اعتصاب غذا در حمایت از زندانیان سیاسى

15:00 - 31 تیر 1393
Unknown Author
شیوا محبوبى

اخبار اعتصاب غذاى زندانیان سیاسى اکنون دیگر جزو اخبار روزانه زندانیان سیاسی شده است. در هفته‌های اخیر تعدادى در زندان‌های مختلف دست به اعتصاب غذا زده اند از جمله دو تن رضا شهابى و لطیف حسنى که اخیرا لطیف حسنى پس از پنجاه روز به اعتصابش پایان داد.  اعتصاب غذا وضعیت جسمى این  دو زندانى را که  از وضعیت جسمى وخیمى رنج می‌بردند و رژیم نیز آگاهانه آنها را از دارو و معالجه محروم کرده بود، هر چه بیشتر رو به وخامت کشاند.

پیشتر نیز تعدادى از زندانیان سیاسی بند ٣٥٠ زندان اوین در اعتراض به عدم رسیدگی به درمان زندانیان بیمار در زندان اوین، اعتراض به تبعید زندانیان سیاسی و عقیدتی و در همبستگی با دراویش زندانی و اعتراض نسبت به ضرب و شتم و برخورد با خانواده‌های دراویش و زندانیان سیاسی دست به اعتصاب غذا زده‌اند.  در موارد قبلى  زندانیان اعلام کرده بودند که اگر به خواسته‌هایشان رسیدگى نشود دست به  اعتصاب خشک‌زده و همچنین برای اعتراض به ملاقات خانواده‌های خود نخواهند رفت.  هر روز تعداد بیشترى از زندانیان مختلف به صورت پراکنده و یا دسته جمعى در زندان‌های مختلف دست به اعتصاب غذا میزنند.

برخى از زندانیان سیاسى چندین بار تا حال دست به اعتصاب غذا زده‌اند  که باعث خونریزى معده، وخامت بیماریشان و تحلیل رفتن سلامت جسمی‌شان شده است.  

اما در قبال اعتصاب غذا چه موضعى باید گرفت؟ از یک سو زندانى به شدت تحت فشار است  و گاها شاید راه چاره‌اى نبیند به جز دست زدن به اعتصاب غذا و از سوى دیگر عمل اعتصاب غذا وضعیت زندانى را بدتر کرده و ممکن است حتى زندانى را از بین ببرد.  زندانى در مقابل یک تصمیم بسیار سختى قرار می‌گیرد.

طبعا بسیارى از ما نگران وضعیت  زندانیان هستیم و در حد امکان خبر اعتصاب را به اطلاع دیگران میرسانیم اما احتمالا نگرش متفاوتى به  مسئله اعتصاب غذا داریم. برخى موافق اعتصاب غذا به عنوان یک روش مبارزه هستند و برخى دیگر مخالف. برخى از فعالین عرصه دفاع از آزادى زندانیان سیاسی که موافق این حرکت هستند حتى به عنوان حمایت  در کشورهاى مختلف دست به اعتصاب غذا میزنند. 
 
در طول ٣٥ سال حاکمیت رژیم، بارها در زندان‌ها اعتصاب غذا شده است اما رژیم تا حال وقعى به وضعیت  اعتصاب‌کنندگان نگذاشته است. دلیل این بی‌توجهى کم و بیش براى ما روشن است: رژیم برایش مهم نیست زندانى در اثر اعتصاب غذا بمیرد، آبرویى ندارد که نگران حفظ آن باشد، با توجه به اینکه میداند ممکن است اعتصاب‌کننده جانش در خطر باشد هنوز به فشارش ادامه داده و زندانى را به سوى مرگ سوق می‌دهد.

من جزو آن دسته از فعالین هستم که مخالف اعتصاب غذا  در داخل و خارج زندان به عنوان یک روش اعتراض  می‌باشم. کما اینکه نهایت احترام را براى زندانیان سیاسى و شجاعتشان  و اقدامات اعتراضی‌شان قائل هستم, اما از  نظر من اعتصاب غذا نه تنها تعرضى نیست و روحیه بالایى به زندانى و مردم نمی‌دهد، بلکه  شکننده و یاس آفرین است. اعتصاب غذا آزار رساندن به جسم فرد است، یک نوع خودکشى است.  زندانى که در بدترین شرایط نگه داشته می‌شود و از لحاظ جسمى و روحى بیشترین فشار را تحمل می‌کند مجبور می‌شود دست به اعتصاب غذا بزند و جسم تحلیل رفته‌اش را در معرض مرگ تدریجى قرار بدهد.

سوال اینست علی‌رغم تمام این مخاطرات چرا یک زندانى دست به اعتصاب غذا میزند؟

 زندانی سیاسی فردى است که در بیرون از زندان علیه نابرابرى و اجحاف سخن گفته و اعتراض کرده  است، در مقابل ظلم و ستم ساکت نشسته، از  حق خود و دیگران دفاع کرده و به همین دلیل به زندان افکنده شده است. این فرد در زندان نیز همان فرد مبارز است و نمی‌تواند در مقابل بی‌حقوقى و ظلمى که به خود و همبندیانش تحمیل می‌شود ساکت بماند در نتیجه  دست به اعتراض در اشکال مختلف میزند. برخى از زندانیان در شکل ارسال نامه به سازمان‌هاى جهانى  و خبررسانى این اعتراض خود را نشان می‌دهند، برخى دیگر علاوه بر این دست به اعتصاب غذا نیز میزنند.

اعتصاب غذا روش ایدال یک زندانى براى مبارزه نیست. زندانى نمی‌تواند مثل من و شما در مقابل مجلس و دفاتر رسمى و سفارتخانه‌هاى رژیم اعتراض کند، کنفرانس تشکیل دهد، کارزار اعتراضى صورت بدهد و یا در خیابان‌ها تظاهرات برپا کند. زندانى خود واقف است با چه خطرى روبروست اما به جایى میرسد که چاره‌اى جز اعتصاب نمی‌بیند.  تصمیم به اعتصاب غذا تصمیم بسیار سختیست چرا که تصمیم به مردن است . عموما هنگامیکه زندانى تصمیم به اعتصاب غذا می‌گیرد میداند که ممکن است هرگز خانواده و عزیزانش را نبیند، فلج بشود و جانش را از دست بدهد. هر روزى که از اعتصاب می‌گذرد یک قدم به مرگ نزدیک می‌شود. این را من به عنوان کسى نمی‌گویم که فقط اخبار زندانیان سیاسی اعتصابى را خوانده است بلکه به عنوان کسى می‌گویم که مدت کوتاه  ده روزه‌اى  به همراه سه تن از هم سلولی‌هایم دست به اعتصاب غذا زدم.

اعتصاب غذاى ما  در اعتراض به نگهدارى بدون دلیل در سلول انفرادى، محرومیت از استحمام، وسایل بهداشتى و ملاقات با خانواده بود. صدایمان به جایى  نمی‌رسید، خبررسانى به خارج از زندان  در دهه شصت مثل حالا نبوده و بسختى امکان‌پذیر بود. از آنجایى که احساس می‌کردیم  کار دیگرى از دستمان بر نمیاید بناچار براى رساندن صداى اعتراضمان دست به  اعتصاب غذاى نامحدود زدیم. هر روزى  که می‌گذشت تاثیر اعتصاب را در جسمم میدیدم، گوشم  مرتبا صداى خش خش میشنید، حرکات بدنم آهسته شده بود و حتى  برداشتن چند قدم کوتاه  براى رفتن به توالت برایم دشوار بود. در آنموقع که فقط ١۹ سال داشتم در ذهنم، خودم را براى مرگ آماده می‌کردم. دوست نداشتم بمیرم  اما چاره‌اى نمیدیدم چرا که جانیان رژیم در زندان حتى همان حداقل امکانات را از من و همسلولیهایم گرفته بودند و به عنوان یک مبارز نمی‌توانستم ساکت بمانم. بدترین بخش اعتصاب غذا این نیست که گرسنگى می‌کشید چرا که پس از چند روز گرسنگى دیگر معنا ندارد و احساس گرسنگى نمی‌کنید. به نظر من بدترین بخش اعتصاب غذا اینست که  نمی‌دانید آیا  زنده می‌مانید یا میمیرید،  بدن تا چه میزان مقاومت خواهد کرد و چه بلایى بر سرتان خواهد آمد؟ اعتصاب غذاى ما پس از ده روز به دلیل انتقالمان به بند عمومى شکسته شد. پس  از اعتصاب در اولین ملاقاتم با خانواده، مادرم مرتب از پشت نرده‌ها به صورت نحیف و بسیار لاغرم نگاه می‌کرد و گریه می‌کرد. هرگز چشمان اشکبار مادرم و نگاه‌هاى پر از حسرتش را فراموش نکردم.

به نظر من هیچ زندانى نباید اعتصاب غذا کند چرا که اعتصاب غذا تنها سلامت جسمى و روحى- روانى زندانى را وخیم‌تر می‌کند، فشار بسیار زیادى روى خانواده‌هایشان می‌گذارد و زندانى را در موقعیت به مراتب ضعیف‌تر و ضربه‌پذیرترى قرار می‌دهد.

تعدادى از فعالین مدافع آزادى زندانیان سیاسى در  کشورهاى مختلف  در حمایت از زندانیان دست به اعتصاب غذا میزنند.  نکته مهم اینست که  وقتى با اعتصاب غذا  از زندانیان حمایت می‌کنند در واقع این حرکت  را به عنوان یک روش برخورد تبلیغ  و تقویت می‌کنند. اعتصاب غذا روحیه را تقویت نمی‌کند، آن را تضعیف می‌کند. حتى اگر به پیدایش  حرکت  اعتصاب غذا در تاریخ توجه کنید حرکتى  فردى بوده است که شخص تحت ستم جهت گرفتن حقش از خوردن غذا سرباز زده تا بلکه دلسوزى فرد ظالم  را برانگیزد; حرکتى نبوده است در جهت گرفتن حق از طریق بسیج جامعه علیه فرد ظالم.

باید از مبارزه زندانیان سیاسی و آزادیشان دفاع کرد و صدایشان را به گوش جهانیان رساند اما شکل حمایت از این مبارزه بسیار مهم است.  آیا می‌خواهیم با روحیه خودکشى و ضعف اززندانیان دفاع کنیم یا با روحیه بالا و تعرضى ؟  به طور عموم  باید نگرش افرادى  را که  در خارج از زندان به دهها  شکل  و امکان اعتراضى دسترسى دارند اما  در این میان روش اعتصاب غذا را در پیش می‌گیرد  تجزیه و تحلیل کرد و به چالش کشید.  اگر زندانى سیاسى امکانات اعتراضى من و شما را  که در خارج از زندان هستیم داشت  به احتمال قوى هرگز دست به اعتصاب غذا نمیزد.

روز بروز اخبار بیشترى از تعداد اعتصاب‌ها در زندان‌های مختلف به دستمان میرسد و در این میان صرف مخالف و یا بموافق بودن با اعتصاب غذا نیز  به تنهایى نمی‌تواند راه حلى پیشنهاد کند.  ما باید پیام اعتصاب‌کنندگان و دلیلى که این زندانیان را وادار به اعتصاب غذا می‌کند را بشنویم.  این  اعتصاب غذاها  به ما این پیام را می‌دهند: اعتراض جهانى در حمایت از زندانیان سیاسی و آزادیشان کافى نیست. زندانى که بداند در خارج از زندان مردم با تمام قوا  افکار عمومى در جهان را علیه رژیم و شکنجه و زندان بسیج می‌کنند، در مقابل زندان‌ها و دفاتر رسمى رژیم و سفارتخانه‌ها در خارج تجمع می‌کنند, دولتهاى غربى و سازمان‌هاى جهانى و رسانه‌های وابسته به آنها را که با رژیم مماشات می‌کنند به چالش بکشند و با  ایجاد همبستگى جهانى موثر رژیم را به عقب برانند دیگر نیازى به این نمی‌بیند از این بیشتر از جانش مایه گذاشته و دست به اعتصاب غذا بزنند. در مقابل اعتصاب غذاى زندانیان سیاسی وظیفه ما شدت دادن به مبارزه براى آزادى زندانیان سیاسی است.