٢٥ نوامبر ۲۰۲۴؛ گزارشی از دهها مورد خشونت حکومتی، خودکشی و زنکشی در کردستان
مرکز آمار سازمان خبررسانی کُردپا به مناسبت روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان، در یک گزارش تحلیلی _آماری، به ارائه آمار خشونت و سرکوب علیه زنان در کردستان ایران از ٢٥ نوامبر ٢٠٢٣ تا ٢٥ نوامبر ۲۰۲۴ پرداخته است.
این گزارش در سه حوزه؛
سرکوب عریان حکومتی و بازداشتها
سیاستهای تحمیل حجاب اجباری
موارد زنکشی و خودکشی زنان
به دهها مورد نقض حقوق زنان از جمله، بازداشت، صدور احکام اعدام و زندان، زنان زندانی سیاسی، اعمال محدودیتها و تحمیل حجاب اجباری و همچنین آمار زنکُشی و خودکشی زنان در چهارچوب جمهوری اسلامی ایران پرداخته شده است.
این گزارش با استناد به آمار به ثبت رسیده توسط "کُردپا" منتشر میگردد. با توجه به نبود هیچ آماری دقیقی از وضعیت زنان در ایران و علیالخصوص وجود فضای امنیتی در کردستان ایران این آمار بسیار بالاتر از این میباشد و این گزارش تنها به مجموع مواردی از نقض حقوق زنان کُرد اشاره دارد که توسط کُردپا تایید شدهاند.
دهها مورد از بازداشتهای خودسرانه و نگاهی به وضعیت زنان زندانی سیاسی کُرد و خشونت حکومتی
بازداشت: ۱۵ مورد
در این مدت ۱۵ زن در کردستان ایران بهصورت خودسرانه بازداشت شدهاند. سمیه قادری خواهر زندانی سیاسی، سوسن حسنزاده فعالی مدنی و مدرس زبان کُردی، ههتاو اکرمی دادخواه جانباخته مهران اکرمی، پخشان نبیزاده، فریده ویسی فعال مدنی و خبرنگار، سولماز حسنزاده خواهر جانباخته محمد حسنزاده، زهرا ساجدینیا، منیژه خشنود، مریم رستمی، گلاویژ محمدی ارشد، دایه مینا سلطانی مادر جانباخته شهریار محمدی، سروه شیری، فریبا مرادیان همسر فعال سیاسی، سیران خسروی فعال مدنی، الهام قادری و خدیجه مهدیپور زندانی سیاسی سابق اسامی این زنان میباشد.
تمام این زنان از سوی نهادهای امنیتی و بدون ارائه حکم قضایی بازداشت شدند.
از این میان سیران خسروی و الهام قادری هنوز در بازداشت و تحت بازجویی نیروهای امنیتی میباشند.
معمولا بازداشتشدگان بعد از بازداشت به بازداشتگاههای امنیتی سپاه یا اطلاعات منتقل شده و بدون حق دسترسی به وکیل، ملاقات و تماس با خانواده تحت بازجویی قرار میگیرند. این بازداشتها معمولا بین یک تا چند ماه طول میکشد و سپس افراد تا برگزاری دادگاه با تودیع وثیقه بهصورت موقت آزاد میشوند. بازداشت بدون ارائه حکم قضایی، در تضاد با آزادی بیان و حقوق بشر و همچنین دادرسی ناعادلانه و محرومیت از حقوق بازداشتی، این نوع بازداشتها را در زمره بازداشتهای خودسرانه قرار میدهد که در آن حقوق افراد بهصورت نظاممند نقض میشود.
محکومیت به اعدام و زندان: ۱۲ مورد
در این بازه زمانی دو حکم اعدام و مجموع ۷ سال و ۹ماه زندان برای ۱۲ زن کُرد توسط دادگاههای کیفری و انقلاب صادر شده است. تمامی این افراد پیشتر توسط نهادهای امنیتی بازداشت و با پروندهسازی امنیتی روبهرو شده بودند.
اول بهمن ۱۴۰۲؛ بیان فرجاللهی، اهل سنندج به اتهام تبلیغ علیه نظام به یک سال زندان محکوم شد.
اوایل سال ۱۴۰۳؛ ثریا قیطران اهل پیرانشهر، توسط شعبه اول دادگاه انقلاب مهاباد به ریاست قاضی «دوستی» به اتهام «همکاری با یکی از احزاب کردستانی» به ۹ ماه زندان محکوم شد. او برای سپری کردن دوران محکومیت خود در زندان ارومیه میباشد.
۲۹ فرودین ۱۴۰۳؛ سوما پورمحمدی، اهل سنندج و عضو هیئت مدیره انجمن فرهنگی- اجتماعی نوژین ابتدا توسط شعبه اول دادگاه انقلاب سنندج به ریاست قاضی «کرمی» به اتهام «تشکیل گروه و دستهجات» به ۱۰ سال زندان محکوم شد و در دادگاه تجدیدنظر از این اتهام تبرئه گشت.
سوم خرداد ۱۴۰۳؛ ژینا مدرس گرجی فعال حقوق زنان و روزنامهنگار ابتدا توسط شعبه اول دادگاه انقلاب سنندج به ریاست قاضی «کرمی» به اتهام «تشکیل گروه و دستهجات، جاسوسی و تبلیغ علیه نظام » به ۲۱ سال زندان محکوم شد و در دادگاه تجدیدنظر از اتهام جاسوسی تبرئه شد و حکم او به ۲۸ ماه کاهش یافت که ۱۶ ماه از آن قابل اجرا میباشد. او اکنون جهت سپری کردن دوران محکومیت خود در زندان سنندج میباشد.
سوم مرداد ۱۴۰۳؛ پخشان عزیزی، روزنامه نگار، فعال حقوق زنان و فارغالتحصیل مددکار اجتماعی، توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی افشاری به اتهام «بغی» به اعدام محکوم شد. او ۲۸ مهر ۱۴۰۳ در یک پرونده دیگر به اتهام «اخلال در نظم عمومی زندان» و « تمرد از پلیس» به ۶ ماه زندان محکوم شد. او هماکنون در زندان اوین محبوس میباشد.
۶مهر۱۴۰۳: پرشنگ عزیزی، خواهر پخشان عزیزی توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی افشاری به ۶ ماه زندان محکوم شد.
۸ مهر۱۴۰۳؛ زهرا ساجدینیا، اهل بوکان، توسط شعبه ۱۰۱ دادگاه کیفری دو بوکان به اتهام «تبلیغ علیه نظام» به ۸ ماه زندان محکوم شد.
۱۹ مهر۱۴۰۳؛ سوسن حسنزاده، فعال مدنی و مدرس زبان کُردی اهل بوکان، توسط شعبه ۱۰۱ دادگاه کیفری دو بوکان به اتهام «تبلیغ علیه نظام» به ۳ ماه زندان محکوم شد.
۲۱ مهر۱۴۰۳؛ منیژه خشنود، اهل بوکان، توسط شعبه ۱۰۱ دادگاه کیفری دو بوکان به اتهام «تبلیغ علیه نظام» به ۱۰ ماه زندان محکوم شد.
۸ آبان ۱۴۰۳؛ سولماز حسنزاده، خواهر جانباخته محمد حسنزاده و اهل بوکان، توسط شعبه ۱۰۱ دادگاه کیفری دو بوکان به اتهام «تبلیغ علیه نظام» به یک سال زندان محکوم شد.
۲۰ آبان ۱۴۰۳؛ وریشه مرادی، زندانی سیاسی کُرد محبوس در زندان اوین از سوی شعبه ١٥ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی «ابوالقاسم صلواتی» به اتهام «بغی» به اعدام محکوم شد. او ۲۸ مهر ۱۴۰۳ در یک پرونده دیگر به اتهام «اخلال در نظم عمومی زندان» و «تمرد از پلیس» به ۶ ماه زندان محکوم شد.
۲۶ آبان ۱۴۰۳؛ سروه شیری، اهل بوکان، توسط شعبه ۱۰۱ دادگاه کیفری دو بوکان به اتهام «تبلیغ علیه نظام» به ۸ ماه زندان محکوم شد.
اجرای حکم شلاق رویا حشمتی بهدلیل عدم رعایت «حجاب اجباری»؛
۱۶ دی ۱۴۰۲؛ حکم ٧٤ ضربه شلاق رویا حشمتی، فعال مدنی و شهروند اهل سنندج ساکن تهران، به دلیل عدم رعایت حجاب اجباری در شعبه یک اجرای احکام دادسرای ناحیه ٧ تهران اجرا شد.خانم حشمتی به دلیل انتشار عکسی بدون رعایت حجاب اجباری از وی در بلوار کشاورز تهران اردیبهشتماه ١٤٠٢ بازداشت و سپس به اتهامات «تبلیغ علیه نظام» و «حضور در معابر بدون حجاب شرعی، جریحهدار کردن عفت عمومی، تولید محتوای مبتذل و تشویق مردم به فساد» از سوی شعبه ٢٦ دادگاه انقلاب تهران و شعبه ۱۰۹۱ مجتمع قضائی ارشاد مجموعا به ۱۳ سال و ۹ ماه حبس محکوم که این حکم در تجدیدنظر نقض و به جزای نقدی و شلاق تبدیل شد.
اجرای حکم حبس زنان زندانی سیاسی محکوم شده؛ ۲ مورد
١٣ مرداد ١٤٠٣؛ ثریا قیطران، شهروند اهل روستای «کانی ملا» از توابع پیرانشهر جهت اجرای حکم ۹ ماه حبس بازداشت و به زندان ارومیه منتقل شد. او به اتهام «همکاری با یکی از احزاب کُرد اپوزیسیون حکومت ایران» از سوی شعبه اول دادگاه انقلاب مهاباد به ریاست قاضی «سجاد دوستی» به ٩ ماه حبس محکوم شده بود.
۱۲ آبان ١٤٠٣، ژینا مدرسگرجی، روزنامهنگار و فعال حقوق زنان بازداشت شده خیزش انقلابی ژن ژیان ئازادی جهت اجرای حکم ۱۶ ماه حبس بازداشت و روانه زندان سنندج شد.
شمار زندانیان سیاسی زن کُرد محبوس در زندانهای ایران؛ ۱۲ مورد
زندانیان سیاسی که در حال سپری کردن دوران محکومیت هستند؛ ۱۰ نفر
پخشان عزیزی؛ اهل مهاباد یاکن تهران، محکوم به اعدام و ۶ ماه زندان، محبوس در زندان اوین
وریشه مرادی؛ اهل سنندج، محکوم به اعدام و ۶ ماه زندان، محبوس در زندان اوین
زینب جلالیان؛ اهل ماکو، محکوم به حبس ابد و محبوس در زندان اوین
سکینه پروانه؛ اهل قوچان، محکوم به ۷سال و ۶ ماه زندان و محبوس در زندان اوین
سعدا خدیرزاده؛ اهل پبرانشهر، محکوم به ۶ سال زندان و محبوس در زندان ارومیه
سولینا، فرزند سعدا که در زندان متولد شده و همراه مادرش در زندان ارومیه محبوس است. او بیش از ۲ سال سن دارد و تاکنون شناسنامه ندارد.
ژیلا هژبری؛ اهل مریوان، محکوم به ۳سال و ۸ ماه زندان و محبوس در زندان سنندج
ژینا مدرس گرجی؛ اهل سنندج، محکوم به ۱۶ ماه حبس و محبوس در زندان سنندج
هاجر سعیدی؛ اهل مریوان، محکوم به یک سال زندان و محبوس در زندان سنندج
ثریا قیطران؛ اهل پیرانشهر، محکوم به ۹ ماه زندان و محبوس در ارومیه
بازداشتشدگان که بعد از بازداشت همچنان در زندان هستند؛ ۲ نفر
سیران خسروی، تحت بازداشت و بازجویی در بازداشتگاه امنیتی
الهام قادری، تحت بازداشت و بازجویی در بازداشتگاه امنیتی
دیگر موارد سرکوب، فشار و تهدید فعالیت؛
زخمیشدن براثر انفجار مین؛ ۱ مورد
۲ ادریبهشت ۱۴۰۳؛ یک شهروند به نام «اختر خانم مرادی» اهل روستای «گورسفید» از توابع شهرستان گیلانغرب بر اثر انفجار مهمات بجا مانده از دوران جنگ میان ایران و عراق به شدت زخمی و سپس جان خود را از دست داد. این شهروند در پی دستکاری و انفجار مهمات بجا مانده از دوران جنگ میان ایران و عراق به شدت زخمی شده بود.
ممانعت از ورود خانواده ژینا-مهسا امینی به فرانسه؛
۱۸ آذر۱۴۰۲؛ ممانعت نیروهای امنیتی از سفر خانواده ژینا-مهسا امینی (مادر، پدر و برادر) به فرانسه که قرار بود برای شرکت در مراسم اهدای جایزه ساخاروف در پارلمان اروپا به فرانسه سفر کنند.
اخراج معلمان از کار؛
۶ خرداد ۱۴۰۳؛ سمیه اخترشمار، معلم زبان انگلیسی با سابقه ۱۷ ساله در بخش مرکزی شهرستان مریوان توسط هیأت بدوی رسیدگی به تخلفات اداری کارمندان استان کردستان از آموزش و پرورش اخراج شد.اداره آموزش و پرورش مریوان در تاریخ بیست و سوم دی ١٤٠٢ در نامهای به هیأت بدوی رسیدگی به تخلفات اداری کارمندان استان کردستان خانم اخترشمار را به «انتشار مطالب توهین آمیز و نشر اخبار کذب علیه نظام جمهوری اسلامی، عضویت فعال در کانالهای غیرقانونی صنفی معلمان در فضای مجازی و درج مطالب تحریک آمیز در کانال صنفی معلمان مریوان و سروآباد و فرهنگیان ایران، طراحی سؤالات امتحان داخلی درس زبان انگلیسی در حمایت معترضان (نام بردن از معترضان در درک مطالب و سؤالات زبان) و نشر آن در فضای مجازی، حمایت از احزاب کُرد اپوزیسیون حکومت ایران و نشر آن در فضای مجازی، انتشار تصاویر بدون حجاب خود در فضای مجازی و حمایت از شعارهای تفرقه آمیز، انتشار تصاویر بدون حجاب دانشآموزان و درج شعارهای هنجارشکنانه در فضای مجازی، انتشار تصاویر فرزندش با البسه احزاب کُرد اپوزیسیون حکومت ایران در صفحه شخصی در فضای مجازی با شعارهای این احزاب و پرچم کردستان و درج مطالب در کانال تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران» متهم کرده است.
۲- سیاستهای تحمیل حجاب اجباری؛
۱۳ دی ۱۴۰۲؛ سنندج؛ کافه رستوران آیرا لانژ به دلیل عدم رعایت حجاب اجباری پلمپ شد.
۷ فروردین ۱۴۰۳؛ اطلاعات سپاه پاسداران به شرط عدم حضور زنان در مراسم نوروزی مجوز برگزاری این مراسم را صادر کرده بود.
۱۳ فرودین ۱۴۰۳؛ موزه روستایی و اقامتگاه بومگردی «شانشین» مریوان به دليل «عدم رعایت حجاب اجباری و نواختن موسیقی توسط دختران» پلمب شد.
۲۷ فروردین ۱۴۰۳؛ معاون آموزشی یکی از مدارس متوسطە ناحیە ١ سنندج، قبل از شروع کلاسهای درسی، بە دانشآموزان و معلمان بصورت لفظی اخطار دادە است کە در صورت عدم رعایت حجاب اجباری، خانوادە دانشآموزان باید جریمە نقدی پرداخت کنند.
۲۸ فروردین ۱۴۰۳؛ کتابفروشی «ژیرا» در سنندج به مدیریت ژینا مدرس گرجی، فعال حقوق زنان به دلیل عدم رعایت حجاب اجباری توسط اداره اماکن این شهر پلمب شد.
۲۸ فروردین ۱۴۰۳؛ شماری از واحدهای صنفی مجتمع تجاری «بانتا» سنندج به دلیل عدم رعایت حجاب اجباری از سوی اداره اماکن این شهر پلمب شدند.
۱۴ تیر ۱۴۰۳؛ در آستانه دور دوم چهاردهمين دوره انتخابات ریاست جمهوری در ایران، حکومت با اجرای «طرح نور» در سطح شهر مهاباد، به مقابله با «بدحجابی» و جرم انگاری آن پرداخت و در همین راستا صاحبان خودروهای بسیاری اخطاریه و احضار به دليل «بدحجابی» دریافت کردند.
۳- خودکشی و زنکشی در کردستان؛
برای ورود به مسله خودکشی و زنکشی در کردستان ابتدا لازم است به پیچیدگی آسیبهای اجتماعی در کردستان و درهمتنیدگی ساختارها با آنها پرداخته شود، چرا که خوانش تک بعدی از مسئله کاملا غلط است.
خودکشی و زنکُشی در کردستان امری اجتماعی-سیاسی و درهمتنیده با شرایط اجتماعی-اقتصادی-سیاسی حاکم بر جامعه است. زیرا از یکسو در حاشیه قراردادن و در عقبماندگی نگه داشتن جامعه کردستان بهصورت کلی فرصتهای رشد و توسعه پایدار را از افراد گرفته و از دیگرسو، حکومت ضمن وجود قوانین تبعیضآمیز و ضدزن، در چهارچوب نگاه امنیتی به کردستان تلاش میکند آسیبهای اجتماعی را فرهنگی ذاتی و درونی نشان دهد و بگوید مشکل از فرهنگ کُردها است، درحالیکه فرهنگ یک مسئله کاملا سیال است و در کشورهای نرمال بودجه فراوانی برای ارتقا آن در نظر گرفته میشود.
این خوانش نه به معنای انکار سنتهای غلط در جامعه کردستان است و چه بسا در سالهای اخیر فعالین زن و فعالان برابری جنسی/جنسیتی با دستان خالی بیشترین نقش را در مبارزه با زن کشی و خودکشی در جامعه کردستان داشتهاند و در راستای دغدغهمند کردن جامعه و پسزدن سنتهای غلط و مردسالار برآمدهاند؛ باوجود اینکه در این راه بازداشت شده و تمامی انجمنهای مربوط به زنان لغو مجوز شدهاند یا دیگر مجوزهایشان تمدید نشده است.
فعالین، رسانه و نهادهای حقوق بشری نیز نه تنها اخبار زنکشی و خودکشیها را انکار و پنهان نکرده بلکه با هدف آگهی بخشی به جامعه و دغدغهمند کردن افکار عمومی، تلاش کردهاند روی آسیب اجتماعی دست گذاشته و آن را به مسئله همگانی تبدیل کنند.
مسئله مهم دیگر این است که خود قربانیان زنکشی و خودکشی قربانیان منغعلی نیستند، بلکه ما در سالهای اخیر شاهد خودکشی و زنهای کشته شدهای بودهایم که درپی اعتراض به سنتها و تبعیضات جان خود را از دست دادهاند.
زنکشی در کردستان؛ ۱۸ مورد
طی این بازه زمانی مجموع ۱۸ مورد زنکشی در کردستان ایران بهوقوع پیوسته است.
۱۱ مورد به دست همسر، ۳ مورد به دست پدر، ۱مورد به دست همسر سابق، ۱ مورد به دست برادر و ۱ مورد به دست پسر رخ دادهاند. همچنین در جریان قتلهای خانوادگی یک نوزاد و یک کودک دختر ۱۲ ساله کشته شدند.
اختلافات خانوادگی دلیل اعم قتلهای رخ داده هستند.
آمار دقیق و روشنی از زنکشی در ایران از سوی حکومت منتشر نمیشود. وقتی با نبود آمار دقیق و شفافی در این زمینه مواجه هستیم نشان از آن دارد که نه بررسی و تحقیقات علمی و اصولی انجامگرفته تا چشماندازی درستی از آنچه در رابطه با این حادترین نوع خشونت اتفاق میافتد به دست آید و نه برنامه راهبردی و کلانی برای مبارزه با آن وجود دارد. آنچه از آمار زنکشی وجود دارد، بیانگر سالانه ٣٥٠ تا ٤٠٠ مورد قتل ناموسی در ایران هست. براین مبنا، اصلا درست نیست که بگویم زنکشی و قتل ناموسی در کجا بیشتر و در کجای ایران کمتر است، و فقط میتوانیم ادعا کنیم سالانه برخی رسانهها، فعالین مدنی و زنان به مواردی از قتل زنان و قتلهای ناموسی رسیدگی میکنند، آنهم زمانی که امکان رسیدگی برایشان وجود داشته باشد.
دررابطه با گروههای اتنیکی که گفته میشود قتل زنان بیشتری را دارند، باید متغیرهای بیشتر و سیستماتیکتری را رابطه با آنها درنظر گرفت، مانند عقبماندگی اقتصادی که ارتباط مستقیمی با افزایش خشونت و بازتولید خشونت در همه زمینهها دارد. بههمین دلیل اگر تمامی عوامل خشونتزا و تشدیدگر خشونت مورد بررسی و توجه قرار نگیرند، پرداختن به مسله خشونت علیه زنان از اساس اشتباه است.
خودکشی زنان: ۷۰ مورد
۲۱ نفر از این زنان زیر ١٨ سال سن داشتهاند.
۱۴ تن از آنان دانشآموز بودهاند.
خودکشی از طریق حلقآویز در صدر این آمار قرار دارد.
مشکلات خانوادگی-اجتماعی نیز از دلیل عمده خودکشی در بین افراد است.
براساس این آمار خودکشی در میان مجردها بیشتر از خودکشی در میان متاهلها است.
آذربایجان غربی، کردستان، کرمانشاه و ایلام بهترتیب بیشتر شمار خودکشیها را شامل میشود. اما براساس آمار رسمی خودکشی در استان کرمانشاه و ایلام همواره در صدر جدول است و این نشانگر عدم رسانهای شدن اخبار خودکشی در این مناطق است.
براساس آمار رسمی منتشرشده در سال ۱۴۰۲، میزان خودکشی در ایران طی یک دهه گذشته، بیش از ۴۰ درصد رشد کرده و از حدود ۳,۵۰۰ مورد در سال، به بیش از ۵ هزار مورد افزایش یافته است.
به گفته بسیاری از کارشناسان مسله "خودکشی" در ایران به هیچ عنوان یک خودکشی شخصی نیست، چراکه عوامل آن بهشدت و در ارتباط مستقیم با وضعیت این افراد است، افراد که فقر تحمیلی، شرایط ناگوار اقتصادی، بیکاری، ناامیدی، قوانین ضدزن و ضد انسان، افزایش بحرانهای پیدرپی و نبود سویه امیدی برای تغییر آنها را به بنبست رسانیده و خودکشیهای اجتماعی_سیاسی را منجر شده است.
تنظیم؛ اوین مصطفیزاده