٣٨٤ مورد مسئله کارگری در کردستان ایران (١٣٩٥)+ گفتگو
20:57 - 11 اردیبهشت 1396
آژانس خبررسانی کُردپا برای سومین سال پیاپی و در روز جهانی کارگر در یک گزارش تحلیلی ـ آماری، مسائل و موارد حقوقی مرتبط با جامعه کارگری کردستان ایران را در سال ١٣٩٥ ارائه میدهد.
این گزارش نگاهی به ٣٨٤ مورد مسئله کارگری در سال ١٣٩٥ در کردستان انداخته که دراین مدت رسانهای شده و با استناد به منابع معتبر بوده که در این گزارش بصورت دقیق ذکر خواهد شد.
در سال ١٣٩٣و ١٣٩٤ نیز این آمار با ترتیب ١٧٥ و ٢٢٤ مورد همراه بوده است.
مرگ و میر و مصدومیت ناشی از حوادث کار، کشته و زخمی شدن کولبران کارگر، بازداشت و احضار کارگران و فعالین کارگری به نهادهای امنیتی و موارد اخراج و بیکاری از کار و اعتراضات کارگری از جمله مسائل کارگران کُرد در سال ١٣٩٥ بوده است.
این درحالیست که مسئله کارگری در کردستان هنوز با بسیاری از پرسشهای بی پاسخ یا بهتر بگویم بی توجهی حکومت و عقبدماندگی عمدی روبروست.
ـ چرا وضعیت اشتغال و کار در کردستان از دیگر مناطق ایران به شدت بدتر است و چرا کردستان از لحاظ اقتصادی عقبمانده تر از هرجای ایران است؟
ـ چرا کارگر کُرد برای کار یا باید به دیگر شهرهای ایران برود یا کولبری کند؟ و چرا ارزان قیمترین نیروی کار ایران در شهرهای غیرکردنشین یا کُرد است یا افغان؟ آیا یک کُرد غیر از اینها انتخاب دیگری دارد؟
ـ چرا کولبران کارگر در ایران کارگر محسوب نمیشوند؟ چرا کسی از آنان حمایت نمیکند؟
ـ چرا هیچ تشکل کارگری در کردستان وجود ندارد و هر حرکتی با دید \"امنیتی\" روبروست؟
ـ و چرا این همه تبعیض در کردستان علیه کُردها وجود دارد ؟
همچنین به مناسبت این روز کُردپا گفتگویی با مسعود فتحی فعال مدنی ساکن آلمان داشته است. وی پیشتر نیز از جمله کارگران کولبر در مریوان بوده است.
نمودی کلی از وضعیت کارگران کُرد:
سال ١٣٩٥ با بازداشت ٥٨ کارگر کُرد و احضار ١٥ تن به نهادهای امنیتی همراه بوده است.
همچنین طبق این گزارش در سال ١٣٩٥ نیز مجموع ١٠٠ کارگر کُرد براثر حوادث ناشی از کار جان باخته و مصدوم شدهاند، که ٨٢ کارگر جان خود را از دست داده و ١٨ تن از آنان مصدوم شدهاند.
با توجه به این آمار ١١ تن از کارگران جان باخته زیر ١٨ سال سن داشتهاند، همچنین ٢ تن از کارگران مصدوم شده زن بودهاند.
کشته و زخمی شدن کولبران کارگر نیز با ١٥٤ مورد همراه بوده است که از این مجموع نیز ٦٦ تن کشته و ٨٨ کولبر زخمی شدهاند.
مازاد بر تمامی این موارد، کارگران مناطق کُردنشین ایران طی سال گذشته با ١٣ مورد اخراج از کار روبرو بودهاند که در ١٢ مورد بطور دقیق ٤٤٥ کارگر از کار اخراج شدهاند و در ١ مورد دیگر گروهی از کارگران اخرج شدهاند.
همچنین کارگران کُرد در ٥٨ حرکت اعتراضی که متشکل از گروههایی تا ٣٠٠ نفره بوده، دست به تجمعات اعتراضی زدهاند.
پرداخت نکردن حقوق معوقه، اخراج از کار، تعطیلی کارخانه و کارگاهها، سختی کار و کم کردن حقوق و دستمزد، بلاتکلیفی و بازگشت به کار و بازگشایی مرز بر روی کارگران از مهمترین مطالبات کارگران کُرد برای اعتراض بوده است.
مسعود فتحی شرایط کارگر کُرد در ایران را اینگونه بازگو میکند: شرایط کارگر کُرد با کارگران دیگر مناطق ایران بسیار متفاوت است، چراکه اگر ایران از نظر اقتصادی عقبمانده باشد، کارگر کُرد برای کارگری باید به دیگر شهرهای ایران مانند بندرعباس و تهران برود و کارهایی را انجام دهد که شهروندان آن مناطق خودشان حاضر به انجام آن نیستند و آن هم با شرایط بسیار سخت و دستمزدی ناچیز و در آخر کارگر کُرد بعد از کار به منزل خود برنگشته، بلکه چند کارگر باهم مکانی را که برایشان مقدور بوده کرایه و در شرایط زجرآوری زندگی میکنند. چرا؟ زیرا کردستان صنعت ندارد، کردستان کارخانه ندارد و به پیشرفت اقتصادی کردستان توجه نشده است.
وی با ذکر اینکه نمیتوان کارگر کرد را در چهارچوب تعاریف کارگری کنجاد، ادامه میدهد: سخت است کارگر کرد را در یکی از تعاریف کارگری بگنجایم برای مثال کارکردن در کردستان براساس جنسیت نیز تقسیم شده و کارکردن زنان در خانه به عنوان کار محسوب نشده و هیچ مزایایی برای آنها ندارد، حتی در فرهنگ ما چه برسد به سیستم بیمه و مزایای بعد از بازنششتگی.
در کردستان به ندرت کسی را میتوان یافت که از زندگی خود راضی باشد کسی که راننده ماشین، نانوا، معلم، کارمند، کولبر، کشاور یا دامدار است.
مردمی را نمیتوان یافت که زندگی آرامی داشته باشد که حداقل خیالش از آینده راحت باشد و یا بیمه ای داشته باشد. در ایران و بصورت گسترده در کردستان کارگر در حین کار جان خود را از دست میدهد و زخمی میشود و نه تنها در آینده به علت معلولیت در شرایطی دشواری قرار میگیرید، بلکه خانوادهاش نیز زیر فشار این شرایط سخت قرار میگیرند. بدین صورت حکومت به نسبت مسئله کارگری آنقدر بیمسولیت است که حتی به فکر فرزند کارگران که قرار است آینده مملکت را به دست گیرند، نیست.
جان باختن کارگران کُرد بر اثر حوادث ناشی از کار:
جدول (١)
علل جان باختن و مصدومیت کارگران کُرد براثر حوادث ناشی از کار در مناطق کُردنشین ایران سال (١٣٩٥)
در ایران آماری دقیقی از مرگ و میر ناشی از حوادث کار وجود ندارد، چراکه آمار سازمان تامین اجتماعی و پزشکی قانونی متفاوت است، زیرا \"۹۰ درصد قربانیان اینگونه حوادث تحت پوشش سازمان تامین اجتماعی نیستند، به این دلیل آمار تامین اجتماعی بسیار اندک است. وزارت کار نیز آمار کارگرانی را اعلام میکند که درپیوند با وزارت کار بیمه هستند، مثل بیمه حوادث و غیره\".
طبق آمارهای موجود ایران با ١٥٠٠٠ حادثه دیده کارگری در دنیا رکورد داراست.
همچنین ایران یکی از پرخطرترین کشورها برای کارگران معرفی میشود و از نظر بهداشت و ایمنی کار، رتبه صد و هفتم را در بین ١۸۶ کشور عضو \"سازمان جهانی کار\" دارد.
کودکان کار، زنان و کارگران کشورهایی مانند ایران که در آن حقوق کارگر برسمیت شناخته نمیشود، در شرایط غیرایمن کار میکنند. حوادث و بیماریهای ناشی از کار در فقدان حداقل تامین اجتماعی برای بعد از حادثه یا بیماری، کارگر صدمه دیده یا خانواده کارگر قربانی را از هستی ساقط میکند.
طبق قانون کار، متولی اصول ایمنی کار و نظارت بر رعايت این اصول وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی است.
بنا به گفتهی مقامات وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، اکثریت عمدهی کارگرانی که در حوادث ناشی از کار جان خود را از دست میدهند بیمه نیستند.
فعالان کارگری بر این باورند، عدم ایمنی کار، نبود وسایل موردنیاز برای کار، استفاده از وسایل معیوب، بیتوجهی کارفرمایان و همچنین عدم آگاهی کارگران از نحوه کار کردن از عوامل رخ دادن حوادث کار میباشند و خانواده قربانیان حوادث کار از سوی هیچ نهاد مرتبطی مورد حمایت قرار نمیگیرند.
کشته و زخمی شدن کُولبران کارگر
در سال ٩٥ مجموع ١٥٤ کولبر کارگر کشته و زخمی شدهاند که ٦٦ نفر از آنان کشته و ٨٨تن دیگر زخمی شدهاند.
جدول (٢)
نحوه کشته و زخمی شدن کُولبران کارگران در مناطق کُردنشین ایران (١٣٩٥)
در جریان کشته و زخمیشدن کولبران ٣ کولبر ١٧و ١٦ ساله براثر شلیک مستقیم نیروهای نظامی کشته و زخمی شدهاند.
مسعود فتحی که خود پیشتر در مریوان کولبری کرده است، اینگونه از شرایط کارگران کولبر میگوید:
کولبری همان کارگری است اما کولبر به فکر این است که به جای آنکه برای کار به تهران یا بندرعباس برود، برای کولبری به مرز برود و برگردد و هرچند سخت و نارحت کننده باشد اما برای استراحت در خانه و کنار خانواده خود باشد و این شاید تنها نقطه اختلافی باشد میان کارگر کردی که در شهرهای غیرکُردنشین کار میکند با کولبری که در مرز کولبری میکند با این تفاوت که کولبر آماده است با آنکه جانش در معرض گلوله است این کار را بکند زیرا انتخاب دیگری ندارد و مجبور است برای ابتدایترین حقوق خود که حق زنده ماندن است، این تنها راه را انتخاب کند.
درواقع کاری که کولبر میکند، تنها ضرورت زندگی یک کولبر نیست که وی را وادار به رفتن به مرز و کار کولبری میکند، بلکه ضرورت یک جامعه آن را احساس میکند، یک فروشنده این ضرورت را احساس میکند که کالایی برای فروش به شهروندانی که از دیگر مناطق ایران به کردستان میآیند، بفروشد و این کالا را کولبر وارد میکند، چراکه بازار داخلی کردستان به این کولبر احتیاج دارد. دولت هم این را احساس میکند زیرا هیچ اقدام جدی مخصوصا در دو دهه اخیر برای بستن مرزها نکرده است. پس چرا کولبران کشته میشوند؟
این درحالی است که بیشتر کولبرانی که به مرز میروند به سربازان و ماموران مرزی برای تردد پول میدهند و نام دقیق پرداخت این پول از سوی کولبران \"باج\" است. پس با این وجود هم، چرا کولبر کشته میشود؟
واقعیت مسئله کشتن کولبران، با وجود آنکه آنها میدانند مسیر تردد کولبران کجاست این است که کسی نمیتواند کشتن کولبران را از کُرد بودنشان جدا کند، کشتن کولبران، سوزاندن جنگلهای کردستان ارتباط مستقیمی به مسئله کرد در ایران دارد چرا که کُرد یک ملت معترض به مرکزگرایی و یک حکومت تک ملتی برای کشوری چند ملیتی است و در نهایت این یک پروسه سیاسی محسوب میشود.
اگر دقت کنیم بافت جامعه کردستان همیشه آماده خیزش علیه حکومت است و این حاکمیت ایران را وادار میکند برای جلوگیری از آن بیشتر کار کند، مخصوصا در مناطق مرزی دولت درصدد است تا مردم را به خدمت خود درآورد.
اما مردمی هستند که حاضرند کولبری کنند اما برای چنین حکومتی خوش خدمتی نکند. این اصل مسئله است، به همین دلیل آنها را هدف شلیک مستقیم گلوله قرار میدهند، چراکه میخواهند از طریق فشار آوردن به مردم و در ازای یک زندگی آسانتر از کولبری آنها را وادار به خوش خدمتی برای خود کنند. من نمیگویم این تمام دلیل است اما بخشی از قضیه این و بخش دیگر آن این است که کُرد نباید حتی از لحاظ اقتصادی درحدی باشد که بدون دغدغه دستش به جیبش برسد. زیرا اگر با خیال راحت نان درآورد به آزادی فکر میکند. زیرا اولین چیزی که یک انسان به آن فکر میکند گرسنگی و سرپناه است و بعد آزادی. به همین دلیل این یک عملکرد سیاسی از سوی حکومت اسلامی ایران است. تصور کنید اشتغالزایی در ایران سخت است اما اگر به کولبران کاری هم نداشته باشند تاچه اندازه بر روی اقتصاد ایران تاثیر دارد، مگر قاچاق را تنها کولبران میکنند، مگر در بنادر ایران قاچاق وجود ندارد، مگر خود کارتلهای سپاه پشت قاچاق نیستند. اگر قاچاق انجام میشود اجازه ندهند این اجناس وارد تهران شود، چرا در مرزها با آن کولبران را میکشند؟ زیرا اجناسی را که کولبران وارد میکنند فقط در شهرهای کُردنشین به مصرف نمیرسد بلکه در درجه اول به تهران صادر میشوند، پس چرا اجازه میدهند اجناس را بدون اتیکت بفروشند و چرا به فروش میرسد،چه کسانی پشت این ماجرا هستند. واقع بین باشیم همیشه پاییینترین قشر جامعه هزینه مقاومت در برابر اشغالگر را پرداخته است.
کشتن کولبران حضور مسلح و مقتتدرانه جهموری اسلامی ایران است که همه روزه با شاخه گلوله میخواهد بگوید ما در کمین هستیم تا بیدفاعترین انسانهایتان را هدف گلوله قرار دهیم و حضور مسلحانه خود را همه روزه بدین گونه برای خود تداعی میکند، حتی فعالین حقوق بشر ایرانی خارج از کشور نیز آنگونه که باید به مسئله کولبران اهمیت نداده و مرگ کولبران حتی آنان را نیز متوجه این مسئله نمیکند. دور نیست آنها این مسئله را مانند ما درک کنند و متوجه اهداف پشت پرده جمهوری اسلامی باشند، به همین دلیل من کشتن کولبران را یک عملکرد سیاسی از سوی جمهوری اسلامی میدانم و همچنین میگویم سوزاندن جنگلها در کردستان عملا برای نابودی محیط زیست کردستان است، چرا که جنگلها در بیشتر مناطق خود از منابع درآمد مردم کردستان و همچنین جنگلها سنگر مقاومت هستند و من نمیتوانم خودم را فریب دهم که جنگلها خود به خود میسوزند و کولبران خود به خود کشته میشوند. در حالیکه اگر حکومت بخواهد جلوی تردد کولبران را بگیرد کافیست که نیروهای خود را بخاطر \"باج\" گرفتن از کولبران تنبیه کند. چراکه میدانند چه کسی \"باج\" میگیرد و چه کسی نمیگیرد و خودشان میدانند که نیروهای درجهدارشان درآنجا ثروتمند میشوند و رفت و آمد شبانه کولبران به نفع آنهاست. حتی گاهی شبانه تمامی مسیر تردد کولبران از سوی نیروی انتظامی یک منطقه بصورت ساعتی به یک قاچاقچی بزرگ فروخته شده، مثلا ٥٠ ماشین را با هم از یک مسیر به داخل شهرها برده و کسی مزاحمش نمیشود، چراکه با سرهنگ فلانی هماهنگ کرده است. منظور حرف من اینست که کشتن کولبران کوچک نشان دادن قاچاق نیروها در مرزها است.
پیشتر محمد صالح حسینی فعال کارگری در این باره: عدم تمایل حکومت به سرمایه گذاری، نبود کارخانجات و فقدان سیاستهای مشوق سرمایهگذاری در مناطق کردنشین را عامل روی آوردن کارگران مرزی به حرفه کولبری دانست و در این باره به ایلنا گفته بود: \"هرسال چندین نفر از کارگران کولبر جانشان را در مناطق مرزی کردستان از دست میدهند و این در حالی است که اگر امکان اشتغال و کسب درآمد قانونی در منطقه فراهم بود، نیروی کار این کارگران صرف تولید میشد\".
احمد شهید گزارشگر ویژه سازمان ملل در گزارش خود آورده بود که شهروندان مناطق مرزی به دلیل بیکاری، فقر و تورم بیش از حد به کولبری در نقاط مرزی روی برده که در اکثر موارد مورد تیراندازی نیروهای نظامی قرار میگیرند.
دیگر عوامل و موارد مرگ کارگران
خودکشی کارگران:
ـ در سال ٩٥ مجموع ٦کارگر کرد به دلیل فقر و بیکاری و اخراج از کار به زندگی خود پایان دادهاند.
بازداشت، و احضار فعالین کارگری به نهادهای امنیتی
جدول (٣)
موارد بازداشت کارگران در مناطق کُردنشین ایران (سال ١٣٩٥)
براساس جدول (٣)، مجموع ٣٨ نفر در حوزه فعالیت کارگری و کار بازداشت شدهاند که از این مجموع ١٨ نفر فعال کارگری، ٢٠ نفر کولبر و کارگر بودهاند.
در این میان ٢٠ نفر از جمله تمامی فعالین کارگری بازداشت شده از سوی نیروهای امنیتی بازداشت و سرنوشت ١٠ تن از آنان بعد از بازداشت تا مدتی نامعلوم بوده است.
همچنین یک نفر به هنگام بازداشت مورد ضرب و شتم قرار گرفته است.
علیرغم تصریح قانون اساسی حکومت اسلامی ایران بر آزادی اجتماعات و تشکیل گروهها، به دلیل دیدگاه \"امنیتی\"، احضار، بازداشت و صدور احکام قضایی برای فعالان کارگری و نیز برخورد با برگزاری هرگونه تجمع و نیز تشکیل گروهها و سندیکاهای کارگری در ایران و کردستان ادامه داشته است.
احضار و تهدید کارگران به نهادهای امنیتی:
جدول (٤)
موارد احضار کارگران به اداره اطلاعات در مناطق کُردنشین ایران (سال ١٣٩٥)
پیشتر \"محمود صالحی\" فعال سرشناس کارگری در سقز، در پاسخ به این سوال که چرا هر ساله و در آستانهی روز جهانی کارگر، وزارت اطلاعات و نهادهای امنیتی در کردستان، به احضار و تهدید فعالان کارگری میپردازند، به کانون مدافعان حقوق بشر کردستان گفته بود: \"هر ساله در آستانهی اول ماه مه، روز جهانی کارگر، احضار فعالان کارگری از سوی نهادهای امنیتی آغاز شده و هر روزه چند نفر را احضار و به عناوین مختلف از آنان بازجویی میکنند، تا به این شکل موجودیت خودشان را اعلام کنند\".
کارگران اخراج شده:
جدول (٥)
موارد اخراج کارگران از کار در مناطق کُردنشین ایران (سال ١٣٩٥)
اعتراضات و تجمعات کارگری:
جدول (٦)
موارد اعتراضات و تجمعات کارگری در مناطق کُردنشین ایران (سال ١٣٩٥)
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران بر این باورند که نا امنی شغلی در سایه قراردادهای موقت کار، تعطیلی کارگاهها و کارخانهها و بیکاری هر روزه تعداد زیادی از کارگران، عدم ایمنی محیطهای کار و افزایش میزان حوادث، عدم برخورداری از بیمه تامین اجتماعی مناسب همهگیر، عدم پرداخت به موقع حقوق و نیز تبعیض در پرداخت حقوقها به ویژه با افزایش روزافزون کارگران غیررسمی و پنهانی که از هرگونه حقوق قانونی محروم هستند، تنها بخشی از دلایل اعتراضی کارگران طی سالهای اخیر بوده است.
در سال ۹۴ حق اعتراض از کارگران سلب شد. قانون کار ایران نیز در قبال حق اعتصاب و حق اعتراض سکوت کرده است.
مسائل کارگری:
ـ امنیت شغلی از مهمترین مطالبات جامعه کارگری ایران است. بیکاری فزاینده موجب شده که کارگران به قراردادهای موقت، قراردادهای بدون مهلت و سفید امضا و کمترین حقوق و مزایا تن دهند.
ـ در ایران کارگران به سه گروه تقسیم میشوند، کارگران شاغل، کارگران بیکار و کارگران بازنشسته که جمعاً ٤٠ میلیون نفر از جمعیت ایرانیان را به خود اختصاص دادهاند.
تنها ١٨.٥%کارگران ایران، رسمیاند.
ـ حداقل دستمزدکارگران ۸۱۲ هزار تومان است یعنی تقریبا سه برابر زیر خط فقر، که کارگران را به فقر و مرگ تدریجی نزدیک میکند.
ــ اشتغال صنعتی و بیکاری:
به گفته دبیرکل خانه کارگر ایران وضعیت اشتغال صنعتی در ایران \"بسیار بد\" و \"اضطراری\" است و \"اشتغال صنعتی شیب منفی دارد و در چنین وضعیتی دائماً کارگران بیکار میشوند\".
بر اساس گزارش مرکز آمار نرخ بیکاری به ۱۲.۴ درصد رسیده و همزمان با آن سهم مشاغل صنعتی نزدیک به ۱.۵ درصد کاهش یافته است.
صندوق بینالمللی پول در تازهترین گزارش خود نیز ایران را شانزدهمین کشور به لحاظ نرخ بیکاری بالا دانسته است.
دولت حسن روحانی رشد اقتصادی ایران در سال گذشته را ۱۱ درصد همراه با ایجاد ۶۷۰ هزار فرصت شغلی اعلام کرده است. کارشناسان اقتصادی رشد اقتصادی اعلام شده را \"غیرواقعی\" و \"متکی به افزایش صادرات و قیمت نفت\" میدانند.
_ نکته شایان توجه و قابل تامل کلیدی در درک حق آزادی سندیکایی در ایران، این واقعیت است که علیرغم عضویت دولت ایران در سازمان بینالمللی کار و پذیرش برخی مقاولهنامههای آن، دولت ایران، تاکنون عضویت در مقاولهنامههای بینالمللی ۸۷ و ۹۸ کار که ناظر به آزادی و استقلال تشکلها و سندیکاهای کارگری میباشند را تصویب نکرده است و از پذیرش آنها امتناع میکند که نشاندهنده نوعی ممنوعیت عام آزادی سندیکایی میباشد که در نتیجه آن پروسه تشکیل و فعالیت تشکلها و سندیکاهای خودجوش و واقعی کارگری مسدود شده است.
از سال ١٣٠۹، مراسم روز جهانی کارگر به دلیل بازداشت فعالان کارگری و سرکوب اتحادیههای کارگری از فضاهای عمومی به مکانهای خلوتتر منتقل شد.
همچنین تشکل کارگری در ایران به معنای متعارف جهانی آن وجود ندارد.
این گزارش با استناد به آمارهای به ثبت رسیده در مرکز آمار آژانس خبررسانی کُردپا تنظیم شده و استفاده از آن با ذکر منبع (آژانس خبررسانی کُردپا) بلامانع است.
تنظیم: کوچ
لینکهای مرتبط:
٢٢٤ مورد مسئلهی کارگری در کردستان ایران (سال ١٣٩٤)+گفتگو
این گزارش نگاهی به ٣٨٤ مورد مسئله کارگری در سال ١٣٩٥ در کردستان انداخته که دراین مدت رسانهای شده و با استناد به منابع معتبر بوده که در این گزارش بصورت دقیق ذکر خواهد شد.
در سال ١٣٩٣و ١٣٩٤ نیز این آمار با ترتیب ١٧٥ و ٢٢٤ مورد همراه بوده است.
مرگ و میر و مصدومیت ناشی از حوادث کار، کشته و زخمی شدن کولبران کارگر، بازداشت و احضار کارگران و فعالین کارگری به نهادهای امنیتی و موارد اخراج و بیکاری از کار و اعتراضات کارگری از جمله مسائل کارگران کُرد در سال ١٣٩٥ بوده است.
این درحالیست که مسئله کارگری در کردستان هنوز با بسیاری از پرسشهای بی پاسخ یا بهتر بگویم بی توجهی حکومت و عقبدماندگی عمدی روبروست.
ـ چرا وضعیت اشتغال و کار در کردستان از دیگر مناطق ایران به شدت بدتر است و چرا کردستان از لحاظ اقتصادی عقبمانده تر از هرجای ایران است؟
ـ چرا کارگر کُرد برای کار یا باید به دیگر شهرهای ایران برود یا کولبری کند؟ و چرا ارزان قیمترین نیروی کار ایران در شهرهای غیرکردنشین یا کُرد است یا افغان؟ آیا یک کُرد غیر از اینها انتخاب دیگری دارد؟
ـ چرا کولبران کارگر در ایران کارگر محسوب نمیشوند؟ چرا کسی از آنان حمایت نمیکند؟
ـ چرا هیچ تشکل کارگری در کردستان وجود ندارد و هر حرکتی با دید \"امنیتی\" روبروست؟
ـ و چرا این همه تبعیض در کردستان علیه کُردها وجود دارد ؟
همچنین به مناسبت این روز کُردپا گفتگویی با مسعود فتحی فعال مدنی ساکن آلمان داشته است. وی پیشتر نیز از جمله کارگران کولبر در مریوان بوده است.
نمودی کلی از وضعیت کارگران کُرد:
سال ١٣٩٥ با بازداشت ٥٨ کارگر کُرد و احضار ١٥ تن به نهادهای امنیتی همراه بوده است.
همچنین طبق این گزارش در سال ١٣٩٥ نیز مجموع ١٠٠ کارگر کُرد براثر حوادث ناشی از کار جان باخته و مصدوم شدهاند، که ٨٢ کارگر جان خود را از دست داده و ١٨ تن از آنان مصدوم شدهاند.
با توجه به این آمار ١١ تن از کارگران جان باخته زیر ١٨ سال سن داشتهاند، همچنین ٢ تن از کارگران مصدوم شده زن بودهاند.
کشته و زخمی شدن کولبران کارگر نیز با ١٥٤ مورد همراه بوده است که از این مجموع نیز ٦٦ تن کشته و ٨٨ کولبر زخمی شدهاند.
مازاد بر تمامی این موارد، کارگران مناطق کُردنشین ایران طی سال گذشته با ١٣ مورد اخراج از کار روبرو بودهاند که در ١٢ مورد بطور دقیق ٤٤٥ کارگر از کار اخراج شدهاند و در ١ مورد دیگر گروهی از کارگران اخرج شدهاند.
همچنین کارگران کُرد در ٥٨ حرکت اعتراضی که متشکل از گروههایی تا ٣٠٠ نفره بوده، دست به تجمعات اعتراضی زدهاند.
پرداخت نکردن حقوق معوقه، اخراج از کار، تعطیلی کارخانه و کارگاهها، سختی کار و کم کردن حقوق و دستمزد، بلاتکلیفی و بازگشت به کار و بازگشایی مرز بر روی کارگران از مهمترین مطالبات کارگران کُرد برای اعتراض بوده است.
مسعود فتحی شرایط کارگر کُرد در ایران را اینگونه بازگو میکند: شرایط کارگر کُرد با کارگران دیگر مناطق ایران بسیار متفاوت است، چراکه اگر ایران از نظر اقتصادی عقبمانده باشد، کارگر کُرد برای کارگری باید به دیگر شهرهای ایران مانند بندرعباس و تهران برود و کارهایی را انجام دهد که شهروندان آن مناطق خودشان حاضر به انجام آن نیستند و آن هم با شرایط بسیار سخت و دستمزدی ناچیز و در آخر کارگر کُرد بعد از کار به منزل خود برنگشته، بلکه چند کارگر باهم مکانی را که برایشان مقدور بوده کرایه و در شرایط زجرآوری زندگی میکنند. چرا؟ زیرا کردستان صنعت ندارد، کردستان کارخانه ندارد و به پیشرفت اقتصادی کردستان توجه نشده است.
وی با ذکر اینکه نمیتوان کارگر کرد را در چهارچوب تعاریف کارگری کنجاد، ادامه میدهد: سخت است کارگر کرد را در یکی از تعاریف کارگری بگنجایم برای مثال کارکردن در کردستان براساس جنسیت نیز تقسیم شده و کارکردن زنان در خانه به عنوان کار محسوب نشده و هیچ مزایایی برای آنها ندارد، حتی در فرهنگ ما چه برسد به سیستم بیمه و مزایای بعد از بازنششتگی.
مسعود فتحی فعال مدنی ساکن آلمان
کارگر کرد یک کارگر صنعتی نیست نه در گذشته و نه اکنون. اندک کارخانهها و کارگاههایی هم که وجود دارند کوچک و کارهایشان محدود است برای همین بخشی از مردم هنوز مشغول کشاورزی و دامداری هستند و میبینم که مردم از جنگلهای طبیعی هم برای امرار معاش استفاده میکنند. اما به دنبال شهرنشینی در کردستان بخشی از مردم نیز در ادارات مشغول کار شدند به عنوان کارمند و تنها تفاوتی که با کارگر کُرد دارند آن است که شغلشان دائمی است با شرایط و درآمدی تقریبا بیشتر از کارگران فصلی، برای همین تعریف کارگری در کردستان سخت است. برای نمونه مردمی هستند که کولبری یا مسافرکشی میکنند به همین دلیل کارگر کرد نه تنها امنیت و هیچ گونه بیمه مطمنی ندارد، آینده خوبی هم در انتظارش نیست با آنکه کارهای بسیار سخت و طاقت فرسا انجام میدهد و حتی نمیتواند از کاری که میکنند اندکی پسانداز برای کمی تعریف در زندگیشان داشته باشند. به همین دلیل تفاوت بین یک کارگر صنعتی و کارگری که در کردستان کار میکند بسیار زیاد است.در کردستان به ندرت کسی را میتوان یافت که از زندگی خود راضی باشد کسی که راننده ماشین، نانوا، معلم، کارمند، کولبر، کشاور یا دامدار است.
مردمی را نمیتوان یافت که زندگی آرامی داشته باشد که حداقل خیالش از آینده راحت باشد و یا بیمه ای داشته باشد. در ایران و بصورت گسترده در کردستان کارگر در حین کار جان خود را از دست میدهد و زخمی میشود و نه تنها در آینده به علت معلولیت در شرایطی دشواری قرار میگیرید، بلکه خانوادهاش نیز زیر فشار این شرایط سخت قرار میگیرند. بدین صورت حکومت به نسبت مسئله کارگری آنقدر بیمسولیت است که حتی به فکر فرزند کارگران که قرار است آینده مملکت را به دست گیرند، نیست.
جان باختن کارگران کُرد بر اثر حوادث ناشی از کار:
جدول (١)
علل جان باختن و مصدومیت کارگران کُرد براثر حوادث ناشی از کار در مناطق کُردنشین ایران سال (١٣٩٥)
در ایران آماری دقیقی از مرگ و میر ناشی از حوادث کار وجود ندارد، چراکه آمار سازمان تامین اجتماعی و پزشکی قانونی متفاوت است، زیرا \"۹۰ درصد قربانیان اینگونه حوادث تحت پوشش سازمان تامین اجتماعی نیستند، به این دلیل آمار تامین اجتماعی بسیار اندک است. وزارت کار نیز آمار کارگرانی را اعلام میکند که درپیوند با وزارت کار بیمه هستند، مثل بیمه حوادث و غیره\".
طبق آمارهای موجود ایران با ١٥٠٠٠ حادثه دیده کارگری در دنیا رکورد داراست.
همچنین ایران یکی از پرخطرترین کشورها برای کارگران معرفی میشود و از نظر بهداشت و ایمنی کار، رتبه صد و هفتم را در بین ١۸۶ کشور عضو \"سازمان جهانی کار\" دارد.
کودکان کار، زنان و کارگران کشورهایی مانند ایران که در آن حقوق کارگر برسمیت شناخته نمیشود، در شرایط غیرایمن کار میکنند. حوادث و بیماریهای ناشی از کار در فقدان حداقل تامین اجتماعی برای بعد از حادثه یا بیماری، کارگر صدمه دیده یا خانواده کارگر قربانی را از هستی ساقط میکند.
طبق قانون کار، متولی اصول ایمنی کار و نظارت بر رعايت این اصول وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی است.
بنا به گفتهی مقامات وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، اکثریت عمدهی کارگرانی که در حوادث ناشی از کار جان خود را از دست میدهند بیمه نیستند.
فعالان کارگری بر این باورند، عدم ایمنی کار، نبود وسایل موردنیاز برای کار، استفاده از وسایل معیوب، بیتوجهی کارفرمایان و همچنین عدم آگاهی کارگران از نحوه کار کردن از عوامل رخ دادن حوادث کار میباشند و خانواده قربانیان حوادث کار از سوی هیچ نهاد مرتبطی مورد حمایت قرار نمیگیرند.
کشته و زخمی شدن کُولبران کارگر
در سال ٩٥ مجموع ١٥٤ کولبر کارگر کشته و زخمی شدهاند که ٦٦ نفر از آنان کشته و ٨٨تن دیگر زخمی شدهاند.
جدول (٢)
نحوه کشته و زخمی شدن کُولبران کارگران در مناطق کُردنشین ایران (١٣٩٥)
در جریان کشته و زخمیشدن کولبران ٣ کولبر ١٧و ١٦ ساله براثر شلیک مستقیم نیروهای نظامی کشته و زخمی شدهاند.
مسعود فتحی که خود پیشتر در مریوان کولبری کرده است، اینگونه از شرایط کارگران کولبر میگوید:
کولبری همان کارگری است اما کولبر به فکر این است که به جای آنکه برای کار به تهران یا بندرعباس برود، برای کولبری به مرز برود و برگردد و هرچند سخت و نارحت کننده باشد اما برای استراحت در خانه و کنار خانواده خود باشد و این شاید تنها نقطه اختلافی باشد میان کارگر کردی که در شهرهای غیرکُردنشین کار میکند با کولبری که در مرز کولبری میکند با این تفاوت که کولبر آماده است با آنکه جانش در معرض گلوله است این کار را بکند زیرا انتخاب دیگری ندارد و مجبور است برای ابتدایترین حقوق خود که حق زنده ماندن است، این تنها راه را انتخاب کند.
درواقع کاری که کولبر میکند، تنها ضرورت زندگی یک کولبر نیست که وی را وادار به رفتن به مرز و کار کولبری میکند، بلکه ضرورت یک جامعه آن را احساس میکند، یک فروشنده این ضرورت را احساس میکند که کالایی برای فروش به شهروندانی که از دیگر مناطق ایران به کردستان میآیند، بفروشد و این کالا را کولبر وارد میکند، چراکه بازار داخلی کردستان به این کولبر احتیاج دارد. دولت هم این را احساس میکند زیرا هیچ اقدام جدی مخصوصا در دو دهه اخیر برای بستن مرزها نکرده است. پس چرا کولبران کشته میشوند؟
این درحالی است که بیشتر کولبرانی که به مرز میروند به سربازان و ماموران مرزی برای تردد پول میدهند و نام دقیق پرداخت این پول از سوی کولبران \"باج\" است. پس با این وجود هم، چرا کولبر کشته میشود؟
واقعیت مسئله کشتن کولبران، با وجود آنکه آنها میدانند مسیر تردد کولبران کجاست این است که کسی نمیتواند کشتن کولبران را از کُرد بودنشان جدا کند، کشتن کولبران، سوزاندن جنگلهای کردستان ارتباط مستقیمی به مسئله کرد در ایران دارد چرا که کُرد یک ملت معترض به مرکزگرایی و یک حکومت تک ملتی برای کشوری چند ملیتی است و در نهایت این یک پروسه سیاسی محسوب میشود.
اگر دقت کنیم بافت جامعه کردستان همیشه آماده خیزش علیه حکومت است و این حاکمیت ایران را وادار میکند برای جلوگیری از آن بیشتر کار کند، مخصوصا در مناطق مرزی دولت درصدد است تا مردم را به خدمت خود درآورد.
اما مردمی هستند که حاضرند کولبری کنند اما برای چنین حکومتی خوش خدمتی نکند. این اصل مسئله است، به همین دلیل آنها را هدف شلیک مستقیم گلوله قرار میدهند، چراکه میخواهند از طریق فشار آوردن به مردم و در ازای یک زندگی آسانتر از کولبری آنها را وادار به خوش خدمتی برای خود کنند. من نمیگویم این تمام دلیل است اما بخشی از قضیه این و بخش دیگر آن این است که کُرد نباید حتی از لحاظ اقتصادی درحدی باشد که بدون دغدغه دستش به جیبش برسد. زیرا اگر با خیال راحت نان درآورد به آزادی فکر میکند. زیرا اولین چیزی که یک انسان به آن فکر میکند گرسنگی و سرپناه است و بعد آزادی. به همین دلیل این یک عملکرد سیاسی از سوی حکومت اسلامی ایران است. تصور کنید اشتغالزایی در ایران سخت است اما اگر به کولبران کاری هم نداشته باشند تاچه اندازه بر روی اقتصاد ایران تاثیر دارد، مگر قاچاق را تنها کولبران میکنند، مگر در بنادر ایران قاچاق وجود ندارد، مگر خود کارتلهای سپاه پشت قاچاق نیستند. اگر قاچاق انجام میشود اجازه ندهند این اجناس وارد تهران شود، چرا در مرزها با آن کولبران را میکشند؟ زیرا اجناسی را که کولبران وارد میکنند فقط در شهرهای کُردنشین به مصرف نمیرسد بلکه در درجه اول به تهران صادر میشوند، پس چرا اجازه میدهند اجناس را بدون اتیکت بفروشند و چرا به فروش میرسد،چه کسانی پشت این ماجرا هستند. واقع بین باشیم همیشه پاییینترین قشر جامعه هزینه مقاومت در برابر اشغالگر را پرداخته است.
کشتن کولبران حضور مسلح و مقتتدرانه جهموری اسلامی ایران است که همه روزه با شاخه گلوله میخواهد بگوید ما در کمین هستیم تا بیدفاعترین انسانهایتان را هدف گلوله قرار دهیم و حضور مسلحانه خود را همه روزه بدین گونه برای خود تداعی میکند، حتی فعالین حقوق بشر ایرانی خارج از کشور نیز آنگونه که باید به مسئله کولبران اهمیت نداده و مرگ کولبران حتی آنان را نیز متوجه این مسئله نمیکند. دور نیست آنها این مسئله را مانند ما درک کنند و متوجه اهداف پشت پرده جمهوری اسلامی باشند، به همین دلیل من کشتن کولبران را یک عملکرد سیاسی از سوی جمهوری اسلامی میدانم و همچنین میگویم سوزاندن جنگلها در کردستان عملا برای نابودی محیط زیست کردستان است، چرا که جنگلها در بیشتر مناطق خود از منابع درآمد مردم کردستان و همچنین جنگلها سنگر مقاومت هستند و من نمیتوانم خودم را فریب دهم که جنگلها خود به خود میسوزند و کولبران خود به خود کشته میشوند. در حالیکه اگر حکومت بخواهد جلوی تردد کولبران را بگیرد کافیست که نیروهای خود را بخاطر \"باج\" گرفتن از کولبران تنبیه کند. چراکه میدانند چه کسی \"باج\" میگیرد و چه کسی نمیگیرد و خودشان میدانند که نیروهای درجهدارشان درآنجا ثروتمند میشوند و رفت و آمد شبانه کولبران به نفع آنهاست. حتی گاهی شبانه تمامی مسیر تردد کولبران از سوی نیروی انتظامی یک منطقه بصورت ساعتی به یک قاچاقچی بزرگ فروخته شده، مثلا ٥٠ ماشین را با هم از یک مسیر به داخل شهرها برده و کسی مزاحمش نمیشود، چراکه با سرهنگ فلانی هماهنگ کرده است. منظور حرف من اینست که کشتن کولبران کوچک نشان دادن قاچاق نیروها در مرزها است.
پیشتر محمد صالح حسینی فعال کارگری در این باره: عدم تمایل حکومت به سرمایه گذاری، نبود کارخانجات و فقدان سیاستهای مشوق سرمایهگذاری در مناطق کردنشین را عامل روی آوردن کارگران مرزی به حرفه کولبری دانست و در این باره به ایلنا گفته بود: \"هرسال چندین نفر از کارگران کولبر جانشان را در مناطق مرزی کردستان از دست میدهند و این در حالی است که اگر امکان اشتغال و کسب درآمد قانونی در منطقه فراهم بود، نیروی کار این کارگران صرف تولید میشد\".
احمد شهید گزارشگر ویژه سازمان ملل در گزارش خود آورده بود که شهروندان مناطق مرزی به دلیل بیکاری، فقر و تورم بیش از حد به کولبری در نقاط مرزی روی برده که در اکثر موارد مورد تیراندازی نیروهای نظامی قرار میگیرند.
دیگر عوامل و موارد مرگ کارگران
خودکشی کارگران:
ـ در سال ٩٥ مجموع ٦کارگر کرد به دلیل فقر و بیکاری و اخراج از کار به زندگی خود پایان دادهاند.
بازداشت، و احضار فعالین کارگری به نهادهای امنیتی
جدول (٣)
موارد بازداشت کارگران در مناطق کُردنشین ایران (سال ١٣٩٥)
براساس جدول (٣)، مجموع ٣٨ نفر در حوزه فعالیت کارگری و کار بازداشت شدهاند که از این مجموع ١٨ نفر فعال کارگری، ٢٠ نفر کولبر و کارگر بودهاند.
در این میان ٢٠ نفر از جمله تمامی فعالین کارگری بازداشت شده از سوی نیروهای امنیتی بازداشت و سرنوشت ١٠ تن از آنان بعد از بازداشت تا مدتی نامعلوم بوده است.
همچنین یک نفر به هنگام بازداشت مورد ضرب و شتم قرار گرفته است.
علیرغم تصریح قانون اساسی حکومت اسلامی ایران بر آزادی اجتماعات و تشکیل گروهها، به دلیل دیدگاه \"امنیتی\"، احضار، بازداشت و صدور احکام قضایی برای فعالان کارگری و نیز برخورد با برگزاری هرگونه تجمع و نیز تشکیل گروهها و سندیکاهای کارگری در ایران و کردستان ادامه داشته است.
احضار و تهدید کارگران به نهادهای امنیتی:
جدول (٤)
موارد احضار کارگران به اداره اطلاعات در مناطق کُردنشین ایران (سال ١٣٩٥)
پیشتر \"محمود صالحی\" فعال سرشناس کارگری در سقز، در پاسخ به این سوال که چرا هر ساله و در آستانهی روز جهانی کارگر، وزارت اطلاعات و نهادهای امنیتی در کردستان، به احضار و تهدید فعالان کارگری میپردازند، به کانون مدافعان حقوق بشر کردستان گفته بود: \"هر ساله در آستانهی اول ماه مه، روز جهانی کارگر، احضار فعالان کارگری از سوی نهادهای امنیتی آغاز شده و هر روزه چند نفر را احضار و به عناوین مختلف از آنان بازجویی میکنند، تا به این شکل موجودیت خودشان را اعلام کنند\".
کارگران اخراج شده:
جدول (٥)
موارد اخراج کارگران از کار در مناطق کُردنشین ایران (سال ١٣٩٥)
اعتراضات و تجمعات کارگری:
جدول (٦)
موارد اعتراضات و تجمعات کارگری در مناطق کُردنشین ایران (سال ١٣٩٥)
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران بر این باورند که نا امنی شغلی در سایه قراردادهای موقت کار، تعطیلی کارگاهها و کارخانهها و بیکاری هر روزه تعداد زیادی از کارگران، عدم ایمنی محیطهای کار و افزایش میزان حوادث، عدم برخورداری از بیمه تامین اجتماعی مناسب همهگیر، عدم پرداخت به موقع حقوق و نیز تبعیض در پرداخت حقوقها به ویژه با افزایش روزافزون کارگران غیررسمی و پنهانی که از هرگونه حقوق قانونی محروم هستند، تنها بخشی از دلایل اعتراضی کارگران طی سالهای اخیر بوده است.
در سال ۹۴ حق اعتراض از کارگران سلب شد. قانون کار ایران نیز در قبال حق اعتصاب و حق اعتراض سکوت کرده است.
مسائل کارگری:
ـ امنیت شغلی از مهمترین مطالبات جامعه کارگری ایران است. بیکاری فزاینده موجب شده که کارگران به قراردادهای موقت، قراردادهای بدون مهلت و سفید امضا و کمترین حقوق و مزایا تن دهند.
ـ در ایران کارگران به سه گروه تقسیم میشوند، کارگران شاغل، کارگران بیکار و کارگران بازنشسته که جمعاً ٤٠ میلیون نفر از جمعیت ایرانیان را به خود اختصاص دادهاند.
تنها ١٨.٥%کارگران ایران، رسمیاند.
ـ حداقل دستمزدکارگران ۸۱۲ هزار تومان است یعنی تقریبا سه برابر زیر خط فقر، که کارگران را به فقر و مرگ تدریجی نزدیک میکند.
ــ اشتغال صنعتی و بیکاری:
به گفته دبیرکل خانه کارگر ایران وضعیت اشتغال صنعتی در ایران \"بسیار بد\" و \"اضطراری\" است و \"اشتغال صنعتی شیب منفی دارد و در چنین وضعیتی دائماً کارگران بیکار میشوند\".
بر اساس گزارش مرکز آمار نرخ بیکاری به ۱۲.۴ درصد رسیده و همزمان با آن سهم مشاغل صنعتی نزدیک به ۱.۵ درصد کاهش یافته است.
صندوق بینالمللی پول در تازهترین گزارش خود نیز ایران را شانزدهمین کشور به لحاظ نرخ بیکاری بالا دانسته است.
دولت حسن روحانی رشد اقتصادی ایران در سال گذشته را ۱۱ درصد همراه با ایجاد ۶۷۰ هزار فرصت شغلی اعلام کرده است. کارشناسان اقتصادی رشد اقتصادی اعلام شده را \"غیرواقعی\" و \"متکی به افزایش صادرات و قیمت نفت\" میدانند.
_ نکته شایان توجه و قابل تامل کلیدی در درک حق آزادی سندیکایی در ایران، این واقعیت است که علیرغم عضویت دولت ایران در سازمان بینالمللی کار و پذیرش برخی مقاولهنامههای آن، دولت ایران، تاکنون عضویت در مقاولهنامههای بینالمللی ۸۷ و ۹۸ کار که ناظر به آزادی و استقلال تشکلها و سندیکاهای کارگری میباشند را تصویب نکرده است و از پذیرش آنها امتناع میکند که نشاندهنده نوعی ممنوعیت عام آزادی سندیکایی میباشد که در نتیجه آن پروسه تشکیل و فعالیت تشکلها و سندیکاهای خودجوش و واقعی کارگری مسدود شده است.
از سال ١٣٠۹، مراسم روز جهانی کارگر به دلیل بازداشت فعالان کارگری و سرکوب اتحادیههای کارگری از فضاهای عمومی به مکانهای خلوتتر منتقل شد.
همچنین تشکل کارگری در ایران به معنای متعارف جهانی آن وجود ندارد.
این گزارش با استناد به آمارهای به ثبت رسیده در مرکز آمار آژانس خبررسانی کُردپا تنظیم شده و استفاده از آن با ذکر منبع (آژانس خبررسانی کُردپا) بلامانع است.
تنظیم: کوچ
لینکهای مرتبط:
٢٢٤ مورد مسئلهی کارگری در کردستان ایران (سال ١٣٩٤)+گفتگو