١٦ روز دنیای زنان کردستان ایران را نارنجی کنیم (خودکشی زنان)
23:48 - 6 آذر 1397
دنیا را نارنجی کنیم، کارزاریی جهانی جهت تلاش برای منع خشونت علیه زنان، کارزاریی برای آگاهی سازی و اردهای جمعی برای مقابله با خشونت علیه زنان.
از ٢٥ نوامبر روز جهانی منع خشونت علیه زنان تا ١٠ دسامبر روز جهانی حقوق بشر، به منظور پیوندی نمادین از خشونت علیه زنان به مثابه نقض حقوق بشر، ١٦ روز دنیا را نارنجی کنید.در مورد خشونت آگاهی سازی کنید، به خشونت علیه زنان نه بگویید تا خشونت عادی نشود، برای جامعهای سالم مبارزه کنید و در مقابل خشونت سکوت نکنید.
در این ١٦ روز میخواهیم دردها، محرومیتها، خشونتها و تبعیضها علیه زنان را در کردستان ایران نارنجی کنیم. هرچند تبعیضها و خشونتها بیشمارند، اما برای اندکی بر خشونتهایی که سیستم حاکم بر ایران آن را برای مردم بخصوص زنان کرد به ارمغان آورده است، تمرکز میکینم. اگر برای زنان در ایران خشونت دولتی و قانونی بدترین نوع خشونت علیه زنان است، برای زنان کرد علاوه بر اینها، خشونت فراتر میرود؛ خشونت سیاسی و خشونت ناشی از ستم ملی بارزترین نوع خشونت برای زنان کرد در کردستان ایران است.
جدای از خشونت جسمی و جنسی، روانی و خانوادگی علیه زنان، نوعی دیگری از خشونت وجود دارد و زمانی این خشونت شکل میگیرد که ساختار یک جامعه زنان را از دستیابی به امکانات و امتیازات اجتماعی باز میدارد، خشونتی که با وضع قوانین تبعیضآمیز، خشونت را در خانوده نهادینه و در جامعه بازتولید میکند، از سوی دیگر ترکیب این خشونتها با خشونت سیاسی و ستم ملی خشونت را سیاسی و حکومتی میکند. مورد اول برای تمامی زنان ایران صدق میکند، اما مورد دوم تنها برای زنان کرد در کردستان ایران آشناست، آنان هستند که این خشونت را تجربه میکنند.
سیاستهای حکومت اسلامی ایران در جهت عقبماندگی اقتصادی و اجتماعی کردستان ایران نقش مستقیمی در افزایش خشونت علیه زنان داشته است زیرا به باور کارشناسان اجتماعی مشکلات اقتصادی مربوط به شغل و درآمد از مهمترین عوامل تاثیرگذار در روابط خشونت آمیز خانواده و افزایش خشونت نسبت به زنان و دختران میباشد.
پس زنان جامعه من در کردستان ایران زنانی هستند که به دلیل ستم و تبعیض ملی، علاوه بر تمامی خشونتهای که در ایران از آن سخن به میان میآید خشونت سیاسی را نیزتجربه میکنند و بر تمامی ابعاد زندگی آنها تاثیرات مستقیم و غیر مستقیم داشته است. خشونتی که حتی زنان را به مثابه اینکه در منطقه محروم کردستان از لحاظ اقتصادی زندگی میکنند از دسترسی به آنچا حتی در دیگر شهرهای ایران وجود دارد محروم میکند. خشونتی که زنان را از تاسیس NGO و تمامی نهادهای مدنی برای فعالیتشان محروم کرده است مخصوصا در حوزه زنان، خشونتی که هر فعالیتی در کردستان جرم “سیاسی” شناخته و به مثابه \"اقدام علیه امنیتی ملی\" و مسائل \"امنیتی\" با آن برخورد میشود. میتوانیم بگویم حرف زدن از خشونت علیه زنان در کردستان \"امنیتی\" است به همین دلیل حل مسله زن نیز در چهارچوب حل مسئله ملی و نبود حکومت حاکم جمهوری اسلامی میسر است.
خودکشی زنان
خودکشی در کردستان ایران همیشه در صدر جدول است، با اینکه استان ایلام در دنیا با بیش از ٨٠٠ خودکشی در سال گذشته رتبه اول را دارا بوده است، اما حتی اطلاع رسانی در این مورد بسیار اندک است.
خودکشی در ایران تا به مناطق عقب افتاده و محروم میرسد ارقامش بالا و بالاتر میرود. فقر و نابرابرهای اقتصادی و اجتماعی مهمترین عوامل مشکلات خانودگی و باز تولید خشونت هستند، حتی خشونت علیه خود (خودکشی)، زنان کرد آماری بالایی را از این خشونت به خود اختصاص دادهاند.
زنانی که نه جامعه سنتی از آنان حمایت میکند و نه قانون و مرکز و نهادی وجود دارد تا به وسیله آن ازخود حمایت کنند؛ از دیگر سو پیامدهای توسعهنیافتگی و بیتوجهی اجتماعی و اقتصادی کردستان آنان را به بن بست میرساند، آنهم در زمانهای که زنان تا حدی بر ارزشهای مدرن و فردگرایی آگاهند، زنانی که به تنهایی توانایی انجام تغییر را ندارند و احساس ناتوانی و درماندگی و ناامیدی بر آنها غلبه میکنند پس راه را در نابودی خود میبیند. خشونتی علیه خود که به تنها راه اعتراض به تمامی تبیعضها و خشونتها و محرومیتها دانسته میشود.
در اینجا به آماری از خشونت زنان کردستان علیه خودشان (خودکشی) از سال ١٣٩١ تا اوایل آذر ١٣٩٧ میپردازیم:
البته این آمار فقط مواردی را شامل میشود که رسانهای شدهاند، چرا که ایلام با رتبه اول خودکشی در جهان و ایران تعداد کمی از این آمار را شامل میشود.
در این مدت ٥١١ زن خودکشی کردهاند که خودکش ٢٧ نفر از آنان ناموفق بوده است.
٩٧نفر از این زنان زیر ١٨ سال سن داشتهاند، حتی در مواردی کودکان ٨، ١٠ و ١٢ ساله دیده میشود.
٧ نفر از این زنان دانشجو بوده و ٩ تن از آنان دانشآموز بودهاند.
٢٨% از این زنان وضعیت مجرد، ٣٤% وضعیت تاهل، ١.٣% وضعیت مطلقه داشتهاند و وضعیت ماباقی نامشخص بوده است.
روشهای خودکشی این زنان:
حلقآویز: ١٥١
خودسوزی: ١٢٢
خوردن قرص: ٣٠
خودکشی با اسلحه: ١٢
خوردن سم: ٤
خوردن اسید: ١
خود را زا بالای ساختمان یا پل پرت کردن: ١٤
خود را به رودخانه یا چاه انداختن: ٨
زدن رگ: ٢
خودکشی با چاقو: ١
خود را با گاز خفه کردن:١
آنچه خودکشی زنان در ایران را بیشتر مورد توجه قرار میدهد استفاده از روشهای خشونتآمیز برای پایان دادن به زندگی است. روشهایی که بازگوی اعمال خشونتهای خشن و طبیعی بودن آن در جامعه و خانواده از یک سو و اعمال خشونت زنان برخود بدلیل نبود حمایتهای قانونی و مدنی و استفاده از شیوهای خشن در اعتراض به شرایط خشن از سویی دیگر است.
علل خودکشی این زنان:
اختلافات خانوادگی: ١٩٣
فقر:٣٠
مشکلات روحی: ٢٠
قبول نشدن در کنکور: ٤
عدم توانایی در رفتن به دانشگاه: ٢
مخالفت با ازدواج: ٨
ازدواج اجباری:١٠
ممانعت از تحصیل: ٣
بیماری:٣
پخش شدن فیلم از فر خودکشی کرده: ١
تجاوز: ٢
اخراج از مدرسه:٢
فشار در مدرسه: ١
فشار اداره اطلاعات به خانواده زندانی سیاسی:١
ربوده شدن:١
اعدام فرزند یکی از زنان:١
عدم گزینش استخدامی: ١
بدون تردید، فقر و نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی از زمره مهمترین معضلات جامعه ایران و ازجمله کردستان است؛ معضلاتی که \"تعصبهای سنتی و دینی\"، \"تجاوز و آزار جنسی\"، \"ازدواجهای تحمیلی\"، \"بدبینی و سوء ظن نسبت به زنان\" و \"پدرسالاری و مردسالاری\" را بازتولید میکند و دامن میزند.
سن بیشتر این زنان تا ٣٠ سال استکه افزایش نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی، ناامیدی به آینده و کمبود شادی در جامعه همچنان از عوامل مهم افزایش این شیوه پایاندادن به زندگی است.
خودکشی یک اولویت اجتماعی است
به باور کارشناسان دلیل اقدام افراد به خودکشی، صرفا پایان دادن به زندگی نیست بلکه آنها نمیدانند چطور باید به زندگی ادامه دهند. به همین جهت امکان پیشگیری از این اقدامات با ارائه مشاورههای روانی و حمایتهای روحی امکانپذیر است. با این وجود تا کنون مراکز تخصصی محدودی راهاندازی شده که به افراد در این زمینه مشاوره بدهند.
برخی کشورها مانند فرانسه، از اواخر دهه نود مبارزه با خودکشی نزد جوانان را تبدیل به یک اولویت اجتماعی کردند و ده سال بعد وقتی آمار گرفتند دیدند که توانستهاند با یکسری اقدامات پیشگیرانه، نرخ خودکشی قبلی را ۲۸ درصد پایینتر بیاورند. یعنی شرایط اجتماعی، آموزش والدین یا دقت افراد و سیستم آموزشی میتواند تاثیر خیلی مهمی در تغییر نرخ خودکشی بگذارد.
در ارتباط با خودکشی باید از دو چیز احتراز کرد: اول آنکه آن را تابو بدانیم و بگوییم اصلا نباید در بارهاش حرف زد. این باعث احساس گناه، تنهایی و انزوای هرچه بیشتر فردی میشود که به خودکشی فکر میکند.
از طرف دیگر نباید این را به چشم موضوعی پیشپاافتاده دید. در جوامع غربی آدم از خانوادهها میشنود که وقتی اقدام به خودکشی در جوانان میبینند، آن را ساده کرده و به بحرانهای دوره نوجوانی ربط میدهند یا میگویند میخواهد جلب توجه کند. ساده کردن یا تابو کردن موضوع خودکشی نادرست است.
خودکشی یک موضوع فردی یا یک مسئله اجتماعی
روانشناسان و کارشناسان آسیبهای اجتماعی، در بررسی پدیده خودکشی و تبدیل آن از یک موضوع فردی به موضوعی اجتماعی، به پارامترهایی چون هویت اجتماعی و حیات اجتماعی اشاره میکنند.
حسین قاضیان، جامعهشناس، پیشتر در اینباره و در گفتگو با رادیو فردا گفته بود: \"در عین حال که خودکشی یک موضوع کاملاً فردی است یکی از خصوصیترین اقداماتی است که یک فرد ممکن است مرتکب شود، اما در عین حال عاملهای اجتماعی مشترکی هم در این زمینه وجود دارد. از جمله فقر و کمبود درآمد. بنابراین میشود حدس زد که در جامعهای مثل ایران هم فقر میتواند یک عامل باشد. اما نه خود فقر بلکه استیصال و ناامیدی ناشی از فقر. به دلیل این که وقتی کسی در موقعیت فقیرانه زندگی میکند یعنی از دسترسی به هدفهایی که جامعه آنها را مشروع شمرده برکنار است و قادر به دسترسی به آن هدفها نیست. در عین حال که جامعه فشار خودش را به اعضا وارد میکند برای این که به آن هدفها دسترسی پیدا کند.
بنابراین این استیصال هم حاکی از وضعیتی است که فرد در آن قرار گرفته، چون قدرت رسیدن به آن هدفها را ندارد، هم ترتیباتی است که جامعه ایجاد کرده که این فاصله عظیم ایجاد شده و فرد را به یک ناامیدی مطلق از بهبود وضعیتش میرساند و این هراس از آینده برای خودش و برای بستگانش و مسئولیت و فشاری که از جامعه روی دوش فرد احساس میشود گاهی اوقات باعث این خودکشی میشود.
بنابراین به دلیل این که خودکشی زمینههای اجتماعی دارد به اقدامات اجتماعی هم در موردش نیازمند هستیم. و وقتی از اقدامات اجتماعی صحبت میکنیم ممکن است پای دولتها هم برای هماهنگ کردن این اقدامات به میان بیاید. همانطور که گفتم در گزارش سازمان بهداشت جهانی گفته شده تنها ۲۸ کشور از این سیاستهای ملی پیشگیری از خودکشی برخوردارند.
تنظیم: اوین مصطفیزاده
از ٢٥ نوامبر روز جهانی منع خشونت علیه زنان تا ١٠ دسامبر روز جهانی حقوق بشر، به منظور پیوندی نمادین از خشونت علیه زنان به مثابه نقض حقوق بشر، ١٦ روز دنیا را نارنجی کنید.در مورد خشونت آگاهی سازی کنید، به خشونت علیه زنان نه بگویید تا خشونت عادی نشود، برای جامعهای سالم مبارزه کنید و در مقابل خشونت سکوت نکنید.
در این ١٦ روز میخواهیم دردها، محرومیتها، خشونتها و تبعیضها علیه زنان را در کردستان ایران نارنجی کنیم. هرچند تبعیضها و خشونتها بیشمارند، اما برای اندکی بر خشونتهایی که سیستم حاکم بر ایران آن را برای مردم بخصوص زنان کرد به ارمغان آورده است، تمرکز میکینم. اگر برای زنان در ایران خشونت دولتی و قانونی بدترین نوع خشونت علیه زنان است، برای زنان کرد علاوه بر اینها، خشونت فراتر میرود؛ خشونت سیاسی و خشونت ناشی از ستم ملی بارزترین نوع خشونت برای زنان کرد در کردستان ایران است.
جدای از خشونت جسمی و جنسی، روانی و خانوادگی علیه زنان، نوعی دیگری از خشونت وجود دارد و زمانی این خشونت شکل میگیرد که ساختار یک جامعه زنان را از دستیابی به امکانات و امتیازات اجتماعی باز میدارد، خشونتی که با وضع قوانین تبعیضآمیز، خشونت را در خانوده نهادینه و در جامعه بازتولید میکند، از سوی دیگر ترکیب این خشونتها با خشونت سیاسی و ستم ملی خشونت را سیاسی و حکومتی میکند. مورد اول برای تمامی زنان ایران صدق میکند، اما مورد دوم تنها برای زنان کرد در کردستان ایران آشناست، آنان هستند که این خشونت را تجربه میکنند.
سیاستهای حکومت اسلامی ایران در جهت عقبماندگی اقتصادی و اجتماعی کردستان ایران نقش مستقیمی در افزایش خشونت علیه زنان داشته است زیرا به باور کارشناسان اجتماعی مشکلات اقتصادی مربوط به شغل و درآمد از مهمترین عوامل تاثیرگذار در روابط خشونت آمیز خانواده و افزایش خشونت نسبت به زنان و دختران میباشد.
پس زنان جامعه من در کردستان ایران زنانی هستند که به دلیل ستم و تبعیض ملی، علاوه بر تمامی خشونتهای که در ایران از آن سخن به میان میآید خشونت سیاسی را نیزتجربه میکنند و بر تمامی ابعاد زندگی آنها تاثیرات مستقیم و غیر مستقیم داشته است. خشونتی که حتی زنان را به مثابه اینکه در منطقه محروم کردستان از لحاظ اقتصادی زندگی میکنند از دسترسی به آنچا حتی در دیگر شهرهای ایران وجود دارد محروم میکند. خشونتی که زنان را از تاسیس NGO و تمامی نهادهای مدنی برای فعالیتشان محروم کرده است مخصوصا در حوزه زنان، خشونتی که هر فعالیتی در کردستان جرم “سیاسی” شناخته و به مثابه \"اقدام علیه امنیتی ملی\" و مسائل \"امنیتی\" با آن برخورد میشود. میتوانیم بگویم حرف زدن از خشونت علیه زنان در کردستان \"امنیتی\" است به همین دلیل حل مسله زن نیز در چهارچوب حل مسئله ملی و نبود حکومت حاکم جمهوری اسلامی میسر است.
خودکشی زنان
خودکشی در کردستان ایران همیشه در صدر جدول است، با اینکه استان ایلام در دنیا با بیش از ٨٠٠ خودکشی در سال گذشته رتبه اول را دارا بوده است، اما حتی اطلاع رسانی در این مورد بسیار اندک است.
خودکشی در ایران تا به مناطق عقب افتاده و محروم میرسد ارقامش بالا و بالاتر میرود. فقر و نابرابرهای اقتصادی و اجتماعی مهمترین عوامل مشکلات خانودگی و باز تولید خشونت هستند، حتی خشونت علیه خود (خودکشی)، زنان کرد آماری بالایی را از این خشونت به خود اختصاص دادهاند.
زنانی که نه جامعه سنتی از آنان حمایت میکند و نه قانون و مرکز و نهادی وجود دارد تا به وسیله آن ازخود حمایت کنند؛ از دیگر سو پیامدهای توسعهنیافتگی و بیتوجهی اجتماعی و اقتصادی کردستان آنان را به بن بست میرساند، آنهم در زمانهای که زنان تا حدی بر ارزشهای مدرن و فردگرایی آگاهند، زنانی که به تنهایی توانایی انجام تغییر را ندارند و احساس ناتوانی و درماندگی و ناامیدی بر آنها غلبه میکنند پس راه را در نابودی خود میبیند. خشونتی علیه خود که به تنها راه اعتراض به تمامی تبیعضها و خشونتها و محرومیتها دانسته میشود.
در اینجا به آماری از خشونت زنان کردستان علیه خودشان (خودکشی) از سال ١٣٩١ تا اوایل آذر ١٣٩٧ میپردازیم:
البته این آمار فقط مواردی را شامل میشود که رسانهای شدهاند، چرا که ایلام با رتبه اول خودکشی در جهان و ایران تعداد کمی از این آمار را شامل میشود.
در این مدت ٥١١ زن خودکشی کردهاند که خودکش ٢٧ نفر از آنان ناموفق بوده است.
٩٧نفر از این زنان زیر ١٨ سال سن داشتهاند، حتی در مواردی کودکان ٨، ١٠ و ١٢ ساله دیده میشود.
٧ نفر از این زنان دانشجو بوده و ٩ تن از آنان دانشآموز بودهاند.
٢٨% از این زنان وضعیت مجرد، ٣٤% وضعیت تاهل، ١.٣% وضعیت مطلقه داشتهاند و وضعیت ماباقی نامشخص بوده است.
روشهای خودکشی این زنان:
حلقآویز: ١٥١
خودسوزی: ١٢٢
خوردن قرص: ٣٠
خودکشی با اسلحه: ١٢
خوردن سم: ٤
خوردن اسید: ١
خود را زا بالای ساختمان یا پل پرت کردن: ١٤
خود را به رودخانه یا چاه انداختن: ٨
زدن رگ: ٢
خودکشی با چاقو: ١
خود را با گاز خفه کردن:١
آنچه خودکشی زنان در ایران را بیشتر مورد توجه قرار میدهد استفاده از روشهای خشونتآمیز برای پایان دادن به زندگی است. روشهایی که بازگوی اعمال خشونتهای خشن و طبیعی بودن آن در جامعه و خانواده از یک سو و اعمال خشونت زنان برخود بدلیل نبود حمایتهای قانونی و مدنی و استفاده از شیوهای خشن در اعتراض به شرایط خشن از سویی دیگر است.
علل خودکشی این زنان:
اختلافات خانوادگی: ١٩٣
فقر:٣٠
مشکلات روحی: ٢٠
قبول نشدن در کنکور: ٤
عدم توانایی در رفتن به دانشگاه: ٢
مخالفت با ازدواج: ٨
ازدواج اجباری:١٠
ممانعت از تحصیل: ٣
بیماری:٣
پخش شدن فیلم از فر خودکشی کرده: ١
تجاوز: ٢
اخراج از مدرسه:٢
فشار در مدرسه: ١
فشار اداره اطلاعات به خانواده زندانی سیاسی:١
ربوده شدن:١
اعدام فرزند یکی از زنان:١
عدم گزینش استخدامی: ١
بدون تردید، فقر و نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی از زمره مهمترین معضلات جامعه ایران و ازجمله کردستان است؛ معضلاتی که \"تعصبهای سنتی و دینی\"، \"تجاوز و آزار جنسی\"، \"ازدواجهای تحمیلی\"، \"بدبینی و سوء ظن نسبت به زنان\" و \"پدرسالاری و مردسالاری\" را بازتولید میکند و دامن میزند.
سن بیشتر این زنان تا ٣٠ سال استکه افزایش نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی، ناامیدی به آینده و کمبود شادی در جامعه همچنان از عوامل مهم افزایش این شیوه پایاندادن به زندگی است.
خودکشی یک اولویت اجتماعی است
به باور کارشناسان دلیل اقدام افراد به خودکشی، صرفا پایان دادن به زندگی نیست بلکه آنها نمیدانند چطور باید به زندگی ادامه دهند. به همین جهت امکان پیشگیری از این اقدامات با ارائه مشاورههای روانی و حمایتهای روحی امکانپذیر است. با این وجود تا کنون مراکز تخصصی محدودی راهاندازی شده که به افراد در این زمینه مشاوره بدهند.
برخی کشورها مانند فرانسه، از اواخر دهه نود مبارزه با خودکشی نزد جوانان را تبدیل به یک اولویت اجتماعی کردند و ده سال بعد وقتی آمار گرفتند دیدند که توانستهاند با یکسری اقدامات پیشگیرانه، نرخ خودکشی قبلی را ۲۸ درصد پایینتر بیاورند. یعنی شرایط اجتماعی، آموزش والدین یا دقت افراد و سیستم آموزشی میتواند تاثیر خیلی مهمی در تغییر نرخ خودکشی بگذارد.
در ارتباط با خودکشی باید از دو چیز احتراز کرد: اول آنکه آن را تابو بدانیم و بگوییم اصلا نباید در بارهاش حرف زد. این باعث احساس گناه، تنهایی و انزوای هرچه بیشتر فردی میشود که به خودکشی فکر میکند.
از طرف دیگر نباید این را به چشم موضوعی پیشپاافتاده دید. در جوامع غربی آدم از خانوادهها میشنود که وقتی اقدام به خودکشی در جوانان میبینند، آن را ساده کرده و به بحرانهای دوره نوجوانی ربط میدهند یا میگویند میخواهد جلب توجه کند. ساده کردن یا تابو کردن موضوع خودکشی نادرست است.
خودکشی یک موضوع فردی یا یک مسئله اجتماعی
روانشناسان و کارشناسان آسیبهای اجتماعی، در بررسی پدیده خودکشی و تبدیل آن از یک موضوع فردی به موضوعی اجتماعی، به پارامترهایی چون هویت اجتماعی و حیات اجتماعی اشاره میکنند.
حسین قاضیان، جامعهشناس، پیشتر در اینباره و در گفتگو با رادیو فردا گفته بود: \"در عین حال که خودکشی یک موضوع کاملاً فردی است یکی از خصوصیترین اقداماتی است که یک فرد ممکن است مرتکب شود، اما در عین حال عاملهای اجتماعی مشترکی هم در این زمینه وجود دارد. از جمله فقر و کمبود درآمد. بنابراین میشود حدس زد که در جامعهای مثل ایران هم فقر میتواند یک عامل باشد. اما نه خود فقر بلکه استیصال و ناامیدی ناشی از فقر. به دلیل این که وقتی کسی در موقعیت فقیرانه زندگی میکند یعنی از دسترسی به هدفهایی که جامعه آنها را مشروع شمرده برکنار است و قادر به دسترسی به آن هدفها نیست. در عین حال که جامعه فشار خودش را به اعضا وارد میکند برای این که به آن هدفها دسترسی پیدا کند.
بنابراین این استیصال هم حاکی از وضعیتی است که فرد در آن قرار گرفته، چون قدرت رسیدن به آن هدفها را ندارد، هم ترتیباتی است که جامعه ایجاد کرده که این فاصله عظیم ایجاد شده و فرد را به یک ناامیدی مطلق از بهبود وضعیتش میرساند و این هراس از آینده برای خودش و برای بستگانش و مسئولیت و فشاری که از جامعه روی دوش فرد احساس میشود گاهی اوقات باعث این خودکشی میشود.
بنابراین به دلیل این که خودکشی زمینههای اجتماعی دارد به اقدامات اجتماعی هم در موردش نیازمند هستیم. و وقتی از اقدامات اجتماعی صحبت میکنیم ممکن است پای دولتها هم برای هماهنگ کردن این اقدامات به میان بیاید. همانطور که گفتم در گزارش سازمان بهداشت جهانی گفته شده تنها ۲۸ کشور از این سیاستهای ملی پیشگیری از خودکشی برخوردارند.
تنظیم: اوین مصطفیزاده