اختاپوس پان ایرانیسم و سلطه بر رسانه‌های فارسی زبان

14:24 - 17 تیر 1393
Unknown Author
شهرام میرزائی

تحلیلی بر سیاست ناحیە ممنوعه خبری

پان ایرانیسم نه همانند یک حزب بلکه همانند یک ایدئولوژی از زمان بازگشت اولین فارغ‌التحصیلان  ایران از اروپا به وطن، به شکل بسیار سادەای شکل گرفت و در دوران \"رضامیرپنج\" توسط روشنفکرها و تحصیل‌کردەهای اروپا رفته، چارچوب مند گردید. نظامی که به صورت نامرئی چنان گسرش یافتە است که امروزه بعد از گذشت نزدیک به یک قرن در جای جای ایران می‌توان سراغی از آن دید ،حتی در امنیتی‌ترین بخش‌های حکومت ایران که داعیەی اسلامی بودن دارد.

بنیانگذاران پان ایرانیسم که کلیت ایدئولوژی خود را بر دو اصل اساسی \" یک ملت و یک زبان\" بنیاد نهاده بودند برای رسیدن به اهداف خود ناچار دست به جعل و تخریب تاریخ شدند.تاریخی که در آن هخامنشی مبدا همه افتخارات و تحولات ایران است و مستقیم یا غیر مستقیم همه چیز به مرکز ایران و مردمان آن بر میگردد.

تک هویتی، نیاز به تاریخی دارد که همه چیز را به یک قوم، یک زبان و یک فرهنگ ربط دهد و در این راه چه تاریخ‌ها که از میان نرفت، تمدن کاسی‌ها، لولوبی‌ها، اورارتوی‌ها، مادها ویا تاریخ قیام‌های گسترده و متعدد زاگروس نشین‌ها برعلیه حکومت هخامنشی، تاریخ مبارزاتی چند صد ساله کُردهای یارسان در مقابل حکومت‌های اعراب و ایرانیان، تاریخ حکومت حسنویه ، اتابکان و ... که ذکر آن مجالی دیگر می‌طلبد. اما ساخت تاریخی یکدست و انحرافی توسط حلقەهای تحصیلکرده و روشنفکر اطراف \"رضا میرپنج \" و بعدها \"محمدرضا شاه\" و ایجاد یک جهان بینی توهمی که در آن \" هنر نزد ایرانیان است و بس\" که منظور همان فارس‌ها بوده و سایر اقوام و ملل به قول فردوسی بی‌هنر و متوحش می‌باشند، موجب زایش سیستم آموزشی گردیده که کودکان اقوام مختلف را بلعیده و با تهی کردن آنها از هویت خویش و دادن هویتی جعلی، غلامان حلقه به گوشی را می‌آفریند که تنها در راستای اهداف ایدئولوژیک پان ایرانیسم گام بر میدارند و اینجاست که ما شاهد به روی کار آمدن مدیران ارشد یا میانه، اساتید دانشگاه و معلمین مدارس، افسران ارتش، وزیران و سیاستمدارانی می‌شویم که تنها در راستای دو اصل ذکر شده – یک ملت،یک زبان – گام برمیدارند و چنان در عالم توهم غرق می‌شوند که نوعی نژادپرستی ایرانی شکل می‌دهند و آنگاه با تمام توان فریاد می‌کشند: هنر نزد ایرانیان است و بس یا حتی به تحریف شاهنامه فردوسی در دوره رضاشاه پرداخته و در مورد اعراب چنین می‌گویند: 
زشیر شتر خوردن و سوسمار           عرب را به جایی رسیده است کار
که تاج کیانی کند آرزو     تفو بر تو ای چرخ گردون تفو 
و یا به صورت سیستماتیک و از پیش تعیین شده، به جک سازی انبوه در مورد لرها پرداخته و می‌پردازند.

در این بازه زمانی – یعنی از زمان شکل‌گیری نامحسوس پان ایرانیسم تاکنون – بدلیل حضور یک حکومت مرکزی و وجود نظام آموزشی منسجم -این ایدئولوژی توانسته، فرزندان، نوەها و نتیجه‌های فکری زیادی را پرورده و در راستای دستیابی به اهداف خود بکار گیرد. این فرزندان فکری امروزه توانستەاند به خاطر وضعیت سیاسی حاکم بر ایران حتی در نهادها و سازمان‌های خارج از کشور نیز نفوذ کنند.

یکی از این نهادها و سازمان‌های که از اهمیت شایانی نیز برخوردارند، رسانەهای خبری است که کشورهای ابر قدرت یا تاثیرگذار بر تحولات سیاسی اجتماعی منطقه در راستای اهداف خود بنیاد نهادەاند، در این میان صدای آمریکا و بی بی سی-دراین جستار منظور تنها بخش‌های فارسی زبان این دو نهاد خبری است- به مکانی برای جولان فکری پان ایرانیست‌ها بدل گشته تا با کنترل خروجی اخبار از این شبکەهای خبری مانعی بزگ باشند در برابر آگاهی ملت‌های محصور در ایران.

سکوت شدیدترین نوع سانسوری است که از سوی این رسانەها بر اخبار ملی ملت‌های محصور در ایران اعمال می‌شود. در واقع این رسانەها با چشم‌پوشی از رویدادهای سیاسی-اجتماعی-اقتصادی ملت‌های مذکور،باعث ایجاد یک نوع ذهنیت نیست گرایانه در این مردمان می‌شوند، از سویی دیگر اگر خبر رسیده یا رویداد خبری غیر قابل انکاری روی دهد تنها با ذکر تیتروار خبر و یا با ارائه تحلیلی کوتاه از شرایط پیش آمده، وظیفه خبررسانی خود را تمام شده نشان می‌دهند، من این متد رسانەایی را \" سیاست ناحیە ممنوعه خبری \"  می‌نامم که بازگو کننده کامل این جریان فکری در رسانەهای فارسی زبان است.به عنوان مثال خودسوزی و خودکشی چهار نفر از پیروان آیین یارسان در طول یک سال گذشته در اعتراض به سیاست‌های تبعیض‌آمیز ایران و متعاقب آن تظاهرات و راهپیمایی‌های گسترده پیروان این آئین در برابر استانداری کرمانشاه و مجلس شورای اسلامی ایران، برای گردانندگان این رسانەها علی‌الخصوص بی بی سی – بخش فارسی - آنچنان ارزشی نداشت که حتی برنامەایی را به آن اختصاص دهند یا اعتصاب همگانی و عمومی مردمان سنندج که در اعتراض به اعدام فرزاد کمانگر روی داد و به دنبال آن، شهر به حالت تعطیل درآمد، توجه این رسانەها را برنینگیخت.

اما اگر کمی بیشتر دقت کنیم موضوع مطرح شده روشن‌تر و عیانتر می‌شود.نحوه خبررسانی، سکوت و یا تحریفی که رسانەهای فارسی زبان در مورد تظاهرات مردم لر در سال گذشته انجام دادند( که با جمعیتی دەها هزار نفری به خیابان‌ها آمده بودند و خواهان احقاق حقوق ملی خود و جلوگیری از انتقال منابع دیارشان به مناطق مرکزی ایران بودند) مثالی عینی و گویای نفوذ کامل اندیشه پان ایرانیسم در ساختار کلی این رسانەها است. در آن روزها این رسانەها با گم کردن رویدادهای خبری مناطق لرنشین در لابەلای اخبار دیگر و طبقه‌بندی آن به عنوان خبر درجه چندم سعی در بی اهمیت جلوه دادن آنها می نمودند.

 سیاست \"ناحیەخبری ممنوعه\" از سال‌های 2003 به بعد و فدرالی شدن عراق و تشکیل حکومت کردی با جدیتی تمامتر و سیستماتیک‌تر پیگیری شد. در این سال‌ها کُردها توانستند با پیشرفت‌های اقتصادی سیاسی نسبی که بدست آوردند خود را به عنوان الگویی برای ملت‌های محصور در ایران مبدل سازند، به همین خاطر نهادهای خبری فارسی زبان با بایکوت خبری و یا به حاشیه راندن اخبار کُردستان عراق سعی در نادیده گرفتن این وقایع یا دستاوردها داشتند.

در واقع روی سخن این جستار با دو سازمان خبررسانی معتبر بین‌المللی یعنی، صدای آمریکا و بی بی سی است که بودجه هر کدام به ترتیب از سوی \" کنگره آمریکا \" و \"وزارت خارجه انگلیس\" تامین می‌شود و این مایه تاسف و بسی تعجب است که چگونه اجازه داده می‌شود، بودجه تعین شده برای این دو سازمان صرف رسیدن به اهداف یک ایدئولوژی خاص گردد، اهدافی که انکار هویت میلیون‌ها انسان و یافتن توجیهی بر ژیونساید فرهنگی-زبانی ملت‌های محصور در ایران از ارکان اساسی آن می‌باشد.

متاسفانه \"سیاست ناحیە خبری ممنوعه\" که در بخش‌های فارسی زبان بی بی سی و صدای آمریکا با جدیتی تمام پیگیری می‌شود، با تمام اصول و بنیادهای فکری و اندیشه‌ای شکل دهنده دو کشور مذکور مبنی بر آزادی و برابری و مسلم فرض کردن حق آزادی در دسترسی به اطلاعات برای تمام انسان‌ها مغایرت کامل دارد.

کُردها به عنوان ملتی که از دیرباز در راه آزادی و برابری، همیشه در خط مقدم مبارزه‌های مدنی و سیاسی قرار داشتەاند، بزرگترین قربانیان این سکوت در بازگویی رویدادهای مناطق خویش از سوی این رسانه‌ها بودەاند. چرا که از همان سال‌های شکل گیری حکومت مرکزگرا در ایران، کُردها مخالف سرسخت مرکزگرایی بودەاند و این امر باعث گردیده که این ملت در\" ناحیە خبری ممنوعه \" قرار گیرند.

اما امروز شاهد آن هستیم که کُردها دارای چندین ده کانال ماهوارەایی‌اند که نه تنها رویدادهای مناطق خویش را پوشش می‌دهند بلکه به تریبونی برای سایر ملل محصور در ایران بدل گشتەاند. 

متن مقاله لزوما مورد تأیید آژانس خبررسانی کُردپا نیست.