آیا می توان ملی گرایی کوردی را در ردیف ملی گرایی ترک و عرب و ایرانی قرار داد؟
21:32 - 10 خرداد 1395
Unknown Author
رسول سیلکه
ملی گرایی یک دکترین سیاسیست که دارای دو تعریف اصلی است که اولی بر اساس یک حس ملی بنا شده که در تلاش تأسیس یک حاکمیت یا کشور مستقل است. این شیوه از ملی گرایی خود را در قالب گروههای سیاسی و اجتماعی بعد از قرن نوزدهم میلادی میابد که بر ضد قدرتهای استعماری مبارزه می کنند. این جنبشها به جنبشهای استقلال طلب یا ضد استعماری معروفند.
اگر این جنبشها در داخل یک ملت شکل بگیرند که هیچ قدرت یا ملت خارجی بر آن حاکم نیست، تجزیه طلب نامیده می شوند و اگر این جنبشها برای الحاق بخشهایی از یک ملت با همدیگر مبارزه کنند، جنبشهای الحاقگرا نامیده می شوند.
تعریف دوم از ملی گرایی ، براساس برتر نشان دادن ارزشهای یک ملت نسبت به دیگر ملتها بنا شده. این نوع ملی گرایی با بیگانه ستیزی و نژادپرستی همراه است و هژمونیک است، چون توسط حکومتها و گروههای سیاسی برای توسعه منافع یک ملت حتی در بیرون مرزها هم مورد استفاده قرار می گیرد.
تعاریف ملی گرایی خود نشانگر گوناگونی تعاریف ملت است، که آن نیز بیشتر بر دو تعریف اصلی استوار است:
اولی تعریف عینی از ملت است که توسط متفکران آلمانی مخصوصاً فیشته (١٧٦٢-١٨١٤) ارائه شد. برای آلمانیها ملت بر اساس عناصری چون جغرافیا، زبان، فرهنگ، آداب و رسوم، خون، دین، ایدولۆژی و مهمتر از همه نژاد تعریف می شد. آنها با سخنرانیها و نوشته های خود، این طرح را با هدف بیدار کردن احساسات ملی در مقابل اشغال سرزمینشان توسط ناپلئون و در جهت تشکیل یک دولت آلمان ارائه می دادند. این تعریف در مقابل تعریف اندیشمندان فرانسویها قرار می گرفت که یک تئوری ذهنیست و توسط \"ارنست رنان (١٨٢٣-١٨٩٢)\" ارائه شد. بنا بر نظریه \"رنان\"، برای تعریف یک ملت باید خارج از معیارهای عینی مانند زبان، نژاد، فرهنگ و غیره ملت را تعریف کرد، و آن نیز حس تعلق افراد است به یک جامعه یا یک بدنه سیاسی، یا به معنای دیگر، توافق آزادانه و داوطلبانه بین افراد، خارج از عناصر عینی آلمانیها یک ملت را تشکیل می دهد. تئوریزه کردن این طرح توسط فرانسویها نیز یک پس زمینه سیاسی داشت، و آن نیز بازپس گیری یکی از استانهای شرقی فرانسه بنام آلزاس بود که به آلمان پیوند زده شده بود.
برای تعریف ملی گرایی کوردی باید ابتدا ملی گرایی ایرانی، تورکی و عربی را تعریف کرد. ملی گرایی ایرانی بعد از سالهای ١٩٢٠ توسط خاندان پهلوی درچهارچوب ایدولوژی تجلیل و با شکوه نشان دادن تاریخ قبل از اسلام با هدف تک ملی کردن امپراتوری چند ملتی زیر سلطه خویش ارائه شد، جایی که ملت فارس در آن نسبت به بقیه ملتها در اقلیت قرار داشت و مذهب شیعه نیز که در اقلیت بود، سده های متوالی در جهت از بین بردن ادیان و مذاهب دیگر تلاش کرده بود. به همین منظور در سال ١٩٣٥ میلادی به دستور شاه که شدیداً تحت تأثیر ایدئولوژی نازیسم بود، نام کشور \"فارس\" که برگرفته از استان فارس بود به \"ایران\" یا سرزمین آریاییها تغییرنام یافت .
ملی گرایی مصنوعی عراقی، ضعیفترین ملی گرایی در نوع خود است، چون توسط انگلیسیها و برای مقاصد سیاسی در فردای بعد از جنگ جهانی اول بوجود آمد. چون نه عناصر تشکیل دهنده ملت با تعریف آلمانیها و نە حس تعلق در تعریف فرانسویها نمی تواند مردم این کشور را به هم گره بزند.
ملی گرایی سوری نیز همزمان با عراق بعد از تأسیس کشور سوریه توسط فرانسویها بر روی خرابه های امپراتوری عثمانی بوجود آمد. ملی گرایی پان عربیسم سال ١٩٤١ در سوریه زیر کنترل حزب بعث بوجود آمد که وی نیز شدیداً از پان ژرمنیسم الهام می گرفت. ایدئولوژی پان عربیسم هیچوقت نتوانست توده ای شود به جز مدتی که اتحادیه ای زودگذر بین مصر و سوریه توسط \"جمال عبدالناصر\" ایجاد شد.
ملی گرایی تورکی نیز پدیده ای نسبتاً جدید است. بعد از سقوط امپراتوری عثمانی، نخبگان تورک سعی کردند ملی گرایی خود را بر اساس پان ژرمنیسم و پان سلاویسم تعریف کنند. آنها ایدئولوژی پان تورکیسم را ارائه دادند که شامل همه مناطق تورک زبان می شد در قالب یک کشور ملی. از نگاه آنها این کشور باید از مناطق بالکان عبور کند و به دیوارهای چین برسد. ولی برای رسیدن به این هدف با موانعی روبرو بودند و آنهم مناطق کوردها و ارمنیها بودند. برای برداشتن این موانع آنها به فکر استفاده از چند شیوه افتادند، حذف فیزیکی، تبعید، پراکندن و آسمیله کردن.
ملی گرایی کوردی عکس العملی به این ملی گراییهاست که در بالا اشاره شد، چون درتعریف هیچکدام از آنها جایی برای کوردها وجود ندارد، بلکه در تمام آنها یک اقلیت هژمونیک که خود را برتر از کوردها می پندارد، اساس این ملی گراییها را تشکیل میدهد که هیچ راهی را برای غیر از خود باز نگذاشته است.
نمونه های زیادی وجود دارد که همزیستی زبانها و ملتها نە در امپراطوریها و نە در دولت-ملتها مشکلی درست نمیکند ولی تنها عاملی که کوردها را در جهت ملی گرایی و تلاش برای تشکیل دولت مستقل سوق میدهد، رفتار تبعیض آمیز و خشن ملی گرایی تورکی، عربی و ایرانی ست.
نظر نویسنده بازتاب دیدگاه آژانس خبررسانی کُردپا نمیباشد.
ملی گرایی یک دکترین سیاسیست که دارای دو تعریف اصلی است که اولی بر اساس یک حس ملی بنا شده که در تلاش تأسیس یک حاکمیت یا کشور مستقل است. این شیوه از ملی گرایی خود را در قالب گروههای سیاسی و اجتماعی بعد از قرن نوزدهم میلادی میابد که بر ضد قدرتهای استعماری مبارزه می کنند. این جنبشها به جنبشهای استقلال طلب یا ضد استعماری معروفند.
اگر این جنبشها در داخل یک ملت شکل بگیرند که هیچ قدرت یا ملت خارجی بر آن حاکم نیست، تجزیه طلب نامیده می شوند و اگر این جنبشها برای الحاق بخشهایی از یک ملت با همدیگر مبارزه کنند، جنبشهای الحاقگرا نامیده می شوند.
تعریف دوم از ملی گرایی ، براساس برتر نشان دادن ارزشهای یک ملت نسبت به دیگر ملتها بنا شده. این نوع ملی گرایی با بیگانه ستیزی و نژادپرستی همراه است و هژمونیک است، چون توسط حکومتها و گروههای سیاسی برای توسعه منافع یک ملت حتی در بیرون مرزها هم مورد استفاده قرار می گیرد.
تعاریف ملی گرایی خود نشانگر گوناگونی تعاریف ملت است، که آن نیز بیشتر بر دو تعریف اصلی استوار است:
اولی تعریف عینی از ملت است که توسط متفکران آلمانی مخصوصاً فیشته (١٧٦٢-١٨١٤) ارائه شد. برای آلمانیها ملت بر اساس عناصری چون جغرافیا، زبان، فرهنگ، آداب و رسوم، خون، دین، ایدولۆژی و مهمتر از همه نژاد تعریف می شد. آنها با سخنرانیها و نوشته های خود، این طرح را با هدف بیدار کردن احساسات ملی در مقابل اشغال سرزمینشان توسط ناپلئون و در جهت تشکیل یک دولت آلمان ارائه می دادند. این تعریف در مقابل تعریف اندیشمندان فرانسویها قرار می گرفت که یک تئوری ذهنیست و توسط \"ارنست رنان (١٨٢٣-١٨٩٢)\" ارائه شد. بنا بر نظریه \"رنان\"، برای تعریف یک ملت باید خارج از معیارهای عینی مانند زبان، نژاد، فرهنگ و غیره ملت را تعریف کرد، و آن نیز حس تعلق افراد است به یک جامعه یا یک بدنه سیاسی، یا به معنای دیگر، توافق آزادانه و داوطلبانه بین افراد، خارج از عناصر عینی آلمانیها یک ملت را تشکیل می دهد. تئوریزه کردن این طرح توسط فرانسویها نیز یک پس زمینه سیاسی داشت، و آن نیز بازپس گیری یکی از استانهای شرقی فرانسه بنام آلزاس بود که به آلمان پیوند زده شده بود.
برای تعریف ملی گرایی کوردی باید ابتدا ملی گرایی ایرانی، تورکی و عربی را تعریف کرد. ملی گرایی ایرانی بعد از سالهای ١٩٢٠ توسط خاندان پهلوی درچهارچوب ایدولوژی تجلیل و با شکوه نشان دادن تاریخ قبل از اسلام با هدف تک ملی کردن امپراتوری چند ملتی زیر سلطه خویش ارائه شد، جایی که ملت فارس در آن نسبت به بقیه ملتها در اقلیت قرار داشت و مذهب شیعه نیز که در اقلیت بود، سده های متوالی در جهت از بین بردن ادیان و مذاهب دیگر تلاش کرده بود. به همین منظور در سال ١٩٣٥ میلادی به دستور شاه که شدیداً تحت تأثیر ایدئولوژی نازیسم بود، نام کشور \"فارس\" که برگرفته از استان فارس بود به \"ایران\" یا سرزمین آریاییها تغییرنام یافت .
ملی گرایی مصنوعی عراقی، ضعیفترین ملی گرایی در نوع خود است، چون توسط انگلیسیها و برای مقاصد سیاسی در فردای بعد از جنگ جهانی اول بوجود آمد. چون نه عناصر تشکیل دهنده ملت با تعریف آلمانیها و نە حس تعلق در تعریف فرانسویها نمی تواند مردم این کشور را به هم گره بزند.
ملی گرایی سوری نیز همزمان با عراق بعد از تأسیس کشور سوریه توسط فرانسویها بر روی خرابه های امپراتوری عثمانی بوجود آمد. ملی گرایی پان عربیسم سال ١٩٤١ در سوریه زیر کنترل حزب بعث بوجود آمد که وی نیز شدیداً از پان ژرمنیسم الهام می گرفت. ایدئولوژی پان عربیسم هیچوقت نتوانست توده ای شود به جز مدتی که اتحادیه ای زودگذر بین مصر و سوریه توسط \"جمال عبدالناصر\" ایجاد شد.
ملی گرایی تورکی نیز پدیده ای نسبتاً جدید است. بعد از سقوط امپراتوری عثمانی، نخبگان تورک سعی کردند ملی گرایی خود را بر اساس پان ژرمنیسم و پان سلاویسم تعریف کنند. آنها ایدئولوژی پان تورکیسم را ارائه دادند که شامل همه مناطق تورک زبان می شد در قالب یک کشور ملی. از نگاه آنها این کشور باید از مناطق بالکان عبور کند و به دیوارهای چین برسد. ولی برای رسیدن به این هدف با موانعی روبرو بودند و آنهم مناطق کوردها و ارمنیها بودند. برای برداشتن این موانع آنها به فکر استفاده از چند شیوه افتادند، حذف فیزیکی، تبعید، پراکندن و آسمیله کردن.
ملی گرایی کوردی عکس العملی به این ملی گراییهاست که در بالا اشاره شد، چون درتعریف هیچکدام از آنها جایی برای کوردها وجود ندارد، بلکه در تمام آنها یک اقلیت هژمونیک که خود را برتر از کوردها می پندارد، اساس این ملی گراییها را تشکیل میدهد که هیچ راهی را برای غیر از خود باز نگذاشته است.
نمونه های زیادی وجود دارد که همزیستی زبانها و ملتها نە در امپراطوریها و نە در دولت-ملتها مشکلی درست نمیکند ولی تنها عاملی که کوردها را در جهت ملی گرایی و تلاش برای تشکیل دولت مستقل سوق میدهد، رفتار تبعیض آمیز و خشن ملی گرایی تورکی، عربی و ایرانی ست.
نظر نویسنده بازتاب دیدگاه آژانس خبررسانی کُردپا نمیباشد.