با این رسوایی چه بخشایشی !

14:58 - 7 اردیبهشت 1391
Unknown Author
ن:روناهی ارومیه

هرگاه که به شهرهای شمال کردستان ایران سفر می‌کنیم نا خودآگاه مناظر متفاوت این شهرها هر انسانی را به حیرت و گاهی هم به اندوه می‌اندازد. اینجا سلماس است شهری در شمال کردستان ایران که قرن‌هاست دو ملت بزرگ و برادر کُرد و آذری به همراه اقلیت‌های ملی و مذهبی دیگر همچون آشوری‌ها و ارمنیان در کنار همدیگر زندگی می‌کنند.

با نگاهی هرچند گذارا به سطح شهر سلماس و حومه آن، تبعیض رژیم جمهوری اسلامی ایران بر کُردهای این شهر آشکاراست. شهری که با همه زیبایی‌هایش و خُلق و خوی مردم مهربانش همچون نگین و نمونه‌ای از زندگی مسالمت آمیز شهروندان کُرد و آذری دیده می‌شود که به دور از تبلیغات رسانه‌های آشوبگر جمهوری اسلامی و عناصر آنان در خارج از مرزها در کنار همدیگر و برادرانه در کمال آرامش و اطمینان زندگی می‌کنند وحتی این همزیستی مسالمت آمیز به ازدواج و رفت و آمد فامیلی منجر شده است، بطوری‌که در غم و شادی همدیگر سهیم می‌باشند.

\"4303.jpg\"


اینجا سلماس است، شهر در کنار دریاچه نیمه جان ارومیه که نفس‌های آخرش را می‌کشد و گویی نظاره‌گر مردمانی است که سالیان سال است از برکت این دریاچه شوق زندگی در آنان جاریست !!

سلماس یا سلماست همان دو نام آمیخته بهم هستند که در زبان کُردی به معنای نسیم صبحگاهی می‌باشد.

سلماس شهری در غرب سرزمینی بنام ایران و جغرافیایی بنام کردستان است که بخاطر بی‌لطفی مسئولان و حاکمین مستبد منطقه همچنان با وجود منابع عظیم طبیعی در فقر و تنگنا بسر می‌برد و مردمان آن نیز بر اثر سیاست‌های غلط حاکمین به مانند منطقه‌ی جنگ زده با مردمان آن برخورد می‌شود!؟

در تمام سطح این شهر و بخصوص مناطق کُردنشین آن فقر و نبود امکانات مالی و رفاهی گریبانگیر مردمان این شهر و بخصوص کُردها شده است. در شهرک‌ها و مناطق غالبا کُردنشین داخل شهر نظیر :سالمندان، 45متری غرب،کوی 1 و2، چمران، اسلام آباد، خیابان شهدا، طالقانی، تثبیت، تازه شهر و... فقر و نبود امکانات به شیوه‌ی بسیار وسیع دیده می‌شود و هر فریاد مردم کُرد این شهر تجزیه طلبی و همکاری با احزاب کُردستانی مخالف نظام جمهوری اسلامی قلمداد میشود؟!!

کافیست هر رهگذری در مناطق ذکر شده پیاده روی کند تا ببیند که خیابان‌های تکه و پاره شده، بوی لجن و فاظلاب شهری، خیابان‌های مملو از آشغال که شهرداری از جمع‌آوری آنها سر باز می‌زند، سطح این مناطق را به شیوه‌ای چشمگیر فرا گرفته است.
در این مناطق یاد شده کمترین امکانات رفاهی نظیر خدمات داخل شهری و فضای سبز به چشم نمی‌خورد و اگر هم در بعضی مناطق وجود دارد از تلاش بی وقفه خیرین کُرد این مناطق می‌باشد.
در کل حوزه غربی سلماس از هرگونه امکانات نظام جمهوری اسلامی ایران بی‌بهره است و حتی آب آشامیدنی و برق این مناطق گاها با قیمتی گرانتر از سایر نقاط سلماس حساب می‌شود؟؟

\"4304.jpg\"

با نگاهی به شهرک اسلام‌آباد که بیش از بیست سال است در محدوده سلماس قرار گرفته عدالت جمهوری اسلامی در توزیع منابع مالی را برای حل مشکلات مردم کُرد این شهر می‌توان به خوبی لمس کرد و در حالی‌که اعتبارات میلیاردی برای حل مشکلات این منطقه از سلماس در جهت خدمات‌رسانی به آنان لازم است و شهرداری سلماس همواره این منطقه را جایی جدا از سلماس می‌داند و این در حالی است که این مناطق نیازمند اعتبارات کلانی می‌باشند.
اگر ایران کشوری عقب‌مانده باشد این مناطق محرومترین مناطق کشور در داخل کشوری عقب مانده محسوب می‌شوند که متأسفانه تاثیر‌گذاران بر توزیع منابع مالی استانی و كشوری ، تلاش كرده‌اند منطقه دیگری را در شرق سلماس قرار داده و در دو سال گذشته با سیر اعتبارات مالی گسترده این منطقه را که زمانی روستایی بیش نبودند با تحول گسترده خدماتی و عمرانی روبرو ساختند، چنانكه ارزش مندی زمین‌های این منطقه رشدی فزاینده و بیش از 400 در صدی را به خود اختصاص داده و هنوز اسلام آباد در قواره یک شهرک عقب مانده جدا از سلماس مانده است؟

روستای هفتوان نیز که شاخص‌ها و معیارهای لازم برای این توزیع منابع مالی را داشته‌، بخاطر سیاست کُرد ستیزی در بی‌عدالتی در توزیع ثروت و منابع بیت‌المال تا کنون هیچ یک از خدمات دولتی را لمس ننموده است!؟

\"4305.jpg\"

‌روستاهای کُردنشین حاشیه سلماس نیز از این تبعیض حاکمان جدا نیستند. روستای سیلاب كه پتانسیلهای خوبی برای بهره مندی از اعتبارات استانی داشته هرگز عدالت را در ریزش اعتبارات مالی وخدمات رفاهی همسانِ منطقه هم جوار خود لمس ننموده است و حتی فضای این مناطق بیشتر به نواحی جنگی دیده می‌شود!؟

در کلیه دهستان‌های کُردنشین سلماس ( زولاچای ( مرکز دهستان ملحم، (کره‌سنی (مرکز دهستان سیلاب، (دهستان کناربروژ (مرکز دهستان تمر، ( دهستان چهریق (مرکز دهستان چهریق علیا، (دهستان شپیران (مرکز دهستان دلزی، (دهستان شناتال (مرکز دهستان کوزه‌رش، به اندازه تنها دهستان تُرک نشین شهرستان سلماس یعنی دهستان (دهستان لکستان ( امکانات مادی و رفاهی تأمین نشده است و مردم این مناطق عملا در فاجعه ی انسانی بسر می‌برند.در سطح مناطق یاد شده از دبیرستان‌های دخترانه خبری نیست و تنها 3دبیرستان دخترانه دیده می‌شود !

\"4306.jpg\"


راه‌های ارتباطی و رفت و آمد مردم اکثرا جاده‌های جنگی می‌باشند که برای یورش نیروهای اطلاعات و سپاه پاسدارن زده شده‌اند و این راه‌ها دارای هیچ استاندارد بین‌المللی و حتی در سطح استان نمی‌باشند و سالانه جان ده‌ها شهروند بی‌گناه روستایی را می‌گیرند.در این جاده‌ها به شیوه‌ای بسیار وحشیانه بسوی رانندگان سایپاهای منطقه تیراندازی می‌شود و هیچ کس در برابر جان شهروندان کُرد مسئول نیست.

بعنوان مثال و طبق آماری بسیار جزئی تنها در 6 روستای بروشخوران، آشناک، همت آوا، گرماویچ، شمین و کوزه رش، نزدیک به 20 تن از اهالی این روستاها به جرم کاسبکاری در مرزهای ما بین ایران و ترکیه که تنها برای تأمین روزی خانواده خود اقدام به اینکار نموده‌اند با شلیک مستقیم نیروهای انتظامی جمهوری اسلامی ایران کشته شده‌اند که اسامی برخی از آنان عبارت اند از:
\"4307.jpg\"

نیروهای انتظامی تحت پوشش مبارزه با قاچاق کالا، در نهایت خونسردی، عملیات قلع‎ و قمع کاسبکاران کُرد را به پیش می‎برند. این در حالیست که حتی اگر قاچاق کالا توسط کاسبکارانی که فاقد هرگونه منبع تأمین معیشتی غیر از داد و ستد کالاها در مناطق پر خطر و کوره راه‎های مین‎گذاری شده مرزی جهت کسب حداقل درآمد هستند و جرم هم محسوب شود، مجازات آن به هیچ وجه کشتن و زخمی نمودن فرد نمی‎باشد. نیروی انتظامی در حالی کاسبکاران را به قتل می‎رساند که باجگیری و رشوه‎گرفتن از آنان، جهت صدور اجازه‎ی تردد را تبدیل به یکی از منابع غیر رسمی درآمد خویش نموده است.

\"4308.jpg\"

این نیرو نه به خاطر رشوه‎خواری و نه به خاطر کشتن و زخمی نمودن کاسبکاران کرد، از جانب نهادهای مربوطه رژیم مورد بازخواست و پیگیری قضایی قرار نمی‎گیرد.
اکثریت ساکنان نوار مرزی که‌ سیاست‌های بیکار و گرسنه‌ نگه‌داشتن و مزدورگیری رژیم را تقبیح کرده‌اند و از فرط ناچاری و بیکاری مشغول به‌ کولبری و درآوردن خرج معیشت روزانه‌شان در نوار مرزی هستند، توسط این عوامل امنیتی مورد حمله‌ قرار میگرند و روزی نیست که‌ این کولبه‌ران کشته‌ نشوند یااینکه‌ مال و دامشان تلف نشود و اموالشان سوزانده‌ یا مصادره‌ نشود.
اکثریت این عوامل امنیتی در کردستان از خانواده‌گان کشته‌شدگان در جنگ با پیشمرگان و یا گریلاهای کردستان هستند و‌ رژیم عمدا از این افراد که‌ تشنه‌ به‌ خون کُردها و انتقامگیری هستند در مکان‌های حساس و کلیدی، مانند اطالاعات سپاه‌، زندان‌ها و شکنجه‌گاه‌ها پست‌های کلیدی اداری و نقاط مرزی استفاده‌ می‌کند.

این آمار وحشتناک تنها گوشه‌ای از جنایات رژیم در این مناطق را نشان می‌دهد که بخاطر مسائل امنیتی هیچ خبرنگاری توان گردآوری معلومات در مورد این قتل عام‌ها را ندارد زیرا همواره جان چنین کسانی در خطر می‌باشد.

همچنین اگر قرار باشد که شمار زخمی‌های که اکثر این افراد نقص عضو شده‌اند را حساب کنیم آماری بسیار فاجعه بار بدست می‌آید که تنها برای نشان دادن شمار تعدادی از کسانی که با شلیک مستقیم نیروهای انتظامی و سپاه پاسداران زخمی شده‌اند، اسامی تعدادی از اهالی روستاهای بروشخوران و آشناک را به دید خوانندگان گرامی قرار می‌دهیم تا ابعاد وسیع این قتل عام بر همگان عیان شود که البته این لیست نیز لیست تکمیلی این دو روستا نمی‌باشد و به علت خطرارات ناشی از جمع‌آوری این معلومات نویسنده نتوانسته است لیستی تکمیلی بدست بیارود .

\"4309.jpg\"

با وجود چنین شرایط اسفباری که گریبانگیر مردمان کُرد این منطقه از کردستان میباشد و متاسفانه به علت جو خفقان و سرکوب کمترین خبری از این مناطق در رسانه ها منتشر میشود و نماینده منتخب رژیم ایران در این مناطق آقای مهندس حاج علی اکبر آقایی طی دیداری با چند تن از دانشجویان کُرد که جهت پیگری این جنایات به دیداری وی رفته بودند بی شرمانه اعلام نمودند که وی با آزار و اذیت کُردهای این مناطق موافق است و حتی برادر خود را مسئول این سرکوب نموده است!!؟ وقتی دانشجویان کُرد دلیل این عمل را از وی می‌پرسند او میگوید: اصولا کُردها در این مناطق مهاجر می‌باشند و باید هر جور شده بیرون رانده شوند؟؟!!

\"4310.jpg\"


در چنین شرایطی که نظام ایران عملا مردم این مناطق را تحت شدیدترین تحریم‌ها قرار داده است و آنان از ابتدایی‌ترین حقوق خود بی‌بهره هستند و کسانی همچون علی اکبر آقایی که دست نشانده رژیم ایران می‌باشند با چه وجدانی خود را نماینده مردم خطاب می‌کنند‌؟؟ زیرا مردم کُرد زبان سلماس چه گناهی مرتكب شده‌اند كه باید از حقوق انسانی خود محروم شوند؟ و اگر انسان بودن بودن برای جناب مهندس مهم بود ایا ایشان حاضر نمی‌شدند كه این قضیه را در مجلس طرح نمایند ؟

علاوه بر این در قانون اساسی نظام ‌نا اسلامی ایران نماینده هر شهر به عنوان نماینده تمام ملت نه حتی نماینده شهرش نامبرده شده است و لذا معلوم و مبرهن است كه جناب مهندس از قانون اساسی هم چیزی نمی‌فهمد و یا اینکه به وی گفته شده چنین رفتار کند؟!

زیرا در قانون اساسی اصل 9 امده است كه هیچ مقامی حق ندارد به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی كشور آزادی‌های مشروع را، هرچند با وضع قوانین و مقررات ،سلب كند !

در چنین سرزمینی که مردمانش حتی برابر با قوانین قرون وسطایی این سرزمین با آنها رفتار می‌شود،چه کسی حق مردم مظلوم این منطقه را از نظامی چنین مستبد می‌تواند بگیرد؟

در این مناطق نیز شبانه عملا حکومت نظامی اعلام نشده برپاست و ماموران وزارت اطلاعات و نیروی انتظامی با هر شهروند کُرد زبانی که بنا به هر دلیلی در این خیابانها قدم بزند به شدت برخورد می‌شود و حتی در بعضی از موارد به حبس‌های طولانی و زندان و شکنجه دچار می‌شوند!

در سطح این شهرستان افراد وابسته به نیروهای رژیم ایران با شیوه‌های مختلف سعی در تاراج آثار باستانی شهرستان سلماس دارند و آثاری نیز که باقی مانده‌اند بخاطر بی‌توجهی و کم لطفی کاربدستان دولتی در حال نابودی می‌باشند. قلعه‌های تاریخ چهریق (اسماعیل آقا شکاک)،قلعه میناس، قلعه هودر، تمَر و غیره همگی توسط تاراجگران جمهوری اسلامی و مقامات ارشد رژیم در منطقه به تاراج برده می‌شوند بطوری‌که بعضی از این آثار به کلی در سال‌های اخیر نابوده شده‌اند ! قلعه چهریق که محل فرمانروایی اسماعیل آقا شکاک بوده، بدستور مقامات دولتی حتی کوچکترین توجهی به آن نشده و این قلعه که بخشی از تاریخ کُردها را در منطقه نشان می‌دهد بطور کل نابود شده است. حتی نظام جمهوری اسلامی و سازمان میراث فرهنگی به خرابه‌های این آثار باستانی نیز رحم نمی‌کند و محل این خرابه‌های تاریخی را پر از آشغال و خس و خاشک می‌نماید‌!

\"4311.jpg\"

در حقیقت جدا از سیاست ژنوساید فیزیکی کُردهای منطقه، رژیم عملا و با حمایت‌های گسترده خود سعی در نابودی بقایای تاریخی کُردها و ارمنی‌های ساکن در این ناحیه از کردستان را دارد. این سیاست به حدی عیان می‌باشد که دیگر تخریب بناهای تاریخی، کشتار روزانه شهروندان کُرد،بازداشت و روانه کردن جوانان کُرد به بهانه‌های واهی همچون ارتباط با احزاب کردستانی، اخراج ده‌ها دانشجوی کُرد از دانشگاه این شهر و ... برای مردم این ناحیه به امرزی عادی و روزمره تبدیل شده است.

این سیاست نا انسانی رژیم ابعادی بسیار گسترده تر نیز دارد! کلیساها و بناهای تاریخی مسیحیان این منطقه از هر سو توسط ماموران رژیم در حال تخریب می‌باشند و اغلب اوقات این بناها با برنامه ریزی دقیق و حتی مهندسانه به بهانه ریزش بنا نابود می‌شوند.
از کلیساهای موجود در شهرستان سلماس بسیاری از آنان در حال تخریب و در خطر نابودی می‌باشند که بعضی از آنان نظیر کلیسای هفتوان بطور کل در خطر نباودی قرار دارند.

\"4312.jpg\"


از سویی دیگر اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با همراهی تعدادی از مزدوران محلی در این مناطق از سال 1380خورشیدی با طرح و پایه‌ریزی برنامه‌هایی غیر انسانی سعی در کشاندن جوانان کُرد این دیار بسوی اعتیاد داشته‌اند که با کمی تأمل و تفکر این سیاست نا‌انسانی رژیم ایران بر همگان عیان می‌شود. رژیم ایران از دهه 80خورشیدی با هدف خنثی نمودن جنبش ملی دمکراتیک مردم کردستان در این خطه از کردستان با سازماندهی و توزیع مواد مخدر در سطح این شهرستان عملا اعتیاد را در این ناحیه ترویج داد.

بر این اساس اطلاعات رژیم تریاک را ابتدا بشیوه وسیع و با قیمتی بسیار نا چیز در بین مردم و بخصوص جوانان توزیع می‌نمود و سپس پس از گسترش اعتیاد، تریاک را بسیار گران و در عوض هروئین را بسیار ارزان نمود که هدف از اینکار نابودی جوانانی بود که شاید پس از مدتی از دام اعتیاد رهایی پیدا می‌کردند. حال پس از گذشت 11سال از این طرح، رژیم هروئین و تریاک را با قیمت‌های گرانی که سود آن به جیب سپاه پاسداران و عناصر سپاه می‌رود توزیع می‌کنند و این بلای خانمان سوز اکنون به اکثر خانواده‌های کُرد این ناحیه کشیده شده است، بطوریکه دیگر تریاک کشیدن مانند سیگار کشیدن امری عادی شده است!

همچنین پروژه سد‌سازی و تخریب روستاهای کُردنشین در این ناحیه نیز چیزی کمتر از شهرستان ارومیه ندارد. در سطح منطقه ده‌ها سد در مناطق کُردنشین به هدف آبادی مناطق غیر کُرد زده شده است و این درحالی است که همه آب آشامیدنی و کشاورزی سلماس از منطقه 100کُردنشین غرب سلماس تأمین می‌شود اما بر عکس در این مناطق چیزی که دیده نمی‌شود کشاورزی می‌باشد ! سیاست حاکمیت در مهار کُردها عدم کمک به بخش کشاورزی در این ناحیه باعث شده که کشاورزی در بین کُردها تنها محدود به کاشت و برداشت گندم و جو،نخود و... سایر حبوبات باشد که آن هم به شیوه‌ای سنتی و اغلب بصورت دیمی کشت می‌شود.
\"4313.jpg\"


سدهای 9دی، دیریک، دیر علی، شهدای تازه شهر، زولا و سدهای دیگر همگی باعث خرابی ده‌ها روستای کُردنشین این ناحیه شده‌اند. آب این سدها هیچ چیزی جز آوارگی و از دست دادن خانه و کاشانه برای کُردهای مظلوم این منطقه نداشته و ندارد و این سیاست به شیوه‌ی هدفمند تکرار و دنبال می‌شود. حتی مسئولان رژیم در بسیاری از موارد جبران ضرر نیز نکرده‌اند و پول بسیاری از زمین‌های مردم را به جیب زده و اجازه تخلیه کامل روستاها را نیز به مردم نداده‌اند و نهایتا در بسیاری از موارد این روستاها قبل از تخلیه کامل ناگهان زیر آب رفته‌اند و مردم تنها توانسته‌اند جان خود را نجات دهند. مسئولان رژیم همچنین در قبال این زمین‌ها پول اندکی که حتی خرج خرید قطعه زمینی را شهر و اطرف سلماس نمی‌کند به مردم داده‌اند و مردم نیز چاره‌ای جز قبول این پول اندک در مقابل همه سرمایه زندگی خود نداشته‌اند.

سیاست نظام ایران در بیرون راندن کُردها از این ناحیه و گرسنه نگه داشتن آنها به اینجا نیز ختم نمی‌شود. در سطح ادارات منطقه نیز عوامل غیرمحلی رژیم از امتیازات و امکانات خاصی برخوردار هستند، سیاست گرسنه‌ نگه‌داشتن و سیستم مزدورگیری رواج دارد، بسیجی برای بیکاران محروم از همه‌ چیز یک شغل شده‌است‌. بازارهای مرزی در کنترل عوامل مورد اعتماد امنیتی رژیم هستند. از ترانزیت مواد مخدر به‌ سوی اروپا گرفته‌ تا صدور اسلحه‌ و تروریست و مواد اکسپایر غذایی از همین مرزها و توسط این عوامل امنیتی انجام می‌گیرد. سیاست مزدور گیری رژیم نیز منجر به تنش بیش از حد در این منطقه شده بطوریکه وجود اسلحه‌های فراوان در این ناحیه موجب درگیری‌های عشیره‌ای و در نتیجه بالا رفتن تنش در بین کُردها شده است که این سیاست نیز طراحی شده و با اهدافی خاص پیگیری می‌شود که هدف اساسی در هم شکستن ارداه ملت کُرد و جنگ برادرکُشی کُردها می‌باشد.
این سیاست در همه روستاهای کُردنشین این منطقه پیروی می‌شود و تا کنون شاهد حوادث دلخراشی در این رابطه بوده‌ایم. مردم منطقه شپیران طی چند سال گذشته که مرز ترکیه و ایران باز بود از طریق رفت و آمد کسب و کاری می‌کردند و با اینکه در ایران گازوئیل ارزانتر از ترکیه بود با منفعتی نه چندان تکه نانی را سر سفره بچه هایشان می‌آوردند و با بسته شدن مرزها و خطر گرسنه ماندن مردمان این منطقه بسیار محروم اکثر خانواده‌های بزرگ و کوچک در حال کوچ به شهرها می‌باشند.

این خانواده‌ها اکثرا آواره شهرهایی نظیر ارومیه، سلماس و تهران شده‌اند بطوریکه دمگرافی این مناطق در حال تغییری بنیادین می‌باشد. در سطح شهرها نیز در امان نمی‌باشند و این بار به بهانه‌های واهی حمل و نقل مواد مخدر و ارتباط با احزاب کردستانی کشته و یا بازداشت می‌شوند. هم اکنون ده‌ها تن از جوانان کُرد شهر سلماس به خاطر این اتهامات در زندان‌های رژیم بسر می‌برند که برخی از آنان حتی از حق وکیل نیز بی بهره می‌باشند.

احزاب کردستانی نیز که خود را حامی مردم می‌دانند در مقابل این جنایات تا حد زیادی سکوت اختیار کرده‌اند و در کل سکوت کاملی بر رسانه‌های کُردی حاکم می‌باشد و این وضع سبب شده رژیم بنا به میل خود در منطقه رفتار کند و هر روز فاجعه‌ای دیگر برای مردم به بار بیاورد.

با مشاهده ظلم و ستمی که بر کُردها روا داشته می‌شود تنها جمله‌ای که افکار من را احاطه می‌کند نام کتاب جاناتان رندل (با این رسوایی چه بخشایشی) است که گویی همه دردهای کُردهای سلماس در این جمله نهفته‌اند...