روایتی از قتل حکومتی مینو مجیدی، اولین زن جانباخته در جریان خیزش انقلابی زن، زندگی، آزادی
مینو مجیدی، معترض اهل قصرشیرین و ساکن کرمانشاه اولین زنی است که در جریان خیزش انقلابی زن، زندگی، آزادی بر اثر شلیک نیروهای سرکوبگر جان خود را از دست داد.
مهسا پیرایی، دختر مینو مجیدی در گفتگو با کُردپا نحوه جانباختن مادرش را بیان کرده است.
نحوه قتل حکومتی مینو مجیدی؛
مهسا پیرایی درباره نحوه قتل حکومتی مادرش میگوید: روز ۲۹ شهریور ساعت ١٩:٣٠ مادرم مینو مجیدی به تظاهرکنندگان در چهار راه سی متری نزدیک بلوار وحدت ملحق شدند و طبق تحقیقات ما کمی بعد مأموران یگان ویژه و مأموران موتور سوار از دو جهت به سمت جمعیت شروع به تیراندازی میکنند بین ساعت ۱۹:۴۵ تا ۲۰:۰۰ و نزدیک به شیرینی فروشی تابان مادرم تیر خوردن و روی زمین میافتند و مردمی که دورش جمع شدند متوجه نمیشوند اول چون فقط یک تیر روی دستش بوده و بعد که خون از دهانش بیرون میزنه بر میگردونن و پشتش رو که پر از گلوله بوده میبینند.
به گفته خانم پیرایی، مادرش را با یک تیبا سفید (احتمال اینکه ماشین از نیروهای جمهوری اسلامی بوده است) به بیمارستان منتقل کردند.
وی افزود: شلیک از فاصله خیلی کم حدود یک تا دو متر و ۱۶۷ گلوله ساچمه فلزی از پشت سر تا کمر مادرم بوده و توسط نیروهای ضد شورش و یگان ویژه بوده است.
مهسا پیرایی درباره واکنش مسئولان حکومتی به جانباختن مادرش گفت: برای مادر من برعکس بقیه انکار نکردند و داستان خودکشی درست نکردند ولی اعلام کردند با سلاح غیرسازمانی توسط منافقین بوده، مادر من جز اولین کشتهشدگان بود و اولین زنی که در اعتراض به قتل مهسا امینی جانش را گرفتند.
وی اظهار داشت: در گزارشها آمده، مادرم قبل از انتقال به بیمارستان طالقانی، فوت کرده بودند و بعد از اینکه خانواده و پدرم به بیمارستان میرسند، اثری از گوشی مادرم و طلاهاش نبوده و پرسنل بیمارستان و پلیس اظهار بیاطلاعی کردند.
او اضافه کرد: پیکر مادرم ۳۰ شهریور بعد از بازجویی از پدرم و نتیجه پزشکی قانونی تحویل داده شد و روز ۳۱ شهریور در آرامستان میناباد ( آرامستان اهل تسنن کرمانشاه) خاکسپاری انجام شد.
فشار نهادهای امنیتی بر خانواده مینو مجیدی؛
مهسا پیرایی در اینباره اعلام کرد: مأموران لباس شخصی و بسیج هم در محل برگزاری مراسم و هم اطراف خانه پدر من بودند و طی اقامت ١٠ روزه من در زمان مراسم مادرم شاهد رفت و آمدهای لباس شخصیها بودم که از پلاک ماشینهای جلو منزل فیلم میگرفتند و با موتور و ماشین نصف شب با صدای گاز و ترمز شدید ایجاد رعب و وحشت میکردند و یا با لباس فرم در نقش رفتگر خانه را زیر نظر داشتند.
خانم پیرایی اذعان داشت: فشار و تهدیدی بعد از آن روی خانواده من نبوده البته پدر من شکایتی تنظیم نکردند چون باور داشتند شکایت از قاتل را پیش خود قاتل بردن کار بیهوده و توهین به شعور خودمان است.
او عنوان داشت: به ما اجازه برگزاری مراسم چهلم را ندادند و صبح روز چهلم اطلاعات با پدرم تماس میگیرند که مطمئن شوند در خانه است و طبق فراخوان مردمی سر مزار نرفته باشد که پدرم به اجبار در خانه ماند، با دایی من (برادر مینو مجیدی) هم تماس گرفتند و وقتی ایشان جواب ندادند با اینکه آن روز خانه بودند ولی برای اخذ تعهد احضار شدند و در نهایت یک روز بعد از چهلم، خانواده مراسم را با محاصره مأموران و لباس شخصیها در خانه برگزار کردند.
وی در رابطه با دادخواهی خانوادهاش تأکید کرد: من و خواهرم رویا که خارج از ایرانیم صدای خاموش شده مادرم و صدای اعتراض و دادخواهی خانوادهام شدیم، مادرم در اعتراضات با خواست خودش شرکت کرده و حتی در جواب پدرم که گفتند نرو مادرم گفتند اگر من نروم تو نروی پس جوانهای مردم بروند و کشته شوند.
مینو مجیدی؛
مهسا پیرایی درباره خصوصیات مادرش عنوان داشت: مادرم بسیار آرام و متین بودند، اهل هیاهو و شعار نبودند، بسیار شجاع و مهربان بودند، همیشه در حال یادگیری و اهل مطالعه و ورزش بودند، مادرم ستون خانه خانواده ما و پدر و مادرش بود که هر دو خانه را ویران کردند.
وی میافزاید: بعد از انقلاب ٥٧ مادرم از حق تدریس محروم شدند و خانهدار بودند.
مینو مجیدی فرزند وجیهه قویدل و وحید مجیدی و متولد بیستم تیرماه ١٣٣٩ در قصرشیرین است.
مینو مجیدی معلم پاکسازی شده اوایل انقلاب بوده و سی سال پیش مربی تنیس روی میز ناشنوایان و کم شنوایان به صورت داوطلب بوده است.