زنکشی؛ لیلا پایمرد، زن جوان پیرانشهری توسط همسرش به آتش کشیده شد
بامداد چهارشنبە ۲۳ خرداد ۱۴۰۳، زن جوان ۳۲ سالهای به نام «لیلا پایمرد» در خانه باغ کوچکی واقع در روستای «شلیمجاران» از توابع پیرانشهر توسط همسرش به آتش کشیده میشود و بامداد یکشنبە ۲۷ خرداد ۱۴۰۳ در نتیجه شدت جراحات ناشی از سوختگی در بیمارستان «خمینی» ارومیه جان خود را از دست میدهد.
بهگفته یک منبع مطلع به کُردپا؛ علت به آتش کشیدن لیلا توسط همسرش، «اختلافات خانوادگی» و «درخواست طلاق» از سوی این زن جوان بوده است. بهگونهای که لیلا بعد از ازدواج از طرف «همسر و خواهران همسرش» مورد خشونت، اذیت و آزار و بیاحترامی قرار میگیرد، بههمین دلیل بارها این موضوع را به خواهر و برادران خود اطلاع داده و هربار بهمدت چندین ماه خانه و همسرش را ترک کرده تا بتواند طلاق بگیرد؛ اما مشکل این زن جوان حل نشده و در نهایت توسط همسرش به آتش کشیده شد.
این منبع آگاه در خصوص چگونگی بهآتش کشیدن لیلا توسط همسرش میگوید؛ لیلا و همسرش قرار بوده بر سر یک زمین کشاورزی، در روستای «شلیمجاران» از توابع پیرانشهر که دارای خانهباغ کوچکی بوده، کار و زندگی کنند. لیلا قبل از سوزانده شدن توسط همسرش، سحری برای روزه گرفتن بیدار میشود و میخوابد، مراد نیز از قبل رختوخواب و چوب بلندی را برای آتشزدن لیلا آماده میکند و پس از آنکه لیلا را از طریق بنزین به آتش میکشد، فرار میکند. در ادامه فردی در آن نزدیکی متوجه آتش شده و خود را به خانه باغ میرساند و صدای داد و فریاد لیلا را میشنود که میگوید «مراد من را در خواب آتش زده» است.
بنا به آخرین گزارشات، مراد پس از به آتش کشیدن لیلا متواری و هنوز بازداشت نشده است. دختران لیلا نیز شب حادثه در خانه پدری، پدرشان بودهاند.
لیلا پایمرد، دو فرزند دختر ۱۳ و ۹ ساله دارد. او تا مقطع ابتدایی تحصیل کرده و خانهدار بوده است. لیلا در سن ۱۸ سالگی با مراد ازدواج میکند و در سن ۳۲ سالگی توسط این فرد به آتش کشیده میشود.
لیلا پایمرد، اهل روستای «خورنج» از توابع پیرانشهر بوده و پدر و مادر لیلا نیز از سالها قبل فوت کردهاند.
مراد نیز، اهل روستای «شلیمجاران» از توابع پیرانشهر بوده است.
با استناد به آمار ثبت شده در مرکز آمار سازمان حقوق بشری کُردپا از ابتدای سال ۱۴۰۳ و مشخصا از ۱۵ اردیبهشتماه؛ مجموع چهار زن کُرد در سنندج، ایلام و پیرانشهر توسط همسرانشان به قتل رسیدهاند. قتل دو زن از طریق به آتش کشیدن، یک مورد براثر ضربات چاقو و یک مورد با اصابت گلوله بوده است.
بهگفته روانشناسان؛ بحرانهای پیدرپی کنونی که جامعه را در نوردیده، مشکلات فردی و اجتماعی بسیاری بهدنبال داشته و آسیبهای اجتماعی از جمله خشونت در جامعه و خشونت علیه زنان را تشدید کرده است. از دیگر سو زنان از نظر فردی و آگاهی تغییر کردهاند و بسیار بیشتر از گذشته درحال پسزدن ساختارهای ضد زن و مردسالار هستند. از دیگر سو دستان آنها به دلیل قوانین ضد زن و شرایط جامعه برای ایجاد تغییر کوتاه است؛ بههمین دلیل در نبود قوانین حمایتی از زنان و شرایط بحرانزده جامعه با افزایش تنشها و خشونتها روبهرو هستیم.
به گفته اوین مصطفیزاده، سخنگوی کُردپا؛ زنکشی و خودکشی در کردستان یک پدیده بسیار درهمتنیده با شرایط اجتماعی-اقتصادی - سیاسی است که بهدلیل در حاشیه قراردادن و در عقب مانده نگه داشتهشدن کردستان از سوی حکومت، فرصتها و رشد و پویایی اجتماعی و فردی از انسانها سلب میشود و در این شرایط انسانها آموزش و آگهی لازم برای برخورد با آسیب و مشکلات اجتماعی را پیدا نخواهند کرد.
از دیگر سو، حکومت در راستای نگاه امنیتی و دیگری به کردستان، تلاش میکند آسیبهای اجتماعی را در جامعه کردستان فرهنگی ذاتی-درونی نشان دهد و بگوید مشکل از فرهنگ کُردها است، درحالیکه فرهنگ یک مسئله کاملا سیال است و در کشورهای نرمال بودجه فراوانی برای ارتقا آن در نظر گرفته میشود.
این خوانش نه به معنای انکار سنتهای غلط در جامعه کردستان است و چه بسا در سالهای اخیر فعالین زن و فعالان برابری جنسی/جنسیتی با دستان خالی بیشترین نقش را در مبارزه با زن کشی و خودکشی در جامعه کردستان داشتهاند و در راستای دغدغهمند کردن جامعه و پسزدن سنتهای غلط و مردسالار برآمدهاند؛ باوجود اینکه در این راه بازداشت شده و تمامی انجمنهای مربوط به زنان لغو مجوز شدهاند یا دیگر مجوزهایشان تمدید نشده است.
فعالین، رسانه و نهادهای حقوق بشری نیز نه تنها اخبار زنکشی و خودکشیها را انکار و پنهان نکرده بلکه با هدف آگهی بخشی به جامعه و دغدغهمند کردن افکار عمومی، تلاش کردهاند بر روی آسیبهای اجتماعی دست گذاشته و آن را به مسئله همگانی تبدیل کنند.
مسئله مهم دیگر این است که خود قربانیان زنکشی و خودکشی قربانیان منفعلی نیستند، بلکه ما در سالهای اخیر شاهد خودکشی و زنهای کشته شدهای بودهایم که درپی اعتراض به سنتها و تبعیضات جان خود را از دست دادهاند.
لازم به ذکر است، این نوشتار برای مطرح کردن پیچیدگی آسیبهای اجتماعی در کردستان و درهمتنیدگی ساختارها با آن است، چرا که خوانش تک بعدی از مسئله کاملا غلط است.
تنظیم؛ اوین مصطفیزاده