زن‌کشی/ آخرین جزئیات از قتل آیسل دومانی در قطور

11:09 - 14 شهریور 1401

پنجم شهریورماه ۱۴۰۱، یک زن جوان اهل روستای «گرناویک» از توابع قطور خوی، به نام "آیسل دومانی"، توسط اعضای نزدیک خانواده خود به قتل رسید.

به گفته یک منبع مطلع، خانم دومانی، فرزند شهاب‌الدین، دارای دو فرزند پسر و دختر شش ماهه و دو ساله، روز پنجم شهریورماه ۱۴۰۱ از سوی افراد نزدیک خانواده (پسرعمو، برادر و عمو) با ابزار کشاورزی به شدت مورد ضرب‌ و شتم قرار گرفته و در نهایت با اصابت یک سنگ به سر توسط عمویش جان خود را از دست می‌دهد.

این منبع مطلع درباره زندگی آیسل دومانی به کُردپا گفت، نامبرده به مدت چند سال از سوی همسرش مورد خشونت و بی‌توجهی قرار گرفته و هربار که در اعتراض به این وضعیت نزد خانواده‌اش بازگشته با بی‌احترامی به خانه همسرش بازگردانده شده است. او در نهایت هنگامی که همسرش در کردستان عراق بسر می‌برده به صفوف یکی از احزاب کُرد می‌پیوندد، اما خانواده‌اش با سناریوی اینکه مادرش خودسوزی کرده و در یکی از بیمارستان‌های شهر خوی بستری است، او را به ایران باز می‌گردانند.

این منبع مطلع اضافه کرد، خانم دومانی بعد از بازگشت به منزل یکی از فامیل‌های خود که روحانی بوده مراجعه می‌کند و این روحانی فتوای کشتن او را صادر می‌کند و آیسل نیز بعد از بازگشت به روستای «گرناویک» از سوی برادر، عمو و پسرعموهایش با ابزار کشاورزی بیل و چنگک به‌شدت مورد ضرب‌ و شتم قرار گرفته در نهایت با اصابت یک سنگ به سر توسط عمویش کشته می‌شود.

به گفته این منبع، برخی سن او را ۲۷ یا ۲۸ ساله ذکر می‌کنند، اما به احتمال بالا سن او ۱۸ سال است.

نگاهی به آمار زنکشی در ایران

  • براساس آمار به‌ثبت رسیده توسط کُردپا از ابتدای سال ۱۴۰۱ تا اواسط تیرماه، مجموع ۲۶ زنکشی در ایران رخ داده و دو تن در نتیجه اقدام به قتل زخمی شده‌اند.
  • ۳ تن از این زنان زیر ۱۸سال سن داشته‌اند.
  • از این ۲۸ تن( ۶ زن کُرد، ۲ زن گیلک، ۲ زن ترک، ۱ زن عرب، ۱ زن بلوچ، ۱ زن افغان بوده و ۱۴ زن در مناطق فارس‌نشین به قتل رسیده‌اند).

زنکشی به تفکیک استان‌ها؛

  • فارس و خراسان رضوی: هرکدام ۴ تن
  • تهران و آذربایجان غربی: هرکدام ۳ تن
  • ایلام و گیلان: هرکدام ۲ تن
  • قم، مازندران، سیستان‌ و بلوچستان، کهگیلویه‌وبویراحمد، البرز، خوزستان، کرمانشاه، سنندج و خراسان جنوبی: هرکدام یک تن
  • همچنین یک زن کُرد اهل سردشت در اقلیم کردستان به قتل رسیده است.

بخشی از گفت‌وگوی سخنگوی کُردپا، اوین مصطفی‌زاده با وب‌سایت «بیدارزنی» در رابطه با چگونگی نگاه و پرداختن به زنکشی؛

در ابتدا این را بگویم که نمی‌توان هرشکل از قتل زنان را "قتل ناموسی" نامید؛ حال آنکه ما با نبود پژوهش و بررسی‌های علمی در این رابطه، بسته به زمان‌ و مکان در ایران روبرو هستیم و این پرداختن به قتل‌های ناموسی را بسیار دشوار ساخته است، اما باتوجه به اینکه "قتل ناموسی" یک پدیده جهانیست و با تاکید به تحقیقاتی که در این زمینه انجام گرفته، میتوان گفت این نوع قتل دارای مشخصه‌هایی هست؛ مانند اینکه در ارتباط با مردان و دیگر جنسیت‌ها نیز اتفاق می‌افتد، اغلب با برنامه‌ریزی شده و همدستی ازقبل، دسته‌جمعی و از طرف خانواده خود زن انجام می‌گیرد و قاتل بعد از قتل احساس افتخار کرده و انگیزه قتل را مخفی نمیکند و مشخصه بارز آن این است که در ارتباط با "آبرو" می‌باشد.

 

دررابطه با تغییراتی که حول قتل زنان یا قتل‌های ناموسی روی داده می‌تواند به دو نوع آن اشاره کرد؛ اول اینکه در سال‌های اخیر پرداختن به قتل زنان در سطح رسانه‌های کُردی و مبارزه زنان فعال با آن بیشتر شده و منجر گردیده موارد بیشتری از قتل زنان به نسبت قبل آشکار شود، به‌ همین دلیل ما می‌بینم که قتل زنان در کردستان بیشتر از دیگر نقاط ایران برجستگی پیدا می‌کند، در حالی که در تمام نقاط ایران نیز موارد بسیاری از قتل زنان اتفاق می‌افتد اما با این حجم، رسانه‌ای نمی‌شوند و ما این پوشش خبری را در ارتباط با دیگر جاهای ایران مشاهده نمی‌کنیم که من به شخصه این را رویه‌ای از مبارزه علیه قتل زنان در کردستان می‌بینم.

این امر شاید در ظاهر نشان از شدت گرفتن قتل زنان در کردستان باشد، اما در اصل نشان از حساسیت بخشی بزرگی از جامعه و همراهی نکردن آنها با قتل زنان و قتل‌های ناموسی است و این نکته در نقطه‌ای بسیار پراهمیت می‌شود که ما در ایران بسیار مشاهده کرده‌ایم که رویکرد غالب و خصوصا گفتمان حکومتی قتل زنان و قتل‌های ناموسی در چهارچوب اتنیک‌ها را یک مسله‌ای "فرهنگی" تحریف می‌کرد، آنهم بگونه‌ای "ذاتگرایانه" که این خصیصه ذاتی این مردمان است؛ حال اینکه فرهنگ یک عنصر سیال است نه ذاتگرایانه و از اساس پرداختن به قتل ناموسی در ارتباط با تک عنصر "فرهنگ" و "تقلیل فرهنگی" آن اشتباه است.

همچنین قتل زنان و قتل ناموسی را نمی‌توان بصورت تک عاملی مورد بررسی قرار داد، بلکه باید مجموعه‌ای ازعوامل دربستر شرایط تاریخی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، بسته به زمان و مکان درنظرگرفته شود، حتی اگر ریشه این عمل نشات گرفته از ساختار مردسالار جامعه و تفکر مالکیت بر زن باشد.

از دیگر سو، اگر ما کیس‌های چند سال گذشته قتل زنان و قتل ناموسی در جامعه کردستان را مورد بررسی قرار دهیم، مشاهد می‌کنیم که ما با زنانی طرف نیستیم که تنها قربانیان "منفعل" بوده باشند و انقیاد خود و نقش و نظم تعریف شده علیه خود را پذیرفته باشند، بلکه اغلب با زنانی روبرو هستیم که مقاومت علیه این تحمیلات را برگزیده‌اند؛ مقاومت در برابر گرفتن حق طلاق، حق کار، حق ازدواج اختیاری و دیگر خواسته‌های فردی و انسانیشان... مقاومتی که  حتی به قیمت پایان زندگیشان تمام شده است.

"فائزه ملکی" از ازدواج اجباری، خارج می‌شود و علی‌رغم مخالفت‌های پدرش خواستار ازدواج با فردی که عاشقش هست، می‌شود. "گلاله شیخی" از حق کار کردن برای خود تا آخرین لحظه پاسداری می‌کند. "سرگل حبیبی" که قربانی کودک همسری و ازدواج اجباری بوده_ اما به دلیل داشتن دو بچه و مخالفت خانواده نمیتواند طلاق بگیرد_به رابطه‌ای روی می‌آورد که خودش انتخاب کرده و یا "لاله کاظمی" که دیگر بر روابط خارج از ازدواج همسرش چشم نمی‌بندد و با گرفتن وکیل، تقاضای طلاق میکند و...

پس ما در شکل قتل زنان باید این "سوژگی" زنان به قتل‌ رسیده را نیز برجسته کنیم؛ زنانی که راه برابری جنسیتی و مقاومت در برابر ساختارهای حاکم مردسالار را انتخاب کرده و بر حقوق فردی و انسانیشان پافشاری می‌کنند و حتی در این مسیر جانشان را از دست می‌دهند.

پس این قتل‌ها را نمی‌توان تهی از اعتراض زنان و مقاومت و "سوژگی"یشان مورد بررسی قرار داد.

تنظیم: اوین مصطفی‌زاده