داعش و جنگ نئولیبرالیستی آمریکا در منطقه
14:07 - 3 تیر 1393
Unknown Author
بهنام چنگائی
همه ما میدانیم که پس از آشکاری و گستردگی حاد بارها و دهههای بحران مالی جهانی قرن بیست و سپری شدن عمر کوتاه هر خوشبینی و امیدواری دگرباره به فردای رونق بازار آزاد، و سرآخر بروز سهمگینتر شکست سیستم وال استریت و یاران جهانی اش در ٢٠٠٨ و تلاشهای چشمگیر امپریالیستها در پوشیده نگاهداشتن آن از دید مردم و از همه مهمتر اعتراض و سرکوب همزمان میلیونی مردم در خود آمریکا و سپس فروریختن چهره سرگردگی غول شاخ بریده آمریکای دمکرات در ناتوانی سروری جهانی او، ما دیدم و میبینیم که نظام مالی و اقتصاد ورشکستهی کشورهای صنعتی دیگر با شیوه گذشته پایداری خود را از دست داده و روزبروز در حال فروریزی و رودرروئی سستی و بیسرانجامی پیاپی میباشد؛ حتی اگر قلب بیمار این ساختار نامنظم با پمپاژ بی دریغ پول پس انداز شدهی مردم مزدبگیر در این کشورها یاری شود که شد؛ بازسازی آن دیگر چندان ممکن و آسان نیست.
بنابر این: با وجود همهی تلاشها، طرحها و ترفندهای همه جانبه، عملا آشفتگی و ناپایداریها در بازار جهان مالی، صنعتی و کاری پیوسته برجا مانده است و به ویژه دول غرب در تبعیت از برنامههای نئولیبرالی کارتلها و تراستهای سرمایه جهت چیرگی بر بحران ساختار مالی و تکقطبی خود، در عین ناآرامی سخت سرگرم کسب سود خویش به هر قیمت بوده و همگی اما در پایهی کار بیگمان سرخورده از اوضاع و لاجرم در حال نزاع پوشیده و یا ائتلاف سیاسی با همدیگر میباشند؛ تا شاید فرجی یافته شود. در حالیکه اوضاع نابسامان اقتصادی اغلب این کشورها و در رأسشان آمریکا خراب است، و یاهمچنان دچار رکود فزاینده بوده و هنوز نتوانسته کول خود را از زیر بار تعهدهای جامعه بورژوا دمکراتیک، هزینههای رفاهی درمانی و به تبع آن اعتراضات گسترده مردمی، کارگری و رکود بازار کار و سر درگمیهای فراوان رها ساخته و اندکی آرامش نسبی بیابد.
زیرا که: این (بحران سراسری و جهانی از دید کلان سرمایه و بازار اقتصاد نئولیبرال هیچگاه از \"زوایهی نقض آشکار حقوقِ برابرِ نوع بشر در بیبهرگی از آن\" مورد قبول نبوده و نیست و همچنین هرگز این نظام اقتصادی به عنوان\"نقصی بنیادی، ساختاری و جاهطلبانه\" که تنها به سود اقلیتی انگل و مفتخور مهیا میباشد؛ مورد بررسی و پذیرفت واقع نشده و هرگز هم نخواهد شد. ناگزیر آنها راه حل دگرگونی دستگاه زنگزده را نه با انقلاب و نه با خیزش آرام ضدسرمایهداری و دمکراتیک برنتابیده و همچنان نمیپذیرند) و به همین خاطر (چاره درمان بیثباتی خود را زیرکانه و آگاهانه در بیرون از مرزهای این کشورهای متلاطم سرمایه میجویند تا با تزریق و تعدیل فشار مالی و داخلی در بازار راکد فرصتی تازه دست و پا کند و توامان برای این توطئهها از طریق تحریک تشعشعات فرهنگ غربی، مارکت کودنساز مصرفی و تولیدات مرگبار میلیتاریستی همچون همیشه تاریخ، وجودشان را بازسازی کرده و راه تداوم شان را همواره بگشایند و آسان شیوه انباشت سرمایه فردای خود را نیز پیدا کنند و دریغا که آمریکا و یاران جهانی و منطقهای او این بار هم به خال زده اند.)
با شکاف ژرفتر حق زندگی مسلمانان و تفاوت بزرگ سهم آنان بین چندتن دارا و اکثریت ندار، و نبرد گنگ برای فردائی بهتر و انسانیتر، اگر چه همیشه این ستیزها علیه نابرابریها امری ضروری، طبیعی و اجتنابناپذیر بوده است، ولی الزاما هنوز نتایج آتی آنها در همه کشورهای مسلمان تاکنون مفید به حال کارمزدان و تنگدستان فرانروئیده است. مخصوصا حالا که همه وعدههای رنگین رهبران و مافیاهای مذهبی ایران، مصر، تونس و لیبی و... در این کشورها دروغ از آب درآمده است و هرچه بیشتر به فاصله ناگوار طبقاتی و همنوع کشی فرقههای انجامیدهاند باید که علیه فریب مذهبی بیدار شد. زیرا: اینجا نقش مبارزه نان و رهائی، سمت این مبارزهها، دشمنان آنها، همچنین پذیریش تنگدستی واقعی مادی و معنوی مسمانان، علل واماندگی تودهها از دانش حقوقبشری و شورش ناشی از آن در همه کشورهای منطقه مغشوش مانده و در پی پاسخهای شفاف است. چراکه: نارسائیها و تبعیضها همگی به صورت ویژهای در میان مذاهب و ملل ساکن کشورها با دیگر ملل و مذاهب کشورهای مسلمان وجوه یکسان و مشابه داشته و با همچنین گره تاریخی خوردهاند که مسلما راه حل فرامذهبی، مشترک و ضدشرمایهداری میخواهند.
اما، به جای شناخت درست دشمنان و مبارزه با آنان، همدردان ما دچار(جنگ مصیبت بار فرقهای) شدهاند. ما مبارزه کور آنها با هم را میبینیم که در این گیرودار به موازات خیزش تودهای در اعماق نفرت مذهبی شکل گرفته است. (دریغا که این خیزش شگرف و گسترده یکی از دشمنان اصلی استقلال و ارادهی مردمی خود را یعنی همین\"مذاهبِ\" دشمنی انگیز را به رهبری پذیرفته و هر کدام مذاهب رُل حساس، ریاکارانه و ویرانگری را در میان طغیانزدگان بازی کرده و مسیر رهائی نان و آزادی آنان را لااقل در کشورهای بهار عربی گمراهتر کرده و شگفتا که گرسنگان و ستمدیدگان را در برابر هم گذارده است.) آنهم با تلنباری از تجربههای خونین و تلخ ١٤٠٠ ساله، خواستههای بلند بی پاسخ فرهنگی، ملی و زبانی شکننده و در پیوند با نابرابریها، ستمها، تبعیضها و بیکاریهای گسترده در روابط بهرهکشانه سرمایه که جوانان ناامید را در این کشورها پیوسته زیر تیغ استثمار خود دارد. این دو هموند ذاتی که در سرکوب دادخواهی انقلابی چپها همچنان شمشیر از رو بسته و همیشه توسط دولتها و حکومتهای سرمایه برای کشتار آنها دست آهنین و خونین دارند و همگی هر حرکت روشنگرانه و افشاگرانه چپها بر علیه دو یار دیرینه و مکمل هم\" دین و سرمایه \" را جهت بیداری عمومی از سوء استفادههای آنها در طول تاریخ بیرحمانه خفه کردهاند.!
با این وجود جای هیچ تردیدی ندارد که بنیادگرائیهای مذهبی مقطعیاند؛ اگر چه از مارکت فریبندهی خود سرمایهداری در حال حاضر جذابتر شده باشند و بیش از پیش توسط دسیسههای هدفمند غربی و مخصوصا آمریکائی پشت سر هم تقویت شده و پا بگیرند، تغذیه مردمی شوند و ناگزیر راه استقلال مبارزات اجتماعی و طبقاتی خود را به سود فرقهها و روابط سرمایه سالارانه داخلی و جهانی گم کنند؛ آینده اسیر ارتجاع و ساختار نابرابر نخواهد ماند؛ همسان که رژیم ولائی از آگاهی تودهای کف به دهان شده است.
اما از جنون رهبران و سرخوردگی نیروهای داعش، النصر، بوکوحرام، حزب الله، الشباب، اخوان المسلمین و...این شبیخونهای کور ضدبشری، وحشی و فرقهای چنین مینمایانند که آنان در میان تودههای متوهم و زمینگیر پوپولرتر از \"راه حلهای فریبنده خود غرب و جهانخواران\" مردمگیر میباشند. در صورتیکه چنین نیست و اینان تنگدستان بیکار و فریبخورده را همچون دورهی خمینی و خامنهای به جان هم انداخته و دردا که همگی خیلی خوبتر از پیش، به کار روغنکاری ماشین جنگی و پولساز میلیتاریستهای آمریکا و غرب و اهداف نیروهای وابسته و مرتجع داخلی به کار رفته و میروند و همزمان دکان رسوای پاسداران حماقت در کشورهای زیر ستم مذهبی همچون ایران را در مقطعی چنین پُررونق میسازند.
در حالی که مردم عامی همگی از واقعیت به دورند و شک نیز ندارد که هجوم آدمخوارانه داعش هرگز نمیتوانست بدون پشتیبانی و پوشش آمریکا و یاران او در منطقه میسر باشد و نمیبایست به سود منافع کردکشان سرمایه و فریبکاران دینی و مذهبی نرود و اگر مردم کار و فرودستان منطقه از غفلت سوء استفادههای مذهبی بیدار نشوند این فاجعه و اشکال آتی آن خواهد توانست برای مدتی حرکت تاریخ را متوقف و یا کُند کند. همانگونه که خمینی، بن لادنها، طالبانها، مُرسیها، خامنهایها و یا همین داعش امروزی پرچمدارانش میباشند، در آینده باشند.
بهترین و مفیدترین نقش ما با تأیید حق آزادی عقیده و وجدان همه ملتها در این میان، باید باعدم دخالت ایران در این جنگ ضدمردمی همراه شود. کشتار شرمآوری که هرگز نمیتواند به سود مردم بیپناه منطقه باشد. یاری و همراهی آگاهانهی ما تنها میتواند روشنگری و افشاگری دو سویه بر علیه نقشههای پلید آمریکا ـ غرب و طرد جنگ و طرحهای نئولیبراستی سرمایه داخلی و جهانی و در پیوند با مطامع دراز مدت آنها با\"سران مذاهب شیعهی خامنهای\" و \"سران سنی عربستان سعودی\" مرتجع و اهداف ضد مردمی هر دوی آنها همگام باشد که در هر حال هست. زیرا که جنگ هر کدام آنان \"سنی و شیعه\" ربطی به نان و آزادی مردم کار ندارد و هر یک فرصت جویانه و بیشرمانه این دیوانگی غیرانسانی داعش و مدافعانش را یکی به نام حمایت از مبارزات دمکراتیک و دیگری با یاد جهاد الهی بر علیه دشمنان خدا رسمیت داده و ترور و کشتار فلهای و تودهای را برپا کرده است.
همه ما میدانیم که پس از آشکاری و گستردگی حاد بارها و دهههای بحران مالی جهانی قرن بیست و سپری شدن عمر کوتاه هر خوشبینی و امیدواری دگرباره به فردای رونق بازار آزاد، و سرآخر بروز سهمگینتر شکست سیستم وال استریت و یاران جهانی اش در ٢٠٠٨ و تلاشهای چشمگیر امپریالیستها در پوشیده نگاهداشتن آن از دید مردم و از همه مهمتر اعتراض و سرکوب همزمان میلیونی مردم در خود آمریکا و سپس فروریختن چهره سرگردگی غول شاخ بریده آمریکای دمکرات در ناتوانی سروری جهانی او، ما دیدم و میبینیم که نظام مالی و اقتصاد ورشکستهی کشورهای صنعتی دیگر با شیوه گذشته پایداری خود را از دست داده و روزبروز در حال فروریزی و رودرروئی سستی و بیسرانجامی پیاپی میباشد؛ حتی اگر قلب بیمار این ساختار نامنظم با پمپاژ بی دریغ پول پس انداز شدهی مردم مزدبگیر در این کشورها یاری شود که شد؛ بازسازی آن دیگر چندان ممکن و آسان نیست.
بنابر این: با وجود همهی تلاشها، طرحها و ترفندهای همه جانبه، عملا آشفتگی و ناپایداریها در بازار جهان مالی، صنعتی و کاری پیوسته برجا مانده است و به ویژه دول غرب در تبعیت از برنامههای نئولیبرالی کارتلها و تراستهای سرمایه جهت چیرگی بر بحران ساختار مالی و تکقطبی خود، در عین ناآرامی سخت سرگرم کسب سود خویش به هر قیمت بوده و همگی اما در پایهی کار بیگمان سرخورده از اوضاع و لاجرم در حال نزاع پوشیده و یا ائتلاف سیاسی با همدیگر میباشند؛ تا شاید فرجی یافته شود. در حالیکه اوضاع نابسامان اقتصادی اغلب این کشورها و در رأسشان آمریکا خراب است، و یاهمچنان دچار رکود فزاینده بوده و هنوز نتوانسته کول خود را از زیر بار تعهدهای جامعه بورژوا دمکراتیک، هزینههای رفاهی درمانی و به تبع آن اعتراضات گسترده مردمی، کارگری و رکود بازار کار و سر درگمیهای فراوان رها ساخته و اندکی آرامش نسبی بیابد.
زیرا که: این (بحران سراسری و جهانی از دید کلان سرمایه و بازار اقتصاد نئولیبرال هیچگاه از \"زوایهی نقض آشکار حقوقِ برابرِ نوع بشر در بیبهرگی از آن\" مورد قبول نبوده و نیست و همچنین هرگز این نظام اقتصادی به عنوان\"نقصی بنیادی، ساختاری و جاهطلبانه\" که تنها به سود اقلیتی انگل و مفتخور مهیا میباشد؛ مورد بررسی و پذیرفت واقع نشده و هرگز هم نخواهد شد. ناگزیر آنها راه حل دگرگونی دستگاه زنگزده را نه با انقلاب و نه با خیزش آرام ضدسرمایهداری و دمکراتیک برنتابیده و همچنان نمیپذیرند) و به همین خاطر (چاره درمان بیثباتی خود را زیرکانه و آگاهانه در بیرون از مرزهای این کشورهای متلاطم سرمایه میجویند تا با تزریق و تعدیل فشار مالی و داخلی در بازار راکد فرصتی تازه دست و پا کند و توامان برای این توطئهها از طریق تحریک تشعشعات فرهنگ غربی، مارکت کودنساز مصرفی و تولیدات مرگبار میلیتاریستی همچون همیشه تاریخ، وجودشان را بازسازی کرده و راه تداوم شان را همواره بگشایند و آسان شیوه انباشت سرمایه فردای خود را نیز پیدا کنند و دریغا که آمریکا و یاران جهانی و منطقهای او این بار هم به خال زده اند.)
با شکاف ژرفتر حق زندگی مسلمانان و تفاوت بزرگ سهم آنان بین چندتن دارا و اکثریت ندار، و نبرد گنگ برای فردائی بهتر و انسانیتر، اگر چه همیشه این ستیزها علیه نابرابریها امری ضروری، طبیعی و اجتنابناپذیر بوده است، ولی الزاما هنوز نتایج آتی آنها در همه کشورهای مسلمان تاکنون مفید به حال کارمزدان و تنگدستان فرانروئیده است. مخصوصا حالا که همه وعدههای رنگین رهبران و مافیاهای مذهبی ایران، مصر، تونس و لیبی و... در این کشورها دروغ از آب درآمده است و هرچه بیشتر به فاصله ناگوار طبقاتی و همنوع کشی فرقههای انجامیدهاند باید که علیه فریب مذهبی بیدار شد. زیرا: اینجا نقش مبارزه نان و رهائی، سمت این مبارزهها، دشمنان آنها، همچنین پذیریش تنگدستی واقعی مادی و معنوی مسمانان، علل واماندگی تودهها از دانش حقوقبشری و شورش ناشی از آن در همه کشورهای منطقه مغشوش مانده و در پی پاسخهای شفاف است. چراکه: نارسائیها و تبعیضها همگی به صورت ویژهای در میان مذاهب و ملل ساکن کشورها با دیگر ملل و مذاهب کشورهای مسلمان وجوه یکسان و مشابه داشته و با همچنین گره تاریخی خوردهاند که مسلما راه حل فرامذهبی، مشترک و ضدشرمایهداری میخواهند.
اما، به جای شناخت درست دشمنان و مبارزه با آنان، همدردان ما دچار(جنگ مصیبت بار فرقهای) شدهاند. ما مبارزه کور آنها با هم را میبینیم که در این گیرودار به موازات خیزش تودهای در اعماق نفرت مذهبی شکل گرفته است. (دریغا که این خیزش شگرف و گسترده یکی از دشمنان اصلی استقلال و ارادهی مردمی خود را یعنی همین\"مذاهبِ\" دشمنی انگیز را به رهبری پذیرفته و هر کدام مذاهب رُل حساس، ریاکارانه و ویرانگری را در میان طغیانزدگان بازی کرده و مسیر رهائی نان و آزادی آنان را لااقل در کشورهای بهار عربی گمراهتر کرده و شگفتا که گرسنگان و ستمدیدگان را در برابر هم گذارده است.) آنهم با تلنباری از تجربههای خونین و تلخ ١٤٠٠ ساله، خواستههای بلند بی پاسخ فرهنگی، ملی و زبانی شکننده و در پیوند با نابرابریها، ستمها، تبعیضها و بیکاریهای گسترده در روابط بهرهکشانه سرمایه که جوانان ناامید را در این کشورها پیوسته زیر تیغ استثمار خود دارد. این دو هموند ذاتی که در سرکوب دادخواهی انقلابی چپها همچنان شمشیر از رو بسته و همیشه توسط دولتها و حکومتهای سرمایه برای کشتار آنها دست آهنین و خونین دارند و همگی هر حرکت روشنگرانه و افشاگرانه چپها بر علیه دو یار دیرینه و مکمل هم\" دین و سرمایه \" را جهت بیداری عمومی از سوء استفادههای آنها در طول تاریخ بیرحمانه خفه کردهاند.!
با این وجود جای هیچ تردیدی ندارد که بنیادگرائیهای مذهبی مقطعیاند؛ اگر چه از مارکت فریبندهی خود سرمایهداری در حال حاضر جذابتر شده باشند و بیش از پیش توسط دسیسههای هدفمند غربی و مخصوصا آمریکائی پشت سر هم تقویت شده و پا بگیرند، تغذیه مردمی شوند و ناگزیر راه استقلال مبارزات اجتماعی و طبقاتی خود را به سود فرقهها و روابط سرمایه سالارانه داخلی و جهانی گم کنند؛ آینده اسیر ارتجاع و ساختار نابرابر نخواهد ماند؛ همسان که رژیم ولائی از آگاهی تودهای کف به دهان شده است.
اما از جنون رهبران و سرخوردگی نیروهای داعش، النصر، بوکوحرام، حزب الله، الشباب، اخوان المسلمین و...این شبیخونهای کور ضدبشری، وحشی و فرقهای چنین مینمایانند که آنان در میان تودههای متوهم و زمینگیر پوپولرتر از \"راه حلهای فریبنده خود غرب و جهانخواران\" مردمگیر میباشند. در صورتیکه چنین نیست و اینان تنگدستان بیکار و فریبخورده را همچون دورهی خمینی و خامنهای به جان هم انداخته و دردا که همگی خیلی خوبتر از پیش، به کار روغنکاری ماشین جنگی و پولساز میلیتاریستهای آمریکا و غرب و اهداف نیروهای وابسته و مرتجع داخلی به کار رفته و میروند و همزمان دکان رسوای پاسداران حماقت در کشورهای زیر ستم مذهبی همچون ایران را در مقطعی چنین پُررونق میسازند.
در حالی که مردم عامی همگی از واقعیت به دورند و شک نیز ندارد که هجوم آدمخوارانه داعش هرگز نمیتوانست بدون پشتیبانی و پوشش آمریکا و یاران او در منطقه میسر باشد و نمیبایست به سود منافع کردکشان سرمایه و فریبکاران دینی و مذهبی نرود و اگر مردم کار و فرودستان منطقه از غفلت سوء استفادههای مذهبی بیدار نشوند این فاجعه و اشکال آتی آن خواهد توانست برای مدتی حرکت تاریخ را متوقف و یا کُند کند. همانگونه که خمینی، بن لادنها، طالبانها، مُرسیها، خامنهایها و یا همین داعش امروزی پرچمدارانش میباشند، در آینده باشند.
بهترین و مفیدترین نقش ما با تأیید حق آزادی عقیده و وجدان همه ملتها در این میان، باید باعدم دخالت ایران در این جنگ ضدمردمی همراه شود. کشتار شرمآوری که هرگز نمیتواند به سود مردم بیپناه منطقه باشد. یاری و همراهی آگاهانهی ما تنها میتواند روشنگری و افشاگری دو سویه بر علیه نقشههای پلید آمریکا ـ غرب و طرد جنگ و طرحهای نئولیبراستی سرمایه داخلی و جهانی و در پیوند با مطامع دراز مدت آنها با\"سران مذاهب شیعهی خامنهای\" و \"سران سنی عربستان سعودی\" مرتجع و اهداف ضد مردمی هر دوی آنها همگام باشد که در هر حال هست. زیرا که جنگ هر کدام آنان \"سنی و شیعه\" ربطی به نان و آزادی مردم کار ندارد و هر یک فرصت جویانه و بیشرمانه این دیوانگی غیرانسانی داعش و مدافعانش را یکی به نام حمایت از مبارزات دمکراتیک و دیگری با یاد جهاد الهی بر علیه دشمنان خدا رسمیت داده و ترور و کشتار فلهای و تودهای را برپا کرده است.