تناقض در گفتار و کردار روحانی

19:28 - 29 دی 1392
Unknown Author
نوری حمزه

روحانی و تیم ایشان در زمینه سیاست خارجی با به کارگیری یک ادبیات معتدل در گفتگو با جامعه جهانی و جلب نظر آنان، توانستند تا حدودی برخی از تهدیدها که متوجه ایران بوده را دور ساخته یا حد اقل آن خطرها را به تاخیر بیندازند.

در مهم‌ترین چالش داخلی پس از اقتصاد کشور، یعنی در زمینه امور ملت‌های غیر فارس، حسن روحانی به تاسیس پست جدید \" دستیار ویژه رئیس جمهوری در امور اقوام و مذاهب\" اکتفا کرده است. اداره جدید با مدیریت آقای یونسی وزیر سابق اطلاعات کارش را آغاز کرد.

مسئولیت اداره جدید چنانچه از سخنان آقای یونسی بر می‌آید، بررسی، مشاوره، تهیه قوانین لازم و تصمیم سازی برای اجرای اصول معطله قانون اساسی جمهوری اسلامی و مفاد بیانیه شماره سه رئیس جمهوری در دوره انتخابات، برای احقاق برخی حقوق اساسی ملت‌های غیر فارس است، که در زیر عنوان \"اقوام\" در آن بیانیه از آنان یاد می‌شود.

تا اینجای کار یک شهروند غیر فارس با یک نگاه خوشبینانه به وعده‌های دولت تدبیر و امید و شخص روحانی با مسامحه از کنار برخی مفاهیم گذشته و در انتظار تحقق بخش‌هایی از حقوق اساسی خود است. اما همین که سخنان رئیس جمهوری و دستیار ویژه او را وارسی نماییم به عمق شکاف موجود در میان وعده و عمل و تناقض در گفتار و کردار برخورد می‌کنیم.

از دوران پیش از انتخابات تا کنون شاهد نوسان بسیار فاحش در ادبیات حسن روحانی و دستیار ایشان در زمینه حقوق ملت‌های غیر فارس هستیم.

برای مثال: در مقاد بیانیه شماره سه تبلیغاتی ایشان واژگانی چون اقلیم‌ها، زبان‌ها، ادیان و مذاهب می‌بینیم. در ادامه بیانیه از ضرورت تغییر نگاه امنیتی به مردمان غیر فارس، تدریس زبان مادری غیر فارس‌ها، تقویت فرهنگ و حفظ آثار تاریخی مردم غیر فارس، مشارکت دادن آنان در اداره کشور و امور مناطق خود، رفع تبعیض به کار رفته بر مردم غیر فارس و..... سخن به میان آمده است.

ایشان اما پس از پیروزی در انخابات با حضور در مجلس شورای اسلامی برای اجرای مراسم تحلیف، در باب حقوق اساسی ملت‌های غیر فارس که در بیانیه شماره سه خود از آنها یاد کرده، با یک چرخش از وعده‌های خویش، اعلام کرد؛ ما یک ملت و یک اقلیم داریم. یک ملت به نام ملت ایران و یک اقلیم به نام ایران.

این جملات حسن روحانی از همان روز اول بوی تهدید داشت و ایشان آشکارا پایبندی خود به روند سابق در برخورد با موضوع ملت‌های غیر فارس را اعلام کرد.

در یک حادثه دیگر اما، ایشان در یک سخنرانی در مجلس به منظور کسب رای اعتماد از نمایندگان برای وزرای کابینه خود اصطلاح \"اقالیم فرهنگی\" را به کار برد.

شهروند غیر فارس اما زمانی آش شور روحانی و یونسی را می‌تواند به خوبی مزه می‌کند که سخنان این دو در اهواز را گوش دهد و به خبرهای منتشر شده بر خروجی خبرگزاری‌ها نگاهی بیندازد.

روحانی و دستیارش در سفر چندی پیش خود به اهواز با نادیده گرفتن حقوق ملی مردم عرب، چند تن از افراد فرصت‌طلب و واپسگرای عرب را به همراه برخی شیوخ قبائل گردهم آورده و از ضرورت تقویت قبائل و طوایف سخن گفتند. (در این زمینه به سایت خبری ریاست جمهوری نگاه کنید).

در نقد عملکرد روحانی در زمینه حقوق اساسی ملت‌های غیر فارس می‌توان بسیار سخن گفت. اما در این نوشته کوتاه به چند مورد که ایشان در بیانیه شماره سه تبلیغاتی خود به آنها شاره کرده خواهم پرداخت.

تغییر نگاه امنیتی: در بیانیه شماره سه تبیلغاتی و در سخنان دستیار ایشان بارها از ضرورت رفع نگاه امنیتی سخن به میان آمده است. در حقیقت امر اما، ما شاهد استمرار اعدام‌ها، بازداشت فعالان حقوق‌بشری و حتی بازداشت فعالان و دوستداران محیط زیست هستیم.

اگر مسئله اعدام‌ها را به قوه قضائیه نسبت دهیم و از ایشان و کابینه‌اش سلب مسئولیت کنیم باز هم با سئوالات عدیده‌ای مواجه می‌شویم. برای مثال؛ چرا وزارت اطلاعات زیر نظر روحانی پس از اعدام فعالان سیاسی عرب با تسلیم جنازه‌هایشان به خانواده‌ها مخالفت می‌کند؟

چرا نیروهای این وزارت خانه زیر نظر رئیس جمهوری در اقلیم اهواز و دیگر مناطق غیر فارس هنوز به قتل‌های زنجیره‌ای نویسندگان، شعرا و فعالان سیاسی و فرهنگی ادامه می‌دهند؟

مشارکت ملی: به جز استان‌های فارس نشین، در کدام استان یک استاندار بومی به کار گرفته شد؟ در چه بخش و شهرستانی نیروهای بومی مدیریت آنجا را نیروهای بومی آن مناطق به کار گرفتند؟

در اقلیم اهواز یک استاندار نژادگرا به کار گمارده شده که در دوره اصلاحات نیز علاوه بر پست استانداری یک نشریه پان فارس و عرب ستیز را اداره می‌کردند.
چنین نیز در مسئولیت‌های کلیدی استانی و شهرستانی و بخش‌های کوچک افراد نژادگرا و وابستگان به باندهای مافیایی ثروت و قدرت که ٣٥ سال است بر گرده مردم سوار شده‌اند، همچنان مسئولیت‌های کلیدی را به عهده دارند.

تمامی گلوگاههای اقتصادی هنوز در دست همان باندهای امنیتی در سطح اقلیم اهواز است.

آزادی ادیان و عقاید: در بیانیه روحانی از ضرورت احترام به ادیان ومذاهب سخن به میان آمده است. در تمامی شهرهای اهواز شاهد آن هستیم که جوانان عرب را فقط به دلیل تغییر مذهب یا جستجو درباره حقایق مذاهب و مطالعه علمی درباره دین بازداشت و به زندان‌های طویل المدت محکوم می‌شوند. البته همچون دیگر موارد برچسب‌های اتهامی همچون وهابیت و... برای این دسته از جوانان فراهم است.

تدریس زبان مادری: قرار بر این است که طبق اعلام رئیس جمهوری در بیانیه شماره سه و سخنان وزیر آموزش و پرورش ایشان، زبان ملت‌های غیر فارس در تمامی مراحل تعلیمی از مدرسه تا دانشگاه تدریس شود. تاکنون اما هیچ نشانه ای از این موضوع دیده نمی‌شود.

روحانی در سفر به اهواز شش دقیقه به زبان عربی سخن گفت، کاری که پیش از او پوپولیست‌هایی چون خامنه‌ای و خاتمی هم انجام داده بودند. اگر روحانی صداقت داشت در این سفر بایستی به صراحت برای مردم اعلام می‌کرد که تدریس زبان عربی از سال تحصیلی آینده شروع می‌شود.

تقویت فرهنگ ملت‌های غیر فارس: آقای روحانی بازهم در همان بیانیه خود به این موضوع اشاره می‌کند. در کمال ناباوری شاهد آن هستیم که گماشته‌های ایشان در اقلیم اهواز سعی دارند فرهنگ مهاجران به اقلیم اهواز را به عنوان فرهنگ منطقه جا بیندازد!

در سفر روحانی دیدیم در زمانی که ایشان در همان شش دقیقه‌ای که مشغول سخنرانی به زبان عربی بودند، دوربین‌های صدا و سیما و دیگر خبرگزاری‌ها جمعیتی را نشان می دادند که ملبس به لباس شهروندان لر و بختیاری هستند که از آن سوی زاگرس به مناطق عرب نشین مهاجرت کرده‌اند!

افزون بر آن در سفر روحانی شاهد بودیم که ایشان و دستیارش به جای تاکید بر ضرورت تقویت جامعه مدنی، ایجاد احزاب، موسسه‌های فرهنگی و .... به سراغ چند عنصر شناخته شده رفته و با گردآوری برخی افراد مرتجع سعی در تقویت بافت اجتماعی عشایر دارند تا مسیر پیشرفت جامعه مدنی عرب در اقلیم اهواز مسدود شود.

حفظ میراث فرهنگی و تاریخی ملت‌های غیر فارس به منظور جلوگیری از زوال: باز هم این مورد را دربیانیه شماره سه ایشان می‌توانید ببینید. در این مورد همین بس بگویم که اداره کل میراث فرهنگی اقلیم در یک برنامه حساب شده سعی دارد که تمامی آثار تاریخی متعلق به مردم عرب از جمله قصر عبدالحمید در شهر حمیدیه، سرای عجم در مرکز اقلیم و دهها اثر دیگر را از فهرست آثار ملی خارج تا زمینه نابودی آنها را فراهم سازد.

آیا می‌توان به گفته های یک رئیس جمهوری اعتماد کرد که پیش از انتخابات از جامعه عرب به عنوان قومیت و از منطقه آنان به عنوان یک اقلیم فرهنگی یا اتنیکی سخن بگوید و پس از انتخابات از همان مردم به عنوان عشایر یاد کند؟

آیا این رئیس جمهور خواهان حفظ میراث تاریخی مردم ما (آنگونه که در بیانیه تبلیغاتی ایشان آمده) به منظور جلوگیری از زوال است؟

وضعیت آب کارون: موضوع تصمیم دولت روحانی برای عدم انتقال آب کارون آنقدر شک برانگیز است که حتی ناصر سودانی نماینده اهواز در مجلس برای عدم انتقال آب کارون به اصفهان خواستار ضمانت اجرایی از سوی دولت شده است.

وضعیت بغرنج آب و هوا، بهداشت و درمان و دهها مورد دیگر همچون عدم پرداخت مالیات به شهرداری‌ها از سوی شرکت‌های بزرگ همچون نفت، فولاد، نیشکر و.... نیز وجود دارد که دولت روحانی تا به حال نتوانسته هیچ تکانی به آنها بدهد.
از دیگر موارد بسیار زیان‌بار برای منطقه که ضررش همانند طرح توسعه نیشکر پیش بینی می شود همانا طرح جدید واگذاری ٨٠٠ هزار هکتار به کسانی است که معمولا از خارج اقلیم اهواز به منطقه وارد می‌شوند. فعالان عرب معتقدند که این طرح نیز در راستای تغییر بافت جمعیتی مناطق عرب نشین در حال راه اندازی است.

با چنین خوانشی از رفتار تیم روحانی، آیا می‌توان به دولت او امیدی بست؟
پاسخ نگارنده خیر است. یقین دارم که عملکرد دولت روحانی همراستای دولت‌های پیشین در جهت پیشبرد \"ملت سازی\" است و در مقابل شاهد رشد جنبش های رادیکال در مناطق غیر فارس خواهیم بود.

این متن لزوماً منعکس‌کننده‌ی سیاست آژانس خبررسانی کُردپا نمی‌باشد.