و مالک و وارث حقیقت میدانند و با زبان امر و نهی حرف میزنند امکان دیالوگ نیست. لذا روی این یاداشت با کسانی است کە بە انتخابات همچون یک موضوع قابل بحث، میپردازند.
عمدەی دلایل تحریمیها دو مورد است. اول اینکە این انتخابات در ایران، غیرآزاد و غیردمکراتیک است و دوم اینکە شرکت در چنین انتخاباتی مشروعیتبخشی بە سیستم غیردمکراتیک است.
بدون مجادلە، فرض را بر درست بودن ادعای غیرآزاد و غیردمکراتیک بودن انتخابات بگذاریم. اما آیا میتوان با استناد بە \"غیرآزاد و غیردمکراتیک بودن انتخابات\"، عدم مشارکت را نتیجە گرفت؟ من بە سە دلیل میگویم خیر. اولا بە دلیل منطقی و دوم بە دلیل تقدم و سوما تاریخی.
دلیل منطقی؛
هیچگاه نمیتوان از \"هست\"، \"باید\" را نتیجە گرفت. مثلا نمیتوان از \"بارانی بودن هوا\"، نتیجە گرفت کە \"بیرون برویم\" یا \"بیرون نرویم\". چون ممکن است کسی قدم زدن زیر باران را دوست داشتە باشد و دیگری برعکس. همچنان نمیتوانیم از آفتابی بودن هوا، بیرون رفتن یا نرفتن را نتیجە گرفت. اساسا نمیتوان از یک \"وضعیت\" ثابت یک نتیجە را اثبات کرد. چون این \"وضعیت\" نیست کە منجر بە \"تصمـیم\" میشود بلکە این چگونگی \"رابطە\"ی ما با وضعیت است کە منجر بە تصمیم میشود. بە اختصار بگویم وضعیت یا هست، مستقیما و بدون لحاظ کردن خواست و منافع ما، منجر بە تصمیم یا باید نمیشوند. لذا یک وضعیت ثابت از سوی افراد متعدد، منجر بە تصمیمهای متنوع میشود و یک \"هست\" میتواند منجر بە \"باید\"های متعدد و متنوع شود.
این فرمول مختص انتخابات نیست بلکە یک قاعدەی کلی است کە البتە میتوان مشارکت در انتخابات را هم بر اساس این فرمول، تحلیل کرد. غیرآزاد و غیردمکراتیک بودن انتخابات، یک وضعیت یا یک \"هست\" است. من نوعی ممکن است از چنین انتخاباتی متضرر شوم لذا تصمیم بر عدم مشارکت میگیرم و همچنین ممکن است از چنین انتخاباتی بهرەبردای کنم و لذا تصمیم بر مشارکت داشتە باشم. چون، این، نوع رابطە و منافع من است کە تعیین میکند در چنین انتخاباتی شرکت کنم یا نە و نە لزوما چگونگی انتخابات.
دلیل تقدم؛
گفتیم فرض را بر این بگیریم کە این انتخابات غیرآزاد و غیردمکراتیک است. و شرط مشارکت را آزاد و دمکراتیک بودن انتخابات بدانیم. خوب ایراد چیست؟ آیا چنین شرطی معقول است؟ انتخابات آزاد و دمکراتیک چگونە بە وجود میآید؟ این توقع بیجایی است کە منتظر بمانیم اول انتخابات آزاد و دمکراتیک بە وجود بیاید بعد شرکت کنیم. بلکە بلعکس این مشارکت و پیگیری جریانهای دمکراسیخواهی است کە سیستمهای غیرآزاد و غیردمکراتیک را مجبور بە برگزاری انتخابات میکند. و مستمر و مکرر، خواستهای دمکراتیک را بە حاکمیت تحمیل میکنند. آیا این درست است کە من بگویم تا انتخابات بە صورت آزاد و دمکراتیک برگزار نشود من شرکت نمیکنم؟ آیا این بە آن معنی نیست کە دیگران بروند هزینەهای دمکراتیزاسیون انتخابات را بپردازند بعد من هم لطف میکنم و مشارکت میکنم؟ اصلا فکر کنید کە همەی مردم این ادعا را پذیرفتند و انتخابات غیرآزاد و غیردمکراتیک را تحریم نمودند. خوب چە اتفاقی میفتد؟ آیا حاکمیت غیردمکراتیک بە التماس میفتد کە قدرتش را واگذار کند؟ خیر. اتفاقا در غیاب شهروندان دمکراسیخواه، این فرصت بە حاکمیت دادە میشود تا طول عمر حکومتش را تمدید کند. اساسا واگذاری قدرت یا تقسیم آن با مشارکتطالبان قدرت میسر است و نە با غیبتشان. همچین نسبت \"مشارکت\" با \"دمکراتیزاسیون\"، تقدم است و نە تاخر. یعنی من با مشارکتم، پروسەی دمکراتیزاسیون را شروع میکنم و با تداوم حضورم، آن را تداوم میبخشم. چنین نیست کە اول دمکراسی و آزادی بە وجود بیاید بعد من مشارکت کنم.
دلیل تاریخی؛
کجای دنیا چنین اتفاقی افتادە است؟ در کدام کشور اول انتخابات آزاد و دمکراتیک شکل گرفتە بعد شهروندان آزادیخواه و دمکراسیخواه مشارکت نمودەاند؟ اساسا مگر دمکراتیزاسیون بدون مشارکت مستمر و مداوم، ممکن است(دلیل دوم)؟ تمام کشورهایی کە دارای انتخابت آزاد و دمکراتیک هستند، از نقطەای شروع کردەاند کە چە بسا از وضعیت کنونی ما بسیار بدتر بودەاند.
اما با تداوم انتخابات، هر بار یک گام بە استانداردها، نزدیکتر شدەاند. مثلا در آمریکا، آیا انتخابات، از همان اول، آزاد و دمکراتیک بود؟ زنان آمریکا، ١٣٠ سال بعد از برگزاری اولین انتخابت ریاست جمهوری، در زمان ویلسون، بیست و هشتمین رئیس جمهور، حق رای را کسب نمودند. آیا دمکراسی خواهان آمریکا، تمام آن ١٣٠ سال در موضع تحریم بودند و تمام آن ٢٨ انتخابات را تحریم نمودند؟ کشورهای دیگر هم همینطور بودە. بریتانیا، فرانسە،آلمان و … .
اجازە بدهید دو وضعیت دیگر بە جز انتخابات را تشریح کنیم. فرض کنید شهروندانی کە سیاستهای دولتشان اعتراض دارند تصمـیم بگیرند کە اعتراضشان را بە سطح خیابانها بکشانند و خواهان پاسخگویی دولت باشند.
در این میان کسانی بگویند از آنجا کە این سیستم دمکراتیک نیست و اجازەی اعتراض مدنی و مسالمتآمیز را نمیدهد پس من اعتراض نمیکنم. بە عبارتی، اول باید دولتی دمکراتیک و پاسخگو بە وجود بیاید تا من بتوانم اعتراض کنم. خوب معلوم است تقدم با اعتراض است و تا اعتراضی نباشد دولتی پاسخگو بە وجود نمیآید. در ضمن گیرم دیگرانی زحمت کشیدند و هزینەهایش را پرداختند و نهایتا دولتی پاسخگو سر کار آمد آن وقت میتوان ادعا نمود کە با نیامدن و اعتراض نکردن و در خانە ماندن بە چنین وضعیتی رسیدەایم؟
همچنین فرض کنید کشوری بە شما حملە کردە است و اتفاقا هیچ کدام از قوانین جنگی، همچون. نکشتن اسرای جنگی، نکشتن غیر نظامیان، عدم استفادە از تسلیحات غیرمتعارف و سلاحهای کشتار جمعی و … را رعایت نمینماید. آنگاه کشور مورد حملە بگوید چون دشمن اصول جنگ عادلانە را رعایت نمیکند پس من هم دفاع نمیکنم و وارد این جنگ نابرابر نمیشوم!!
نتیجە؛
شرکت در انتخابات را نباید مشروط بە آزاد و دمکراتیک بودن آن نمود بلکە باید با مشارکت فعال، انتخابات را گام بە گام بە وضعیت استاندارد نزدیکتر نمود. با تشکیل احزاب و کلوپهای دمکراسیخواه، با طرح مطالبات دمکراتیک، با تلاش برای ورود نیروهای دمکراسیخواه و نهایتا با قانونی نمودن خواستهای دمکراتیک.
فرض کنید در ایران بخشهایی از قدرت کمترین میل و رغبتی بە واگذاری و انتقال قدرت نداشتە باشند، عدم مشارکت در انتخابات، کاملا بە نفع آنهاست.
هیچ حاکمی با قهر من نوعی، خجالت زدە نمیشود و از کرسی قدرت پایین نمیآید بلکە با سماجت من است کە قدمی عقب مینشیند. گام بە گام تا دموكراسی.
نظر نویسنده بازتاب دیدگاه آژانس خبررسانی کُردپا نمیباشد.