مهین شکرالله پور: وجود اتحاد عمل و تشکل زنان ایرانی ضروری و لازم است
18:02 - 16 اسفند 1390
گفتوگوی اختصاصی آژانس خبررسانی کُردپا در ارتباط با هشتم مارس، روز جهانی زنان و نگاهی تحلیلی به جنبش رهایی زنان کُردستان و مشکلات پیشروی این جنبش با \"مهین شکراللهپور\"، فعال حوزه زنان.
کُردپا: میتوان گفت جنبش سراسری زنان ایران تا حدی فاقد رهبری منسجم است اما ماهیتی فراگیر به خود گرفته، آیا زنان کُرد چگونه مبارزات خود را به این جنبش اجتماعی بزرگ پیوند میزنند؟
م. شکراللهپور: به نظر من مبارزه زنان ایران هر چند رهبری مشخصی نداشته ولی در این سالها به نسبت حرکتهای اجتماعی از جمله سندیکاهای کارگری ، دانشجویان و دیگر قشرهای جامعه نشان داده که حرکتی منسجم و محکم پیگیرانهتری داشته است . در شرایط و مقاطع حساس در صف نخست و چندین گام ازجنبشهای اجتماعی دیگر ایران جلوترحرکت کرده است.
ساختار استبدادی در ایران نظام سیاسی و سیستماتیک چه از نظر حقوقی و قضایی که بر تبعیض جنسیتی استوار است. فرهنگ مردسالار لجام گسیخته ای در برابر هر حرکت زنانه قد علم میکند و مانع حرکتهای رو به جلوی زنان میگردد . خشونت به نسبت زنان درهر شرایط و وضعیتی اجتماعی که باشند چه در مرکز ایران باشند و چه در دور افتاده ترین روستاها در کردستان بیداد میکند دولت نه تنها برعلیه خشونتهای رایج بر علیه زنان مبارزه نمیکند بلکه با نظام حقوقی خانواده و پدیده چند همسری و ترویج صیغه، زن را وسیله نیل به امیال مرد قرار داده و خشونت علیه زن را گسترش میدهد . در نتیجه زن در هر شرایطی که باشد نظام قضایی ، اقتصادی ، روانی و اجتماعی فاقد امنیت بوده و در نتیجه نارضایتی زنان در ساختار تبعض آمیز که بر شریعت دینی استوار است زن را در موقعیت فرودست و جنس دومی قرار داده است .
نارضایتی زنان پدیده ای همه گیر، که به وسعت ایران گسترش دارد اگر چه ستم بر زنان کرد دوسویه میباشد . هم مورد آزار و تبعیض ستم زن ستیزی و پدرسالاری قرار میگیرند و مورد ستم ملی به دلیل کرد بودنشان هستند این ستم مضاعف در 33اخیر،زنان کرد با حضور همه جانبه و فعال درمبارزات مردم کردستان به نیروی غیر انکار ناپذیر و چشمگیر تبدیل کرده است . وسیعا در مقاومت مردمی شرکت و علیه سنتهای نادرست رایج در جامعه ایستاده و نیروی پیشرو در جهت اهداف آزادیخواهانه ملت کرد بوده اند .
قوانین مندرج در قانون اساسی که در بدو سال 57 برما زنان تحمیل شد و اثرات ویرانگر آن بعد از سالها سرکوب،زندان،شکنجه،اعدام همچنان ویرانگر و مخرب ادامه دارد.
زنان ایران همچنان در برابر خواست جوامعه زن ستیزو قوانین غیر بشری از اجتماع تا خانواده به جز ستم و تبعیض ، بی حقوقی ، نابرابری و خشونت جنسی هدیه ای ندارند و این خشونت ، بی حرمتی، تحقیرو آزار با ارتجاع دینی و شریعت هر روزه زنان را وادار به خودسوزی ، خودکشی ورواج فحشا میکند .
قوانین زن ستیزی جمهوری اسلامی کرد ،بلوچ ، ترک ،عرب ،ترکمن ، فارس و غیره را نمیشناسد و شامل همه زنان ایران میشود و پذیرش هر گونه ویژگی مذهبی و ملی انقیاد حقوق زنان ، تنها در خدمت فرهنگ و سیستم مردسالاری و زن ستیزی نظام حاکم کنونی است و بر علیه جنبش برابری و رهایی از تبعیض جنسی زنان است و در این خصوص برای ما زنان تنها راه اتحاد عمل با دیگر زنان ایران میباشد.
زنان کرد خواستار اتحاد با سایر زنان ایران هستند و تنها راه رسیدن به اهداف خود را که همانا برابری و جامعه بدون تبعیض در این اتحاد عمل میبیند. باید در رابطه با حذف آگاهانه ای که بر زنان تحمیل شده که امروز در جنبشهای اخیر در جهان بر زنان می گذرد یک مبارزه متشکل و سازمان یافته را پی ریزی کنند.
وجود اتحاد عمل و تشکل زنان ایرانی ضروری و لازم است . این اتحاد عمل با سایر زنان میتواند ما را در رسیدن به اهدافمان که همان جامعه آزاد و بدون هرگونه تبعیض و نابرابری جنسیتی متحقق وسوق دهد و با در نظر نگرفتن این مسئله مهم در هر شرایطی یعنی اتحاد و همبستگی همه زنان همچون سایر جنبشهای اخیر به راحتی حقوق زنان خورد خواهد شد . به نظر من یکی از اهداف ما برای حرکت و فعالیت در راه رسیدن به مبارزه با زن ستیزی و فرهنگ متحجر دینی میباشد .
کسب 50% در جامعه دمکراتیک سکولار اتحاد عمل زنان در راه رسیدن به جامعه برابرو بدون ستم جنسی است . در این راستا برای نیل به خواستمان که همان نیمه حقوق مان میباشد این اتحاد باید پیگیرانه و مستقل فقط در نتیجه همیاری و همکاری زنان آگاه ، روشنفکرو خوشفکر ایران لازم و ضروری است که میتواند نتیجه ای مطلوب را برای زنان درایران و منطقه به همراه داشته باشد.
کُردپا: زنان ایرانی به ویژه زنان کُرد چگونه سطح آگاهی خود را به نسبت حق و حقوق اولیه و منزلت اجتماعی خویش ارتقاء داده و فقط به عنوان مادر و یا همسر ایفای نقش نکند؟ آیا بر سر راه راهکارهای ارائه شده کنونی، جامعه و خانواده میتوانند مانع ایجاد کنند؟
م. شکراللهپور: با توجه به آمارهای که خود رژیم در سالهای اخیر اعلام کرد 20% از کل جمعیت ایران بیسواد هستند . زمانی که آمار بیسوادی را با جهان مقایسه میکنیم به عمق فاجعه ووخامت اوضاع بیسوادی در ایران پی میبریم . در سه ده اخیر رشد باسوادی زنان در ایران به نسبت گذشت افزایش چشمگیری را نشان میدهد.
33 سال سرکوب مستمرو پایمال کردن حقوق اولیه زنان از بدو تاسیس این رژیم زن ستیز، زنان را وادار به عکس العمل های مختلف کرده با وجود همه فشارها و ستمهای که بر آنان طی این سه ده اعمال شده است و زنان توانسته اند از هر امکانی برای ارتقائ سطح آگاهی و رشد فکری خود استفاده و به نیروی تبدیل شوند نیروی که نمی توان از نظرها نادیده شود.
در سالهای اخیر حضور 60% زنان تحصیل کرده در مدارج عالی در ایران که کردستان هم از این قاعده مستثنی نمیباشد نشان از ارتقاع سطح فرهنگی زنان در جامعه به شدت مذهبی و تبعیض آمیز ایران است . همینطور وجود نهادهای NGO مختلف که در زیر فشارهای نظام همچنان پیگیرانه فعالیت کرده اند توانسته به مقداری در جهت رشد و گسترش آگاهی در میان زنان تاثیری داشته ولی کافی نیست چون رژیم در همه شرایط کارشکنی های لازمش را انجام داده و در این امر محدودیهای خود را اعمال کرده است .
وجود فرهنگ کهنه عقب مانده و به شدت مذهبی در خانواده های و حمایت همگیرانه چه قانونی،اقتصادی ، فرهنگی و اجتماعی حکومت در همه عرصه های مختلف که زن را در گوشه و کنج خانه میبیند تاکید آن در برنامه های مختلف خانواده که زن فقط به امور منزل و شوهرداری ترویج میکند باعث شده که مردان خانواده چون نیروی و سد ی در برابر زنان قرار گیرند و باعث فشار در برابر فعالیتهای و تلاش مستمر زنان باشند هر چند این امر با مقاومت زنان در همه عرصه روبرو شده ولی این فشار همراه با فشارهای سیستمایک قانونی و حکومتی همیشه در برابر زنان بوده است .
کُردپا: هماکنون در ایران و کردستان نسبت دخترانی که خواهان زندگی مستقل از خانواده هستند دو برابر پسران میباشد، این مسئله در نوع خود شکست شیرازهی خانواده است. و آیا اینگونه مطالبات نوعی خودآگاهی زنان به حقوقشان نمیباشد؟
م. شکراللهپور: در دهه های اخیر رشد طلاق افزایش چشمگیری داشته است نرخ طلاق در شهر و استانهای مختلف با رشدی صعودی همراه بوده است . دو ساختاری شدن جامعه رو به رشد یک نوع آن ساختار کهن با ارزشهای و هنجارهای مورد قبول خانواده ، افراد سنتی و نوع دیگر ساختار مدرن و جدید که با پیشرفت جامعه به وجود آمده است با رشد و ارتقاع سطح آگاهی رو به افزایش در جامعه و بلا اخص زنان ایران امروزه دختران آگاه به حقوق پایمال شده خود، در اولویت نسبی قرار دارد. زن در جامعه زن ستیز ایرانی خواستار حقوق پایمال شده اش است و این در شرایطی میباشد که مردان حاکمان مطلق خانواده طبق ساختار سنتی و کهن، زن را مجبور به اطاعت بدون چون و چرا می کنند.
با گسترش زندگی مدرن و همچنین شهرنشینی زنان هر چه بیشتر به حقوق خود آگاه شده و خواستار تساوی در زمینه های مختلف اجتماعی و خانوادگی هستند. حضور در اجتماع و اشتغال از نظر شخصیتی و اقتصادی افرادی مستقل به منافع خود پدید میاورد که این زنان انتظار دارند از سوی شوهرانشان مورد قبول واقع شوند و این در حالیست که طرز تفکر مردان جامعه در همان100 سال پیش مانده و خواهان مطلق خانه هستند و انتظار دارند روی حرفشان حرفی زده نشود .
و با همان شیوه اجبار و زورگویی رفتار کنند . این مردان اجازه دارند با وجود همسر و فرزند رابطه با زن دیگری داشته و حتی صیغه هم میگیرند . اما زنان دیگر تاب و تحمل این اعمال را ندارند و برای طلاق اقدام میکنند .
یکی دیگر از افزایش نرخ طلاق را میتوان مشکلات اقتصادی، بیکاری،تفاوت فرهنگی میان زن و مرد ، اختلاف سنی ، دارا نبودن معیارهای مشخص و مناسب برای ازدواج و در کل یکی از عوامل اصلی خشونت نسبت به زنان است .
زنان فهیم و تحصیل کرده باآگاهی به حقوق خود برای خروج از این شرایط غیر قابل تحمل به طلاق متوسل میشوند اما زنان که در جامعه های سنتی و عقب مانده برای رهایی از زندگی غیر قابل تحمل خانواده و شوهرانشان دست به خودکشی و خودسوزی میزنند که آمار این مسئله در کردستان غیر قابل کتمان است .
در کل به نظر من در جوامع روبه پیشرفت وجود بالای آمار طلاق نشان از آگاهی زنان به حقوق و منافعشان است و این امر برای رسیدن به جامعه برابر اجتناب ناپذیر میباشد .
کُردپا: سپاسگزاریم که در گفتوگوی ما شرکت نمودید.
کُردپا: میتوان گفت جنبش سراسری زنان ایران تا حدی فاقد رهبری منسجم است اما ماهیتی فراگیر به خود گرفته، آیا زنان کُرد چگونه مبارزات خود را به این جنبش اجتماعی بزرگ پیوند میزنند؟
م. شکراللهپور: به نظر من مبارزه زنان ایران هر چند رهبری مشخصی نداشته ولی در این سالها به نسبت حرکتهای اجتماعی از جمله سندیکاهای کارگری ، دانشجویان و دیگر قشرهای جامعه نشان داده که حرکتی منسجم و محکم پیگیرانهتری داشته است . در شرایط و مقاطع حساس در صف نخست و چندین گام ازجنبشهای اجتماعی دیگر ایران جلوترحرکت کرده است.
ساختار استبدادی در ایران نظام سیاسی و سیستماتیک چه از نظر حقوقی و قضایی که بر تبعیض جنسیتی استوار است. فرهنگ مردسالار لجام گسیخته ای در برابر هر حرکت زنانه قد علم میکند و مانع حرکتهای رو به جلوی زنان میگردد . خشونت به نسبت زنان درهر شرایط و وضعیتی اجتماعی که باشند چه در مرکز ایران باشند و چه در دور افتاده ترین روستاها در کردستان بیداد میکند دولت نه تنها برعلیه خشونتهای رایج بر علیه زنان مبارزه نمیکند بلکه با نظام حقوقی خانواده و پدیده چند همسری و ترویج صیغه، زن را وسیله نیل به امیال مرد قرار داده و خشونت علیه زن را گسترش میدهد . در نتیجه زن در هر شرایطی که باشد نظام قضایی ، اقتصادی ، روانی و اجتماعی فاقد امنیت بوده و در نتیجه نارضایتی زنان در ساختار تبعض آمیز که بر شریعت دینی استوار است زن را در موقعیت فرودست و جنس دومی قرار داده است .
نارضایتی زنان پدیده ای همه گیر، که به وسعت ایران گسترش دارد اگر چه ستم بر زنان کرد دوسویه میباشد . هم مورد آزار و تبعیض ستم زن ستیزی و پدرسالاری قرار میگیرند و مورد ستم ملی به دلیل کرد بودنشان هستند این ستم مضاعف در 33اخیر،زنان کرد با حضور همه جانبه و فعال درمبارزات مردم کردستان به نیروی غیر انکار ناپذیر و چشمگیر تبدیل کرده است . وسیعا در مقاومت مردمی شرکت و علیه سنتهای نادرست رایج در جامعه ایستاده و نیروی پیشرو در جهت اهداف آزادیخواهانه ملت کرد بوده اند .
قوانین مندرج در قانون اساسی که در بدو سال 57 برما زنان تحمیل شد و اثرات ویرانگر آن بعد از سالها سرکوب،زندان،شکنجه،اعدام همچنان ویرانگر و مخرب ادامه دارد.
زنان ایران همچنان در برابر خواست جوامعه زن ستیزو قوانین غیر بشری از اجتماع تا خانواده به جز ستم و تبعیض ، بی حقوقی ، نابرابری و خشونت جنسی هدیه ای ندارند و این خشونت ، بی حرمتی، تحقیرو آزار با ارتجاع دینی و شریعت هر روزه زنان را وادار به خودسوزی ، خودکشی ورواج فحشا میکند .
قوانین زن ستیزی جمهوری اسلامی کرد ،بلوچ ، ترک ،عرب ،ترکمن ، فارس و غیره را نمیشناسد و شامل همه زنان ایران میشود و پذیرش هر گونه ویژگی مذهبی و ملی انقیاد حقوق زنان ، تنها در خدمت فرهنگ و سیستم مردسالاری و زن ستیزی نظام حاکم کنونی است و بر علیه جنبش برابری و رهایی از تبعیض جنسی زنان است و در این خصوص برای ما زنان تنها راه اتحاد عمل با دیگر زنان ایران میباشد.
زنان کرد خواستار اتحاد با سایر زنان ایران هستند و تنها راه رسیدن به اهداف خود را که همانا برابری و جامعه بدون تبعیض در این اتحاد عمل میبیند. باید در رابطه با حذف آگاهانه ای که بر زنان تحمیل شده که امروز در جنبشهای اخیر در جهان بر زنان می گذرد یک مبارزه متشکل و سازمان یافته را پی ریزی کنند.
وجود اتحاد عمل و تشکل زنان ایرانی ضروری و لازم است . این اتحاد عمل با سایر زنان میتواند ما را در رسیدن به اهدافمان که همان جامعه آزاد و بدون هرگونه تبعیض و نابرابری جنسیتی متحقق وسوق دهد و با در نظر نگرفتن این مسئله مهم در هر شرایطی یعنی اتحاد و همبستگی همه زنان همچون سایر جنبشهای اخیر به راحتی حقوق زنان خورد خواهد شد . به نظر من یکی از اهداف ما برای حرکت و فعالیت در راه رسیدن به مبارزه با زن ستیزی و فرهنگ متحجر دینی میباشد .
کسب 50% در جامعه دمکراتیک سکولار اتحاد عمل زنان در راه رسیدن به جامعه برابرو بدون ستم جنسی است . در این راستا برای نیل به خواستمان که همان نیمه حقوق مان میباشد این اتحاد باید پیگیرانه و مستقل فقط در نتیجه همیاری و همکاری زنان آگاه ، روشنفکرو خوشفکر ایران لازم و ضروری است که میتواند نتیجه ای مطلوب را برای زنان درایران و منطقه به همراه داشته باشد.
کُردپا: زنان ایرانی به ویژه زنان کُرد چگونه سطح آگاهی خود را به نسبت حق و حقوق اولیه و منزلت اجتماعی خویش ارتقاء داده و فقط به عنوان مادر و یا همسر ایفای نقش نکند؟ آیا بر سر راه راهکارهای ارائه شده کنونی، جامعه و خانواده میتوانند مانع ایجاد کنند؟
م. شکراللهپور: با توجه به آمارهای که خود رژیم در سالهای اخیر اعلام کرد 20% از کل جمعیت ایران بیسواد هستند . زمانی که آمار بیسوادی را با جهان مقایسه میکنیم به عمق فاجعه ووخامت اوضاع بیسوادی در ایران پی میبریم . در سه ده اخیر رشد باسوادی زنان در ایران به نسبت گذشت افزایش چشمگیری را نشان میدهد.
33 سال سرکوب مستمرو پایمال کردن حقوق اولیه زنان از بدو تاسیس این رژیم زن ستیز، زنان را وادار به عکس العمل های مختلف کرده با وجود همه فشارها و ستمهای که بر آنان طی این سه ده اعمال شده است و زنان توانسته اند از هر امکانی برای ارتقائ سطح آگاهی و رشد فکری خود استفاده و به نیروی تبدیل شوند نیروی که نمی توان از نظرها نادیده شود.
در سالهای اخیر حضور 60% زنان تحصیل کرده در مدارج عالی در ایران که کردستان هم از این قاعده مستثنی نمیباشد نشان از ارتقاع سطح فرهنگی زنان در جامعه به شدت مذهبی و تبعیض آمیز ایران است . همینطور وجود نهادهای NGO مختلف که در زیر فشارهای نظام همچنان پیگیرانه فعالیت کرده اند توانسته به مقداری در جهت رشد و گسترش آگاهی در میان زنان تاثیری داشته ولی کافی نیست چون رژیم در همه شرایط کارشکنی های لازمش را انجام داده و در این امر محدودیهای خود را اعمال کرده است .
وجود فرهنگ کهنه عقب مانده و به شدت مذهبی در خانواده های و حمایت همگیرانه چه قانونی،اقتصادی ، فرهنگی و اجتماعی حکومت در همه عرصه های مختلف که زن را در گوشه و کنج خانه میبیند تاکید آن در برنامه های مختلف خانواده که زن فقط به امور منزل و شوهرداری ترویج میکند باعث شده که مردان خانواده چون نیروی و سد ی در برابر زنان قرار گیرند و باعث فشار در برابر فعالیتهای و تلاش مستمر زنان باشند هر چند این امر با مقاومت زنان در همه عرصه روبرو شده ولی این فشار همراه با فشارهای سیستمایک قانونی و حکومتی همیشه در برابر زنان بوده است .
کُردپا: هماکنون در ایران و کردستان نسبت دخترانی که خواهان زندگی مستقل از خانواده هستند دو برابر پسران میباشد، این مسئله در نوع خود شکست شیرازهی خانواده است. و آیا اینگونه مطالبات نوعی خودآگاهی زنان به حقوقشان نمیباشد؟
م. شکراللهپور: در دهه های اخیر رشد طلاق افزایش چشمگیری داشته است نرخ طلاق در شهر و استانهای مختلف با رشدی صعودی همراه بوده است . دو ساختاری شدن جامعه رو به رشد یک نوع آن ساختار کهن با ارزشهای و هنجارهای مورد قبول خانواده ، افراد سنتی و نوع دیگر ساختار مدرن و جدید که با پیشرفت جامعه به وجود آمده است با رشد و ارتقاع سطح آگاهی رو به افزایش در جامعه و بلا اخص زنان ایران امروزه دختران آگاه به حقوق پایمال شده خود، در اولویت نسبی قرار دارد. زن در جامعه زن ستیز ایرانی خواستار حقوق پایمال شده اش است و این در شرایطی میباشد که مردان حاکمان مطلق خانواده طبق ساختار سنتی و کهن، زن را مجبور به اطاعت بدون چون و چرا می کنند.
با گسترش زندگی مدرن و همچنین شهرنشینی زنان هر چه بیشتر به حقوق خود آگاه شده و خواستار تساوی در زمینه های مختلف اجتماعی و خانوادگی هستند. حضور در اجتماع و اشتغال از نظر شخصیتی و اقتصادی افرادی مستقل به منافع خود پدید میاورد که این زنان انتظار دارند از سوی شوهرانشان مورد قبول واقع شوند و این در حالیست که طرز تفکر مردان جامعه در همان100 سال پیش مانده و خواهان مطلق خانه هستند و انتظار دارند روی حرفشان حرفی زده نشود .
و با همان شیوه اجبار و زورگویی رفتار کنند . این مردان اجازه دارند با وجود همسر و فرزند رابطه با زن دیگری داشته و حتی صیغه هم میگیرند . اما زنان دیگر تاب و تحمل این اعمال را ندارند و برای طلاق اقدام میکنند .
یکی دیگر از افزایش نرخ طلاق را میتوان مشکلات اقتصادی، بیکاری،تفاوت فرهنگی میان زن و مرد ، اختلاف سنی ، دارا نبودن معیارهای مشخص و مناسب برای ازدواج و در کل یکی از عوامل اصلی خشونت نسبت به زنان است .
زنان فهیم و تحصیل کرده باآگاهی به حقوق خود برای خروج از این شرایط غیر قابل تحمل به طلاق متوسل میشوند اما زنان که در جامعه های سنتی و عقب مانده برای رهایی از زندگی غیر قابل تحمل خانواده و شوهرانشان دست به خودکشی و خودسوزی میزنند که آمار این مسئله در کردستان غیر قابل کتمان است .
در کل به نظر من در جوامع روبه پیشرفت وجود بالای آمار طلاق نشان از آگاهی زنان به حقوق و منافعشان است و این امر برای رسیدن به جامعه برابر اجتناب ناپذیر میباشد .
کُردپا: سپاسگزاریم که در گفتوگوی ما شرکت نمودید.