ايران: دولت ترور - ترجمه از انگلیسی: کیهان یوسفی
13:37 - 1 مهر 1392
Unknown Author
نویسنده: سارا اکرمی
ترجمه از انگلیسی: کیهان یوسفی
از همان روزهای اول انقلاب، ترور به عنوان یکی از ابزارهای توسعهی اقتدار دولت از سوی آیتاللهها مورد استفاده قرار گرفته است. زمانیکه جمهوری اسلامی در سال ١٩٧٩ تاسیس شد، دو استراتژی را برای از بین بردن مخالفان خود به کار گرفت.
در داخل، از بین بردن اپوزیسیون داخلی از طرقی که بسیاری از رژیمهای توتالیر از آن استفاده میکنند، همچون، اعدامهای دستهجمعی، شکنجه، ناپدید شدن و حادثهسازی.
در خارج از کشور، سفارتخانهها برای میزبانی از گروهای قاتل و تروریست و خارج نمودن آنها بعد از کشتن نخبگان منتقد به کارگرفته میشد. بسیاری از این منتقدان که درخارج از کشور زندگی میکردند روشنفکران و فعالانی بودند که بعد از روی کار آمدن رژیم آخوندها از ایران گریخته بودند ومخالف تئوکراسی آیتالله خمینی بودند.
جمهوری اسلامی ایران یکی از مهمترین حامیان تروریسیم در جهان است.
در دوران عمر ٣٤ سالهاش، به طور مستمر در پی تحریک خشونت در نقاط مختلف جهان بوده است و جنگ غیرمستقیم را از طریق تروریسم در سراسر خاورمیانه، اروپا، آفریقا و شمال و جنوب آمریکا تعقیب نموده است.
یکی از مهمترین حملات تروریسی به وسیلهی عاملان رژیم ایران در شهر برلین و در رستورانی تحت عنوان میکونوس در ١٧ سپتامبر ١٩٩٢ رخ داد. نتیجهی این نقشهی تروریستی، کشته شدن دکتر صادق شرفکندی(دبیرکل حزب دمکرات کردستان ایران)، فتاح عبدلی، همایون اردلان و نوری دهکُردی بود. در روز دهم آوریل سال ١٩٩٧ دادگاه برلین اعلام کرد که ترور با نقشهی آیتالله خامنهیی(رهبر رژیم)، آیتالله رفسنجانی(رئیس جمهور رژیم) و علی فلاحیان(وزیر وقت اطلاعات و امنیت کشور) انجام گرفته است.
این عملیات با هماهنگی سرویسهای امنیتی ایران در شهر بن انجام گرفته بود. آنها توانسته بودند از اواخر دههی ٧٩ میلادی تا اوایل دههی ٩٠ در سراسر خاک اروپا دست به انجام ترور مخالفین خود بزنند. دادگاه برلین کاظم دارابی ( سازمان دهندهی اصلی ترور برلین، نمایندهی وزارت اطلاعات و امنیت کشور، عضو سپاه پاسداران انقلاب) و عباس راحل(لبنانی، عضو سازمان حزبالله، پرورش یافتهی حکومت ایران، شخصی که به دکتر صادق شرفکندی و همایون اردلان شلیک کرده بود) را گناهکار شناخت.
علاوه بر این یوسف امین( لبنانی، عضو حزب الله لبنان و آموزش دیده توسط حکومت ایران)، محمد عطریس(لبنانی) و عطالله عیاد(لبنانی) به شرکت داشتن در این جنایت گناهکار شناخته شدند. کاظم دارابی و راحل هر دو به حبس ابد محکوم شدند. بعداً دادگاه برلین حکم تعقیب و بازداشت بینالمللی را برای علی فلاحیان وزیر اسبق اطلاعات ایران به جرم برنامهریزی و تصمیمگیری برای ترور به همراه علی خامنهیی و رفسنجایی صادر کرد. اگرچه دادگاه میکونس منجر به تنشی دیپلماتیک مابین حکومت ایران و کشورهای مختلف اروپایی شد، کاظم دارابی و عباس راحل در دهم دسامبر سال ٢٠٠٧ از زندان آزاد شدند و به کشورهای خود برگشتند.
در گفتگوی اخیر من با آقای پرویز دستمالچی، یکی از ناظران ایرانی ترور رستوران میکونوس، من علت و انگیزهی دولت ایران برای طراحی نقشه این ترور را از او پرسیدم. ایشان در پاسخ گفتند:
\"بعد از انقلاب ایران در سال ١٩٧٩، رژیم ایران یک برنامهی سیاسی برای درهم شکستن ساختار و سازمانهای سیاسی کُرد داشت، به ویژه برای حزب دمکرات کردستان ایران. به این علت که آنها مخالف حکومت تئوکراتیک در ایران بودند و آنها سُنیمذهب بودند و دوست نداشتند که انقلاب اسلامی ایران منجر به یک حکومت شیعی شود. علاوه بر این، زمان ترور رهبران کُرد ایرانی آمده بود، جمهوری اسلامی ایران از اتحاد خارج کشور کرُدها به وحشت افتاده بود و این اتحاد کسی نبود جز دکتر عبدالرحمان قاسملو( دبیر کل پیشین حزب دمکرات کردستان ایران که به وسیلهی نمایندگان رژیم ایران در ١٣ جولای ١٩٨٩ در وین اتریش ترور گردید).
من همچنین از آقای دستمالچی دربارهی نقش سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و شاخهی برون مرزی آن، نیروی قدس در ترور رستوران میکونوس در سال ١٩٩٢ سئوال کردم. ایشان گفتتد:\" کاظم دارابی از سازماندهندگان اصلی ترور رستوران میکونوس یکی از اعضاء سازمان اطلاعات و امنیت کشور، \"واواک\" و هم عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود. به علاوه، عبدلرحمان بنیهاشمی، نخستین کسی که به دکتر صادق شرفکندی، فتاح عبدلی، همایون اردلان و نوری دهکُردی شلیک کرد و بعداً توانست به ایران بگریزد، یکی از رهبران پیکرهی عملیاتی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران بود.
یکی از اهداف مهم جمهوری اسلامی ایران از سازماندهی ترورهای سیاسی خارج از کشور از اواخر دهه ١٩٧٠ تا اوایل دهه ١٩٩٠ تقویت و حفظ قدرت سیاسی بود.
رهبران رژیم ایران فکر میکردند که با کشتن رهبران و فعالان سیاسی یا به عبارتی دیگر با کشتن افراد روشنفکر جامعه، میتوانند که صداهای مخالف را حذف و از بین ببرند. با و جود تمامی این قربانیان در خارج و داخل ایران، جمهوری اسلامی هنوز نتوانسته است به این هدف دست یابد.
ترجمه از وبسایت:
www.huffingtonpost.ca
ترجمه از انگلیسی: کیهان یوسفی
از همان روزهای اول انقلاب، ترور به عنوان یکی از ابزارهای توسعهی اقتدار دولت از سوی آیتاللهها مورد استفاده قرار گرفته است. زمانیکه جمهوری اسلامی در سال ١٩٧٩ تاسیس شد، دو استراتژی را برای از بین بردن مخالفان خود به کار گرفت.
در داخل، از بین بردن اپوزیسیون داخلی از طرقی که بسیاری از رژیمهای توتالیر از آن استفاده میکنند، همچون، اعدامهای دستهجمعی، شکنجه، ناپدید شدن و حادثهسازی.
در خارج از کشور، سفارتخانهها برای میزبانی از گروهای قاتل و تروریست و خارج نمودن آنها بعد از کشتن نخبگان منتقد به کارگرفته میشد. بسیاری از این منتقدان که درخارج از کشور زندگی میکردند روشنفکران و فعالانی بودند که بعد از روی کار آمدن رژیم آخوندها از ایران گریخته بودند ومخالف تئوکراسی آیتالله خمینی بودند.
جمهوری اسلامی ایران یکی از مهمترین حامیان تروریسیم در جهان است.
در دوران عمر ٣٤ سالهاش، به طور مستمر در پی تحریک خشونت در نقاط مختلف جهان بوده است و جنگ غیرمستقیم را از طریق تروریسم در سراسر خاورمیانه، اروپا، آفریقا و شمال و جنوب آمریکا تعقیب نموده است.
یکی از مهمترین حملات تروریسی به وسیلهی عاملان رژیم ایران در شهر برلین و در رستورانی تحت عنوان میکونوس در ١٧ سپتامبر ١٩٩٢ رخ داد. نتیجهی این نقشهی تروریستی، کشته شدن دکتر صادق شرفکندی(دبیرکل حزب دمکرات کردستان ایران)، فتاح عبدلی، همایون اردلان و نوری دهکُردی بود. در روز دهم آوریل سال ١٩٩٧ دادگاه برلین اعلام کرد که ترور با نقشهی آیتالله خامنهیی(رهبر رژیم)، آیتالله رفسنجانی(رئیس جمهور رژیم) و علی فلاحیان(وزیر وقت اطلاعات و امنیت کشور) انجام گرفته است.
این عملیات با هماهنگی سرویسهای امنیتی ایران در شهر بن انجام گرفته بود. آنها توانسته بودند از اواخر دههی ٧٩ میلادی تا اوایل دههی ٩٠ در سراسر خاک اروپا دست به انجام ترور مخالفین خود بزنند. دادگاه برلین کاظم دارابی ( سازمان دهندهی اصلی ترور برلین، نمایندهی وزارت اطلاعات و امنیت کشور، عضو سپاه پاسداران انقلاب) و عباس راحل(لبنانی، عضو سازمان حزبالله، پرورش یافتهی حکومت ایران، شخصی که به دکتر صادق شرفکندی و همایون اردلان شلیک کرده بود) را گناهکار شناخت.
علاوه بر این یوسف امین( لبنانی، عضو حزب الله لبنان و آموزش دیده توسط حکومت ایران)، محمد عطریس(لبنانی) و عطالله عیاد(لبنانی) به شرکت داشتن در این جنایت گناهکار شناخته شدند. کاظم دارابی و راحل هر دو به حبس ابد محکوم شدند. بعداً دادگاه برلین حکم تعقیب و بازداشت بینالمللی را برای علی فلاحیان وزیر اسبق اطلاعات ایران به جرم برنامهریزی و تصمیمگیری برای ترور به همراه علی خامنهیی و رفسنجایی صادر کرد. اگرچه دادگاه میکونس منجر به تنشی دیپلماتیک مابین حکومت ایران و کشورهای مختلف اروپایی شد، کاظم دارابی و عباس راحل در دهم دسامبر سال ٢٠٠٧ از زندان آزاد شدند و به کشورهای خود برگشتند.
در گفتگوی اخیر من با آقای پرویز دستمالچی، یکی از ناظران ایرانی ترور رستوران میکونوس، من علت و انگیزهی دولت ایران برای طراحی نقشه این ترور را از او پرسیدم. ایشان در پاسخ گفتند:
\"بعد از انقلاب ایران در سال ١٩٧٩، رژیم ایران یک برنامهی سیاسی برای درهم شکستن ساختار و سازمانهای سیاسی کُرد داشت، به ویژه برای حزب دمکرات کردستان ایران. به این علت که آنها مخالف حکومت تئوکراتیک در ایران بودند و آنها سُنیمذهب بودند و دوست نداشتند که انقلاب اسلامی ایران منجر به یک حکومت شیعی شود. علاوه بر این، زمان ترور رهبران کُرد ایرانی آمده بود، جمهوری اسلامی ایران از اتحاد خارج کشور کرُدها به وحشت افتاده بود و این اتحاد کسی نبود جز دکتر عبدالرحمان قاسملو( دبیر کل پیشین حزب دمکرات کردستان ایران که به وسیلهی نمایندگان رژیم ایران در ١٣ جولای ١٩٨٩ در وین اتریش ترور گردید).
من همچنین از آقای دستمالچی دربارهی نقش سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و شاخهی برون مرزی آن، نیروی قدس در ترور رستوران میکونوس در سال ١٩٩٢ سئوال کردم. ایشان گفتتد:\" کاظم دارابی از سازماندهندگان اصلی ترور رستوران میکونوس یکی از اعضاء سازمان اطلاعات و امنیت کشور، \"واواک\" و هم عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود. به علاوه، عبدلرحمان بنیهاشمی، نخستین کسی که به دکتر صادق شرفکندی، فتاح عبدلی، همایون اردلان و نوری دهکُردی شلیک کرد و بعداً توانست به ایران بگریزد، یکی از رهبران پیکرهی عملیاتی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران بود.
یکی از اهداف مهم جمهوری اسلامی ایران از سازماندهی ترورهای سیاسی خارج از کشور از اواخر دهه ١٩٧٠ تا اوایل دهه ١٩٩٠ تقویت و حفظ قدرت سیاسی بود.
رهبران رژیم ایران فکر میکردند که با کشتن رهبران و فعالان سیاسی یا به عبارتی دیگر با کشتن افراد روشنفکر جامعه، میتوانند که صداهای مخالف را حذف و از بین ببرند. با و جود تمامی این قربانیان در خارج و داخل ایران، جمهوری اسلامی هنوز نتوانسته است به این هدف دست یابد.
ترجمه از وبسایت:
www.huffingtonpost.ca