ارومیه؛ روایتی از قتل حکومتی نیما شفق‌دوست، نوجوان ۱۷ ساله پس از ۱۲ روز درد و خونریزی شدید در نتیجه شلیک گلوله جنگی نیروهای سرکوب و مداوا در منزل

21:34 - 15 بهمن 1402

۳۰ شهریور ۱۴۰۱، نیما شفق‌دوست، نوجوان ۱۷ ساله اهل ارومیه در جریان اعتراضات مردمی محله اسلام‌آباد این شهر بر اثر اصابت گلوله جنگی نیروهای سرکوبگر-حکومتی به پاهایش به‌شدت زخمی می‌شود. او پس از ۱۲ روز درحالیکه خانواده به ‌دلیل محاصره امنیتی بیمارستان‌ها و بازداشت زخمی‌شدگان به مداوای او در مطب شخصی و منزل پرداخته بودند، در پی وضعیت وخیم جسمی در مورخه ۱۲ مهر ۱۴۰۱ به بیمارستان «خمینی» ارومیه منتقل و پس از نیم ساعت به ‌دلیل عفونت شدید جان خود را از دست می‌دهد.

کُردپا  کە بە صورت اختصاصی روایت زخمی و کشته‌شدگان خیزش انقلابی ژن، ژیان، ئازادی را مستند می‌کند، این‌بار به نحوه قتل حکومتی «نیما شفق‌دوست»، نوجوان ۱۷ ساله اهل ارومیه پرداخته است.

شلیک گلوله جنگی از فاصله نزدیک به نیما شفق‌دوست و دلنوشته‌ای از او با اشاره به «خندیدن و مسخره‌کردن» نیروهای سرکوب بعد از شلیک به این نوجوان ۱۷ ساله؛

یک منبع آگاه درباره نحوه زخمی‌ شدن نیما شفق‌دوست به کُردپا می‌گوید؛ نیما ساعت ۱۰ شب مورخه ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ در کوچه «اسلام‌آباد» هدف شلیک گلوله نیروهای سرکوبگر-حکومتی قرار می‌گیرد. یک گلوله از ناحیه نزدیک به زانوی راست به نیما شلیک می‌شود، اما چون شلیک از فاصله نزدیک بوده از هر دو پایش عبور کرده بود و حفره بزرگی در پاهایش ایجاد شده بود.

در دلنوشته‌ای از نیما شفق‌دوست که در زمان زخمی‌شدن به دست کُردپا رسیده است، او نحوه شلیک به خود را اینگونه توضیح می‌دهد؛ «داشتم شب هنگام از غذا خوری به خانه برمی‌گشتم و از کوچه «اسلام‌آباد» عبور می‌کردم. کوچه خیلی خلوت بود، یک مرتبه دسته‌ای از مردم که تعدادشان بیش از ۱۲ نفر بود به سمت من آمدند و گفتند پسر جان نظامی‌ها آمدند، فرار کن. من هم که ترسیده بودم با خودم گفتم مگر چکار کرده‌ام که فرار کنم و به آرامی راه رفتم. از جلوی من رد شدند. همان لحظه یک ماشین پر از نیروی نظامی را دیدم، تفنگ را به سمت من نشانه گرفته بودند، من هم حسابی ترسیده بودم؛ فرار کردم و به دنبالم افتادن، اما همان لحظه صدای شلیک آمد، چشمانم تار شد، پاهایم لرزید و افتادم زمین، چشمهایم را باز کردم، صدای خنده‌شان می‌آمد، من را مسخره می‌کردند. دیدم هر دو پایم به‌شدت خونریزی و درد شدیدی دارد. نظامی‌ها رفته بودند و من تنها بر روی زمین افتاده بودم. پس از چند لحظه از شدت خونریزی و درد زیاد، سرم گیج رفت و بیهوش شدم».

منبع کُردپا می‌گوید پس از بیهوش شدن نیما، شخصی او را به یکی از منازل کوچه «اسلام‌آباد» منتقل می‌کند و گلوله توسط چند زن بزرگسال از پای نیما خارج می‌شود و سپس جای زخمی را محکم با پارچه می‌بندند.

منبع مطلع کُردپا اشاره می‌کند که با گلوله جنگی به نیما شلیک شده است.

رسیدگی پزشکی به نیما شفق‌دوست در منزل از بیم بازداشت توسط نیروهای امنیتی و مرگ بر اثر عفونت جراحات بعد از ۱۲ روز؛

خانواده پس از زخمی‌شدن نیما شفق دوست، به‌ دلیل شدت جراحات او را به بیمارستان منتقل می‌‌کنند، اما به ‌دلیل محاصره بیمارستان توسط نهادهای امنیتی خانواده از بیم بازداشت فرزندشان از واردشدن به بیمارستان خودداری می‌کنند. خانواده نیما را به منزل آورده و برای او یک پزشک شخصی پیدا می‌کنند که در منزل به درمان این نوجوان ۱۷ ساله می‌پردازد.

به گفته منبع آگاه کُردپا؛ با گذشت ۱۲ روز، نیما به ‌دلیل شدت جراحات وارده، عفونت محل جراحات، خونریزی شدید و در نهایت ایست قلبی، نیم ساعت پس از انتقال به بیمارستان جان خود را از دست می‌دهد.

نیما شفق‌دوست در دلنوشته‌اش در رابطه با روند درمانش می‌گوید؛ «بعدش منو بردن بیمارستان، ولی منو رد کردن و دست بهم نزدن. بابام مجبور شد واسم دکتر شخصی پیدا کنه و یه‌ دونه دکتر پیدا شد، منو تو خونه مداوا می‌کرد و پاهام رو پانسمان کرد... ولی بسیار دردم شدید است و اکنون بسیار درد می‌کشم...

بعد از چن روز ایشان بهم گفت که بازم نمی‌تونه باهام باشه، گفت که کلی درس داره و کار.» نیما سپس جملاتی را در رابطه با مسائل شخصی و عاطفیش بیان می‌کند که کُردپا در صورت اجازه یافتن منتشر خواهد کرد.

این دلنوشته، آخرین دلنوشته نیما بوده و آخرین کلمه‌اش «فعلا...» بوده است.

مقامات حکومتی علت مرگ نیما شفق‌دوست را «حمله سگ» عنوان کردند، اما مادرش با وجود همه تهدیدات بعد از سه ماه در یک ویدیو اعلام کرد، فرزندش را نیروهای سرکوبگر-حکومتی کشته‌اند؛

پس از انتشار خبر جانباختن نیما شفق‌دوست، حسن شیخی، فرمانده انتظامی ارومیه علت مرگ او را «حمله سگ» عنوان می‌کند. این در حالی است که در برگه پزشکی قانونی این نوجوان ۱۷ ساله علت مرگ «نامعلوم» ذکر شده است.

خانواده در ابتدا به ‌دنبال فشار و تهدید نهادهای امنیتی مجبور شدند، گفته‌های مسئولین حکومتی را تایید کنند، اما با گذشت سه ماه، مادر نیما شفق‌دوست سکوت را شکست و علت مرگ فرزندش را شلیک نیروهای سرکوبگر- حکومتی عنوان کرد.

مادر این نوجوان ۱۷ساله در ویدیویی که منتشر کرد، چگونگی مجروح شدن پسرش را اینگونه روایت می‌کند؛ در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ نیما برای دریافت حقوقش به محل کارش در شهرک «اسلام‌آباد» ارومیه رفت که در راه برگشت هدف تیراندازی نیروهای مسلح حکومتی قرار می‌گیرد و زخمی می‌شود. ساکنان محل ابتدا او را به خانه برده و پس از بستن زخم پاهایش او را به منزل عمویش منتقل کرده بودند. عموی نیما هم او را به خانه خودمان آورد. به علت وضعیت وخیم نیما ما او را به بیمارستان منتقل کردیم، اما به دلیل حضور گسترده نیروهای امنیتی و از ترس بازداشت او را به خانه برگرداندیم.

به گفته مادر نیما شفق دوست، او به مدت ۱۲ روز در منزل و با رسیدگی یک دکتر در مطب خصوصی تحت درمان قرار گرفته است، اما در تاریخ ۱۲ مهر ۱۴۰۱ به دلیل وخیم شدن وضعیت جسمی‌اش او را به بیمارستان منتقل کرده‌اند که پس از گذشت نیم ساعت نیما به دلیل عفونت شدید محل جراحتش جان خود را از دست می‌دهد.

مادر این نوجوان کشته شده در خصوص یورش نیروهای مسلح به منزلشان پس از جانباختن فرزندش می‌گوید؛ پس از جانباختن نیما چهار-پنج نفر مسلح به خانه آنها یورش برده و خانواده را تهدید می‌کنند که بگویند نیما را سگ گاز گرفته است.

مادر نیما در پایان می‌گوید؛ به روح شهیدم قسم می‌خورم عین حقیقت را گفته‌ام.

عدم تحویل پیکر نیما شفق‌دوست به خانواده تا دو روز و تهدید نهادهای امنیتی به کشتن دیگر جوانان خانواده در صورت برگزاری مراسم خاکسپاری؛

مادر این نوجوان ۱۷ ساله در خصوص تهدید و فشار نهادهای امنیتی در ویدیوی منتشر شده اشاره می‌کند؛ بعد از جانباختن نیما پیکر او را به ما تحویل ندادند، بلکه به پزشکی قانونی ارومیه منتقل و دو روز بعد توانستیم جسد را تحویل گرفته و به خاک بسپاریم. سپس نهادهای امنیتی طی تماسی ما را تهدید کردند در صورت برگزاری مراسم خاکسپاری، دیگر جوانان نیز بازداشت و همان بلایی را که بر سر نیما آورده‌اند، با دیگر جوانان خانواده خواهند کرد.

به گفته منبع آگاه کُردپا در این خصوص نهادهای امنیتی در تماس با خانواده گفته‌اند؛ در صورت برگزاری مراسم خاکسپاری هرچه جوان دارند، خواهند کشت و اگر خانواده علت مرگ را «گاز گرفتگی سگ» عنوان نکنند، اعضای باقی‌مانده خانواده نیز کشته خواهند شد. حتی نهادهای امنیتی چندین مرتبه مادر نیما شفق‌دوست را به نهادهای امنیتی احضار کردند تا خانواده را مجبور کنند بگویند سگ فرزندشان را گاز گرفته است.

مراسم خاکسپاری این نوجوان در روستای «زیندشت» شهرستان سلماس تحت تدابیر شدید امنیتی برگزار می‌شود.

پس از دریافت برگه پزشکی قانونی توسط خانواده در مورخه ۱۷ مهر ۱۴۰۱ آنها به دادگاه احضار می‌شوند و دادگاه اعلام می‌کند که مرگ فرزندشان طبیعی بوده است.

تهدید به، به‌ گلوله‌بستن خانواده در صورت برگزاری مراسم چهلم نیما شفق‌دوست؛

خانواده شفق دوست برای برگزاری مراسم چهلم فرزندشان نیز به ‌شدت تهدید شدند. منبع آگاه کُردپا در این‌باره می‌گوید؛ نهادهای امنیتی در تماسی با خانواده می‌گوید که اگر مراسم چهلم نیما را برگزار کنید، خانواده را به گلوله خواهند بست، بدون آنکه کسی متوجه شود چه کسی به خانواده شلیک کرده است.

تهدیدات علیه این خانواده تا جایی ادامه پیدا می‌کند که در سالگرد قتل حکومتی نیما، مادر او بازداشت و مورد تهدید قرار می‌گیرد تا از برگزاری هرگونه مراسمی برای نیما ممانعت شود.

نیما شفق‌دوست؛

نیما (اصلان) شفق‌دوست، فرزند بهروز و سانیا، متولد ۲۱ شهریور ۱۳۸۴ در ارومیه بود.

او تا مقطع ششم ابتدای در مدرسه تحصیل کرده بود و پس از آن در شهرک اسلام آباد شهر ارومیه مشغول به کار در یک غذاخوری بوده است.

تنظیم؛ اوین مصطفی‌زاده