گفتوگوی کُردپا با پریا سعیدزاده، هنرمند نقاش سقزی
زن در طول تاریخ و در جوامع گوناگون به آن اندازه که موضوع و محور هنر بوده، پدیدآورنده هنر نبوده که آن هم ربطی به کاستی توانایی و استعداد زنان ندارد، بلکه شرایط فکری و اجتماعی جامعه به گونهای بوده که فرصت بروز و ظهور استعدادهای هنری را به زنان نمیداده است.
آثار ارزندهای از هنرمندان زن در طول تاریخ بجامانده اما تعداد زنان هنرمند اندک بوده و تا به امروز هم، این روند با معضلاتی درگیر هست که به توزیع نابرابر امکانات و فرصتها و محدودیت برمبنای جنسیت و عناصر اجتماعی و فرهنگی باز میگردد.
از دیگرسو حضور زنان بعنوان تولیدکنندگان محصول هنری مانند فرشبافی و صنایع دستی بیش از حضور در آثار مضمونی است که البته همه این موضوعات مقالههای خاص خود را طلب میکند.
امروزه بعلت دگرگونیهای اجتماعی فراوان حضور زنان درعرصه پدیدآورندگان هنر پررنگ مینماید و ما در گوشه و کنار ایران و از جمله کردستان زنانی را در ایرن عرصه میبینم. عرصهای که هم میخواهد هنر را از کنج خانه وارد عرصهای عمومی کند، هم هنر را از تجربه زنان پدیدآورد که در بسیاری از موارد نیز فارغ از دغدغه این زنان از مسائل مربوط به زنان در جامعه و مصائب آنها نیست.
در گفتوگوی پبشرو با پریا سعیدزاده، شاعر، داستاننویس، نقاش و فمنیست در کردستان ایران به گفتوگو خواهیم نشست که در یک دهه گذشته در چندین زمینه هنری آثاری از خود برجای گذاشته که البته بیاثر از رویدادهاو معضلاتی که زنان جامعهاش درگیر آن هستند نیست و کوشیده عرصه هنر را مانند میدان مبارزه به بزنگاهی برای حقوق و دغدغه زنان تبدیل کند.
پریا، زاده سقز یکی از شهرهای کردستان است و هماکنون نیز در همین شهر زندگی میکند؛ او درباره خود و زمینه کاری و فعالیتش میگوید: "پریا سعیدزاده،متخلص به "فوژان" هستم؛ بیش از ده سال است که فعالیت هنری را در زمینه شعر و داستاننویسی شروع کردم و به صورت حرفهای سه سال است در زمینه نقاشی فعالیت دارم".
پریا درمورد سبک کارهایش و اینکه منشاء الهام او از کجاست به کُردپا میگوید: " نقاشیهایم در سبک "رورشاخ" و "اکسپرسیونیم" هستند و تمام الهامم از نقاشیها رنجهای زنانیست که در جامعه میبینم."
اکسپرسیونیسم یا هیجاننمایی، مکتبی هنری است که در مقابل جنبش امپرسیونیسم و رئالیسم شکل گرفت. در نقاشی اکسپرسیونیسم احساس و هیجان حرف اول را میزند و بر واقعگرایی برتری دارد. هدف اصلی این مکتب نمایش درونی بشر، مخصوصاً عواطفی چون ترس، نفرت، عشق و اضطراب بود. بهعبارت دیگراکسپرسیونیسم شیوهای نوین از بیان تجسمی است که در آن هنرمند برای القای هیجانات شدید خود از رنگهای تند و اشکال کج و معوج و خطوط زمخت بهره میگیرد.
رورشاخ، به کلکسوگرافی یا هنر ساخت تصاویر از لکههای جوهر اشاره دارد.
سعیدزاده تابحال دو نمایشگاه انفرادی برگزار کرده که هردوی آنها در مورد زنان بوده، نمایشگاه اول تحت عنوان "ژیان بهکاتی ژنایهتی" و دومین نمایشگاه وی به نام "ژن نیشتمانه" بوده است.
پریا در مورد اینکه زن و رنج زنان و بالاخص خشونت علیه زنان موضوع بسیاری از کارهایش است به کُردپا میگوید: "هدف از این نمایشگاهها جدا از به نمایش گذاشتن هنر نقاشی، نوعی آگاهیسازی و فرهنگسازی برای جامعه نابرابر و مردسالار بوده است".
امروزه و با رهیافت زنان بیشتر از قبل به عرصه هنر، زنان هنرمند تلاش کردهاند مشکلات و سرخوردگیهای زنان جامعه را با نگاهی عمیقتر به آنچه خود دغدغه میدانند در کارها و نمایشهایشان به دغدغه تبدیل کنند. هنرمندانی که در هر دوره، گاهی با توجه به تبعیضات ساختاری و گاهی با توجه به پیامدهای نابرابری جنسیتی که عریانتر میشوند؛ عرصه هنر را به میدان اعتراض و بهچالش کشیدن جامعه در برابر مصائب زنان تبدیل کنند.
پریا در نمایشگاه اخیرش تحت عنوان "ژن نیشتمانه" اثری از "گلاله شیخی" را نمایش گذاشته که در خردادماه امسال قربانی تفکر مردسالاری شد و پس از بهقتل رسیدن توسط نامزدش، جسدش به آتش کشید شده و خاکستری از آن باقی ماند.
پریا در وسف این اثرش میگوید: "صدها خط در وصف این نقاشیم نوشتم و پاک کردم؛ نشد! نوشتن از بعضی رنجها خود رنج است..."
سعیدزاده میگوید هدفم از هنر نقاشی بهتصویر کشیدن رنج زنان از زنکشی، سنگسار، تجاوز، اسیدپاشی و... است تا این تعدی به حقوق زنان را نشان داده و در کاهش خشونت علیه زنان کاری کرده باشم.
در دیگر آثار پریا در این مجموعه نقاشی، تصویرهای از زنان با دو رنگ قرمز و سیاه به عنوان رنگهای اصلی بهگونهای کشیده شده که میتوان عمق سرکوب و خشونت را تماما در آنها حس کرد؛ همچنین تصویرهای با تک رنگ سیاه از عمق اعتراض زنان به فغان و رنجی را نشان میدهد که گویی این زنان را راهی نیست جز فریاد و بانگ...
پریا درمورد برجستهکردن مسئله "خشونت علیه زنان" در بخش قابل توجهی از نقاشیهایش بعنوان یک هنرمند میگوید: "من خودم را نه به عنوان یک زن، بلکه به عنوان یک انسان در مقابل خشونت علیه زنان موظف میدانم و تلاشم براین است از طریق کاری که میکنم بتوانم تاثیرگذار باشم در مقابل خشونت ها...چراکه اگر زنی آگاه باشد یک جامعه آگاه است".
امروزه مسئله زنان و دفاع از برابری جنسیتی به امری چنان جهانشمول تبدیل شده که در هر عرصهای ادغامی از آن با فمنیست دیده میشود و این را نمیتوان به زنبودن این هنرمندان یا زنان در هر عرصهای، تک بعدی ربط داد؛ بلکه مسئله تبعیض جنسیتی چنان بر ساختار جامعه تاثیر گذاشته و عمق آن چنان در همه عرصهها ریشه دوانده که انگار مبارزهای را از سوی افراد در همه عرصهها، خصوصا زنان طلب میکند تا بتوانند علیه آن کاری کنند.
در سالهای اخیر مجموعه نمایشگاههای بسیاری از زنان هنرمند که زنان، سرکوب و خشونت در جامعه را محور کار خود قرار دادهاند از افغانستان تا ایران دیده میشود و این نشان از عمق خشونت ساختاری در این جوامع دارد خشونتی که حتی سیستمهای قانونی جامعه آن را تجویز و بازتولید میکند و پیامدهای آن برهمه ابعاد زندگی زنان رخ مینماید.
پریا سعیدزاده، در صفحه اینستاگرامش، خود را "شاعر، نقاش، فمنیست" معرفی کرده؛ او درباره انتخاب این عنوان برای خود و اینکه میخواهد رسل چه پیامی باشد به کُردپا میگوید: "معتقدم هر انسانی باید برای جهان کاری کندو هر هنرمندی رسالتی داشته باشد و من سعی میکنم ازطریق هنرم دغدغهای که در زمینه زنان را دارم به شیوهای تاثیرگذار در جامعه رواج دهم..."
خانم سعیدزاده در جواب این سوال کُردپا که آیا بعنوان یک هنرمند،ضروری میدانید زنان فمنیست باشند؟ و فکر میکنید فمنیست چە چیزی بە ما(جامعە)میبخشد؟ میگوید: "من معتقدم قبل از هرچیزی باید انسان بود و زمانی که همه درکنار هم و برابر انسان باشیم دیگر نیازی به فمینیست هم نداریم، اما در جامعه نابرابری هستیم و این نابرابری ها از خانواده، جامعه، قانونو دین سرچشمه میگیرد، لازم است که در مقابل نابرابری ها سکوت نکنیم و برای حق خود جنگید؛ از این رو ما به زنان فمینیست نیازمندیم(نه فمینیستهای افراطی!)"
اگر درباره هنر فمینیستی بگویم؛ این هنر از برجستهترین جریانهای هنری موضوعگرا در جنبش هنری معاصر است که همگام با جنبشهای فمینیستی شکل گرفت.
هنر فمینیستی با وارونگی آگاهانه کمابیش همه ارزشهای زیباییشناختی به جنبشهایی در جهان هنر پیوست که آن جنبشها با تاختن به هسته مفهوم هنر همگان را سردرگم، شگفتزده و خشمگین ساختهاند. نقش فمنیستها در این چالش، این واقعیت که وضع تاریخی هنرمندان زن از بیخ و بن دگرگون شده، را بزرگتر نشان میدهد. شمار زنانی که امروزه در هنر شرکت دارند در بیشتر فرمهای هنری بسیار بیشتر از گذشته شدهاست. این نه تنها پیامد کاهش فرقگذاری آشکار جنسی است، به جهت پیکار چشمگیر کوشندگان فمینیست نیز هست. زنان تنها برای این که پیش داوریهای دیرینه از میان رفته به جهان هنر کشانده نشدهاند؛ آنان با پیکار، راهشان را باز کردهاند.
در هنر فمینیستی بحث شورشی بودن علیه تابوهایی که وجود دارند، هست؛ یعنی هنرمند فمینیست بندها را پاره میکند و معترض است. او خواستار عدالت، برابری و آزادی است، مسئلهای که سالها از آن محروم بوده. بهطور مثال زنان فمینیست در دنیا روی بدن برهنه نقاشی میکشند یا از بدن برهنه بهعنوان مدیا (Media) در گالری استفاده میکند، از الفاظ رکیک که تا قبل از این حرکتی مختص مردان بوده است، استفاده میکنند. آثار برخی از هنرمندان زن بهنوعی در تقابل با کارهای مردان است اما گروهی دیگر نیز در هنرفمینیسیتی وجود دارند که رویکردی متفاوت ارائه میدهد و رفتهرفته درگذر زمان و تغییرات در رسانهها لایهلایه عمیقتر و مفهومیتر میشود.
کلام آخر پریا سعیدزاده: "آرزومندم روزی حتی اگر دیگر ما در این کرهی خاکی نباشیم رسالت و تلاشهای ما و نسل تربیت یافته ما مملو باشند از برابریها و زیباییها ...."
تنظیم گزارش: اوین مصطفیزاده