سنندج؛ چیاکو یوسفینژاد، دومین فعال محیط زیستی، در پی شدت سوختگی ناشی از آتشسوزیهای آبیدر، جان باخت

روز یکشنبه پنجم مرداد ١٤٠٤، چیاکو یوسفینژاد، دومین فعال محیط زیست اهل سنندج، بر اثر شدت جراحات وارده ناشی از سوختگی در آتشسوزیهای کوه آبیدر، پس از سه روز بستری شدن در بخس مراقبتهای ویژه، در بیمارستان «کوثر» سنندج جان باخت.
چیاکو یوسفینژاد که مربی و قهرمان اسبق و عضو تیم ملی سابق هنرهای رزمی بوده است، دومین فعال محیطزیستی جانباخته اهل سنندج است.
بامداد جمعه سوم مرداد ۱۴۰۴ نیز، حمید مرادی فعال محیطزیستی و و مدیر عامل انجمن محیط زیستی «شنهی نوژین کردستان»، در نتیجە شدت جراحات ناشی از سوختگی جانباخت. مراسم خاکسپاری او با حضور هزاران نفری مردم سنندج، سردادن شعارهای شهید نمیمیرد و برگزاری مراسم گسترده بر مزار او برگزار شد.
در جریان مهار آتشسوزیهای کوه آبیدر در روز پنجشنبه دوم مرداد ۱۴۰۴، ۵ تن از فعالین مدنی و محیطزیست دچار سوختگی شدند که حال چند تن از آنان به نامهای «محسن حسینیپناهی»، «خبات امینی»، «چیاکو یوسفینژاد» و «حمید مرادی» وخیم گزارش شد و به بخش مراقبتهای ویژه منتقل شدند.
«سید مصطفی هژبری» نیز از دیگر فعالین محیطزیستی و مردمی مجروح شده میباشد.
به گفته یک منبع مطلع به کُردپا، ظهر روز پنجشنبه دوم مرداد ۱۴۰۴، بخش وسیعی از دامنههای کوه آبیدر، از جمله محدوده پشت «پارک کودک» و مناطق اطراف شهرک زاگروس و حسنآباد، دچار آتشسوزی گسترده شد. این آتشسوزی که از ساعت ۱۳:۳۰ آغاز شده بود، با تلاش خستگیناپذیر فعالان مدنی و محیط زیست شهر سنندج مهار شد. نیروهای امدادی حکومتی تنها برای انتقال مجروحان از کوه به بیمارستان اعزام شدند و کل عملیات مهارآتشسوزی به دست نیروهای مردمی و فعالان محلی صورت گرفت.
علت این آتشسوزی تاکنون مشخص نشده است. آتشسوزیهای گسترده در مراتع و جنگلهای کردستان به پدیدهای سالانه تبدیل شده، اما نبود برنامهریزی و کمبود تجهیزات از سوی نهادهای حکومتی باعث شده مردم و فعالان محیطزیست هر ساله با امکانات محدود برای مهار این بحران وارد عمل شوند. این وضعیت تاکنون جان دهها فعال محیط زیست را گرفته و هر ساله شمار زیادی را مجروح میکند.
با وجود ادعای رسانههای حکومتی مبنی بر حضور «پنج تیم عملیاتی آتشنشانی با تمام امکانات»، به گفته منابع محلی و آگاه، عملیات اطفا و مهار حریق عملا به دست نیروهای مردمی و فعالان محیط زیستی و مدنی انجام گرفته است. این واقعیت بار دیگر ناکارآمدی نهادهای رسمی در مقابله با چنین بحرانهایی و نقش تعیینکننده مردم و فعالان محلی را آشکار کرد.