جامعە و حق طلبی

19:53 - 21 اردیبهشت 1393
Unknown Author
جمال رسول دنخە

هرگاە سخن از جامعە بە میان می آید بی گمان بسیاری از واژەهای سیاسی، اجتماعی و ... مانند حکومت، جامعە، خرد، قانون و... بە ذهن خطور میکند کە این معانی و مفاهیم در چە مباحثی از حکومت داری قابل بررسی هستند.مفاهیمی مانند فلسفە حکومت چیست؟ قانونگذار کیست؟ قانون چیست؟ جامعە در این مفاهیم و خود فرد در این چهارچوب چە معنایی میدهد. از ابتدای مدنیت تا بە امروز همیشە دردست گرفتن سرنوشت سیاسی خود، آزادی بیان و اندیشە، حقوق، قانون بحث اندیشمندان و فیلسوفان بودە است یكی از بحث‌های خیلی مهم كه مبنای تعیین كننده سیاست در جوامع امروزی است بحث اصالت فرد و اصالت جامعه است .

فکر آزادیخواهی و تعیین حق سرنوشت مفهومی است کە از لوح سومری \"برە فریەی جان آدمیست\" تا بە امروز و با بحثی زندە و آکادمیک در همە محافل سیاسی و قانونی بر آن بحث میشود. امروزە نیز بسیاری از ملتهای جهان از کوچکترین حق زندگی سیاسی خود در کشورهای دیکتاتوری و توتالیتر با ایدئولوژی خود یوغ اسارت را برپیکر این ملتها کشیدەاند و هرگاە سخنی از آزدای این ملتها بە میان بیاید با توجیهای نابخرد و غیر منطقی پاسخگو هستند.

در همە جوامع و بە شواهد تاریخ حق و حقوق فرد در جامعە و در حوزە شخصی در درون حکومتها معناهایی دربر دارد، اما فرد بە تنهایی معنای خاص خود را دارد کە حق خود را با چە مفاهیمی تعریف کند و آزادی خود را در چە چیزهایی بشناسد. سوای از این فرد در چهارچوب یک مفهوم سیاسی بە نام \"ملت\" معنایی گستردەتر و بازتر در میان نخبگان و محافل سیاسی در هر زمان بە خود اختصاخ دادە است. فلسفە حقوق تعریف میکند کە حق چیست؟قانون چیست؟ جرم چیست؟ مجرم کیست؟ و بسیاری از مفاهیم دیگر از این دستە واژەها در فلسفەی سیاست از حکومت؟ قانونگذار؟ شخص اول؟ آزادیهای اجتماعی؟ حق تعیین سرنوشت و... بحث می‌شود و قانونی کە تعبیە شدە است بی‌گمان در طول شرایط و موقعیت نیاز بە تغییر دارد کە در این مدت نیز بسیاری از بحثهای روز بە درون قانون گنجاندە می‌شوند اما این نیز بە چگونگی ماهیت\"ماهو\" حکومت‌ها بستگی دارد کە حکومت موجود دارای چە بینش سیاسی برای حکومت مداری است کە در کشورهای ایدئولوژیک مانند جمهوری اسلامی خامنەای شخص اول خود را بە عنوان نمایندە خدا میداند و هرگونە دستکاری در قانون را خلاف شرع میداند و بە تعریف اسلام همە ملتها صرفنظر از نژاد و رنگ و... برابرند اما در واقح این حتی از حیطەی حرف بە شعار هم بدل نگشتە است.

در طول زندگی، فرد در یک جامعەی سیاسی همیشە نسبت بە مسائل تفسیرکنندە بودە است و این نیز فرد این مسائل را در قالب حکومتهای ایدئولوژیک ماورایی بیشتر مورد مناقشە قرار میدهد چرا کە همیشە آدمی چهارچوب شکن بودە است جدای از اینکە بە قانونهای زندگی و سیاسی نە می گوید ولی از آن روی برگردان نیست و خواهان پیشرفت سیاسی ملت خویش است کە چین فردی یا ملتهایی را بە تعریف \"کامو\" عصیانگر می نامند \"عصیانگر کسی است کە درهمان حال کە نە می گوید ولی از آن روی برگردان نیست.\" بردە بە حق بردە بودن خود نە می گوید اما نە بخاطر داشتن وضعیت بردگی خوب بلکە برای دردست گرفتن سرنوست خویش.

ملتی کە معترض است، خواهان حق خویش است، بە قدرتهای ماوارایی نمایندە خدا ارزش سیاسی قایل نیست، بە قانون، حکومت و یکپارچە سازی سیاسی برای از بین بردن هویتش استفادە میکنند نە می گوید و درصدد گرفتن حق خویش است حتی اگر سالیان متمادی بر گرفتن این حق خویش مبارزە کند.

ملتی کە خواست و ادارە سیاسی را بە هر شیوەای می‌خواهد در دست بگیرد وحق طبیعی آن است سوای آنکە تمام مکتبهای دینی،سیاسی،فلسفی و علمی بر این نظر فایق آمدەاند پس بحث وجدل برای نپذیرفتن حق این ملتها و تلاش برای بە رسمیت نشناختن این ملتها سرابی بیش نیست و در چنین مکانهایی جغرافیایی اگر هر حکومت با هر خط مشی سیاسی بر سر کار بیاید مادامی کە حق و حقوق ملتها را بە رسمیت نشانسد از حیطە اعتباری همیشە ساقط است و نبود وحدت سیاسی، بی اعتمادی دولت بە مردم و بالعکس،نبود گفتمانهات چارەساز،مشکلات فرهنگی و... برای همیشە گریبانگیر این جامعە خواهد بود.