آیا ماشین ترور رژیم اسلامی ایران، با گذشت بیش از سه دهه حاکمیت متوقف شده است؟

20:34 - 24 تیر 1393
Unknown Author
اسماعیل زورمند
 
واژه‌ی ترور از ریشه‌ی لاتین ترس به معنای ترساندن و وحشت است و واژه‌ی تروریسم و تروریست به نسبت واژه‌هایی نوپا هستند. در اعلامیه‌ی حقوق بشر ترور به معنای کشتار سیستماتیک و سازمان یافته تعریف گردیده است.در مورد تعریف تروریسیم، محقیقین و اندیشمندان سیاسی و روابط بین‌الملل به تعریف واحدی دست نیافته‌اند و تعاریف متعددی درباره‌ی تروریسم وجود دارد.
 
ترور در زبان فرانسه به معنای هراس و هراس‌افکنی است و در سیاست به کارهای خشونت‌آمیز و غیرقانونی حکومت‌ها برای سرکوب مخالفین خود و تهدید آنها اطلاق می‌گردد و همچنین عمل گروه‌های مبارز که جهت رسیدن به اهداف سیاسی خود به کارهای خشونت‌آمیز و هراس‌انگیز دست می‌زنند، ترور نامیده می‌شود. همچنین می‌توان ترور را روش حکومت‌هایی دانست که با بازداشت و شکنجه و اعدام و انواع روش‌های غیرقانونی، مخالفان را سرکوب می‌کنند و می‌ترسانند. ترور اقدامی تصادفی نیست بلکه همیشه با برنامه و از روی قصد و نیت قبلی اتفاق می‌افتد. با توجه از تعاریفی زیادی که از ترور شده سه عنصر مهم همیشه مدنظر اندیشمندان بوده است و این سه عنصر عبارتند از اجبار، تهدید یا اعمال زور، دست یافتن به اهداف غیرقانونی.
 
گونه‌های مختلف تروریسیم عبارتند از: \"تروریسیم دولتی\" که در این شکل از ترور سازمان‌های دولتی و حکومتی، خود به کشتار شهروندان می‌پردازند، مانند عملکردهای رژیم‌های مستبد و دیکتاتور در قبال شهروندان. منظور از تروریسم دولتی اقداماتی است که بعضی دولت‌ها به نحوی غیررسمی برای حذف فیزیکی و یا آسیب رسانی به افراد و سازمان‌های مخالف بکار می‌برند ولی در سازوکارهای حقوقی و قانونی مقابله با مخالفان و منتقدان نمی‌گنجد، نمونه‌های این گونه اقدامات در بعضی کشورهای جهان سوم (از جمله رژیم اسلامی ایران) علیه رهبران اپوزیسیون این کشورها قابل مشاهده است. دوم \"تروریسم بین‌الملل\" که در آن تروریست‌ها با پشتیبانی برخی دولت‌ها اقدام به عملیات تروریستی در دیگر کشورها می‌کنند، سوم \"تروریسم محلی\" که در آن تروریست‌ها در داخل کشور خود بر ضد حکومت دست به عملیات تروریستی می‌زنند. چهارمین نوع ترور \"ترانزنشنال تروریسم\" یا \"تروریسم بین‌ملتی\" است، تروریسمی که در قالب آن تروریست‌هایی از ملت‌های مختلف در کشورهای دیگر اقدام به عملیات تروریستی می‌کنند.
 
رژیم جمهوری اسلامی ایران برای دستیابی به مقاصد خود از طرق مختلف و از کانال‌های غیرمتعارف جهت نیل به اهداف مورد نظر خود اقدام کرده است که یکی از آنها ترور و اعمال ترویستی بوده است. این رژیم از آغاز به دست گرفتن قدرت، به منظور صیانت از حکومت نامشروع خود، تمام ارزش‏های اخلاقی، انسانی، سیاسی را نادیده گرفته و شیوه‏‌های گوناگون خشونت را به منظور دست یافتن به اهداف غیرانسانیش مورد استفاده قرار داده است. ماشین ترور رژیم اسلامی ایران در داخل و خارج از ایران  از ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ به کار افتاد و تاکنون هزاران نفر را به کام مرگ کشانده است.
 
ترور برآیند مستقیم سه نگرش در میان مسئولین رژیم اسلامی ایران می‌باشد: خود- حق پنداری، تمامیت خواهی و باور به استحقاق نابودی مخالفان و منتقدان که از دیدگاه آنان همگی عوامل شیطان (از جمله امپریالیسم) تلقی می‌شوند. به همین دلیل ترور و حذف همانند سانسور و ارعاب یکی از سیاست‌های راهبردی همیشگی این رژیم بوده است.
 
ترور دكتر شاپور بختيار، ترور دكتر كاظم رجوى، ترور غلامعلى اويسى و برادرش حسين در پاريس، ترور شهريار شفيق پسر اشرف پهلوى در پاريس، ترور دكتر عبدالرحمن قاسملو  دبیر کل وقت حزب دمکرات کُردستان ایران و همراهانش در وين، ترور دکتر صادق شرفکندی و همراهانش در برلین آلمان که بعدا رژیم اسلامی ایران توسط دادگاه میکونوس به دست داشتن به قتل مخالفین خود متهم و برای اولین بار به تروریسم دولتی توسط این دادگاه محکوم گردید، ترور حسين نقدى از اعضاى شوراى ملى مقاومت در ايتاليا، فريدون فرخزاد در آلمان و ترور زهرا رجبى (فائزه) از اعضاى شوراى رهبرى مجاهدين به همراه على مرادى در تركيه تنها چند نمونه از ترورهایی است که رژیم در خارج از ایران انجام داده است. رژیم اسلامی ایران در همان اوایل افراد نزدیک به رژیم سابق و مخالفان خود را در دادگاه‌های نمایشی و پنهان سرپایی محاکمه کرده و به قتل می‌رساند.
 
همچنین در داخل ایران و در جریان ترورهایی که بعدا به قتل‌های زنجیره‌ای در دهه‌ی هفتاد خورشیدی شهرت یافت بیش از هشتاد نویسنده، مترجم، شاعر، فعال سیاسی و شهروندان عادی قربانی شدند که با صدور فتوی توسط روحانیون رژیم و پرسنل وزارت اطلاعات رژیم صورت گرفته بود.
 
آنچه مسلم است حذف فیزیکی یک شخصیت یا رهبری یک جنبش آزادیخواه، بر روحیه‏‌ی ملی‏گرایی مردم و تلاش آنان برای آزادی و دمکراسی تأثیری نخواهد داشت و ترور و خشونت، ضامن ماندگاری هیچ حکومتی نبوده و نخواهد بود.
 
از دیگر سو، رژیم ایران همواره از گروهای تروریستی نظیر، حزب‌الله لبنان، حماس، طالبان افغانستان، افراطیون شیعه و ... حمایت و پشتیبانی کرده و برای نخستین بار این رژیم در اوایل دهه‌ی شصت شمسی به عنوان حامی تروریسم از سوی ایالات متحده آمریکا در فهرست سیاه قرار گرفت. نیروی قدس (شاخه برون‌مرزی) سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات رژیم در جریان اقدامات تروریستی به طور مستقیم و غیرمستقیم تاکنون نقش داشته و همچنان به عنوان عوامل این رژیم در افزایش حمایت از تروریسم، نقش عمده‌ای بازی می‌کنند.
 
طی چند سال اخیر، رژیم ایران به‌واسطه حمایت‌های مالی و مادی از گروه‌های شبه‌نظامی در خاورمیانه و آسیای مرکزی و همچنین سازمان‌دهی این گروه‌ها هم‌چنان فعال‌ترین کشور حامی تروریسم دولتی در جهان بوده و بر حمایت از گروه‌های تروریستی پافشاری کرده و حضور خود را در خاورمیانه تقویت کرده است.
 
امروز تروریسم دیگر فقط در پی حذف فیزیکی انسان‌ها و نابودی بناهای تاریخی، مراکز تجاری، پادگان‌های نظامی و رهبران سیاسی نیست و همراه با تغییرات تکنولوژیک در جامعه‌ی جدید، تغییر استراتژی و ماهیت داده است. به این معنا که تروریسم به عنوان یک موجود زنده دائما در حال بازسازی تکنیک‌ها و سازگار کردن خود با جامعه‌ی بشری است تا بتواند بالاترین خسارت را از طریق اعمال بیشترین خشونت بزند. شاید امروز حذف فیزیکی افراد و ابنای خشونت، واقعی سیاسی نباشد اما تحریف اطلاعات و هک کردن منابع رایانه‌ای قطعا اقدامی نابودی‌طلبانه، خشونت‌بار و مجرمانه تعریف می‌شود که امنیت حاکمان را بیشتر به مخاطره می‌اندازد.
 
بازداشت، شکنجه، اعدام و انواع روش‌های غیرقانونی دیگر از جمله اقدامات تروریستی است که رژیم ایران هم اکنون برای تحت فشار قراردادن منتقدین و مخالفان خود استفاده می‌کند و ماشین ترور این رژیم، در طول بیش از سه دهه حاکمیت همچنان قربانی می‌گیرد.
 
رژیم ایران و وفاداران نظامی و امنیتی‌این رژیم متوجه شده‌اند که دیگر ترور مخالفان نمی‌تواند جلوی سیل مخالفت‌های عمومی را بگیرد و آنها باید به روش‌های دیگری نظیر جمع‌آوری بشقاب‌های دریافت سیگنال‌های ماهواره‌ای، بسط و هوشمند‌سازی دستگاه‌های شنود تلفنی، ارسال پارازیت بر روی امواج ماهواره‌ها، فیلترینگ اینترنت، بازداشت و زندانی کردن هنرمندان و نویسندگان و روزنامه‌نگاران منتقد و فعال، پرونده‌سازی برای آنان و اعمال فشار بر آنان برای مهاجرت، متوسل شوند.
 
رژیم اسلامی ایران در طول بیش از سه دهه حکومت در صدد بوده است با کشتن رهبران، فعالان سیاسی و افراد روشنفکر جامعه، مخالفان خود را حذف و از بین ببرد اما با وجود تمامی این قربانیان در خارج و داخل ایران، این رژیم نه تنها نتوانسته به اهدف شوم خود دست یابد بلکه بر تعداد مخالفان این رژیم افزوده شده و خواهد شد.