ارومیه ما و آنها - کیهان یوسفی
13:57 - 6 آبان 1394
Unknown Author
کیهان یوسفی
واکنش شوینستی تماشاگران ترک به لباس کردی پدر یکی از بازیکنان تیم والیبال ارومیه در ورزشگاه غدیر این شهر، بار دیگر زنگ خطری را به صدا در آورد که ما کردها سالهاست که سعی داریم به خود بقبولانیم چنین چیزی وجود ندارد.
پان ترکیسم افراطی که سیاسیهای فاشیست مرکز گرا خیلی خوب با به بازی گرفتن آن سیاستهای داخلی خود را به پیش میبرند. تاریخ حداقل در چهار دهه اخیر در مناطق شمالی کردستان ایران، چندین بار تکرار شده است و رژیم در هر مقطعی به نوعی ترکهای افراطی را به نفع منافع خویش به کار گرفته است. رگ گردن این پهلوان پنبههای ملی گرا؟؟ گاهی با شیعهگری باد کرده و گاهی با توهم تشکیل آذربایجان جنوبی که مرزهایش مناطق هورامان را نیز در بر میگیرد، باد میکند.
ناسیونالیسم بدون شک دستاورد مدرنیته و پدیدهیی مدرن است و نمیتوان بر پایهی خوانشی تاریخی و با استناد به هزاران سال قبل در مورد مرزهای جغرافیایی سرزمینی نظر داد و هرچند که حامل این ادعا باشیم ولی در عمل عینیت بخشیدن به چنین ادعایی بسیار دشوار است.
ارومیه سرزمین کیست!
آیا در حالت کنونی کردها و ترکها و دیگر ملتهای ساکن در ارومیه میتوانند ادعا کنند که این شهر متعلق به آذربایجان یا کردستان است؟ آیا داریم سنگ بنای ساخت تشکیل کشورمان و مرزهایش را برای فردا و فرداها میگذاریم؟ آنچه که امروز به صورت امری واقع موجود و عینیت دارد این است که صاحب و حاکم کل ایران و از جمله ارومیه، ملت برتر!! فارس میباشد و ما ملتهای تحت ستم از نظر حقوقی دارای هیچ حقوقی در سرزمین خویش نیستیم.
جنگ برای فردایی که محتاج و نیازمند همکاری ماست تا آفتابش طلوع کند، آِیا افراطی طلبی و زیاده خواهیهای ما میتواند حرکت در راستای منافع و تحقق آن باشد؟ کاشتن بذر نفرت و برانگیختن احساسات افراطی پان ترکیسم و حتی کردی در شهری مثل ارومیه میتواند درخت کدامین گفتمان را تنومندتر کند؟ بدون شک پیروز این میدان و در این مقطع گفتمان حاکم یا پان فارسیزم و جمهوری اسلامی است ولی باید فهمید که در ارومیه و دیگر مناطق کردستان حتی یک کرد هم در مورد کوردستانی بودن ارومیه شک و تردیدی ندارد و چنین واکنشهایی و چنین پرخاشگریهای تنها میتواند، عقدههای حاملان آن را خالی کند و آنها را در همان خواب غفلت بیواکنشی و بیارادگی در برابر گفتمان فارس وا بگذارد.
جنگ امروز نه جنگ بر سر اصالت کردستانی یا آذربایجانی ارومیه بلکه جنگ علیه دیکتاتوری و فاشیسم حاکم بر کل ایران و کردستان و آذربایجان است. با کدامین ابزار و نیرو و کدامین استراتژی میخواهید که آینده خود را ترسیم کنید؟ کدامین فردای خود را میخواهید بسازید و چگونه است که چماق بدستانتان را باز به جنگ کردها فرستادهاید؟ کردهایی که بیشترین قربانی را در جنگ با دولتهای مرکزی دادهاند و نستوهترین ملت در برابر دول مرکزی تا به حال بودهاند؟ آیا به یاد ندارید که چگونه شما پشت به پیشهوری تان کردید و پیشهوری نیز شما را به دولت مرکزی فروخت؟ آیا یادتان رفته است که حلقه به گوش ملا حسنی شدید و علیه کردها اسلحه به دست گرفتید تا حکومت ملاها را تثبیت کنید؟ شما که عرق میهن پرستی و نژاد پرستیتان گل کرده است تکلیفتان را با خودتان روشن نمودهاید؟ آیا همان ایران عزیزتان را میخواهید حفظ کنید یا میخواهید کشور آذربایجانتان را تشکیل دهید؟ کردها صاحب کدامین دولت بودهاند و یا حامی و همراه کدام دولت مرکزی بودهاند تا دست به آسیمله نمودن ارومیه بزنند؟ کردهای خراسان که قریب به دو میلیون نفر میباشند را نیاکان شما از این سرزمین کوچاندند تا عظمت ایرانتان را حفظ بنمایند؟
سخن آخر اینکه اگر خواب تحقق حقوق خویش را فردای بدون جمهوری اسلامی میبینید، گام نخست رفتن جمهوری اسلامی است و گام دوم تنها میتواند راه کاری دمکراتیک باشد نه کندن موهای سر و پوست صورتتان.
نظر نویسنده بازتاب دیدگاه آژانس خبررسانی کُردپا نمیباشد.
واکنش شوینستی تماشاگران ترک به لباس کردی پدر یکی از بازیکنان تیم والیبال ارومیه در ورزشگاه غدیر این شهر، بار دیگر زنگ خطری را به صدا در آورد که ما کردها سالهاست که سعی داریم به خود بقبولانیم چنین چیزی وجود ندارد.
پان ترکیسم افراطی که سیاسیهای فاشیست مرکز گرا خیلی خوب با به بازی گرفتن آن سیاستهای داخلی خود را به پیش میبرند. تاریخ حداقل در چهار دهه اخیر در مناطق شمالی کردستان ایران، چندین بار تکرار شده است و رژیم در هر مقطعی به نوعی ترکهای افراطی را به نفع منافع خویش به کار گرفته است. رگ گردن این پهلوان پنبههای ملی گرا؟؟ گاهی با شیعهگری باد کرده و گاهی با توهم تشکیل آذربایجان جنوبی که مرزهایش مناطق هورامان را نیز در بر میگیرد، باد میکند.
ناسیونالیسم بدون شک دستاورد مدرنیته و پدیدهیی مدرن است و نمیتوان بر پایهی خوانشی تاریخی و با استناد به هزاران سال قبل در مورد مرزهای جغرافیایی سرزمینی نظر داد و هرچند که حامل این ادعا باشیم ولی در عمل عینیت بخشیدن به چنین ادعایی بسیار دشوار است.
ارومیه سرزمین کیست!
آیا در حالت کنونی کردها و ترکها و دیگر ملتهای ساکن در ارومیه میتوانند ادعا کنند که این شهر متعلق به آذربایجان یا کردستان است؟ آیا داریم سنگ بنای ساخت تشکیل کشورمان و مرزهایش را برای فردا و فرداها میگذاریم؟ آنچه که امروز به صورت امری واقع موجود و عینیت دارد این است که صاحب و حاکم کل ایران و از جمله ارومیه، ملت برتر!! فارس میباشد و ما ملتهای تحت ستم از نظر حقوقی دارای هیچ حقوقی در سرزمین خویش نیستیم.
جنگ برای فردایی که محتاج و نیازمند همکاری ماست تا آفتابش طلوع کند، آِیا افراطی طلبی و زیاده خواهیهای ما میتواند حرکت در راستای منافع و تحقق آن باشد؟ کاشتن بذر نفرت و برانگیختن احساسات افراطی پان ترکیسم و حتی کردی در شهری مثل ارومیه میتواند درخت کدامین گفتمان را تنومندتر کند؟ بدون شک پیروز این میدان و در این مقطع گفتمان حاکم یا پان فارسیزم و جمهوری اسلامی است ولی باید فهمید که در ارومیه و دیگر مناطق کردستان حتی یک کرد هم در مورد کوردستانی بودن ارومیه شک و تردیدی ندارد و چنین واکنشهایی و چنین پرخاشگریهای تنها میتواند، عقدههای حاملان آن را خالی کند و آنها را در همان خواب غفلت بیواکنشی و بیارادگی در برابر گفتمان فارس وا بگذارد.
جنگ امروز نه جنگ بر سر اصالت کردستانی یا آذربایجانی ارومیه بلکه جنگ علیه دیکتاتوری و فاشیسم حاکم بر کل ایران و کردستان و آذربایجان است. با کدامین ابزار و نیرو و کدامین استراتژی میخواهید که آینده خود را ترسیم کنید؟ کدامین فردای خود را میخواهید بسازید و چگونه است که چماق بدستانتان را باز به جنگ کردها فرستادهاید؟ کردهایی که بیشترین قربانی را در جنگ با دولتهای مرکزی دادهاند و نستوهترین ملت در برابر دول مرکزی تا به حال بودهاند؟ آیا به یاد ندارید که چگونه شما پشت به پیشهوری تان کردید و پیشهوری نیز شما را به دولت مرکزی فروخت؟ آیا یادتان رفته است که حلقه به گوش ملا حسنی شدید و علیه کردها اسلحه به دست گرفتید تا حکومت ملاها را تثبیت کنید؟ شما که عرق میهن پرستی و نژاد پرستیتان گل کرده است تکلیفتان را با خودتان روشن نمودهاید؟ آیا همان ایران عزیزتان را میخواهید حفظ کنید یا میخواهید کشور آذربایجانتان را تشکیل دهید؟ کردها صاحب کدامین دولت بودهاند و یا حامی و همراه کدام دولت مرکزی بودهاند تا دست به آسیمله نمودن ارومیه بزنند؟ کردهای خراسان که قریب به دو میلیون نفر میباشند را نیاکان شما از این سرزمین کوچاندند تا عظمت ایرانتان را حفظ بنمایند؟
سخن آخر اینکه اگر خواب تحقق حقوق خویش را فردای بدون جمهوری اسلامی میبینید، گام نخست رفتن جمهوری اسلامی است و گام دوم تنها میتواند راه کاری دمکراتیک باشد نه کندن موهای سر و پوست صورتتان.
نظر نویسنده بازتاب دیدگاه آژانس خبررسانی کُردپا نمیباشد.