١٦ روز دنیای زنان کردستان ایران را نارنجی کنیم (وضعیت دختران شین آباد)

01:38 - 16 آذر 1397
دنیا را نارنجی کنیم، کارزاریی جهانی جهت تلاش برای منع خشونت علیه زنان، کارزاریی برای آگاهی سازی و ارده‌ای جمعی برای مقابله با خشونت علیه زنان.

از ٢٥ نوامبر روز جهانی منع خشونت علیه زنان تا ١٠ دسامبر روز جهانی حقوق بشر، به منظور پیوندی نمادین از خشونت علیه زنان به مثابه نقض حقوق بشر، ١٦ روز دنیا را نارنجی کنید.در مورد خشونت آگاهی سازی کنید، به خشونت علیه زنان نه بگویید تا خشونت عادی نشود، برای جامعه‌ای سالم مبارزه کنید و در مقابل خشونت سکوت نکنید.

در این ١٦ روز میخواهیم دردها، محرومیت‌ها، خشونت‌ها و تبعیض‌ها علیه زنان را در کردستان ایران نارنجی کنیم. هرچند تبعیض‌ها و خشونت‌ها بیشمارند، اما برای اندکی بر خشونت‌هایی که سیستم حاکم بر ایران آن را برای مردم بخصوص زنان کرد به ارمغان آورده است، تمرکز می‌کینم. اگر برای زنان در ایران خشونت دولتی و قانونی بدترین نوع خشونت علیه زنان است، برای زنان کرد علاوه بر این‌ها، خشونت فراتر می‌رود؛ خشونت سیاسی و خشونت ناشی از ستم ملی بارزترین نوع خشونت برای زنان کرد در کردستان ایران است.

جدای از خشونت جسمی و جنسی، روانی و خانوادگی علیه زنان، نوعی دیگری از خشونت وجود دارد و زمانی این خشونت شکل می‌گیرد که ساختار یک جامعه زنان را از دستیابی به امکانات و امتیازات اجتماعی باز می‌دارد، خشونتی که با وضع قوانین تبعیض‌آمیز، خشونت را در خانوده نهادینه و در جامعه بازتولید می‌کند، از سوی دیگر ترکیب این خشونت‌ها با خشونت سیاسی و ستم ملی خشونت را سیاسی و حکومتی می‌کند. مورد اول برای تمامی زنان ایران صدق می‌کند، اما مورد دوم تنها برای زنان کرد در کردستان ایران آشناست، آنان هستند که این خشونت را تجربه می‌کنند.

سیاست‌های حکومت اسلامی ایران در جهت عقب‌ماندگی اقتصادی و اجتماعی کردستان ایران نقش مستقیمی در افزایش خشونت علیه زنان داشته است زیرا به باور کارشناسان اجتماعی مشکلات اقتصادی مربوط به شغل و درآمد از مهمترین عوامل تاثیرگذار در روابط خشونت آمیز خانواده و افزایش خشونت نسبت به زنان و دختران می‌باشد.

پس زنان جامعه من در کردستان ایران زنانی هستند که به دلیل ستم و تبعیض ملی، علاوه بر تمامی خشونت‌های که در ایران از آن سخن به میان می‌آید خشونت سیاسی را نیزتجربه می‌کنند و بر تمامی ابعاد زندگی آنها تاثیرات مستقیم و غیر مستقیم داشته است. خشونتی که حتی زنان را به مثابه اینکه در منطقه محروم کردستان از لحاظ اقتصادی زندگی می‌کنند از دسترسی به آنچا حتی در دیگر شهرهای ایران وجود دارد محروم می‌کند. خشونتی که زنان را از تاسیس NGO و تمامی نهادهای مدنی برای فعالیتشان محروم کرده است مخصوصا در حوزه زنان، خشونتی که هر فعالیتی در کردستان جرم “سیاسی” شناخته و به مثابه \"اقدام علیه امنیتی ملی\" و مسائل \"امنیتی\" با آن برخورد می‌شود. می‌توانیم بگویم حرف زدن از خشونت علیه زنان در کردستان \"امنیتی\" است به همین دلیل حل مسله زن نیز در چهارچوب حل مسئله ملی و نبود حکومت حاکم جمهوری اسلامی میسر است.

وضعیت دختران شین آباد

امروز ٦ سال از درد و رنج، بدن، صورت و دست‌های سوخته دختران شین‌آباد می‌گذرد، سارینا و سیران مثل پروانه در آتش سوختند و جان دادند، نادیا و مهناز هرگز نخواهند توانست مادر شوند، سیما هم هنوز درد دارد، درد به معنای واقعی کلمه بعد از ٦ سال سوختن، آمنه سهمش بیشترین میزان سوختگی بود و سیما به دلیل سوختگی شدید تیشوی دردناکی برگردن دارد، نسرین نیز تعداد عمل‌هایش را بخاطر ندارد.

٣٦٠ عمل جراحی پس از ٦سال هنوز بر صورت و بدن این دختران توفیقی نداشته است و آنها هنوز در راه دادگاه‌ها و بیمارستان‌ها برای گرفتن حق معالجه هستند؛ انگار باید تاحد مرگ می‌سوختند که مسولان باورشان شود آنها نیاز به معالجه دارند. نیاز به معالجه این دختران در خارج از کشور نیز هنوز وعده است، حتی حسین هاشمی، قائم مقام وزیر کشور در واکنش به ادعای نماینده‌ی مجلس پیرانشهر و سردشت که از فرستادن این دختران به خارج از کشور ابراز بی اطلاعی کرده بود گفته است: نباید از خودمان حرفی بزنیم که بچه‌ها هوایی شوند.

آیا معالجه برای این شدت از سوختگی بعد از ٦ سال، هوایی شدن می‌خواهد؟

پیشتر حسین احمدی‌نیاز، وکیل دختران شین‌آباد از موافقت هیأت پزشکی با اعزام این دختران برای انجام درمان تکمیلی به آمریکا پس از بیست و دوم خردادماه سال جاری خبر داده بود اما خرداد و تیر و مرداد و شهریور هم گذشتند و به سالروز این حادثه در آذر رسیدم و حتی پزشکان ایرانی مقیم آمریکا برای درمان این دانش‌آموزان اعلام آمادگی و ابراز امیدواری کرده‌اند باتوجه به امکاناتی که در آن کشور وجود دارد ؛ اما از این وعده خبری نیست.

وزیر بهداشت ایران می‌گوید پزشکان معتقدند فرستادن دختران شین‌آباد به خارج از کشور به صلاح نیست چون هر کاری که بشود کرد در داخل قابل انجام است. از طرفی دیگر پزشکی که برای شرکت در کنگره سوختگی به ایران سفر کرده بوده و بچه‌ها را معاینه کرده به آنها گفته در خارج از ایران با ۴ عمل جراحی صورتتان بهتر می‌شود. همین است که دخترها به درمان در خارج از ایران دل بسته‌اند. اما نه از فرستادن این دختران به خارج برای درمان خبری است و نه در داخل ایران از درمان مناسب برخوردارند.

حتی تلاش این دختران برای احقاق حقوقشان \"امنیتی\" می‌شود هنگامی که آخرین تلاش این دختران جهت برگزاری یک کنفرانس مطبوعاتی با فشار نیروهای امنیتی لغو می‌شود؛ این کنفرانس مطبوعاتی قرار بود درباره بررسی و بیان آخرین وضعیت حقوقی و لزوم تنظیم پروتکل درمانی دختران شین‌آباد برگزار شود که در لحظات آخر لغو در پی فشار نهادهای اطلاعاتی لغو شد.

روح و روان دختران شین‌آباد زخمی است

آسیب‌های روانی ناشی از سوختگی، به ویژه سوختگی‌هایی از این دست که بر ظاهر افراد تاثیر بگذارند قابل چشم‌پوشی نیست. این دخترها می‌گویند نه تنها دیده نمی‌شویم که صدایمان هم شنیده نمی‌شود.

\"اسرین\" می‌گوید: ما می‌خواهیم حرف بزنیم اما حتی به ما مشاور هم نمی‌دهند، صدای ما به گوش هیچکس نمی‌رسد.

برخی خواسته‌های آنها آنقدر ابتدایی است که عدم پاسخگویی به آنها مایه تعجب است: ما درخواست داریم آموزش و پرورش برایمان در مدرسه مشاور بگذارد. با این شرایط نیاز داریم کسی با ما حرف بزند، اما حتی وقتی برای درمان به تهران می‌آییم و از درسمان عقب می‌افتیم، معلم‌های مدرسه وقت نمی‌گذارند درس ها را توضیح دهند، چه برسد که مشاور بگذارند تا حرف‌هایمان را گوش بدهند.

٤ نفر از این دختران به دلیل آسیب‌های روانی اقدام به خودکشی کرده‌اند و پدر آمنه نیز به دلیل این درد و رنج‌ها فوت کرده است؛ این دختران می‌گویند آینه را دوست ندارم و علاقه ندارم خودم را در آینه ببینم؛ ٦ سال زمان زیادی برای درمان آن‌ها بوده است همانطور که دو نفر از آن‌ها در بیمارستان ساسان بستری شدند و عمل جراحی که بر روی آن‌ها انجام شد برابری می‌شد با ٦ سال عمل خصوصی اما نماینده شهر مانع تداوم ادامه روند درمان آن‌ها در این بیمارستان شد و برای ادامه درمان به بیمارستان دولتی منتقل شدند.

\"نسرین\" که به خاطر شدت سوختگی حتی تعداد عمل‌هایی را که انجام داده است را به خاطر ندارد توضیح می‌دهد: آسیب‌های روحی باعث شده تا ٦ سال از جامعه دور باشم، دوست ندارم وارد جامعه شوم؛ دولت وعده‌های بیهوده به ما ندهد، ما را برای درمان به خارج از کشور اعزام کند.

\"آمنه\" می‌گوید: توان انجام کارهای شخصی را ندارم، وقتی جلوی آینه قرار می‌گیرم وحشت می‌کنم که مبادا دست به کاری بزنم که بعدا موجب پشیمانی شوم، مانند بقیه دختران هیجانی ندارم تا در مقابل آینه قرار بگیرم و موهایم را شانه بزنم؛ هرچقدر به صورتمان می‌رسیم فایده‌ای ندارد؛ برخی از مفاصلم از کار افتاده است و تا کسی به درد من مبتلا نباشد نمی‌تواند من را درک کند؛ مسئولان هم به دلیل اینکه میزان درد ما را درک نمی‌کنند کمکی برای درمان ما انجام نداده‌اند.

\"آرزو\" دیگر دختر شین آبادی با اینکه طاقت و تحمل این همه درد را نداریم توضیح می‌دهد: سالی پنج شش بار باید عمل شویم و این بیهوشی‌ها تاثیرات بدی روی بدنمان می‌گذارد. در این شش سال تنها یک بار با روانشناس حرف زده‌ایم و با این روح و روان آزرده شب ها را صبح می‌کنیم و کابوس‌های شبانه زجرمان می‌دهد.

\"فریده\" نیز توضیح می‌دهد: گوش‌هایش سوخته و شش انگشتش را در حادثه آتش سوزی مدرسه از دست داده در این سال‌ها به پروتز انگشتانش امید داشته که آن هم به دلیل هزینه بالا هنوز انجام نشده است.سال قبل وقتی به ملاقات وزیر رفتیم، در کنار وزیر نشستم و به آقای هاشمی گفتم تحمل این دردها ندارم؛ وزیر دستی بر سرم کشید و گفت که نگران هیچی چیزی نباشم.

اما اکنون از خودم می‌پرسم چگونه نگران نباشم؟ ٦ سال از این ماجرا گذشته است و دیگر وزیر در کنار من نیست.

دختران شین‌آباد: اثر انگشت هم ندارند

حال دختران شین‌آباد خوب نیست، وضعیت درمانی و بیمه آنها مطلوب نیست، نه فقط از وضعیت ظاهری خود گله‌مندند که حال روحی خوبی هم ندارند.

حسین احمدی نیاز، وکیلشان می‌گوید هیچ‌کدامشان دلشان نمی‌خواهد عکسشان روی کارت ملی و شناسنامه‌شان باشد. بچه‌ها می‌گویند با این چهره اصلاً دلمان نمی‌خواهد عکس بگذاریم. انگشت هم که نداریم که اثر انگشت بدهیم.

وعده‌‌هایی که محقق نمی‌شوند

این بچه‌ها باید ماهی دو بار مسیر ۱۸ ساعته شین‌آباد تا تهران را طی کنند تا تحت اقدامات درمانی قرار بگیرند، بچه‌ها می‌گویند از این رفت‌وآمدهای بی‌نتیجه خسته‌اند. بنا بوده یک درمانگاه تخصصی که به دوا و درمان دخترها بپردازد در شین‌آباد یا ارومیه تاسیس شود، تا دست‌کم بچه‌ها مشکلات رفت‌وآمد مدام را تحمل نکنند؛ اما بیمارستان تجهیز نشد که نشد.

وکیل دانش‌آموزان می‌گوید پزشکان معتقدند اگر این بچه‌ها در بیمارستان خصوصی درمان می‌شدند وضعیتشان بهتر از حالا بود. خلاصه اینکه وزیر علوم دولت یازدهم رسما اعلام کرد روند درمان دانش‌آموزان در ایران مطلوب نیست و آنها باید به خارج اعزام شوند.

وزیر بهداشت مرداد سال گذشته گفت به پزشکانی که امور مربوط به درمان این کودکان را پیگیری می‌کنند گفته‌ایم که دولت آمادگی دارد تا برای درمان بهتر، آنها را به هر نقطه‌ای از خارج و داخل کشور اعزام کند اما تصمیم اعزام این کودکان بر عهده تیم تخصصی پزشکی است. همزمان نماینده پیرانشهر در مجلس ایران از انجام کارهای تدارکاتی و مقدماتی برای اعزام شماری از دانش‌آموزان روستای شین‌آباد پیرانشهر برای معالجات پزشکی در اروپا خبر داده بود. اما بچه‌ها هرگز اعزام نشدند.

رسول خضری، نماینده پیرانشهر در مجلس همین پنج ماه پیش از اختصاص هفت میلیارد تومان کمک هزینه برای بهبود وضعیت معیشتی دختران شین‌آبادی خبر داد اما محمدجواد فاطمی، پزشک جراح دانش‌آموزان شین‌آباد می‌گوید تاکنون این وعده‌ها به طور کامل عملی نشده‌اند.

قرار بود این دختران مورد حمایت ویژه قرار گیرند، اما وزارتخانه‌های آموزش و پرورش و بهداشت هزینه‌ای برای این موضوع نمی‌پردازند.\"حسن روحانی، رئیس جمهور ایران، سه سال پیش دستور داد تا به دانش آموزان آسیب دیده در حادثه آتش سوزی مدرسه شین‌آباد، مستمری مادام العمر پرداخت شود اما وکیل آنها می‌گوید: \"کمک‌ها کفاف درمان این بچه ها را نمی‌دهد.\"

حسین احمدی نیاز وکیل این دختران با اشاره به اینکه چون دختران شین آباد اثر انگشت ندارند برای دریافت کارت ملی با مشکلاتی روبه‌رو شده‌اند می‌گوید: همین موضوع باعث شده است تا در دریافت خدمات درمانی نیز برای آن‌ها مشکلاتی ایجاد شود.

سوختگی بدن این دختران حجیم است، و برای تشکیل پوست در بدن آن‌ها «تیشو» قرار داده‌اند که هر یک از آن‌ها یک سال طول می‌کشد که پوست بسازد که استفاده از آن‌ها رنج و زیاد زیادی را برای آن‌ها به همراه دارد و فعالیت‌های عادی زندگی آن‌ها را مختل کرده است؛ این روش کهنه درمانی است و باید از روش‌های جدیدتر برای درمان استفاده شود.

مسئولیت این دختران با چه کسانی است؟

علی الهیارترکمن، معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی وزیر آموزش و پرورش می‌گوید: به‌طورکلی رسیدگی به امور تحصیلی و آموزشی این کودکان بر عهده وزارت آموزش‌ و پرورش و رسیدگی به امور درمانی این دختران بر عهده وزارت بهداشت و درمان است.

معاونت توسعه مدیریت و پشتیبانی با اشاره به وظایفی که طبق مصوبه هیأت‌وزیران بر عهده وزارت آموزش‌ و پرورش گذاشته‌ شده است، بیان کرد: این وزارتخانه متولی امنیت شغلی دانش‌آموزان و رسیدگی به امور تحصیلی آنان است و ضمن بهره‌مندی از معلمان مجرب و مهیا نمودن محیط آموزشی و برگزاری کلاس‌های تقویتی و فوق‌برنامه در مدرسه و یا منزل، نسبت به تکمیل و تجهیز کلاس‌های درس و تهیه وسایل و تجهیزات کمک‌آموزشی و ایجاد فضای مناسب برای ادامه تحصیل و همچنین پیگیری امور تحصیلی توسط مشاوران باتجربه به‌منظور جلوگیری از افت درسی این دانش‌آموزان، است.

وی در مورد هزینه‌های آموزشی این دختران افزود: تمامی هزینه‌های ایاب و ذهاب و اسکان و هزینه‌های جانبی دانش‌آموزان از زمان حادثه برعهده اداره آموزش‌ و پرورش شهرستان پیرانشهر خواهد بود.

او اظهار داشت: وزارت آموزش‌وپرورش از زمان وقوع حادثه به‌منظور معالجه و درمان این دانش‌آموزان تا بهبودی کامل و همچنین کاهش دغدغه‌های خانواده‌های این دانش‌آموزان اقدامات لازم را جهت پذیرش آنان در بیمارستان‌های تخصصی کشور از طریق وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی انجام داده است. همچنین موضوع پرداخت مستمری به دانش‌آموزان شین‌آباد به وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی محول شده است.

اینها تنها وعده بوده و هست و اما صورت اصلی مسئله...

\"سیما\" توضیح می‌دهد: من برای چهره‌ام به افسردگی مبتلا شده‌ام، تنگی نفس به سراغم می‌آید؛ از آموزش و پرورش می‌خواهم به ما در درس‌هایمان کمک کنند تا بتوانیم عقب ماندگی‌هایمان را جبران کنیم. بسیاری از ما با این مشکل روبرو هستیم و چون دائم در رفت و آمد برای عمل جراحی هستیم از دروس عقب مانده و برخی را متوجه نمی‌شویم. آرزویم این است که دندانپزشک شوم، اکنون مشغول نوشتن کتاب زندگی‌مان هستم اما چون انتقادی است گمان نمی‌کنم چاپ شود.

تمام هزینه‌های رفت و آمد و تحصیل را خودمان پرداخت می‌کنیم و آموزش و پرورش نیز با تاخیر هزینه‌های ما را پرداخت می‌کند.

از وقتی پدرم را از دست دادم درد و رنج‌هایم بیشتر شد و احساس می‌کنم دیگر پشتیبانی ندارم؛ ما از ورزش و فعالیت‌های اجتماعی دور و محدود هستیم و امیدوارم مسئولین صدای ما را بشنوند.

\"نادیا\" توضیح می‌دهد: به تهران آمدیم تا حقمان را بگیریم؛ هر روز تقاص دختر بودنمان را پس می‌دهیم. می‌گویند برای ما ننگ است که شما را به خارج از کشور بفرستیم. در پاسخ باید گفت که آیا ننگ نیست که هر روز ١٢ خانواده با دیدن ما می‌سوزند و دو خانواده دیگر داغدار شده‌اند؟ دو روز جلوی در وزارت بهداشت و آموزش و پرورش منتظر دیدار وزرا بودیم اما هیچ اتفاقی برای ما نیفتاد و اجازه ملاقات وزیر به ما داده نشد.

سال گذشته پس از صحبت کردن با وزیر بهداشت به زندگی امیدوار شدم اما این وعده‌ها محقق نشد؛ مرز بین سخن تا عمل فقط یک قدم است که متاسفانه همین یک گام هم برای ما برداشته نشد.

آن زمان ایمان داشتیم که حالمان خوب می‌شود اما کم‌کمک دیدیم که این وعده‌ها فقط حرف بود.

سید محمد شادکام پدر سیما توضیح می‌دهد: از روز حادثه مسئولان به ما وعده‌های زیادی دادند؛ آقای هاشمی روی کاغذ همه چیز را خوب یادداشت کرد اما در عمل فقط به ما وعده و وعید دادند.

١٢ دانش آموز بیشترین آسیب را دیده‌اند اما بچه ها از لحاظ روحی و روانی مشکل دارند و بیمارستان حضرت فاطمه سه سال از حتی یک روانپزشک برای دیدن بچه‌های ما نفرستاده است.

دو روز قبل از آمدن به تهران به آموزش و پرورش منطقه اعلام کردیم و درخواست کردیم که مکانی را برای استقرار ما تخصیص بدهند اما رییس آموزش و پرورش اعلام کرد هیچ مکانی را برای ما در نظر گرفته نشود به دلیل اینکه ما برای کارهای شخصی به تهران می‌رویم در صورتی که تنها هدف ما پیگیری و درخواست درمان بچه‌ها است.

بر اثر این حادثه شغلم را از دست داده‌ام و هرچه داشتم را برای درمان دخترم فروختم؛ به هر اداره‌ای می‌رویم درها باز هستند، اما متاسفانه خیلی کارها نمایشی است. به ما گفته بودند کلاس تقویتی برای دخترها می‌گذارند در حالیکه دو روز مانده به امتحان یک کلاس مرور درس برای آنها برگزار می‌کنند که دیگر اسمش کلاس تقویتی نیست و مرور درس است.

\"رحمان اسماعیل پور\" یکی دیگر از پدران دختران شین آبادی می‌گوید: قرار بود وقتی برای ویزیت به تهران می‌آییم وقت ویزیت ویژه داشته باشیم اما باز هم باید مثل دیگر بیمارها در نوبت‌های طولانی بمانیم، حتی یک مرتبه از پیرانشهر به تهران آمدیم اما دکتر ما را ویزیت نکرد. چرا باید هر روز و هر ساعت پیگیر درمان باشیم. چرا قول می‌دهند اما به آن عمل نمی‌کنند؟ قرار بود به جای مفصل‌های بچه‌ها که خشک شده مفصل مصنوعی بگذارند اما هنوز این کار را انجام نداده‌اند. تیشوهایی که برای بچه ها کار می گذارند کیفیت خوبی ندارد و باعث عفونت می‌شوند.

حسین احمدی نیاز وکیل دختران شین آباد می گوید: در ابتدای امسال مجدد از دولت در قوه قضاییه شکایت کرده‌ایم چراکه نه به وعده ها عمل می‌کنند و نه اینکه روند درمانی بچه‌ها آنطور که باید باشد هست. از طرفی خسارات ناشی از جراحی‌های پی در پی مجددا در بچه‌ها بروز پیدا کرده که شامل دیه مجدد خواهد شد.( دیه زنان در ایران نصف دیه مردان است).

این وکیل معتقد است: بعد از وقوع حادثه آتش سوزی در مدرسه، این دختران دچار صدمات روحی و روانی بسیاری شدند به طوری که چهار نفر از آنها اقدام به خودکشی کردند؛ بنابراین از باب لطمات جسمی، روحی و روانی وارده به این دختران، باید دیه به آنها پرداخت شود.

احمدی نیاز گفته بود: دختران آسیب دیده شین آباد بیش از ٣٠٠ عمل جراحی انجام دادند و هر کدام از این عمل ها عوارض و مشکلاتی را برای آنها ایجاد کرده است که به همین موضوع، از باب قاعده «تسبیب» دیه و عرش تعلق می گیرد.

دختران شین آبادی حدود ٦ سال زندگی خود را با وعده‌های مسئولان سپری کرده‌اند اما هنوز هم امیدوارند سرانجام یکی از این وعده‌ها عملی شود تا شاید کمی از مصائب و مشکلات زندگی آن‌ها کاسته شود؛ هرچند مرور خاطرات آن روز تلخ لحظه‌ای از ذهنشان پاک نخواهد شد.

این دختران نمادی از وضعیت دردناک تحقق وعده‌های مسئولین کشوری محسوب می‌شوند و به قول یکی از دوستان ای کاش دروغ مسئولین جرم‌انگاری می‌شد. دختران شین‌آباد قربانی خطا و سهل‌انگاری مسئولین دولت شده‌اند و وعده‌های عمل نشده بسان نمکی است که بر زخم‌های بدن‌های سوخته‌ی آنان ریخته می‌شود.

این دختران حداقل‌های درمان را در بیمارستان مناسب می‌خواهند و این حق شرعی و قانونی آنان است که سلامتی خود را بخواهند. درمان و پرداخت خسارات وارده به آنان جزو حقوق اولیه آنان محسوب می‌شود. ابتدا وعده اعزام به خارج دادند به نحوی که وزیر بهداشت در حضور همه والدین از اعزام به خارج حتی با پول شخصی خود خبر داد اما در روز روشن خلف وعده کردند و اکنون این دختران با دریایی از درد و غم مانده‌اند که چه باید کرد؟

روز پانزدهم آذرماه سال ٩١، ٣٧ دانش‌آموز دختر مدرسه‌ی ابتدایی به دلیل آتش‌سوزی کلاس درسشان در روستای شین‌آباد از توابع شهرستان مرزی پیرانشهر در استان آذربایجان‌غربی دچار سوختگی شدند که بر اثر این حادثه دو تن از این دانش آموزان به نام‌های \"سیران یگانه\" و \"سارینا رسول‌زاده\" جان باختند.

تنظیم: اوین مصطفی‌زاده