آیا احزاب کوردی توانایی بهرهوری از موقعیت بوجود آمده را دارند؟
13:02 - 8 آبان 1397
Unknown Author
رامان قوامی
احزاب کورد درایران بیشتر از هر اپوزیسیون ایرانی دیگری دارای پایگاه اجتماعی می باشند. لیکن، از حیث کمبود امکانات بیشتر از تمام سازمان هایی که خود را اپوزیسیون می نامند، رنج می برند. از سلطنت طلبها گرفته تا مجاهدین خلق همگی دارای امکانات رسانهایی وسیع به زبانهای مختلف می باشند. این در حالی است که نه سلطنت طلبها و نه مجاهدین خلق پایگاه اجتماعی و فعال آنچنانی ندارند و حتی قادر به کشانیدن مردم به اعتصاب و خیابان ها نیستند. اما شاهد بودیم که کوردها در ایران چه بعد از به قتل رساندن فعالان محیط زیست؛ و نیز به اعلامیه احزاب کوردی و نهادهای مدنی برای یک اعتصاب سراسری در محکوم ساختن اعدام زندانیان سیاسی و حمله به دفاتر احزاب کوردی در کوردستان عراق، پاسخی مثبت و متحدانه دادند.
اگرچه احزاب کوردی از امکانات رسانهای و لابی گری در خارج از کشور برخوردار نیستند اما بعد از این نمایش قدرت و نفوذ باید فعالیتهای خود در مراکز سیاسی اروپا و آمریکا را توسعه دهند. می توانند نتیجه این اعتصابات را همچون یک طرح و دستاورد عرضه کنند.
اعتصابات سراسری کوردستان درحالی سازماندهی شد که از یک سو، مسئولان آمریکایی در حال حاضر به دنبال سازمانهایی هستند که توانایی عملیاتی و سازماندهی در ایران را داشته باشند.چراکه رفته رفته برای کشورهایی که قصد مقابله با سیاستهای جمهوری اسلامی را دارند، روشن می شود که سازمانها، رسانهها و افرادی که تاکنون از آنها حمایت شده، نه تنها توانایی عملی در داخل ایران را ندارند، بلکه فاقد یک پل ارتباطی عملی و نه رسانهای با ایران هستند. اگرچه در درون نظام افرادی نزدیک به مجاهدین خلق وجود دارند، اما این سازمان توانایی رهبریت جامعه را ندارد. روشن شدن این امر در آینده به روابط این سازمانها و اشخاص با کشورهای حامی شان تاثیرات منفی خواهد گذاشت. از سوی دیگر، حملات جمهوری اسلامی به احزاب کوردی و اعدام فعالان سیاسی کورد در ایران بیان کننده ترس واقعی جمهوری اسلامی نه از احزاب دنیای مجازی- که هر روز به تعدادشان تحت عناوین تحولخواه، سلطنت طلب مشروطه افزوده می شود-، بلکه از سازمانهایی می باشد که دارای توانایی عملیاتی در داخل ایران می باشند. در همین راستا تهران در تلاش است تا برنامههای کشورهای \'متخاصم\' از هرگونه سرمایهگذاری بر روی احزاب ساسی کورد را در نطفه خفه کند. اگرچه احتمال شکست تهران در تلاشش بالاست اما به نظر نمی رسد از حملات خود به احزاب کوردی بکاهد.
یکی از دلایلی که کشورهایی در منطقه و در عرصه جهانی بیانیههایی در حمایت از کوردهای ایران قبل از حملات جمهوری اسلامی صادر کردند، به توانایی کوردها و نیز پی بردن آنها به امر فرسایشی بودن روند تغییر نظام و یا تغییر رفتار جمهوری اسلامی برمی گردد. در واقع به نظر می رسد که بیشتر کشورهایی که خواهان عقب راندن سیاستهای جمهوری اسلامی در منطقه هستند به این امر پی بردهاند که : چه در سوریه، چه در عراق و در ایران، تنها نیرویی که توانایی مقابله عملی با سیاست های تهران را داشته باشد، کوردها می باشند. به نظر می رسد کشورهایی که خواهان محدود کردن عملکرد ایران در منطقه هستند به این نتیجه رسیده باشند که سرمایهگذاری های میلیاردی آنها در حمایت از رسانه و سازمانهای ایرانی نتوانسته نتیجهای عملی در داخل کشور را برایشان به ارمغان آورد. بی شک دلیل اصلی این امر را باید در عدم ارتباط این سازمانها با توده مردم در ایران جست. تنها سازمانهایی که دارای سازماندهی و پایگاه اجتماعی گسترده هستند، احزاب کوردی، عربهای اهوازی، بلوچی ها و تا حدودی آذری ها می باشند.
تلاش های تغییر نظام به دلیل داشتن پایگاه اجتماعی در نقاط مرکزی ایران از سوی جمهوری اسلامی، حمایت یک سپاه ایدئولوژیک از کلیت نظام، عدم وجود یک اپوزیسیون که توانایی به چالش کشیدن نظام را داشته باشد و نیز خصوصیات جامعه مرکزنشین ایران، به یک روند فرسایشی تبدیل شده است.
این روند فرسایشی جمهوری اسلامی را دچار بحران کرده و تضعیف خواهد کرد. چراکه شناسایی و سرکوب اعتراضاتی که فاقد رهبریت و هسته خاصی هستند بسیار مشکل می باشد. اما در عین حال، کشورهایی که تجربه مشارکت در تغییر نظام را داشته به خوبی آگاه هستند که در یک روند فرسایشی، اپوزیسیون های خارج نشین نیز که[ گهگاهی فعال می شوند] تضعیف خواهند شد. تجربه شوروی سابق، سوریه، ونزوئلا و کشورهای آمریکای لاتین گواه این امر هستند. یکی از دلایلی که اتحادیه اروپا و رسانههای وابسته به این اتحادیه از اعتراضات مردم ایران حمایت نمی کنند نیز همین امر است. کشورهای اتحادیه اروپا که نقشه سیاسی فعلی ایران را پی ریزی کردهاند، به دلیل شناخت بیشتر از اپوزیسیون خارج از ایران، چندان رغبتی به حمایت از سیاستهای ساختارشکنانه دونالد ترامپ ندارند. اگر اتحادیه اروپا مطمئن می بود که اپوزیسیونی با توانایی عملی بالا در ایران وجود داشت، بی شک با ترامپ در مقابله با تهران همگام می شد. اما کشورهای مهم این اتحادیه به خوبی آگاه هستند که هیچ یک از سازمانهایی که خود را اپوزیسیون ایرانی می نامند، توانایی مقابله با تهران ر در داخل ایران را ندارند. به همین دلیل اتحادیه اروپا فعلا به نقش مشاهدهگری خود ادامه می دهد، نه علیه جمهوری اسلامی عمل خواهد کرد و نه به تهران کمکی برای حفظ قدرتش خواهد کرد. از سخنان سیاستمداران اروپایی در محافل عمومی و خصوصی به وضوح به این مسئله می توان پی برد که نه به آینده جمهوری اسلامی امیدوار هستند و نه به آینده جریانهایی (سلطنت طلبها و مجاهدین خلق) که خود را آلترناتیوی برای آینده تلقی می کنند.
از این رو احزاب کوردی می توانند باتوجه به پایگاه، سازماندهی و قدرت عملی در ایران برای حمایت جامعه جهانی از احزابشان تلاش موثرتری را داشته باشند. اولین اقدام موثر تشکیل یک مرکز دیپلماتیک مشترک بین تمامی احزاب است که به نمایندگی از کوردها با سیاستمداران منطقهای و جهانی دیدار کنند. پوشش رسانههای اروپایی و آمریکایی از حمله ایران به دفاتر احزاب کوردی تنها به دلیل در مرکز بودن ایران در سطر اخبار نیست. بلکه بیشتر کارشناسانی که در رسانههای فرانسه، آمریکا و کانادا ظاهر می شوند همگی به دنبال پاسخ یک پرسش اند که: آیا کوردها در ایران می توانند همچون هم ملیت های دیگرشان در عراق و سوریه نقش تعیین کنندهای ایفا کنند؟ بی شک، حمله ایران به کوی سنجاق یک اشتباه استراتژیک بود که تهران به هیچ عنوان توانایی عقب نشینی از مواضع فعلی اش را نخواهد داشت. حملههای بیشتر به احزاب کوردی تنها کوردها در ایران را در مرکز توجه سیاستمداران جهان و به ویژه اروپایی ها قرار خواهد داد. تهران در مسیری قرار گرفته که نه راه پس دارد و نه راه پیش و این بهترین زمان است برای احزاب کوردی که با آمادگی بیشتر در مسیرشان گام بردارند.
نظر نویسنده بازتاب دیدگاه آژانس خبررسانی کُردپا نمیباشد.
احزاب کورد درایران بیشتر از هر اپوزیسیون ایرانی دیگری دارای پایگاه اجتماعی می باشند. لیکن، از حیث کمبود امکانات بیشتر از تمام سازمان هایی که خود را اپوزیسیون می نامند، رنج می برند. از سلطنت طلبها گرفته تا مجاهدین خلق همگی دارای امکانات رسانهایی وسیع به زبانهای مختلف می باشند. این در حالی است که نه سلطنت طلبها و نه مجاهدین خلق پایگاه اجتماعی و فعال آنچنانی ندارند و حتی قادر به کشانیدن مردم به اعتصاب و خیابان ها نیستند. اما شاهد بودیم که کوردها در ایران چه بعد از به قتل رساندن فعالان محیط زیست؛ و نیز به اعلامیه احزاب کوردی و نهادهای مدنی برای یک اعتصاب سراسری در محکوم ساختن اعدام زندانیان سیاسی و حمله به دفاتر احزاب کوردی در کوردستان عراق، پاسخی مثبت و متحدانه دادند.
اگرچه احزاب کوردی از امکانات رسانهای و لابی گری در خارج از کشور برخوردار نیستند اما بعد از این نمایش قدرت و نفوذ باید فعالیتهای خود در مراکز سیاسی اروپا و آمریکا را توسعه دهند. می توانند نتیجه این اعتصابات را همچون یک طرح و دستاورد عرضه کنند.
اعتصابات سراسری کوردستان درحالی سازماندهی شد که از یک سو، مسئولان آمریکایی در حال حاضر به دنبال سازمانهایی هستند که توانایی عملیاتی و سازماندهی در ایران را داشته باشند.چراکه رفته رفته برای کشورهایی که قصد مقابله با سیاستهای جمهوری اسلامی را دارند، روشن می شود که سازمانها، رسانهها و افرادی که تاکنون از آنها حمایت شده، نه تنها توانایی عملی در داخل ایران را ندارند، بلکه فاقد یک پل ارتباطی عملی و نه رسانهای با ایران هستند. اگرچه در درون نظام افرادی نزدیک به مجاهدین خلق وجود دارند، اما این سازمان توانایی رهبریت جامعه را ندارد. روشن شدن این امر در آینده به روابط این سازمانها و اشخاص با کشورهای حامی شان تاثیرات منفی خواهد گذاشت. از سوی دیگر، حملات جمهوری اسلامی به احزاب کوردی و اعدام فعالان سیاسی کورد در ایران بیان کننده ترس واقعی جمهوری اسلامی نه از احزاب دنیای مجازی- که هر روز به تعدادشان تحت عناوین تحولخواه، سلطنت طلب مشروطه افزوده می شود-، بلکه از سازمانهایی می باشد که دارای توانایی عملیاتی در داخل ایران می باشند. در همین راستا تهران در تلاش است تا برنامههای کشورهای \'متخاصم\' از هرگونه سرمایهگذاری بر روی احزاب ساسی کورد را در نطفه خفه کند. اگرچه احتمال شکست تهران در تلاشش بالاست اما به نظر نمی رسد از حملات خود به احزاب کوردی بکاهد.
یکی از دلایلی که کشورهایی در منطقه و در عرصه جهانی بیانیههایی در حمایت از کوردهای ایران قبل از حملات جمهوری اسلامی صادر کردند، به توانایی کوردها و نیز پی بردن آنها به امر فرسایشی بودن روند تغییر نظام و یا تغییر رفتار جمهوری اسلامی برمی گردد. در واقع به نظر می رسد که بیشتر کشورهایی که خواهان عقب راندن سیاستهای جمهوری اسلامی در منطقه هستند به این امر پی بردهاند که : چه در سوریه، چه در عراق و در ایران، تنها نیرویی که توانایی مقابله عملی با سیاست های تهران را داشته باشد، کوردها می باشند. به نظر می رسد کشورهایی که خواهان محدود کردن عملکرد ایران در منطقه هستند به این نتیجه رسیده باشند که سرمایهگذاری های میلیاردی آنها در حمایت از رسانه و سازمانهای ایرانی نتوانسته نتیجهای عملی در داخل کشور را برایشان به ارمغان آورد. بی شک دلیل اصلی این امر را باید در عدم ارتباط این سازمانها با توده مردم در ایران جست. تنها سازمانهایی که دارای سازماندهی و پایگاه اجتماعی گسترده هستند، احزاب کوردی، عربهای اهوازی، بلوچی ها و تا حدودی آذری ها می باشند.
تلاش های تغییر نظام به دلیل داشتن پایگاه اجتماعی در نقاط مرکزی ایران از سوی جمهوری اسلامی، حمایت یک سپاه ایدئولوژیک از کلیت نظام، عدم وجود یک اپوزیسیون که توانایی به چالش کشیدن نظام را داشته باشد و نیز خصوصیات جامعه مرکزنشین ایران، به یک روند فرسایشی تبدیل شده است.
این روند فرسایشی جمهوری اسلامی را دچار بحران کرده و تضعیف خواهد کرد. چراکه شناسایی و سرکوب اعتراضاتی که فاقد رهبریت و هسته خاصی هستند بسیار مشکل می باشد. اما در عین حال، کشورهایی که تجربه مشارکت در تغییر نظام را داشته به خوبی آگاه هستند که در یک روند فرسایشی، اپوزیسیون های خارج نشین نیز که[ گهگاهی فعال می شوند] تضعیف خواهند شد. تجربه شوروی سابق، سوریه، ونزوئلا و کشورهای آمریکای لاتین گواه این امر هستند. یکی از دلایلی که اتحادیه اروپا و رسانههای وابسته به این اتحادیه از اعتراضات مردم ایران حمایت نمی کنند نیز همین امر است. کشورهای اتحادیه اروپا که نقشه سیاسی فعلی ایران را پی ریزی کردهاند، به دلیل شناخت بیشتر از اپوزیسیون خارج از ایران، چندان رغبتی به حمایت از سیاستهای ساختارشکنانه دونالد ترامپ ندارند. اگر اتحادیه اروپا مطمئن می بود که اپوزیسیونی با توانایی عملی بالا در ایران وجود داشت، بی شک با ترامپ در مقابله با تهران همگام می شد. اما کشورهای مهم این اتحادیه به خوبی آگاه هستند که هیچ یک از سازمانهایی که خود را اپوزیسیون ایرانی می نامند، توانایی مقابله با تهران ر در داخل ایران را ندارند. به همین دلیل اتحادیه اروپا فعلا به نقش مشاهدهگری خود ادامه می دهد، نه علیه جمهوری اسلامی عمل خواهد کرد و نه به تهران کمکی برای حفظ قدرتش خواهد کرد. از سخنان سیاستمداران اروپایی در محافل عمومی و خصوصی به وضوح به این مسئله می توان پی برد که نه به آینده جمهوری اسلامی امیدوار هستند و نه به آینده جریانهایی (سلطنت طلبها و مجاهدین خلق) که خود را آلترناتیوی برای آینده تلقی می کنند.
از این رو احزاب کوردی می توانند باتوجه به پایگاه، سازماندهی و قدرت عملی در ایران برای حمایت جامعه جهانی از احزابشان تلاش موثرتری را داشته باشند. اولین اقدام موثر تشکیل یک مرکز دیپلماتیک مشترک بین تمامی احزاب است که به نمایندگی از کوردها با سیاستمداران منطقهای و جهانی دیدار کنند. پوشش رسانههای اروپایی و آمریکایی از حمله ایران به دفاتر احزاب کوردی تنها به دلیل در مرکز بودن ایران در سطر اخبار نیست. بلکه بیشتر کارشناسانی که در رسانههای فرانسه، آمریکا و کانادا ظاهر می شوند همگی به دنبال پاسخ یک پرسش اند که: آیا کوردها در ایران می توانند همچون هم ملیت های دیگرشان در عراق و سوریه نقش تعیین کنندهای ایفا کنند؟ بی شک، حمله ایران به کوی سنجاق یک اشتباه استراتژیک بود که تهران به هیچ عنوان توانایی عقب نشینی از مواضع فعلی اش را نخواهد داشت. حملههای بیشتر به احزاب کوردی تنها کوردها در ایران را در مرکز توجه سیاستمداران جهان و به ویژه اروپایی ها قرار خواهد داد. تهران در مسیری قرار گرفته که نه راه پس دارد و نه راه پیش و این بهترین زمان است برای احزاب کوردی که با آمادگی بیشتر در مسیرشان گام بردارند.
نظر نویسنده بازتاب دیدگاه آژانس خبررسانی کُردپا نمیباشد.