برداشتهای سیاسی از یک کنفرانس اقتصادی
13:24 - 27 آبان 1391
Unknown Author
ئاگری اسماعیل نژاد
کنفرانس اقتصادی اقلیم کُردستان و جمهوری اسلامی در شرایطی کە این اقلیم با ترافیک شرکتهای چند ملیتی و غربی روبهرو است و ایران از اقتصادی بیمار و بحران زدە برخوردار است نگاە هر تحلیلگری را بە سوی برداشت سیاسی معطوف می نماید.
در حال نظامیها، اقتصاد ایران را در دست دارند و آنها در تلاشند کە با نیروی سرنیزە این اقتصاد تلاطم دیدە را بە ثبات برسانند آیا در این شرایط اقتصاد ایران این توانایی را دارد کە رابطەی جدید اقتصادی تعریف نماید و آن را گسترش دهد؟!
اساساً با توجە بە بحرانهای اقتصادی برقراری رابطەی جدید اقتصادی بین ایران و اقلیم کُردستان در شرایط کنونی نگاهها را بە تحولات سیاسی معطوف می کند.
برای بررسی احتمالهای سیاسی کە زمینەی کنفرانس اقتصادی اقلیم کُردستان و جمهوری اسلامی را فراهم کردە است در سە برداشت، سیاست داخلی اقلیم کُردستان ، سیاست اقلیم در سطح خاورمیانە و جبهەهای بین المللی کە در سیاست خاورمیانە بە بازیگران اصلی تبدیل شدەاند، این موضوع را بررسی می نمایم.
برداشت اول:
هر چند در چند دهەی گذشتە رابطە احزاب کُردستان عراق با جمهوری اسلامی با فراز و فرودهایی همراە بودە است اما در کل جمهوری اسلامی با دو حزب اصلی کُردستان عراق از رابطە برخوردار بودە است در گذشتە و خصوصاً در دهەهای \"٨٠ و ٩٠ قرن بیستم میلادی رابطەی جمهوری اسلامی با احزاب کُردستان عراق بر اساس دشمنی با حکومت صدام و ضربە زدن بە احزاب کُردستان ایران بنیاد نهادە شدە بود.
اما پس از سرنگونی صدام حسین، اقلیم کُردستان در مسیر توسعەی اقتصادی قرار گرفت و این سبب شد تا بنیاد رابطەی بین این اقلیم و جمهوری اسلامی با تغییراتی همراە گردد.
در یک سال گذشتە و در پی گسترش اعتراضات مردم سوریە رابطەی بین حکومت اقلیم کُرددستان و جمهوری اسلامی بار دیگر تغییراتی بە خود دید و این تغییرات زمینە ساز اختلافات نیز شد.
اختلافات در دو زمینە نمایان بود :
یک: اختلافاتی کە در پی سیاست مستقیم بین اقلیم کُردستان و جمهوری اسلامی روی داد مانند گلولە بارانهای مرزهای بین اقلیم و جمهوری اسلامی بە بهانەی وجود نیروهای نظامی کە برای امنیت ایران خطر تلقی میشوند.
دو: اختلافاتی کە در پی تضاد با جریانات نزدیک بە جمهوری اسلامی در سطح عراق روی داد .
اختلافات هنگامی بە اوج خود رسید کە مسعود بارزانی رئیس اقلیم کُردستان در روز ٢١ مارس ٢٠١٢ مالکی را تهدید نمود کە اگر بە خواستەهای جبهەی کُردستانی پایبند نباشد وی از مردم کُردستان میخواهد در مورد سرنوشت خود با عراق تصمیم بگیرند.
این مسئلە بە مفهوم استقلال خواهی تلقی شد و جمهوری اسلامی این سیاست را در راستای منافع خود تلقی نمیکند این سیاست هم زمینەی گسترش اختلاف با جمهوری اسلامی را فراهم کرد و هم جریانات سیاسی کُردستان عراق را بە دو دستە تقسیم نمود.
کسانی از حزب اتحاد میهنی کُردستان و جنبش گوران\"تغییر\" بر این عقیدە بودند کە مشکلاتی را کە بارزانی از آنها بحث می نماید در واقع مشکلات شخصی بین بارزانی و مالکی است و بە آنها ربطی ندارد این مسئلە زمینەی اختلافات بیشتر داخلی در اقلیم کُرددستان را فراهم کرد.
بعد از اخذ این سیاست از طرف مسعود بارزانی عملاً مخالفین داخلی در اقلیم کُرددستان با سیاست بارزانی کە قدرت دوم و سوم کوردستان عراق محسوب میشوند با مخالفین خارجیچە در سطح عراق و چە در سطح منطقە در تلاش بود کە روابط خود را با همدیگر بهبود بخشند بە این مفهوم کە اتحاد میهنی و گوران در صدد بودند کە همزمان رابطەی خود با همدیگر و نیز با جریان مالکی در سطح عراق و جمهوری اسلامی در سطح منطقە بهبود ببخشند.
در این میان پارت دمکرات کُردستان در سطح عراق و کُردستان با چالش روبرو گردید و عملاً فاصلە بین جریانات سیاسی کوردستان بیشتر شد این فاصلە بە حدی رسید کە بسیاری از تحلیلگران سیاسی اقلیم کُردستان بر این عقیدە بودند کە پیماننامەی استراتژی کە فیمابین اتحاد میهنی و پارت دمکرات در سال ٢٠٠٣ منعقد شدە است بە خطر افتادە و این احتمال مطرح است کە این پیمانامە منحل گردد.
در این برداشت باید اظهار نمود کە گسترش رابطەی اقتصادی فی مابین اقلیم کُرددستان و جمهوری اسلامی در واقع در پی فشارهای سیاسی موجود در سطح کُردستان و عراق ایجاد شدە است.
بدین مفهوم کە پارت دمکرات کُردستان کە در حال قدرت اول اقلیم کُردستان است و در چند سال گذشتە از رابطەی سردی با جمهوری اسلامی برخودار بودە است تحت فشار جریانات سیاسی داخلی کُردستان رابطەی خود را با جمهوری اسلامی تقویت نمودە تا از این طریق تلاش کند جریانات سیاسی را قانع کردە و آنها را همسو نماید.
برداشت دوم
در برداشت دوم باید مسئلە را در سطح سیاستهای منطقەای اقلیم کُردستان بررسی کرد.
نمایان است کە اقلیم کُردستان بە دلیل وجود ذخایر نفتی عظیمی کە در چند سال گذشتە در آن کشف شدە است مورد توجە شرکتها بزرگ جهانی قرار گرفتە است بە صورتی کە چند غول نفتی قراردادهای خود را با دولت عراق لغو کردە و قراردادهایی با اقلیم کوردستان ایجاد کردەاند.
جدا از مسئلەی کشف نفت، این اقلیم چون در گذشتە از زیربنای اقتصادی برخودار نبودە است بە این مفهوم کە در پی جنگهای پی درپی داخلی و منطقەای عملاً کلیەی زیربناهای اقتصادی آن از بین رفتە است برای ترمیم و بازسازی این زیربناها دروازەهای خود را بە روی شرکتهای خارجی باز کرد.
اما اقلیم کُردستان در تمام مدت موجودیت خودتلاش کردە است تا در رابطەیاش بین دو کشور ایران و ترکیە توازنی ایجاد نماید چون این دو کشور هر دو در سطح کلان با کیس کُردها روبرو هستند و موجودیت این اقلیم را یک خطر بالقوە تلقی میکنند.
در توسعە اقتصادی اقلیم کُردستان شرکتهای ترکیە از موقعیت خوبی برخودار هستند و عملاً سهم زیاد بازاری توسعەی اقتصادی اقلیم کُردستان را بە خود اختصاص دادەاند .
اگر سیاستهای گذشتەی جمهوری اسلامی در تقابل ترکیە نسبت بە اقلیم کُردستان را در نظر بگیریم باید اظهار نمود کە وجود سهم زیاد شرکتهای ترکیە،جمهوری اسلامی را بر آن داشتە است کە آنها نیز مدعی باشند.
ولی این تحلیل خود با یک چالش روبەرو است اساساً اقتصاد ایران در شرایطی قرار ندارد کە بتواند بە عنوان مدعی در برخورداری از سهم بیشتر در توسعەی اقتصادی اقلیم کُردستان خود را مطرح نماید پس اگر این تحلیل را درست بپنداریم باید اظهار نمود، جمهوری اسلامی در تلاش است کە از طریق نفوذش در جریانات سیاسی عراق و از طریق کانونهای تروریستیش کە در سطح منطقە و خصوصاً کُردستان عراق در دست دارد بە این خواستەی خود برسد.
اگر مسئلەی امنیت اقلیم کُردستان کە شرط لازم برای تداوم توسعە اقتصادی است در نظر گرفتە و گزینەی وجود نفوذ ایران در جریانات سیاسی عراق و اقلیم کُردستان و نیز در دست داشتن کانونهای بالقوەی تروریستی در سطح منطقە را مد نظر بگیریم بیگمان گسترش رابطەی اقتصادی در شرایط کنونی در راستای ایجاد امنیت برای اقلیم کُردستان است.
جمهوری اسلامی در دو سال گذشتە تلاش کردە کە گروههای تروریستی کە در آنها نفوذ دارد بە مثابەی یک قدرت برای خود و خطری برای منطقە تقلی نماید سفر احمدی نژاد بە جنوب لبنان و بحث سران جمهوری اسلامی در مورد حمایت از حزب اللە میتواند گواه این گفتە باشد.
اگر خطر تهدید کردن امنیت اقلیم کُردستان توسط جمهوری اسلامی را زیر بنای برداشت دوم قرار دهیم، میتوان گفت کە گسترش مناسبات اقتصادی فیمابین اقلیم کُردستان و جمهوری اسلامی میتواند در کوتاە مدت بە مفهوم ثبات بیشتر در اقلیم کُردستان باشد اما بیگمان در دراز مدت چنین مفهومی ندارد. چون جمهوری اسلامی عملاً اقلیم کُردستان را یک خطر بالقوە تعریف مینماید همچنان کە در چند ماە گذشتە و در جریان دستگیری افرادی در مورد پروندەی ترورهای هستەای شاهد آن بودیم کە جمهوری اسلامی بە صورت غیرە مستقیم اقلیم کُردستان را بە همکاری با اسرائیل در مورد ترور دانشمندان هستەای خود متهم نمود.
سومین برداشت:
آنچە نمایان است در پی سقوط رژیم بعث در عراق، خاورمیانە با یک جناح¬بندی بین المللی روبهرو شدە است این جناحبندی کە تداعی کنندەی جناح بندی در عصر جنگ سرداست در کلیەی مسائل مربوط بە خاورمیانە بعد از سقوط صدام حسین و خصوصاً مسئلەی پروندەی اتمی ایران و اعتراضات مردم سوریە محرز است.
بسیاری از کارشناسان بر این عقیدەاند کە آنچە در سوریە رخ میدهد عملاً جنگ نیابتی است بین دو جناح بین المللی کە در سیاست خاورمیانە خواهان دخالتند.
اگر این جناح بندی را در برداشت سوم مبنای تحلیل خود قرار دهیم مسئلەی گسترش روابط اقتصادی بین اقلیم کُردستان و جمهوری اسلامی با پیچیدەگی بیشتر همراە میشود.
در شرایطی کە اقلیم کُردستان در تلاش است کە از حمایت قدرتهای غربی کە در سیاست خاورمیانە حضور دارند برخودار باشد چرا باید روابط اقتصادی خود را با جمهوری اسلامی گسترش دهد؟!
در این حالت دو گزینە وجود دارد
١: اقلیم کُردستان نمی خواهد در این جناح بندی مشارکت نماید و سیاستی بی طرفانە را اخذ نموده است احتمال این گزینە بە دلیل تلاش برای دخالت در مسئلە کُردهای سوریە از طرف حکومت اقلیم کُردستان و پارت دمکرات کوردستان تقریبا منتفی است.
٢: گزینە دوم هر چند در نگاهی گذرا شاید این گزینە دور از ذهن تلقی گردد اما میتوان اظهار نمود کە آنچە در حال، فیمابین اقلیم کُردستان و جمهوری اسلامی روی میدهد. در واقع قسمتی از بازیی است کە در آن قدرتهای غربی برای کوتاە کردن دست جمهوری اسلامی از سوریە آن را شروع کردەاند.
بازی کە در آن عراق برای جمهوری اسلامی جایگزین سوریە شدە است. اگر این مسئلە را بیشتر واکاوی نماییم باید اظهار کرد کە توافقی نانوشتە وجود دارد کە برای دور ساختن جمهوری اسلامی از سوریە قدرتهای غربی در کوتاە مدت اجازە خواهند داد کە جمهوری اسلامی با عراق و اقلیم کُردستان مناسبات اقتصادی خود را گسترش دهد.
باتوجە بە نفوذ گستردەی جمهوری اسلامی در جریانات سیاسی موجود در عراق این مسئلە نە تنها دور از ذهن نیست، بلکە عراق را بە مناسبترین گزینە برای جایگزینی سوریە تبدیل کردە است. هر چند عراق از موقعیت ژئوپولیتیک سوریە نسبت بە اسرائیل برخوردار نیست.
البتە این گزینە حتی میتواند در بین تئوریسینهای جمهوری اسلامی نیز طرفدار داشتە باشد.
در پایان باید بە این نکتە نیز اشارە داشت کە گسترش رابطە اقتصادی جمهوری اسلامی با اقلیم کُردستان در شرایط کنونی مفهوم ترمیم اقتصاد بحران زدە ایران را دارد و این میتواند بە معنی شتاب گرفتن پروژەی هستەای جمهوری اسلامی و نیز ناکارآمد شدن تحریمهای جهانی و غرب باشد پس این گسترش یا باید کوتاە مدت بودە و یا اینکە اقلیم کُردستان باید خود را با سیاست عدم حمایت غرب روبهرو کند کە در این صورت این اقلیم با چالشی بزرگ روبهرو خواهد شد. اما گمان آن کم است کە اقلیم کُردستان پی سیاست عدم حمایت غرب را بە تن خود بمالد.
کنفرانس اقتصادی اقلیم کُردستان و جمهوری اسلامی در شرایطی کە این اقلیم با ترافیک شرکتهای چند ملیتی و غربی روبهرو است و ایران از اقتصادی بیمار و بحران زدە برخوردار است نگاە هر تحلیلگری را بە سوی برداشت سیاسی معطوف می نماید.
در حال نظامیها، اقتصاد ایران را در دست دارند و آنها در تلاشند کە با نیروی سرنیزە این اقتصاد تلاطم دیدە را بە ثبات برسانند آیا در این شرایط اقتصاد ایران این توانایی را دارد کە رابطەی جدید اقتصادی تعریف نماید و آن را گسترش دهد؟!
اساساً با توجە بە بحرانهای اقتصادی برقراری رابطەی جدید اقتصادی بین ایران و اقلیم کُردستان در شرایط کنونی نگاهها را بە تحولات سیاسی معطوف می کند.
برای بررسی احتمالهای سیاسی کە زمینەی کنفرانس اقتصادی اقلیم کُردستان و جمهوری اسلامی را فراهم کردە است در سە برداشت، سیاست داخلی اقلیم کُردستان ، سیاست اقلیم در سطح خاورمیانە و جبهەهای بین المللی کە در سیاست خاورمیانە بە بازیگران اصلی تبدیل شدەاند، این موضوع را بررسی می نمایم.
برداشت اول:
هر چند در چند دهەی گذشتە رابطە احزاب کُردستان عراق با جمهوری اسلامی با فراز و فرودهایی همراە بودە است اما در کل جمهوری اسلامی با دو حزب اصلی کُردستان عراق از رابطە برخوردار بودە است در گذشتە و خصوصاً در دهەهای \"٨٠ و ٩٠ قرن بیستم میلادی رابطەی جمهوری اسلامی با احزاب کُردستان عراق بر اساس دشمنی با حکومت صدام و ضربە زدن بە احزاب کُردستان ایران بنیاد نهادە شدە بود.
اما پس از سرنگونی صدام حسین، اقلیم کُردستان در مسیر توسعەی اقتصادی قرار گرفت و این سبب شد تا بنیاد رابطەی بین این اقلیم و جمهوری اسلامی با تغییراتی همراە گردد.
در یک سال گذشتە و در پی گسترش اعتراضات مردم سوریە رابطەی بین حکومت اقلیم کُرددستان و جمهوری اسلامی بار دیگر تغییراتی بە خود دید و این تغییرات زمینە ساز اختلافات نیز شد.
اختلافات در دو زمینە نمایان بود :
یک: اختلافاتی کە در پی سیاست مستقیم بین اقلیم کُردستان و جمهوری اسلامی روی داد مانند گلولە بارانهای مرزهای بین اقلیم و جمهوری اسلامی بە بهانەی وجود نیروهای نظامی کە برای امنیت ایران خطر تلقی میشوند.
دو: اختلافاتی کە در پی تضاد با جریانات نزدیک بە جمهوری اسلامی در سطح عراق روی داد .
اختلافات هنگامی بە اوج خود رسید کە مسعود بارزانی رئیس اقلیم کُردستان در روز ٢١ مارس ٢٠١٢ مالکی را تهدید نمود کە اگر بە خواستەهای جبهەی کُردستانی پایبند نباشد وی از مردم کُردستان میخواهد در مورد سرنوشت خود با عراق تصمیم بگیرند.
این مسئلە بە مفهوم استقلال خواهی تلقی شد و جمهوری اسلامی این سیاست را در راستای منافع خود تلقی نمیکند این سیاست هم زمینەی گسترش اختلاف با جمهوری اسلامی را فراهم کرد و هم جریانات سیاسی کُردستان عراق را بە دو دستە تقسیم نمود.
کسانی از حزب اتحاد میهنی کُردستان و جنبش گوران\"تغییر\" بر این عقیدە بودند کە مشکلاتی را کە بارزانی از آنها بحث می نماید در واقع مشکلات شخصی بین بارزانی و مالکی است و بە آنها ربطی ندارد این مسئلە زمینەی اختلافات بیشتر داخلی در اقلیم کُرددستان را فراهم کرد.
بعد از اخذ این سیاست از طرف مسعود بارزانی عملاً مخالفین داخلی در اقلیم کُرددستان با سیاست بارزانی کە قدرت دوم و سوم کوردستان عراق محسوب میشوند با مخالفین خارجیچە در سطح عراق و چە در سطح منطقە در تلاش بود کە روابط خود را با همدیگر بهبود بخشند بە این مفهوم کە اتحاد میهنی و گوران در صدد بودند کە همزمان رابطەی خود با همدیگر و نیز با جریان مالکی در سطح عراق و جمهوری اسلامی در سطح منطقە بهبود ببخشند.
در این میان پارت دمکرات کُردستان در سطح عراق و کُردستان با چالش روبرو گردید و عملاً فاصلە بین جریانات سیاسی کوردستان بیشتر شد این فاصلە بە حدی رسید کە بسیاری از تحلیلگران سیاسی اقلیم کُردستان بر این عقیدە بودند کە پیماننامەی استراتژی کە فیمابین اتحاد میهنی و پارت دمکرات در سال ٢٠٠٣ منعقد شدە است بە خطر افتادە و این احتمال مطرح است کە این پیمانامە منحل گردد.
در این برداشت باید اظهار نمود کە گسترش رابطەی اقتصادی فی مابین اقلیم کُرددستان و جمهوری اسلامی در واقع در پی فشارهای سیاسی موجود در سطح کُردستان و عراق ایجاد شدە است.
بدین مفهوم کە پارت دمکرات کُردستان کە در حال قدرت اول اقلیم کُردستان است و در چند سال گذشتە از رابطەی سردی با جمهوری اسلامی برخودار بودە است تحت فشار جریانات سیاسی داخلی کُردستان رابطەی خود را با جمهوری اسلامی تقویت نمودە تا از این طریق تلاش کند جریانات سیاسی را قانع کردە و آنها را همسو نماید.
برداشت دوم
در برداشت دوم باید مسئلە را در سطح سیاستهای منطقەای اقلیم کُردستان بررسی کرد.
نمایان است کە اقلیم کُردستان بە دلیل وجود ذخایر نفتی عظیمی کە در چند سال گذشتە در آن کشف شدە است مورد توجە شرکتها بزرگ جهانی قرار گرفتە است بە صورتی کە چند غول نفتی قراردادهای خود را با دولت عراق لغو کردە و قراردادهایی با اقلیم کوردستان ایجاد کردەاند.
جدا از مسئلەی کشف نفت، این اقلیم چون در گذشتە از زیربنای اقتصادی برخودار نبودە است بە این مفهوم کە در پی جنگهای پی درپی داخلی و منطقەای عملاً کلیەی زیربناهای اقتصادی آن از بین رفتە است برای ترمیم و بازسازی این زیربناها دروازەهای خود را بە روی شرکتهای خارجی باز کرد.
اما اقلیم کُردستان در تمام مدت موجودیت خودتلاش کردە است تا در رابطەیاش بین دو کشور ایران و ترکیە توازنی ایجاد نماید چون این دو کشور هر دو در سطح کلان با کیس کُردها روبرو هستند و موجودیت این اقلیم را یک خطر بالقوە تلقی میکنند.
در توسعە اقتصادی اقلیم کُردستان شرکتهای ترکیە از موقعیت خوبی برخودار هستند و عملاً سهم زیاد بازاری توسعەی اقتصادی اقلیم کُردستان را بە خود اختصاص دادەاند .
اگر سیاستهای گذشتەی جمهوری اسلامی در تقابل ترکیە نسبت بە اقلیم کُردستان را در نظر بگیریم باید اظهار نمود کە وجود سهم زیاد شرکتهای ترکیە،جمهوری اسلامی را بر آن داشتە است کە آنها نیز مدعی باشند.
ولی این تحلیل خود با یک چالش روبەرو است اساساً اقتصاد ایران در شرایطی قرار ندارد کە بتواند بە عنوان مدعی در برخورداری از سهم بیشتر در توسعەی اقتصادی اقلیم کُردستان خود را مطرح نماید پس اگر این تحلیل را درست بپنداریم باید اظهار نمود، جمهوری اسلامی در تلاش است کە از طریق نفوذش در جریانات سیاسی عراق و از طریق کانونهای تروریستیش کە در سطح منطقە و خصوصاً کُردستان عراق در دست دارد بە این خواستەی خود برسد.
اگر مسئلەی امنیت اقلیم کُردستان کە شرط لازم برای تداوم توسعە اقتصادی است در نظر گرفتە و گزینەی وجود نفوذ ایران در جریانات سیاسی عراق و اقلیم کُردستان و نیز در دست داشتن کانونهای بالقوەی تروریستی در سطح منطقە را مد نظر بگیریم بیگمان گسترش رابطەی اقتصادی در شرایط کنونی در راستای ایجاد امنیت برای اقلیم کُردستان است.
جمهوری اسلامی در دو سال گذشتە تلاش کردە کە گروههای تروریستی کە در آنها نفوذ دارد بە مثابەی یک قدرت برای خود و خطری برای منطقە تقلی نماید سفر احمدی نژاد بە جنوب لبنان و بحث سران جمهوری اسلامی در مورد حمایت از حزب اللە میتواند گواه این گفتە باشد.
اگر خطر تهدید کردن امنیت اقلیم کُردستان توسط جمهوری اسلامی را زیر بنای برداشت دوم قرار دهیم، میتوان گفت کە گسترش مناسبات اقتصادی فیمابین اقلیم کُردستان و جمهوری اسلامی میتواند در کوتاە مدت بە مفهوم ثبات بیشتر در اقلیم کُردستان باشد اما بیگمان در دراز مدت چنین مفهومی ندارد. چون جمهوری اسلامی عملاً اقلیم کُردستان را یک خطر بالقوە تعریف مینماید همچنان کە در چند ماە گذشتە و در جریان دستگیری افرادی در مورد پروندەی ترورهای هستەای شاهد آن بودیم کە جمهوری اسلامی بە صورت غیرە مستقیم اقلیم کُردستان را بە همکاری با اسرائیل در مورد ترور دانشمندان هستەای خود متهم نمود.
سومین برداشت:
آنچە نمایان است در پی سقوط رژیم بعث در عراق، خاورمیانە با یک جناح¬بندی بین المللی روبهرو شدە است این جناحبندی کە تداعی کنندەی جناح بندی در عصر جنگ سرداست در کلیەی مسائل مربوط بە خاورمیانە بعد از سقوط صدام حسین و خصوصاً مسئلەی پروندەی اتمی ایران و اعتراضات مردم سوریە محرز است.
بسیاری از کارشناسان بر این عقیدەاند کە آنچە در سوریە رخ میدهد عملاً جنگ نیابتی است بین دو جناح بین المللی کە در سیاست خاورمیانە خواهان دخالتند.
اگر این جناح بندی را در برداشت سوم مبنای تحلیل خود قرار دهیم مسئلەی گسترش روابط اقتصادی بین اقلیم کُردستان و جمهوری اسلامی با پیچیدەگی بیشتر همراە میشود.
در شرایطی کە اقلیم کُردستان در تلاش است کە از حمایت قدرتهای غربی کە در سیاست خاورمیانە حضور دارند برخودار باشد چرا باید روابط اقتصادی خود را با جمهوری اسلامی گسترش دهد؟!
در این حالت دو گزینە وجود دارد
١: اقلیم کُردستان نمی خواهد در این جناح بندی مشارکت نماید و سیاستی بی طرفانە را اخذ نموده است احتمال این گزینە بە دلیل تلاش برای دخالت در مسئلە کُردهای سوریە از طرف حکومت اقلیم کُردستان و پارت دمکرات کوردستان تقریبا منتفی است.
٢: گزینە دوم هر چند در نگاهی گذرا شاید این گزینە دور از ذهن تلقی گردد اما میتوان اظهار نمود کە آنچە در حال، فیمابین اقلیم کُردستان و جمهوری اسلامی روی میدهد. در واقع قسمتی از بازیی است کە در آن قدرتهای غربی برای کوتاە کردن دست جمهوری اسلامی از سوریە آن را شروع کردەاند.
بازی کە در آن عراق برای جمهوری اسلامی جایگزین سوریە شدە است. اگر این مسئلە را بیشتر واکاوی نماییم باید اظهار کرد کە توافقی نانوشتە وجود دارد کە برای دور ساختن جمهوری اسلامی از سوریە قدرتهای غربی در کوتاە مدت اجازە خواهند داد کە جمهوری اسلامی با عراق و اقلیم کُردستان مناسبات اقتصادی خود را گسترش دهد.
باتوجە بە نفوذ گستردەی جمهوری اسلامی در جریانات سیاسی موجود در عراق این مسئلە نە تنها دور از ذهن نیست، بلکە عراق را بە مناسبترین گزینە برای جایگزینی سوریە تبدیل کردە است. هر چند عراق از موقعیت ژئوپولیتیک سوریە نسبت بە اسرائیل برخوردار نیست.
البتە این گزینە حتی میتواند در بین تئوریسینهای جمهوری اسلامی نیز طرفدار داشتە باشد.
در پایان باید بە این نکتە نیز اشارە داشت کە گسترش رابطە اقتصادی جمهوری اسلامی با اقلیم کُردستان در شرایط کنونی مفهوم ترمیم اقتصاد بحران زدە ایران را دارد و این میتواند بە معنی شتاب گرفتن پروژەی هستەای جمهوری اسلامی و نیز ناکارآمد شدن تحریمهای جهانی و غرب باشد پس این گسترش یا باید کوتاە مدت بودە و یا اینکە اقلیم کُردستان باید خود را با سیاست عدم حمایت غرب روبهرو کند کە در این صورت این اقلیم با چالشی بزرگ روبهرو خواهد شد. اما گمان آن کم است کە اقلیم کُردستان پی سیاست عدم حمایت غرب را بە تن خود بمالد.