طراحی کشتار و سرکوب/ چرایی و چگونگی سرکوب خونین بالو در ۳۰ شهریور

16:33 - 19 دی 1401

کُردپا در گفت‌وگو با یک منبع مطلع تلاش کرده پرده از واقعیت طراحی کشتار و سرکوب خونین بزرگترین روستای کردستان و ایران بردارد.

طراحی کشتاری که در روزهای نخستین اعتراضات انقلابی مردم کردستان و به‌دنبال به‌ گلوله بستن یکی از ساکنین این روستا در شهرک ولیعصر ارومیه با نام فرجاد درویشی برای جلوگیری از تبدیل خشم مردم ایران روستای ۱۶‌ هزار نفری به اعتراضات، طراحی و اجرا شد. طرحی که جانباختن دو فرد دیگر و زخمی‌شدن شدید چندین تن را درپی داشت. دانش رهنما ۲۵ ساله، عبدالله محمودپور کودک ۱۶ ساله کارگر از جانباختگان این روستا در شب ۳۰ شهریور بودند.

منبع آگاه به کُردپا می‌گوید، سرکوب خونین در بالو تنها با اسلحه جنگی (کلاشینکوف) انجام گرفت و زخمی‌شدگان بلافاصله توسط اعضای خانواده خود از محل دور و مخفی شدند. کسی از تعداد آنها اطلاع ندارد، شلیک کورکورانه سرکوبگران حتی زخمی‌شدن یک مهمان این روستا را درپی داشت.

منبع آگاه تعداد بازداشت‌شدگان روستای بالو را ۹ تن برمی‌شمارد که به‌شدت شکنجه شده‌اند و با پرونده‌سازی‌هایی روبه‌رو گشته‌اند که تنها می‌تواند مختص به جایی مانند بالو باشد که سیاست وحشتناکی از دستگاه سرکوب در آنجا پیاده می‌شود.

روستایی که براساس آمار رسمی بیش از ۱۶هزار نفر جمعیت دارد، اما براساس گزارشات خود رسانه‌های حکومتی نه به روستا می‌ماند و نه به شهر، روستایی که حتی بخشی از منطقه شهرداری ارومیه به‌شمار نمی‌آید و ضرورتش نیز در دستور کار هیچ مسئولی نیست. بیکاری و درعقب‌ماندگی نگه‌داشتن نیز بزرگترین مشخصه این ابر روستا است.

با نگاهی به چگونگی طراحی کشتار خونین ۳۰ شهریور در این روستا، به سهولت به سیاست سرکوب، محرومیت ساختاری و کشتار عریان در چشم‌ بهم‌زدنی توسط سرکوبگران پی خواهیم برد.

سرکوب و بازداشت سازمان‌یافته مردم بالو؛

به گفته منبع مطلع کُردپا، اعتراضات بالو یک شب و فردای آن صورت گرفت. بعد از سرکوب خونین بالو با اعمال نقشه‌ای که توسط پایگاه بسیج این روستا انجام گرفت، فضای بالو به‌شدت امنیتی-نظامی و مملو از نیروی سرکوب شده بود. سرکوبگران نصف‌ شب جهت بازداشت به خانه مردم می‌ریختند و در خیابان‌ها هم مردم در امان نبودند.

در روزهای اول بیش از ۵۰ تن را بازداشت و سپس آزاد کردند. هیچکدام از این افراد نمی‌خواهند در این مورد حرفی بزنند. اما بازداشت‌های هدفمند جهت پرونده‌سازی و زهرچشم گرفتن از بالو ادامه داشت.

شورش اسلام ساکانی، داریوش خیری، سلیم میرزایی، عمران میرزایی، نهاد میرزایی، امیر عبداللهی، مهران پازشی، مهرداد ابراهیمی و پیمان ابراهیمی، ۹ تن از افرادی بودند که ماه‌ها در بازداشتگاه اطلاعات سپاه ارومیه تحت شکنجه و بازجویی قرار گرفتند. این افراد به تازگی با تودیع وثیقه آزاد شده‌اند.

بازداشت‌های هدفمند با همدستی بسیج و اطلاعات انجام گرفت و بیشتر آنها شامل افرادی بودند که در مراسم خاکسپاری جانباختگان شرکت کرده بودند.

از بیشتر بازداشت‌شدگان به دلایل گوناگون از جمله خوش‌نام‌بودن خود یا خانواده و کُردپرور بودن از قبل کینه داشتند و دنبال فرصتی برای بازداشت آنها می‌گشتند. این افراد در اینستاگرام نیز از اعتراضات حمایت کرده بودند. برای مثال شورش اسلام‌ساکانی فردی بسیار خوشرو و اجتماعی بود و مردم او را بسیار دوست داشتند.

 شورش از جمله بازداشت‌شدگانی بود که ساعت ۳ نصف شب با یورش و شلیک گاز اشک‌آوز به منزل، در رختخواب و با لباس زیر بازداشت شد. مهرداد نیز در بالو باشگاه بوکسینک دارد و مدال‌آور بوده است.

شورش از جمله افرادی است که به‌شدت شکنجه شده به صورتی که تمام سبیل‌ها و ناخن‌هایش را دانه به دانه کشیده‌اند و او را برای اعتراف اجباری به‌شدت شکنجه کرده‌اند تا اعتراف کند که لیدر اعتراضات بوده درحالیکه او اصلا لیدر نبود، اما زیر شکنجه مجبور شده بپذیرد. بقیه بازداشت‌شدگان را نیز زیر شکنجه مجبور کردند که قبول کنند شورش لیدر آنها بوده است. سپس هرکدام از بازداشت‌شدگان را به شرط معرفی دو تن دیگر از مردم آزاد کرده‌اند.

منبع آگاه به کُردپا می‌گوید از تمام این بازداشت‌شدگان اعتراف اجباری گرفته شده و اکنون هیچکدام اجازه دسترسی به فضای مجازی را ندارند.

اعتراضات ۳۰ شهریور در بالو

در شب ۲۹ شهریور۱۴۰۱ درجریان اعتراضات شهرک ولیعصر ارومیه که یکی از مناطق کُردنشین این شهر است، فرجاد درویشی از اهالی روستای بالو با شلیک گلوله ساچمه‌ای از فاصله نیم متری در دم کشته می‌شود. منبع مطلع به کُردپا می‌گوید مردم پیکر فرجاد را به بیمارستان منتقل کردند، اما جانباخته بود و نیروهای امنیتی از ورود مردم به بیمارستان ممانعت کردند. روز بعد پیکر فرجاد را به بالو آوردند، همه خیلی نارحت بودند و بیش از ۸۰٪ مردم برای تشییع جنازه به مسجد جامع بالو آمده بودند. مردم در مسجد و از همان ابتدا شروع به اعتراض و سردادن شعار مرگ بر دیکتاتور، مرگ بر خامنه‌ای و شهید نمی‌میرد، کردند. در آرامستان هم مردم با همین شعارها پیکر فرجاد را تسلیم به خاک کردند.

درهمین روز پچ پچ‌هایی از اینکه شب اعتراضات برپا می‌شود به گوش می‌رسید. کم کم  مغازه‌ها قبل از ساعت ۶ بسته شدند و مردم در خیابان اصلی بالو در رفت‌وآمد بودند تا ببینند چه خبر است. نزدیک ساعت هشت صدای گلوله شنیده شد و گفتند صدای گلوله از پایگاه بسیج بالو می‌آید. این درحالی بود که نه اعتراض و شعاری در جریان بود و نه آتشی روشن شده بود و مردم پی این اخبار در خیابان اصلی بالو در حال تردد بودند. گارد ضدشورش هم که از شهر ارومیه به بالو آمده بود و در پایگاه بسیج مستقر شده بود، اصلا به خیابان نیامد، چون اعتراضی در کار نبود.

وقتی صدای تیر هوایی از داخل پایگاه بسیج شنیده شد، مردم فکر کردند درحال کشتن جوانان هستند و به سمت پایگاه رفتند و شروع کردند به اعتراض و آتش‌زدن پایگاه. این نقشه‌ای بود که توسط بسیج و پایگاه بسیج بالو علیه مردم طراحی و در حال اجرا بود. نیروهای بسیج برای عملی کردن نقشه خود حتی بر بالای مغازه‌ها، محلات و جاده‌ها کمین کرده بودند و صبر کردند تا جمعیت زیادی جمع شود و از پشت سر به مردم شلیک کردند. وقتی در سه‌راه نزدیک پایگاه و منطقه تاکسی‌رانان به جمعیت شلیک کردند، عبدالله ۱۶ساله و سرپرست خانواده که با در دست‌داشتن تخم‌مرغ از سرکار برمی‌گشت هدف گلوله قرار گرفت و به دانش همه که برای نجات او رفت، شلیک کردند. گلوله جنگی به پشت و پای عبدالله خورده بود و دانش هم از ناحیه زیر قلب و کلیه هدف گلوله قرار گرفته بود و هر دو در بیمارستان بالو بلافاصله جان باختند. چندین تن دیگر نیز زخمی‌شدند که رامین را به ‌دلیل شدت جراحات به بیمارستان منتقل کردند.

بعد از این سرکوب خونین فضای شهر بسیار نارحت‌کننده بود، مردم بالو چنین جنایتی را تاکنون ندیده بودند. مردم زیادی مجدد برای تشییع جنازه پیکر عبدالله و دانش در مسجد جمع شدند و شروع به سردادن شعارهای اعتراضی کردند. شدت خشم مردم به‌حدی بود که بعد از مراسم خاکسپاریی به سمت پایگاه بسیج حرکت کردند و آنجا را به آتش کشیدند و شروع به اعتراض کردند.  بعد از آن بود که مرحله دوم سرکوب یعنی بازداشت‌های خشونت‌بار از همان شب در بالو و حاکم کردن فضای امنیتی- نظامی آغاز شد.

درباره پایگاه بسیج بالو؛

پایگاه بسیج بالو نزدیک به ۱۰ سال است توسط سپاه ساخته شده و مسئول اصلی پایگاه فردی با نام «امین فتحی» است. او اصالتا ترک است و سال‌های زیادی است در خدمت بسیج سپاه پاسداران قرار دارد. این پایگاه مخصوص بسیجی‌های فعال است و حتی برای شرکت بسیجان در کلاس‌های آموزش نظامی به آنها پول پرداخت می‌شود. بیشتر افراد این پایگاه بسیج ترک هستند و تعداد محدودی هم کُرد در آن وجود دارد. پایگاه مسلح به سلاح کلاشینکوف و ژ۳ است و تمام بسیج‌های آن اهل بالو هستند.

امین فتحی مسئول تمامی طراحی و اجرای نقشه سرکوب بالو بود. مسئول پایگاه بسیجی که تنها با نیروهای آموزش‌دیده نظامی خود و بدون استفاده از گارد ویژه مستقر در پایگاه، مردم را به گلوله بست. او از سرکوب واهمه‌ای ندارد و حتی در شب‌‌ سرکوب بالو درحالیکه بیشتر بسیج‌های دیگر سروصورت خود را پوشانده بودند، آشکارا برای سرکوب به میدان آمده بود. {حتی یک سنگ به سرش خورد و زخمی شد}.

فرهاد فرهادی، محمد فرهادی و پدرشان نصرالدین فرهادی هرسه از ماموران اطلاعاتی و بسیج فعال بالو هستند و در شب  سرکوب خونین بالو از اعضای اصلی اجرای نقش بودند.

در تصاویری که به دست کُردپا رسیده است، نشان می‌دهد امین فتحی درحال آموزش سلاح کلاشینکوف به بسیجیان بالوست که بیشتر آنان را کودکان تشکیل می‌دهند. در تصویری دیگر میلاد شکارچی درحال آموزش سلاح کلاشینکوف به کودکان دیده می‌شود که او نیز یکی آموزشگران نظامی پایگاه بسیج بالو به‌شمار می‌رود. تصاویری دیگری نیز از این بسیجی سرکوبگر در لباس سپاه دیده می‌شود. فریدنوکر علی نیز یکی دیگر از اعضای اصلی بسیج پایگاه بالو و از سرکوبگران شب خونین بالو است.

تمامی آموزش‌ها نظامی ذکر شده توسط این نیروهای بسیجی-سرکوبگر در روز روشن در پایگاه بسیج بالو انجام می‌گیرد.

فشار شدید بر خانواده جانباختگان؛

به‌گفته این منبع آگاه به کُردپا، خانواده جانباختگان تحت فشار شدید قرار دارند. نهادهای امنیتی خانواده‌ها را تهدید کرده‌اند تا سکوت کنند و در مورد فرزاندنشان با رسانه‌ها صحبت نکنند. همچنین این خانواده‌ها برای شرکت در جلسات و پذیرفتن نام‌نویسی فرزندانشان بعنوان شهید جمهوری اسلامی تحت فشار شدید هستند.

نهادهای امنیتی تاکنون به خانواده جانباختگان فشار می‌آوردند و می‌گویند هر اعتراض و شعاری شکل بگیرید، شما مسئول آن هستید و برایتان مشکل ایجاد می‌شود. نظارت و کنترل نهادهای امنیتی علیه خانواده‌ها به‌حدی است که موبایل‌هایشان را خاموش کرده‌اند و حتی به مهمان‌ها می‌گویند موبایل خود را خاموش کنید.

از دیگرسو بسیجی‌ها چندین بار تلاش کرده‌اند ازطریق شورای بالو با خانواده جانباختگان جلسه تشکیل دهند تا خانواده‌ها را تفهیم کنند که بسیجی‌های بالو به فرزندان شما شلیک نکرده‌اند و نیروی سرکوب از جای دیگر آمده، اما خانواده‌ها آماده حضور در این جلسه نشده و مردم بسیجی‌های بالو را مسئول این جنابت می‌دانند. چرا که خود شورای بالو همدست بسیجی‌ها است و آنها را در پیشبرد نقشه‌هایشان همراهی می‌کند. 

همچنین در مراسم خاکسپاری عبدالله و دانش ملا صادق، امام جمعه مسجد جامع بالو گفت، بسیجی‌هایی که مردم را سرکوب کرده‌اند از شهر آمده بودند، ولی مردم باور نکردند و با گفتن شعار بی‌شرف بی‌شرف او را دور کردند.

ملاصادق امام جمعه مسجد جامع بالو و کُرد است، اما اصلا  کُردی حرف نمی‌زند و تنها با زبان ترکی سخن می‌گویند. او به جز حرف زدن کار دیگری نمی‌کند و نهاد اطلاعات و پایگاه بسیج هم تنها این کار را از او می‌خواهند. بعد از سرکوب اعتراضات بالو این روحانی بین مردم بسیار منفور شده است.

چرا در این منطقه تنها بالو دست به اعتراضات زد؟

منبع آگاه در این خصوص به کُردپا می‌گوید، بالو روستایی بزرگ و بیشتر ساکنان آن کُرد هستند، حدود ۱۰٪ از مردم آن نیز ترک سنی‌ مذهب هستند. کُردهای بالو بسیار کُردپرور هستند. مردمان کُرد این روستا همیشه هویت کُردبودن خود را حفظ کرده‌اند و به هیچ قیمتی حاضر نشده‌اند به بخشی از جمهوری اسلامی تبدیل شوند. به‌همین دلیل جمهوری اسلامی با سیاست تفرقه بین ملیت‌ها، بیشتر ترک‌های این روستا را علیه کُردها کرده و آنها را به ابزار سرکوب خود علیه کُردهای بالو تبدیل کرده است. همانطور که در سرکوب خونین ۳۰ شهریور بالو، تنها بسیجان پایگاه بسیج بالو بودند که دست به کشتار و سرکوب مردم زدند.

از دیگر سو حکومت با سیاست در محرومیت نگه‌داشتن بالو تلاش کرده جلوی پیشرفت کُردها را بگیرد. به‌همین دلیل امکانات این ابر روستا بسیار محدود و شمار بیکاران در آن بسیار بالاست و در هیچ‌کدام از سیاست‌ها نیم بند استان آذربایجان غربی جایی برای بالو درنظر گرفته نشده است. با این وجود کُردهای بالو تلاش کرده‌اند از لحاظ فرهنگی و ورزشی پیشرفت کنند. حتی بالو سابقه چندین اعتراض در سال‌های گذشته و شعارنویسی در حق‌طلبی کُردها را داشته و در هر خیزشی تلاش کرده نقش خود را ایفا کند. برای مثال چندسال پیش به‌دنبال توهین رییس پایگاه بالو به مردم کُرد که گفته بود، «مردم بالو را انسان میکنم»، جوانان شبانه به این پایگاه حمله کردندو حتی معذرت‌خواهی رییس پایگاه را  نپذیرفتند و پرچم جمهوری اسلامی را پایین آوردند و به‌آتش کشیدند؛ با وجود اینکه تعدادی از جوانان بازداشت و یا مجبور به خروج از ایران شدند. این واقعه درپی توهین یک فرد بسیجی به دکتر عبدالرحمن قاسملو از رهبران سرشناس کُرد روی داده بود.{دکتر عبدالرحمن قاسملو اصالها اهل ارومیه و کُرمانج بوده و اعم کُردهای ارومیه باتوجه به هم‌خویشی و هم‌زبانی با این رهبر کُرد او را از رهبران مبارزاتی و پیشرو خود می‌دانند}.

سیاست سرکوب و محروم‌ساختن بالو حتی لایه‌های دیگری را دربرگرفته، منبع آگاه به کُردپا می‌گوید؛ این سیاست جمهوری اسلامیست، چون کُردهای بالو کُردپرور هستند، دوست ندارد پیشرفت کنند. به‌گونه‌ای که نفرت‌پراکنی حکومت علیه بالو بسیار گسترده است و شما اگر هرجای ایران بروید می‌گویند مردم بالو معتاد و قاچاقچی هستند، این درحالیست که مردم بالو بسیار خوب و پاکند. حتی جمهوری اسلامی تلاش بسیاری کرده احزاب کُرد را در بالو بدنام کند و با نام آنها خرابکاری انجام دهد، اما مردم بالو تحت تاثیر این سیاست قرار نگرفته‌اند.

این منبع آگاه کُردپا ادامه می‌دهد، جمهوری اسلامی تلاش زیادی کرد کُردهای بالو را به خدمت خود درآورد و هرچند تعدادی از کُردها بسیج (جاش) هستند، اما تعداد آنها بسیار کم است و از نظر معیشتی مجبور شده‌اند به آن روی بیاورند.

منیع مطلع کُردپا می‌گوید، جمهوری اسلامی بعد از آنکه نتوانست کُردها را به کنترل خود در آورد سیاست خود را بر تفرقه و نفاق بین کُردها و ترک‌ها بنا نهاد. متاسفانه حکومت در این سیاست موفق بوده و بیشتر ترک‌ها را که سنی‌ مذهب هم هستند توانسته به افراد حکومتی و علیه کُردهای بالو تبدیل کند.

ممانعت از برگزاری مراسم چهلم جانباختگان بالو

منبع آگاه در این‌باره به کُردپا می‌گوید؛ در روز چهلم جانباختگان مردم بسیاری برای حضور در مراسم آماده شدند، اما نیروی سرکوب زیادی ازجمله نیروهای گارد ویژه که از شهر آماده بودند و بسیجی‌ها پایگاه بالو در آرامستان مستقر شده بودند. این نیروهای سرکوبگر حتی در باغ‌های اطراف آرامستان مسلح و با دوربین مستقر شده بودند تا از برگزاری مراسم جلوگیری کنند، به همین دلیل مراسمی برگزار نشد.

در ابر روستای بالو فضا همچنان امنیتی-نظامی است و مردم تحت کنترل شدید قرار دارند.

تنظیم: اوین مصطفی‌زاده