١٦ روز دنیای زنان کردستان ایران را نارنجی کنیم (کشتن زنان) + آمار
14:29 - 8 آذر 1397
دنیا را نارنجی کنیم، کارزاریی جهانی جهت تلاش برای منع خشونت علیه زنان، کارزاریی برای آگاهی سازی و اردهای جمعی برای مقابله با خشونت علیه زنان.
از ٢٥ نوامبر روز جهانی منع خشونت علیه زنان تا ١٠ دسامبر روز جهانی حقوق بشر، به منظور پیوندی نمادین از خشونت علیه زنان به مثابه نقض حقوق بشر، ١٦ روز دنیا را نارنجی کنید.در مورد خشونت آگاهی سازی کنید، به خشونت علیه زنان نه بگویید تا خشونت عادی نشود، برای جامعهای سالم مبارزه کنید و در مقابل خشونت سکوت نکنید.
در این ١٦ روز میخواهیم دردها، محرومیتها، خشونتها و تبعیضها علیه زنان را در کردستان ایران نارنجی کنیم. هرچند تبعیضها و خشونتها بیشمارند، اما برای اندکی بر خشونتهایی که سیستم حاکم بر ایران آن را برای مردم بخصوص زنان کرد به ارمغان آورده است، تمرکز میکینم. اگر برای زنان در ایران خشونت دولتی و قانونی بدترین نوع خشونت علیه زنان است، برای زنان کرد علاوه بر اینها، خشونت فراتر میرود؛ خشونت سیاسی و خشونت ناشی از ستم ملی بارزترین نوع خشونت برای زنان کرد در کردستان ایران است.
جدای از خشونت جسمی و جنسی، روانی و خانوادگی علیه زنان، نوعی دیگری از خشونت وجود دارد و زمانی این خشونت شکل میگیرد که ساختار یک جامعه زنان را از دستیابی به امکانات و امتیازات اجتماعی باز میدارد، خشونتی که با وضع قوانین تبعیضآمیز، خشونت را در خانوده نهادینه و در جامعه بازتولید میکند، از سوی دیگر ترکیب این خشونتها با خشونت سیاسی و ستم ملی خشونت را سیاسی و حکومتی میکند. مورد اول برای تمامی زنان ایران صدق میکند، اما مورد دوم تنها برای زنان کرد در کردستان ایران آشناست، آنان هستند که این خشونت را تجربه میکنند.
سیاستهای حکومت اسلامی ایران در جهت عقبماندگی اقتصادی و اجتماعی کردستان ایران نقش مستقیمی در افزایش خشونت علیه زنان داشته است زیرا به باور کارشناسان اجتماعی مشکلات اقتصادی مربوط به شغل و درآمد از مهمترین عوامل تاثیرگذار در روابط خشونت آمیز خانواده و افزایش خشونت نسبت به زنان و دختران میباشد.
پس زنان جامعه من در کردستان ایران زنانی هستند که به دلیل ستم و تبعیض ملی، علاوه بر تمامی خشونتهای که در ایران از آن سخن به میان میآید خشونت سیاسی را نیزتجربه میکنند و بر تمامی ابعاد زندگی آنها تاثیرات مستقیم و غیر مستقیم داشته است. خشونتی که حتی زنان را به مثابه اینکه در منطقه محروم کردستان از لحاظ اقتصادی زندگی میکنند از دسترسی به آنچا حتی در دیگر شهرهای ایران وجود دارد محروم میکند. خشونتی که زنان را از تاسیس NGO و تمامی نهادهای مدنی برای فعالیتشان محروم کرده است مخصوصا در حوزه زنان، خشونتی که هر فعالیتی در کردستان جرم “سیاسی” شناخته و به مثابه \"اقدام علیه امنیتی ملی\" و مسائل \"امنیتی\" با آن برخورد میشود. میتوانیم بگویم حرف زدن از خشونت علیه زنان در کردستان \"امنیتی\" است به همین دلیل حل مسله زن نیز در چهارچوب حل مسئله ملی و نبود حکومت حاکم جمهوری اسلامی میسر است.
کشتن زنان
خشونت علیه زنان طی دوران حاکمیت اسلامی ایران به حدی مورد بی توجهی قرار گرفته است که حتی آمار دقیقی در این زمینه موجود نیست و رویه فزاینده پنهان ماندن خشونت از یک سو و وضع قوانین تبعیضآمیز ضد زنان از سوی دیگر، خشونت در جامعه را بازتولید و موجب نهادینه شدن خشونت ساختاری و گردش خشونت در خانواده و جامعه شده است.
طبق آمارهای غیررسمی ٦٦% زنان ایران در طول زندگی خود قربانی خشونت میشوند،٥٠% درصد زنان ایرانی خشونت را تحمل کرده و به طور متوسط روزانه حدود ٤٤ مورد خشونت به اطلاع مسولان میرسد و بسیاری از موارد دیگر ممکن است هیچ وقت به نهادهای رسمی گزارش نگردد.
افزایش ٢٠درصدی خشونت در ایران و بالا بودن آمار خشونت بدان معناست که رفتارهای خشونت آمیز در حال تبدیل شدن به رفتاری طبیعی هستند.
بر اساس تحقیقات سازمان بهزیستی خشونت در کشورهای خاورمیانه و در بین اقلیتها بیشتر است زیرا عدم توسعهیافتگی اقتصادی و اجتماعی منجر به عقبماندگی بیشتر این مناطق و وقوع خشونت شده است.
نمود بارز سیاستهای حکومت اسلامی ایران در جهت عقبماندگی اقتصادی و اجتماعی مناطق کُردنشین ایران نقش مستقیمی در افزایش خشونت داشته است زیرا به باور کارشناسان اجتماعی مشکلات اقتصادی مربوط به شغل و درآمد از مهمترین عوامل تاثیرگذار در روابط خشونت آمیز خانواده و افزایش خشونت نسبت به زنان و دختران میباشد.
در اینجا به آماری از کشته شدن زنان از سال ١٣٩١ تا تا اوایل آذر ١٣٩٧ در کردستان ایران میپردازیم:
البته این آمار فقط مواردی را شامل میشود که رسانهای شدهاند، چرا که بسیاری از این موارد به دلیل مسائل سنتی و ناموسی به بیرون درز نمیکند و همچنین قوانین در ایران خود خشونت خانودگی و کشتن زنان را توجیه و تشجیع میکند.
در این مدت ١٥٥ زن کُرد در مناطق کردستان ایران کشته شدهاند. همچنین ١٥ زن دیگر نیز به طرز فجیعی زخمی شدهاند.
از این ١٥٠ مورد کشتهشدن، ٨ تن دانشجو بودهاند که ٤ نفر از آنان در خوابگاههایی دانشجویی بطرز مشکوکی کشته شدهاند.
عاملین قتل این زنان
از ١٠٠ مورد شناسایی شدن قاتل این زنان، کشتهشدن ٦٤% درصد از آنها توسط افراد نزدیک خانواده صورت گرفته است که به ترتیب همسر، پدر، برادر، فرزند و اقوام این زنان بیشترین مسببین این قتلها بودهاند ومابقی موارد نامشخص بوده است.
کشته و زخمی شدن ١٢٥ تن از این زنان در منزل، ٣٣ مورد در خارج از منزل و ٧ مورد در مکانهای نامشخص روی داده است.
در این میان چندین دختر ٤ تا ٥ سال همراه مادرانش قربانی کشته شدن بودهاند و چندین تن از این زنان باردار بودهاند.
چگونگی کشته و زخمی شدن این زنان:
کشته و زخمی شدن این زنان به ترتیب با اسلحه(٢٥)، چاقو(١٧)، خفه کرد١ن (١٢)، ضرب و شتم و ضربات اشیاء سنگین و تبر(١١)، پاشین اسید(٨)، به آتش کشیده شدن(٧)، خوراندن سم (٢)، ریختن آب جوش بودهاست.
کارشناسان پنهان نگه داشتن خشونتهای خانوادگی، وضع قوانینی که خشونت را نهادینهو بازتولید میکنند و همچنین بحرانها و آسیبهایی که جامعه ایران را دربرگفته است را از موارد تشدید خشونت و افزایش خشونت ساختاری در ایران میدانند.
خشونت ساختاری روز به روز در ایران در حال افزایش است
آماری در رابطه با خشونت علیه زنان در ایران وجود ندارد و علاوه بر خشونت فیزیکی و خانواده که شناخته شده است نوع دیگری از خشونت علیه زنان وجود دارد که از آن به عنوان خشونت ساختاری یاد میکنند و این نوع خشونت زمانی شکل میگیرد که ساختار یک جامعه زنان را از دستیابی به امتیازات و امکانات اجتماعی دور نگه دارد .
جامعهشناسان معتقدند قوانین در ایران خشونت را به جامعه تزریق کرده و باعث گردش و افزایش خشونت گردیده و فعالان جنبش زن این قوانین و لایحهها را اعمال خشونت آشکار نسبت به زنان و خصوصا زنان طبقات محروم جامعه دانستهاند. مسایل مهمی چون ازدواج موقت، کاهش سن ازدواج دختران و مواد ارتجاعی لایحه ضد خانواده، طرح عفاف و حجاب، نابرابری در محیط کار، دستمزد کمتر زنان در مقابل کار مساوی با مردان، اخراج زنان کارگر به ویژه زنانی که باردار میشوند، فشار اقتصادی بر زنان سرپرست خانوار و نابرابری در یافتن شغل از نمادهای روشن اعمال خشونت بر ضد زنان در قوانین حکومت ایران است.
بنابراین در جامعه ایران خشونت قانونی است، قوانین خشونت را فرهنگ سازی میکنند و حکومت ایران نمیخواهد چرخه خشونت را قطع کند، زیرا متوقف کردن خشونت راهحلهای عمومی دارد که عبارتند از: تغییر قوانین، تشدید مجازات خشونتکنندگان، ایجاد خانههای امن و فرهنگ سازی برای حساس کردن مردم نسبت به خشونت.
قوانین ایران بازتولید خشونت در خانواده و جامعه هستند
بدون شک قوانین مدنی و قوانین مجازات اسلامی در مباحث و مواد مختلف تبعیضات گستردهای را نسبت به زنان اعمال کردهاند. گرچه کارشناسان خشونت علیه زنان را با فرهنگ مردسالار رایج در جامعه مرتبط میدانند اما قوانین و سیاستهای تبعیضآمیز خشونت را تشدید و تولید میکنند و تلاشنهادهای مدنی را ناکام میسازند.
درحالی که حکومتها موظفند جهت پیشگیری از گردش خشونت در جامعه به حمایت افراد در عرصه خصوصی بپردازند. حکومت اسلامی ایران تحت عنوان قوانین حمایت از خانواده به خشونت مشروعیت میبشخد و زنان و کودکان، قربانیان اصلی آن هستند.
قوانینی که کشتن زن به دلیل داشتن رابطه با مرد دیگر، اجبار زن به برقراری رابطه جنسی با شوهر، کتک زدن زن توسط شوهر، محدودکردن رفت و آمدهای او، منع زن از ادامه تحصیل و کار، جلوگیری از خروج زن از کشور توسط شوهر و بسیاری خشونتهای دیگر را مجاز و قانونی کرده است.
عدم پیگیری قانونی در رابطه با کشتن زنان، عمل کشتن و خشونت را در جامعه تشدید میکند.
براساس ماده ۶۳۰ قانون مجازات اسلامی، هرگاه مردی زنش را با مرد دیگری در بستر ببیند و علم به عدم مخالفت زن داشته باشد، میتواند هردوی آنها را بکشد.
ماده ۲۲۰ قانون مجازات اسلامی نیز تصریح کرده که پدر و جد پدری به خاطر کشتن فرزند قصاص نمیشوند.
این دو ماده قانونی راه را برای قتلهای ناموسی که اکثرا توسط اعضای خانواده صورت میگیرند، باز گذاشته است. البته در کنار قانون، سنت و عرف نیز مجازات قاتلان ناموسی را دشوار کرده است.
همچنین پذیرش اجتماعی قتل ناموسی در مناطقی که با این معضل روبرو هستند، از جمله مشکلات برخورد موثر با این مشکل اجتماعی است
پروین ذبیحی، قغال حوزه زنان و کودکان در سنندج میگوید: \" شاکی خصوصی معمولاً بعد از پدر، مادر است. اگر مادر رضایت دهد، قاتل مجازات نمیشود و مادر هم معمولا با چشم گریان و دل خونبار رضایت میدهد چون نمیخواهد یک قتل دیگر یا یک زندان طولانیمدت در خانواده اتفاق بیفتد. اگر هم مثلا پدر یا برادر مقتول چند سال در زندان بماند، در اثر فشار بیش از حد اطرافیان، مخصوصاً از سوی خانوادۀ پدری، بالاخره مادر مجبور میشود رضایت دهد.\"٧
به گفته کارشناسان بیتوجهی قوانین ایران نسبت به مسئله خشونت علیه زنان ایران را تا ٥ سال آینده با مشکلات بیشتری در رابطه با فروپاشی خانوادهها، طلاق و بزهکاری در خانوادهها مواجه خواهد کرد.
پنهان ماندن خشونتهای خانوادگی در ایران
با وجود گستردگی خشونت علیه زنان و تبعات زیانبار آن پنهان نگهداشتن اعمال خشونت و پرهیز زنان از واکنش فعال نسبت به آن یکی از مشخصه های خشونت علیه زنان است.
از یک سو فرهنگ سنتی و نظام فکری مردسالار جامعه ایران، خشونت مردان در خانواده را طبیعی محسوب میکند و زنان ایرانی همانگونه که یاد گرفتهاند تا کارد به استخوانشان نرسد اعتراض نمیکنند. زیرا یکی از مشکلات جدی در بحث خشونت علیه زنان نبود آگاهی زنان نسبت به نوع خشونتها است. برخی از آنها نیز کتک زدن همسر را حق یک مرد نسبت به زن میدانند.
از دیگر سو از دلایل پنهان نگهداشتن خشونت خانوادگی این است که قانونی بنام خشونت خانوادگی وجود ندارد، نه قانونی برای مجازات و نه قانونی برای نحوه رسیدگی به جرم. برعکس به گفته فعالین حقوق زن قوانین وضع شده در ایران عملا در حال اجرای ابعاد تبعیضهای جنسیتی علیه زنان هستند و تشدید خشونت علیه زنان را بیش از گذشته دامن میزنند.
اعتیاد در جامعه خشونتی دو سویه تولید میکند
خشونت خانگی در ایران به عنوان سومین آسیب اجتماعی بعد از اعتیاد و کودک آزار محسوب میشود و به گفته کارشناسان، بدلیل اینکه هرسه مورد این آسیبهای اجتماعی خشونت را در جامعه بازتولید میکنند، ایران به یک جامعه خشن تبدیل شده است.
اعتیاد به عنوان بزرگترین آسیب اجتماعی ایران رابطهمستقیمی با تولید خشونت دارد و خشونتی دو سویه ایجاد میکند که در پی آن معتاد و خانواده هردو قربانیان خشونتی هستند که اعتیاد با خود به خانواده آورده و آنها را درمانده میکند.
از دیگر سو در خانوادههای که خشونت بیشتر رواج دارد بروز اعتیاد بیشتر است. مطالعات در این زمینه نشان میدهند که مصرف مواد مخدر در بین جوانانی که در خانوادههای دارای خشونت زندگی میکنند بیش از ٥ برابر جوانانی است که در خانوادههای بدون خشونت زندگی میکنند.
در جامعهای که اعتیاد بزرگترین آسیب اجتماعی آن است زنان و دختران خانوادههای معتاد از عمومیت جامعه طرد و این نوعی خشونت غیر مستقیم است که از طرف جامعه به زنان وارد میشود.
مشکلات اقتصادی با بالارفتن میزان خشونت در ارتباط هستند
بحران اقتصادی ایران نقش مستقیمی در افزایش خشونت در خانوادهها دارد و مشکلات اقتصادی مربوط به شغل و درآمد از مهمترین عوامل تاثیرگذار در روابط خشونت آمیز خانوادهها هستند و دسترس خشونت نسبت به زنان و دختران بیشتر میشود.
دامنه و پیامد خشونت تنها متوجه شخص خشونت دیده نیست بلکه افراد خانواده و جامعه را نیز در بر میگیرد. همانطور که سازمان جهانی بهداشت کاهش خشونت خانوادگی را از جمله اولیتها دانسته که کشورها باید برای آن برنامه داشته باشند که این برنامهها به معنی اختصاص بودجه، آموزش و افزایش آگاهی عمومی است.
بنابراین کاهش خشونت علیه زنان در جامعه ایران مستلزم تغییر قوانینی است که فرهنگ و ارزشهای تبعیض آمیز و خشونت گرا تولید نمیکنند.
تنظیم: اوین مصطفیزاده
از ٢٥ نوامبر روز جهانی منع خشونت علیه زنان تا ١٠ دسامبر روز جهانی حقوق بشر، به منظور پیوندی نمادین از خشونت علیه زنان به مثابه نقض حقوق بشر، ١٦ روز دنیا را نارنجی کنید.در مورد خشونت آگاهی سازی کنید، به خشونت علیه زنان نه بگویید تا خشونت عادی نشود، برای جامعهای سالم مبارزه کنید و در مقابل خشونت سکوت نکنید.
در این ١٦ روز میخواهیم دردها، محرومیتها، خشونتها و تبعیضها علیه زنان را در کردستان ایران نارنجی کنیم. هرچند تبعیضها و خشونتها بیشمارند، اما برای اندکی بر خشونتهایی که سیستم حاکم بر ایران آن را برای مردم بخصوص زنان کرد به ارمغان آورده است، تمرکز میکینم. اگر برای زنان در ایران خشونت دولتی و قانونی بدترین نوع خشونت علیه زنان است، برای زنان کرد علاوه بر اینها، خشونت فراتر میرود؛ خشونت سیاسی و خشونت ناشی از ستم ملی بارزترین نوع خشونت برای زنان کرد در کردستان ایران است.
جدای از خشونت جسمی و جنسی، روانی و خانوادگی علیه زنان، نوعی دیگری از خشونت وجود دارد و زمانی این خشونت شکل میگیرد که ساختار یک جامعه زنان را از دستیابی به امکانات و امتیازات اجتماعی باز میدارد، خشونتی که با وضع قوانین تبعیضآمیز، خشونت را در خانوده نهادینه و در جامعه بازتولید میکند، از سوی دیگر ترکیب این خشونتها با خشونت سیاسی و ستم ملی خشونت را سیاسی و حکومتی میکند. مورد اول برای تمامی زنان ایران صدق میکند، اما مورد دوم تنها برای زنان کرد در کردستان ایران آشناست، آنان هستند که این خشونت را تجربه میکنند.
سیاستهای حکومت اسلامی ایران در جهت عقبماندگی اقتصادی و اجتماعی کردستان ایران نقش مستقیمی در افزایش خشونت علیه زنان داشته است زیرا به باور کارشناسان اجتماعی مشکلات اقتصادی مربوط به شغل و درآمد از مهمترین عوامل تاثیرگذار در روابط خشونت آمیز خانواده و افزایش خشونت نسبت به زنان و دختران میباشد.
پس زنان جامعه من در کردستان ایران زنانی هستند که به دلیل ستم و تبعیض ملی، علاوه بر تمامی خشونتهای که در ایران از آن سخن به میان میآید خشونت سیاسی را نیزتجربه میکنند و بر تمامی ابعاد زندگی آنها تاثیرات مستقیم و غیر مستقیم داشته است. خشونتی که حتی زنان را به مثابه اینکه در منطقه محروم کردستان از لحاظ اقتصادی زندگی میکنند از دسترسی به آنچا حتی در دیگر شهرهای ایران وجود دارد محروم میکند. خشونتی که زنان را از تاسیس NGO و تمامی نهادهای مدنی برای فعالیتشان محروم کرده است مخصوصا در حوزه زنان، خشونتی که هر فعالیتی در کردستان جرم “سیاسی” شناخته و به مثابه \"اقدام علیه امنیتی ملی\" و مسائل \"امنیتی\" با آن برخورد میشود. میتوانیم بگویم حرف زدن از خشونت علیه زنان در کردستان \"امنیتی\" است به همین دلیل حل مسله زن نیز در چهارچوب حل مسئله ملی و نبود حکومت حاکم جمهوری اسلامی میسر است.
کشتن زنان
خشونت علیه زنان طی دوران حاکمیت اسلامی ایران به حدی مورد بی توجهی قرار گرفته است که حتی آمار دقیقی در این زمینه موجود نیست و رویه فزاینده پنهان ماندن خشونت از یک سو و وضع قوانین تبعیضآمیز ضد زنان از سوی دیگر، خشونت در جامعه را بازتولید و موجب نهادینه شدن خشونت ساختاری و گردش خشونت در خانواده و جامعه شده است.
طبق آمارهای غیررسمی ٦٦% زنان ایران در طول زندگی خود قربانی خشونت میشوند،٥٠% درصد زنان ایرانی خشونت را تحمل کرده و به طور متوسط روزانه حدود ٤٤ مورد خشونت به اطلاع مسولان میرسد و بسیاری از موارد دیگر ممکن است هیچ وقت به نهادهای رسمی گزارش نگردد.
افزایش ٢٠درصدی خشونت در ایران و بالا بودن آمار خشونت بدان معناست که رفتارهای خشونت آمیز در حال تبدیل شدن به رفتاری طبیعی هستند.
بر اساس تحقیقات سازمان بهزیستی خشونت در کشورهای خاورمیانه و در بین اقلیتها بیشتر است زیرا عدم توسعهیافتگی اقتصادی و اجتماعی منجر به عقبماندگی بیشتر این مناطق و وقوع خشونت شده است.
نمود بارز سیاستهای حکومت اسلامی ایران در جهت عقبماندگی اقتصادی و اجتماعی مناطق کُردنشین ایران نقش مستقیمی در افزایش خشونت داشته است زیرا به باور کارشناسان اجتماعی مشکلات اقتصادی مربوط به شغل و درآمد از مهمترین عوامل تاثیرگذار در روابط خشونت آمیز خانواده و افزایش خشونت نسبت به زنان و دختران میباشد.
در اینجا به آماری از کشته شدن زنان از سال ١٣٩١ تا تا اوایل آذر ١٣٩٧ در کردستان ایران میپردازیم:
البته این آمار فقط مواردی را شامل میشود که رسانهای شدهاند، چرا که بسیاری از این موارد به دلیل مسائل سنتی و ناموسی به بیرون درز نمیکند و همچنین قوانین در ایران خود خشونت خانودگی و کشتن زنان را توجیه و تشجیع میکند.
در این مدت ١٥٥ زن کُرد در مناطق کردستان ایران کشته شدهاند. همچنین ١٥ زن دیگر نیز به طرز فجیعی زخمی شدهاند.
از این ١٥٠ مورد کشتهشدن، ٨ تن دانشجو بودهاند که ٤ نفر از آنان در خوابگاههایی دانشجویی بطرز مشکوکی کشته شدهاند.
عاملین قتل این زنان
از ١٠٠ مورد شناسایی شدن قاتل این زنان، کشتهشدن ٦٤% درصد از آنها توسط افراد نزدیک خانواده صورت گرفته است که به ترتیب همسر، پدر، برادر، فرزند و اقوام این زنان بیشترین مسببین این قتلها بودهاند ومابقی موارد نامشخص بوده است.
کشته و زخمی شدن ١٢٥ تن از این زنان در منزل، ٣٣ مورد در خارج از منزل و ٧ مورد در مکانهای نامشخص روی داده است.
در این میان چندین دختر ٤ تا ٥ سال همراه مادرانش قربانی کشته شدن بودهاند و چندین تن از این زنان باردار بودهاند.
چگونگی کشته و زخمی شدن این زنان:
کشته و زخمی شدن این زنان به ترتیب با اسلحه(٢٥)، چاقو(١٧)، خفه کرد١ن (١٢)، ضرب و شتم و ضربات اشیاء سنگین و تبر(١١)، پاشین اسید(٨)، به آتش کشیده شدن(٧)، خوراندن سم (٢)، ریختن آب جوش بودهاست.
کارشناسان پنهان نگه داشتن خشونتهای خانوادگی، وضع قوانینی که خشونت را نهادینهو بازتولید میکنند و همچنین بحرانها و آسیبهایی که جامعه ایران را دربرگفته است را از موارد تشدید خشونت و افزایش خشونت ساختاری در ایران میدانند.
خشونت ساختاری روز به روز در ایران در حال افزایش است
آماری در رابطه با خشونت علیه زنان در ایران وجود ندارد و علاوه بر خشونت فیزیکی و خانواده که شناخته شده است نوع دیگری از خشونت علیه زنان وجود دارد که از آن به عنوان خشونت ساختاری یاد میکنند و این نوع خشونت زمانی شکل میگیرد که ساختار یک جامعه زنان را از دستیابی به امتیازات و امکانات اجتماعی دور نگه دارد .
جامعهشناسان معتقدند قوانین در ایران خشونت را به جامعه تزریق کرده و باعث گردش و افزایش خشونت گردیده و فعالان جنبش زن این قوانین و لایحهها را اعمال خشونت آشکار نسبت به زنان و خصوصا زنان طبقات محروم جامعه دانستهاند. مسایل مهمی چون ازدواج موقت، کاهش سن ازدواج دختران و مواد ارتجاعی لایحه ضد خانواده، طرح عفاف و حجاب، نابرابری در محیط کار، دستمزد کمتر زنان در مقابل کار مساوی با مردان، اخراج زنان کارگر به ویژه زنانی که باردار میشوند، فشار اقتصادی بر زنان سرپرست خانوار و نابرابری در یافتن شغل از نمادهای روشن اعمال خشونت بر ضد زنان در قوانین حکومت ایران است.
بنابراین در جامعه ایران خشونت قانونی است، قوانین خشونت را فرهنگ سازی میکنند و حکومت ایران نمیخواهد چرخه خشونت را قطع کند، زیرا متوقف کردن خشونت راهحلهای عمومی دارد که عبارتند از: تغییر قوانین، تشدید مجازات خشونتکنندگان، ایجاد خانههای امن و فرهنگ سازی برای حساس کردن مردم نسبت به خشونت.
قوانین ایران بازتولید خشونت در خانواده و جامعه هستند
بدون شک قوانین مدنی و قوانین مجازات اسلامی در مباحث و مواد مختلف تبعیضات گستردهای را نسبت به زنان اعمال کردهاند. گرچه کارشناسان خشونت علیه زنان را با فرهنگ مردسالار رایج در جامعه مرتبط میدانند اما قوانین و سیاستهای تبعیضآمیز خشونت را تشدید و تولید میکنند و تلاشنهادهای مدنی را ناکام میسازند.
درحالی که حکومتها موظفند جهت پیشگیری از گردش خشونت در جامعه به حمایت افراد در عرصه خصوصی بپردازند. حکومت اسلامی ایران تحت عنوان قوانین حمایت از خانواده به خشونت مشروعیت میبشخد و زنان و کودکان، قربانیان اصلی آن هستند.
قوانینی که کشتن زن به دلیل داشتن رابطه با مرد دیگر، اجبار زن به برقراری رابطه جنسی با شوهر، کتک زدن زن توسط شوهر، محدودکردن رفت و آمدهای او، منع زن از ادامه تحصیل و کار، جلوگیری از خروج زن از کشور توسط شوهر و بسیاری خشونتهای دیگر را مجاز و قانونی کرده است.
عدم پیگیری قانونی در رابطه با کشتن زنان، عمل کشتن و خشونت را در جامعه تشدید میکند.
براساس ماده ۶۳۰ قانون مجازات اسلامی، هرگاه مردی زنش را با مرد دیگری در بستر ببیند و علم به عدم مخالفت زن داشته باشد، میتواند هردوی آنها را بکشد.
ماده ۲۲۰ قانون مجازات اسلامی نیز تصریح کرده که پدر و جد پدری به خاطر کشتن فرزند قصاص نمیشوند.
این دو ماده قانونی راه را برای قتلهای ناموسی که اکثرا توسط اعضای خانواده صورت میگیرند، باز گذاشته است. البته در کنار قانون، سنت و عرف نیز مجازات قاتلان ناموسی را دشوار کرده است.
همچنین پذیرش اجتماعی قتل ناموسی در مناطقی که با این معضل روبرو هستند، از جمله مشکلات برخورد موثر با این مشکل اجتماعی است
پروین ذبیحی، قغال حوزه زنان و کودکان در سنندج میگوید: \" شاکی خصوصی معمولاً بعد از پدر، مادر است. اگر مادر رضایت دهد، قاتل مجازات نمیشود و مادر هم معمولا با چشم گریان و دل خونبار رضایت میدهد چون نمیخواهد یک قتل دیگر یا یک زندان طولانیمدت در خانواده اتفاق بیفتد. اگر هم مثلا پدر یا برادر مقتول چند سال در زندان بماند، در اثر فشار بیش از حد اطرافیان، مخصوصاً از سوی خانوادۀ پدری، بالاخره مادر مجبور میشود رضایت دهد.\"٧
به گفته کارشناسان بیتوجهی قوانین ایران نسبت به مسئله خشونت علیه زنان ایران را تا ٥ سال آینده با مشکلات بیشتری در رابطه با فروپاشی خانوادهها، طلاق و بزهکاری در خانوادهها مواجه خواهد کرد.
پنهان ماندن خشونتهای خانوادگی در ایران
با وجود گستردگی خشونت علیه زنان و تبعات زیانبار آن پنهان نگهداشتن اعمال خشونت و پرهیز زنان از واکنش فعال نسبت به آن یکی از مشخصه های خشونت علیه زنان است.
از یک سو فرهنگ سنتی و نظام فکری مردسالار جامعه ایران، خشونت مردان در خانواده را طبیعی محسوب میکند و زنان ایرانی همانگونه که یاد گرفتهاند تا کارد به استخوانشان نرسد اعتراض نمیکنند. زیرا یکی از مشکلات جدی در بحث خشونت علیه زنان نبود آگاهی زنان نسبت به نوع خشونتها است. برخی از آنها نیز کتک زدن همسر را حق یک مرد نسبت به زن میدانند.
از دیگر سو از دلایل پنهان نگهداشتن خشونت خانوادگی این است که قانونی بنام خشونت خانوادگی وجود ندارد، نه قانونی برای مجازات و نه قانونی برای نحوه رسیدگی به جرم. برعکس به گفته فعالین حقوق زن قوانین وضع شده در ایران عملا در حال اجرای ابعاد تبعیضهای جنسیتی علیه زنان هستند و تشدید خشونت علیه زنان را بیش از گذشته دامن میزنند.
اعتیاد در جامعه خشونتی دو سویه تولید میکند
خشونت خانگی در ایران به عنوان سومین آسیب اجتماعی بعد از اعتیاد و کودک آزار محسوب میشود و به گفته کارشناسان، بدلیل اینکه هرسه مورد این آسیبهای اجتماعی خشونت را در جامعه بازتولید میکنند، ایران به یک جامعه خشن تبدیل شده است.
اعتیاد به عنوان بزرگترین آسیب اجتماعی ایران رابطهمستقیمی با تولید خشونت دارد و خشونتی دو سویه ایجاد میکند که در پی آن معتاد و خانواده هردو قربانیان خشونتی هستند که اعتیاد با خود به خانواده آورده و آنها را درمانده میکند.
از دیگر سو در خانوادههای که خشونت بیشتر رواج دارد بروز اعتیاد بیشتر است. مطالعات در این زمینه نشان میدهند که مصرف مواد مخدر در بین جوانانی که در خانوادههای دارای خشونت زندگی میکنند بیش از ٥ برابر جوانانی است که در خانوادههای بدون خشونت زندگی میکنند.
در جامعهای که اعتیاد بزرگترین آسیب اجتماعی آن است زنان و دختران خانوادههای معتاد از عمومیت جامعه طرد و این نوعی خشونت غیر مستقیم است که از طرف جامعه به زنان وارد میشود.
مشکلات اقتصادی با بالارفتن میزان خشونت در ارتباط هستند
بحران اقتصادی ایران نقش مستقیمی در افزایش خشونت در خانوادهها دارد و مشکلات اقتصادی مربوط به شغل و درآمد از مهمترین عوامل تاثیرگذار در روابط خشونت آمیز خانوادهها هستند و دسترس خشونت نسبت به زنان و دختران بیشتر میشود.
دامنه و پیامد خشونت تنها متوجه شخص خشونت دیده نیست بلکه افراد خانواده و جامعه را نیز در بر میگیرد. همانطور که سازمان جهانی بهداشت کاهش خشونت خانوادگی را از جمله اولیتها دانسته که کشورها باید برای آن برنامه داشته باشند که این برنامهها به معنی اختصاص بودجه، آموزش و افزایش آگاهی عمومی است.
بنابراین کاهش خشونت علیه زنان در جامعه ایران مستلزم تغییر قوانینی است که فرهنگ و ارزشهای تبعیض آمیز و خشونت گرا تولید نمیکنند.
تنظیم: اوین مصطفیزاده