بررسی اعلام استقلال کُردستان از نگاه سه حوزهی مدیریت(١)
15:29 - 27 آبان 1392
Unknown Author
بهزادخوشحالی
امکان سنجی بایستگی زمانی، مکانی و امکانی اعلام استقلال از نگاه مدیریت ریسک، مدیریت تحول و مدیریت بحران
بخش نخست: بررسی اعلام استقلال کُردستان از نگاه \"مدیریت ریسک\"
(اصولاً مدیریت ریسک، در پاسخ به اصل عدم قطعیت، به این دلیل به جود آمده و توسعه یافته است که در دنیای واقعیتها، هرگز نمیتوان به شرایط ١٠٠ درصد مناسب برای انجام و اجرای یک فرآیند دست یافت، بنابراین، همواره باید در برخی موقعیتها هنگامی که نمایشگرها اعدادقابل قبولی نشان میدهند و شاخصها خبر از رسیدن به پایینترین میزان عدم قطعیت حصول میدهند باید کلید را زد.)
ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ رﻳﺴک در تعریف، سه اقدام \"نگریستن\"، \"بررسی\" و \"تلاش\"است:
- ﻧﮕﺮﻳﺴتن ﭘﻴﺶ رو
- ﺑﺮرﺳﻲ ﺁﻳﻨﺪﻩی ﻏیر قطعی و ﻧﺎ واﺿﺢ
- ﺗﻼش ﺑﺮای ﺗﺸﺨﻴﺺ آن چیزی است که در انتظار ماست
و از آنجا که هریک از سه حالت فعلی مورد بررسی، در برابر ما قرار دارند و دارای \"عنصر آیندگی\" هستند در این حوزه از مدیریت، پیشنهاد میشود که برای گذار از کیفیت کنونی به حالت آینده، نیاز به یک \"رادار ریسک\" ضرورتی غیرقابل چشمپوشی است که دﻳﺪن ﭘﻴﺶرو را برای ما راحتتر میسازد، با شناسایی تهدیدها و درجهی تأثیرگذاری آنها، اندیشه و اقدام و تصمیم ما را برای دوری گزینی و یا کم اثر کردن آنها کانونی نموده و فرصتهایی را که امکان دستیابی به آنها وجود دارد شناسایی و قابل دسترسی میسازد.
اما در کنار این وجه از مدیریت ریسک، وجه دیگری نیز وجود دارد که بسیار جالب توجه مینماید و آن، تعریف و گنجاندن اصطلاح دیگری است که در ست در نقطه مقابل آینده و رادار ریسک، بررسی آن، به یک ضرورت در مدیریت ریسک تبدیل شده است: \"آینهی عقبنما\".
اﮔﺮچه در نگاه نخست و از مفهوم \"ریسک\"، این گونه اسنباط میشود که آنچه در گذشته روی داده است مربوط به \"زمان پیش از این\" است و دیگر نمیتوان برای آن، ریسک، در نظر گرفت (چون دیگر عدم قطعیت آن به صفر رسیده است) اما باید به دو مسأله اهمیت داده شود:
- گذشته را باید مطالعه، تحلیل و بررسی کرد تا بتوان از آینده، دیدی کلی به دست آورد.
- با تجزیه و تحلیل گذشته، از تکرار آن در آینده جلوگیری به عمل آورد.
اکنون با تعریف دو ابزار بایسته (رادار ریسک\" و آینهی عقب نما) برای بررسی آنچه که باید انجام شود و یا آنچه در یک گاهشمار زمانی، مقرر شده است به عمل درآید (اعلام استقلال کُردستان) پرسشهایی باید طرح و بدانها پاسخ داد تا مدیریت ریسک، به صورت بهینه انجام یابد:
- ﭼﻪ ﻧﻮع رﻳﺴکهایی میﺗﻮاﻧﺪ در اعلام استقلال کُردستان تعیین ﺷﻮد؟
ﺁﻳﺎ \"رﻳﺴکهای نوعی \" و \"ریسکهایﻋﻤﻮﻣی\" وﺟﻮد دارﻧﺪ که اﻣﻜﺎن ﺗأثیرﮔﺬاری ﺑﺮ اعلام استقلال کُردستان را داشته باشند؟
هنگامی که نخستین بار به موضوع استقلال اندیشیده و ریسکهای آن شناخته شده اند آیا هر کدام از ﻳک از رﻳﺴکهای تعیین ﺷﺪﻩ واﻗﻌﺎً اﺗﻔﺎق اﻓﺘﺎدﻧﺪ؟ (و اگر اتفاق نیفتادند چرا؟)
- برای انجام فرایند اعلام استقلال و همچنین کنترل و حداقلسازی ریسکهای آن، چه کارهایی انجام شده است؟
- آیا کوتاه ساختن زمان پیشبینی شده در اعلام استقلال، مدیریت ریسک را بهینه خواهد ساخت و یا به تأخیر انداختن آن، هزینهها را حداقل خواهد کرد؟
حال بهتر است به با آوردن چند نمونه از ریسکها در اعلام استقلال کُردستان، به پرسشهای طرح شده در این حوزه از مدیریت، پاسخ گفت.
بررسی مناسبات حاکم بر چرایی و چگونگی به وقوع پیوستن رویدادها در سه حوزهی \"خُرد\"، \"میانه\" و \"کلان\" (کُردستان به عنوان متغیر مستقل در نظرگرفته شده است) و همچنین با فرض جغرافیای کشورها براساس فاصله از مبدأ کُردستان و تعریف آن به صورت \"مرکز\"(یعنی کُردستان)، خارج نزدیک (کشورهای همسایه و منطقه) و خارج دور(بقیهی کشورهای تأثیرگذار بر منطقه) نشان میدهند اکنون پس از پشت سر گذراندن دوران بسیار وحشی و غیرقابل پیشبینی کوارتر گذشته، آرامشی نسبی در منطقهی خاورمیانه دیده میشود که قطعاً با توجه به کامل نشدن تحولات سیاسی، تنها یک دورهی موقت به لحاط زمانی است و به زودی شاهد یک اوج گیری دیگر در دگرگونیهای منطقهای خواهیم بود که بر میزان عدم قطعیتها خواهد افزود. بسیار طبیعی خواهد بود اگر در وجه کفایت کنونی که از شدت و شتاب تحولات اندکی کاسته شده است فرآیند را وارد مرحلهی نهایی اعلام استقلال نمود.
- اقلیم باشور کُردستان از نظر ثبات داخلی- در مقایسه با اکثر کشورهای منطقه - امنیت و رفاه و درجات دمکراتیک و حقوق شهروندی و مدنی، به عنوان جزیرهی ثبات خاورمیانه و مدلی قابل توجه برای گذار دیگر کشورها شناخته میشود.
- در وضعیت کنونی و با درنظر گرفتن هر سه عامل تعامل زای\"زمان\"، \"مکان و \"امکان\"، فعلاً میتوان \"تعامل نهان را\" در آن بخش ازجغرافیای کُردستان بزرگ یافت که \"باشوور\"نامیده میشود.
- در بررسی امکانسنجی متحقق ساختن \"هژمونی\"، امکان \"تولید قدرت\"، \"هدایت قدرت\" و\"کنترل قدرت\" به صورت هارمونیک و به گونهای که بتواند حتی به هم افزایی نیز منجر گردد(و فضایی احتمالی برای دیگر بخشهای کُردستان مهیا سازد)نشان میدهند \"باشوور\"دارای موقعیت بهینه و زمان نیز در مناسبترین ایام برای اعلام استقلال است.
- کُردها در تمام جهان، از مرحلهی نیاز به \"بازی در چارچوب هویت مقاومت\" فرا رفتهاند و اکنون فضای مناسب منطقهای و بینالمللی برای کُردها جهت ادامهی بازی در چارچوب \"هویت مشروعیت بخش\" و \"هویت برنامهدار\" آغاز شده است.
- اقلیم کُردستان اگر چه به لحاظ تعریف سیاسی و قانونی، در چارچوب جمهوری فدرال قرار گرفته است اما نقش أفرینی منطقهای آن، درست شبیه یک کشور مستقل به چشم میآید. این موضوع اگر چه در نگاه ابتدایی و سطحی ممکن است قابل تقدیر به نظر آید اما همزمان یک تهدید جدی برای باشوور نیز هست چرا که بازی به مثابهی یک کشور مستقل، دارای چترهای حقوقی و امنیتی بینالمللی فراخور همان بستهبندی تعریفی است و هر آن ممکن است به عاملی تنش زا، و بحران آفرین برای باشوور و یا به بهانهای موجه برای کشورهای منطقه جهت هرگونه مداخلهی احتمالی تبدیل گردد. بنابراین کوشش برای ارتقاء به موقعیت سیاسی و حقوقی مقتضی به حجم و عمق بازی و در نتیجه اعلام استقلال کُردستان، ضروریتر از هر زمان به نظر میرسد.
- منافع ملت کُرد در خاورمیانه اکنون بیش از هر دوران دیگری در تاریخ، در طول مصالح جهانی و منطقهای قرار گرفته است و به دلیل تنوع بیسابقهی عوامل علّی و معلولی در آفرینش چرخههای سیاسی، اقتصادی، و...هر لحظه ممکن است رویدادهایی زمینهی ظهور و بروز پیدا کنند که این شرایط را به سویبی نظمی هدایت کنند.
- با توجه به تسلط گفتمانهای حقوقی بینالمللی و قرار گرفتن اندیشهی دمکراسیخواهی در کانون مطالبات انسان آزاد، کُردها اکنون از بیشترین شانس فرصت برای دستیابی به حق خود برخوردار هستند.
- بیشتر کشورهای منطقه(خارج نزدیک و از جمله ایران و ترکیه) و همچنین اغلب کشورهای جهان (به مثابه خارج دور)، اکنون بیش از یک دلیل برای ایجاد، گسترش و توسعهی مناسبات خود با جغرافیایی به نام کُردستان دارند و این فرصتی پیش پای ملت کُرد میگذارد که از همهی اقتضائات موجود در جهت راضی ساختن جهان برای \"به رسمیت شناختن استقلال ملت کُرد\" بهره برداری کند.
- کشورهایی چون ایران و سوریه به دلیل مواجهه با تحریمهای بین المللی و جنگ داخلی و...در شرایط حداقل قدرت و اقتدار برای مداخله به هر شکل ممکن در مسألهی ملت کُرد برخوردار هستند و خود نیز به دلیل دارا بودن جمعیت قابل توجهی کُرد در مرزهای خود با باشوور، حاضر به بازیهای ماکس- ماکس نخواهند شد.
- در مفهوم پایهی \"آینهی عقبنما\" نیز میتوان به موقعیتهای تاریخی بسیاری در تاریخ کُردستان اشاره ورزید که صرف تأخیر در هرگونه اقدام با مایههای \"استقلالمحور\"، چه هزینههایی از نظر شدت و عمق گرانبار بر ملت کُرد وارد ساخته است.
در این زمینه، برای پاسخ به پرسشهای طرح شده، دلایل بسیاری وجود دارند که به صورت تخصصیتر و با محاسبات مبتنی بر دادههای معتبر، نشان میدهند \"اعلام استقلال ملت کُرد در باشوور\"(کردستان عراق)، اکنون در \"زمان بهینه\" قرار دارد.
و موضوع بسیار مهم دیگری که باید در پایان این بخش بدان اشاره نمود آن است که:
اصولاَ مدیریت ریسک، در پاسخ به اصل عدم قطعیت، به این دلیل به جود آمده و توسعه یافته است که در دنیای واقعیتها، هرگز نمیتوان به شرایط ١٠٠ درصد مناسب برای انجام و اجرای یک فرآیند دست یافت، بنابراین، همواره باید در برخی موقعیتها هنگامی که نمایشگرها اعداد قابل قبولی نشان میدهند و شاخصها خبر از رسیدن به پایینترین میزان عدم قطعیت حصول میدهند باید کلید را زد.
به باور من، اکنون بهترین زمان برای زدن دو کلید میتواند باشد:
کلید پایان عصر زیر سایهنشینی ملت کُرد و
کلید آغاز تأسیس کشور مستقلی به نام کَردستان در باشوور
امکان سنجی بایستگی زمانی، مکانی و امکانی اعلام استقلال از نگاه مدیریت ریسک، مدیریت تحول و مدیریت بحران
بخش نخست: بررسی اعلام استقلال کُردستان از نگاه \"مدیریت ریسک\"
(اصولاً مدیریت ریسک، در پاسخ به اصل عدم قطعیت، به این دلیل به جود آمده و توسعه یافته است که در دنیای واقعیتها، هرگز نمیتوان به شرایط ١٠٠ درصد مناسب برای انجام و اجرای یک فرآیند دست یافت، بنابراین، همواره باید در برخی موقعیتها هنگامی که نمایشگرها اعدادقابل قبولی نشان میدهند و شاخصها خبر از رسیدن به پایینترین میزان عدم قطعیت حصول میدهند باید کلید را زد.)
ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ رﻳﺴک در تعریف، سه اقدام \"نگریستن\"، \"بررسی\" و \"تلاش\"است:
- ﻧﮕﺮﻳﺴتن ﭘﻴﺶ رو
- ﺑﺮرﺳﻲ ﺁﻳﻨﺪﻩی ﻏیر قطعی و ﻧﺎ واﺿﺢ
- ﺗﻼش ﺑﺮای ﺗﺸﺨﻴﺺ آن چیزی است که در انتظار ماست
و از آنجا که هریک از سه حالت فعلی مورد بررسی، در برابر ما قرار دارند و دارای \"عنصر آیندگی\" هستند در این حوزه از مدیریت، پیشنهاد میشود که برای گذار از کیفیت کنونی به حالت آینده، نیاز به یک \"رادار ریسک\" ضرورتی غیرقابل چشمپوشی است که دﻳﺪن ﭘﻴﺶرو را برای ما راحتتر میسازد، با شناسایی تهدیدها و درجهی تأثیرگذاری آنها، اندیشه و اقدام و تصمیم ما را برای دوری گزینی و یا کم اثر کردن آنها کانونی نموده و فرصتهایی را که امکان دستیابی به آنها وجود دارد شناسایی و قابل دسترسی میسازد.
اما در کنار این وجه از مدیریت ریسک، وجه دیگری نیز وجود دارد که بسیار جالب توجه مینماید و آن، تعریف و گنجاندن اصطلاح دیگری است که در ست در نقطه مقابل آینده و رادار ریسک، بررسی آن، به یک ضرورت در مدیریت ریسک تبدیل شده است: \"آینهی عقبنما\".
اﮔﺮچه در نگاه نخست و از مفهوم \"ریسک\"، این گونه اسنباط میشود که آنچه در گذشته روی داده است مربوط به \"زمان پیش از این\" است و دیگر نمیتوان برای آن، ریسک، در نظر گرفت (چون دیگر عدم قطعیت آن به صفر رسیده است) اما باید به دو مسأله اهمیت داده شود:
- گذشته را باید مطالعه، تحلیل و بررسی کرد تا بتوان از آینده، دیدی کلی به دست آورد.
- با تجزیه و تحلیل گذشته، از تکرار آن در آینده جلوگیری به عمل آورد.
اکنون با تعریف دو ابزار بایسته (رادار ریسک\" و آینهی عقب نما) برای بررسی آنچه که باید انجام شود و یا آنچه در یک گاهشمار زمانی، مقرر شده است به عمل درآید (اعلام استقلال کُردستان) پرسشهایی باید طرح و بدانها پاسخ داد تا مدیریت ریسک، به صورت بهینه انجام یابد:
- ﭼﻪ ﻧﻮع رﻳﺴکهایی میﺗﻮاﻧﺪ در اعلام استقلال کُردستان تعیین ﺷﻮد؟
ﺁﻳﺎ \"رﻳﺴکهای نوعی \" و \"ریسکهایﻋﻤﻮﻣی\" وﺟﻮد دارﻧﺪ که اﻣﻜﺎن ﺗأثیرﮔﺬاری ﺑﺮ اعلام استقلال کُردستان را داشته باشند؟
هنگامی که نخستین بار به موضوع استقلال اندیشیده و ریسکهای آن شناخته شده اند آیا هر کدام از ﻳک از رﻳﺴکهای تعیین ﺷﺪﻩ واﻗﻌﺎً اﺗﻔﺎق اﻓﺘﺎدﻧﺪ؟ (و اگر اتفاق نیفتادند چرا؟)
- برای انجام فرایند اعلام استقلال و همچنین کنترل و حداقلسازی ریسکهای آن، چه کارهایی انجام شده است؟
- آیا کوتاه ساختن زمان پیشبینی شده در اعلام استقلال، مدیریت ریسک را بهینه خواهد ساخت و یا به تأخیر انداختن آن، هزینهها را حداقل خواهد کرد؟
حال بهتر است به با آوردن چند نمونه از ریسکها در اعلام استقلال کُردستان، به پرسشهای طرح شده در این حوزه از مدیریت، پاسخ گفت.
بررسی مناسبات حاکم بر چرایی و چگونگی به وقوع پیوستن رویدادها در سه حوزهی \"خُرد\"، \"میانه\" و \"کلان\" (کُردستان به عنوان متغیر مستقل در نظرگرفته شده است) و همچنین با فرض جغرافیای کشورها براساس فاصله از مبدأ کُردستان و تعریف آن به صورت \"مرکز\"(یعنی کُردستان)، خارج نزدیک (کشورهای همسایه و منطقه) و خارج دور(بقیهی کشورهای تأثیرگذار بر منطقه) نشان میدهند اکنون پس از پشت سر گذراندن دوران بسیار وحشی و غیرقابل پیشبینی کوارتر گذشته، آرامشی نسبی در منطقهی خاورمیانه دیده میشود که قطعاً با توجه به کامل نشدن تحولات سیاسی، تنها یک دورهی موقت به لحاط زمانی است و به زودی شاهد یک اوج گیری دیگر در دگرگونیهای منطقهای خواهیم بود که بر میزان عدم قطعیتها خواهد افزود. بسیار طبیعی خواهد بود اگر در وجه کفایت کنونی که از شدت و شتاب تحولات اندکی کاسته شده است فرآیند را وارد مرحلهی نهایی اعلام استقلال نمود.
- اقلیم باشور کُردستان از نظر ثبات داخلی- در مقایسه با اکثر کشورهای منطقه - امنیت و رفاه و درجات دمکراتیک و حقوق شهروندی و مدنی، به عنوان جزیرهی ثبات خاورمیانه و مدلی قابل توجه برای گذار دیگر کشورها شناخته میشود.
- در وضعیت کنونی و با درنظر گرفتن هر سه عامل تعامل زای\"زمان\"، \"مکان و \"امکان\"، فعلاً میتوان \"تعامل نهان را\" در آن بخش ازجغرافیای کُردستان بزرگ یافت که \"باشوور\"نامیده میشود.
- در بررسی امکانسنجی متحقق ساختن \"هژمونی\"، امکان \"تولید قدرت\"، \"هدایت قدرت\" و\"کنترل قدرت\" به صورت هارمونیک و به گونهای که بتواند حتی به هم افزایی نیز منجر گردد(و فضایی احتمالی برای دیگر بخشهای کُردستان مهیا سازد)نشان میدهند \"باشوور\"دارای موقعیت بهینه و زمان نیز در مناسبترین ایام برای اعلام استقلال است.
- کُردها در تمام جهان، از مرحلهی نیاز به \"بازی در چارچوب هویت مقاومت\" فرا رفتهاند و اکنون فضای مناسب منطقهای و بینالمللی برای کُردها جهت ادامهی بازی در چارچوب \"هویت مشروعیت بخش\" و \"هویت برنامهدار\" آغاز شده است.
- اقلیم کُردستان اگر چه به لحاظ تعریف سیاسی و قانونی، در چارچوب جمهوری فدرال قرار گرفته است اما نقش أفرینی منطقهای آن، درست شبیه یک کشور مستقل به چشم میآید. این موضوع اگر چه در نگاه ابتدایی و سطحی ممکن است قابل تقدیر به نظر آید اما همزمان یک تهدید جدی برای باشوور نیز هست چرا که بازی به مثابهی یک کشور مستقل، دارای چترهای حقوقی و امنیتی بینالمللی فراخور همان بستهبندی تعریفی است و هر آن ممکن است به عاملی تنش زا، و بحران آفرین برای باشوور و یا به بهانهای موجه برای کشورهای منطقه جهت هرگونه مداخلهی احتمالی تبدیل گردد. بنابراین کوشش برای ارتقاء به موقعیت سیاسی و حقوقی مقتضی به حجم و عمق بازی و در نتیجه اعلام استقلال کُردستان، ضروریتر از هر زمان به نظر میرسد.
- منافع ملت کُرد در خاورمیانه اکنون بیش از هر دوران دیگری در تاریخ، در طول مصالح جهانی و منطقهای قرار گرفته است و به دلیل تنوع بیسابقهی عوامل علّی و معلولی در آفرینش چرخههای سیاسی، اقتصادی، و...هر لحظه ممکن است رویدادهایی زمینهی ظهور و بروز پیدا کنند که این شرایط را به سویبی نظمی هدایت کنند.
- با توجه به تسلط گفتمانهای حقوقی بینالمللی و قرار گرفتن اندیشهی دمکراسیخواهی در کانون مطالبات انسان آزاد، کُردها اکنون از بیشترین شانس فرصت برای دستیابی به حق خود برخوردار هستند.
- بیشتر کشورهای منطقه(خارج نزدیک و از جمله ایران و ترکیه) و همچنین اغلب کشورهای جهان (به مثابه خارج دور)، اکنون بیش از یک دلیل برای ایجاد، گسترش و توسعهی مناسبات خود با جغرافیایی به نام کُردستان دارند و این فرصتی پیش پای ملت کُرد میگذارد که از همهی اقتضائات موجود در جهت راضی ساختن جهان برای \"به رسمیت شناختن استقلال ملت کُرد\" بهره برداری کند.
- کشورهایی چون ایران و سوریه به دلیل مواجهه با تحریمهای بین المللی و جنگ داخلی و...در شرایط حداقل قدرت و اقتدار برای مداخله به هر شکل ممکن در مسألهی ملت کُرد برخوردار هستند و خود نیز به دلیل دارا بودن جمعیت قابل توجهی کُرد در مرزهای خود با باشوور، حاضر به بازیهای ماکس- ماکس نخواهند شد.
- در مفهوم پایهی \"آینهی عقبنما\" نیز میتوان به موقعیتهای تاریخی بسیاری در تاریخ کُردستان اشاره ورزید که صرف تأخیر در هرگونه اقدام با مایههای \"استقلالمحور\"، چه هزینههایی از نظر شدت و عمق گرانبار بر ملت کُرد وارد ساخته است.
در این زمینه، برای پاسخ به پرسشهای طرح شده، دلایل بسیاری وجود دارند که به صورت تخصصیتر و با محاسبات مبتنی بر دادههای معتبر، نشان میدهند \"اعلام استقلال ملت کُرد در باشوور\"(کردستان عراق)، اکنون در \"زمان بهینه\" قرار دارد.
و موضوع بسیار مهم دیگری که باید در پایان این بخش بدان اشاره نمود آن است که:
اصولاَ مدیریت ریسک، در پاسخ به اصل عدم قطعیت، به این دلیل به جود آمده و توسعه یافته است که در دنیای واقعیتها، هرگز نمیتوان به شرایط ١٠٠ درصد مناسب برای انجام و اجرای یک فرآیند دست یافت، بنابراین، همواره باید در برخی موقعیتها هنگامی که نمایشگرها اعداد قابل قبولی نشان میدهند و شاخصها خبر از رسیدن به پایینترین میزان عدم قطعیت حصول میدهند باید کلید را زد.
به باور من، اکنون بهترین زمان برای زدن دو کلید میتواند باشد:
کلید پایان عصر زیر سایهنشینی ملت کُرد و
کلید آغاز تأسیس کشور مستقلی به نام کَردستان در باشوور