کارگردان مستند \"ترور در برلین\": نه میبخشیم و نه فراموش میکنیم
14:23 - 2 شهریور 1396
آژانس کُردپا: کلوپ فیلمسازان ایرانی و اروپایی در هجدهمین سالگرد واقعه میکونوس فیلم مستندی را به کارگردانی آرمان نجم با نام \"ترور در برلین\" به مدت هفتاد دقیقه تولید و پخش کرد.
این مستند به زبان فارسی با زیر نویس انگلیسی تهیه شده و به روایت واقعه میکونوس میپردازد.
این مستند برای نخستین بار در آلمان اکران شده است.
آژانس کُردپا در رابطه با چگونگی ساخت و تولید مستند \"ترور در برلین\" با آرمان نجم، کارگردان این مستند گفتگویی را انجام داده که عیناً درپی میآید:
آژانس کُردپا: جناب آقای نجم، قبل از هر چیز اجازە بفرمایید از اینکە قبول کردین کە این مصاحبە رو انجام بدین تشکر بکنم. بە عنوان سوال اول بفرمایید کە بعد از چند سال کە از این ترور میگذشت چرا این مسئلە بە عنوان یک سوژە برای شما جذابیت پیدا کرد؟
آرمان نجم: پس از پیروزی انقلاب اسلامی (١٩٧٩) در ایران، دهها شخصیت سیاسی یا فرهنگی، در درون و بیرون ایران، به قتل رسیدند اولین قربانی (در خارج) شهریار شفیق، افسر پیشین نیروی دریایی ایران، در (٧ دسامبر ١٩٧٩) در پاریس، به هنگام خروج از خانه مادرش، به ضرب دو گلوله به قتل رسید و آخرین قتل (در اروپای غربی)، ترور دکتر رضا مظلومان در تاریخ ٢٧ مه ١٩٩٦ (پاریس) بود برای شهریار شفیق دادگاهی تشکیل نشد، اما شیخ صادق خلخالی، حاکم شرع انقلاب اسلامی، سالها بعد در خاطراتش، در روزنامه \"سلام\"، اعتراف کرد که شهریار شفیق به موجب حکمی که در دادگاه انقلاب اسلامی صادر شده بود، به قتل رسیده است و در ٢٢ ژوئن ٢٠٠١، دادگاه مامور رسیدگی به پرونده قتل رضا مظلومان، مامور وزارت اطلاعات و امنیت جمهوری اسلامی، احمد جیهونی را به جرم مشارکت در قتل مظلومان محکوم به هفده سال زندان کرد. احمد جیهونی بمدت ٢٠ سال ساکن آلمان بود. اولین ترور را \"رژیم\" اقرار و آخرین(در اروپا) را دادگاه اثبات کرد.
از این مهمتر،به باور من بیدار نگاه داشتن وجدان تاریخی یک ملت است. من نیز به عنوان فیلمساز مایل بودم به تعهد اخلاقی و اجتماعی خود در این راستا عملکرده باشم.
آژانس کُردپا: بە نظر میرسد کە این اثر شما هم روایت یک ترور است، هم یک ژورنالیسم تحقیقی و هم نگاهی بە خانوادەهای قربانیان ترور جمهوری اسلامی، شما خود این کار خودتان را چگونە توصیف میکنید؟
آرمان نجم: همیشه ساختن یک فیلم مستند با تحقیق شروع میشود و همانگونه که شما بدرستی اشاره کردید، این روند یک ژورنالیسم تحقیقی است اما لایههای دیگری نیز خواهد داشت. این فیلم در واقع دو جنبهی مهم این فاجعه را به صورت موازی جلو میبرد. ابتدا قتل و تروری است که اتفاق افتاده است و بیش از هر چیز جنبه حقوقی آن در پروسه دادگاه میکنوس چهار سال به طول انجامید و رای دادگاه در دهم اپریل ١٩٩٧ این ادعا را ثابت کرد و روشن شد تصمیمگیری در رابطه با قتل دگراندیشان ایرانی در درون و برون مرز در بالاترین سطح مقامات مذهبی و سیاسی کشور اتخاذ میشود و بر این اساس در رای صادره توسط دادگاه میکونوس از رهبر مذهبی نظام تا رئیس جمهور تا وزیر امور خارجه و وزیر اطلاعات و امنیت کشور رسما متهم به دخالت در قتل بسیاری از شهروندان ایران شدند.
ترورهای سیاسی و یا به بند کشیدن فعالین سیاسی یک فاجعهی انسانی را هم رقم میزند. شما تصور کنید که حتی در زندان بودن یک فرد سیاسی خانواده و نزدیکاناو با انواع نابهنجاری اجتماعی مواجه میسازد، و در صورت ترور و یا اعدام، زخمی را بر جسم و جان آنها برای همیشه باقی خواهد گذاشت.
به عنوان مثال سارا دهکردی کودک نه ساله محال ممکن است لحظات تلخی را که به او اعلام میکنند، پدرت را ترور کردند فراموش کند. بدون تردید سارا زندگی بدون پدر را با خاطراتی از او ادامه داده است و این زخم نا درمان را به فرزندان خود نیز انتقال خواهد داد. من بسیار کنجکاو بودم تا نگاه سارای جوان را پس از این همه سال و در گذشت زمان به این ترور سیاسی مشاهده کنم.
نگاه نسل جدید، نگاه نسلی که مسائل فرهنگی، اجتماعی ، سیاسی و این قتلها را اگرچه زندگی کرده، و با خود همراه داشته است اما در حال حاضر و با گذشت سالها از آن چگونه به این مسائل مینگرد؟
سارا اشاره میکند : حس انتقامجویی ندارم و اگر بگذارم که حس انتقامجویی در من پا بگیرد، آمرین و عاملین این قتلها پیروز شدهاند. آنها نزدیکان ما، پدر، مادر، خواهر و یا برادران ما را به قتل رساندهاند، با این شیوه میتوانند آهسته و رفته رفته ما را نیز بکشند. حس انتقامجویی انسان آزاد را کور خواهد کرد و مانع تبلور او در زندگی خواهد شد.
آژانس کُردپا: این مستند بر اساس چە مدارک و اسنادی و ساختە شدە؟ آیا اسناد و مدارک کافی در این زمینە در دسترس عموم وجود دارد؟
آرمان نجم: این پرسش همیشه برای من مطرح بود که آیا هنوز زوایایی پنهان و ناگفته در این مورد وجود دارد؟ چگونه ممکن است دکتر قاسملو و دکتر شرفکندی، فریدون فرخزاد، در فاصلهای کمتر از یک سال یکی پس از دیگری توسط عوامل رژیم به قتل برسند؟ آیا رژیم از همان شیوهای استفاده کرده است که در مورد دکتر بختیار، و دیگران نیز استفاده کرده است؟ لوژستیک رژیم برای انجام این ترورها چگونه سازماندهی شده است؟ چه کسانی به صورت آگاهانه و یا نادانسته به انجام این ترورها یاری رساندهاند؟
در مورد \"ترور در برلین\" که بیشتر از آن با نام ترور میکونوس نام میبرند اسناد بسیار زیادی وجود دارد. چهار جلد کتاب به زبان فارسی و همچنین یک سری کتاب به زبان آلمانی از اسناد دادگاه میکونوس وجود دارد که من آنها را مطالعه کردهام . گفتگو با افرادی که در جریان پروسه دادگاه حضور داشتهاند و یا در آن شهادت دادهاند، من جمله وکلای دادگاه بخشی از تحقیقات من برای ساختن این فیلم بوده است که در مجموع تا پایان ساختن فیلم دو سال به طول انجامید.
بخش بسیار مهم و ناگفتهای را پرویز دستمالچی یکی از بازماندگان این ترور پس از هجده سال در این فیلم با شجاعت اخلاقی بسیار و مسئولیتپذیری حقوقی آشکار میسازد. او چگونگی پنهان کاری دولت وقت آلمان به خاطر منافع اقتصادی و سیاسی با جمهوری اسلامی را در ایجاد کارشکنیها در روند پروسه افشا کرده و آنها را مجبور به اعتراف میکند، تا فاش سازند، اسلحه بکار گرفته شده در این ترور سیاسی از ایران آمده است.
بخش دیگری از این تحقیقات کتابی است از یک روزنامهنگار آلمانی با نام ویلهلم دیتل. او کتابی را سال ٢٠١٠ انتشار داد به نام \"ارتشهای در سایه\" (Wilhelm Dietl – Schattenarmeen) ویلهلم دیتل خبرنگاری است که همزمان به مدت ۱۵ سال با سازمان اطلاعات و امنیت آلمان کار میکرده است. این کتاب در مورد مسئله تروریسم بینالمللی و سازمانهای اطلاعاتی کشورهای اسلامی است. در بخشی از این کتاب او به مورد ترور میکونوس و راه و روش سازمان امنیت جمهوری اسلامی در اروپا و سایر کشورها در جمعآوری اطلاعات در مورد مخالفان و اپوزیسیون میپردازد. از جمله اقدامات دستگاههای امنیتی رژیم، خریداری کردن رستورانهایی در سراسر اروپا است. در این رستورانهای نسبتن مجلل که حتی در آنها مشروب یا رقص عربی هم انجام میشود، محلی برای شناسایی ایرانیها و اپوزیسیون بوده است. رستورانهای خیام و هزار و یک شب در پاریس و میکونوس در برلین، نمونههایی از این مورد هستند.
ویلهلم دیتل در این کتاب مینویسد: سازمان اطلاعات و امنیت جمهوری اسلامی رستوران میکونوس را خریداری کرده و در اختیار عزیز غفاری قرار میدهد. بدین ترتیب آنها عملیات ترور را بر اساس موقعیت درون و بیرون رستوران طرحریزی میکنند. او اشاره میکند ابولقاسم مصباحی که در دادگاه میکنوس تحت نام شاهد c شهادت داد، عزیز غفاری صاحب رستوران میکونوس و کاظم دارابی مامور اطلاعاتی رژیم در برلین را در جلسات سازمان اطلاعات و امنیت رژیم در بن دیده و شاهد شرکت آنها در این نشستها بوده است.
آژانس کُردپا: فکر میکنید این ترور چگونە بر آیندە جامعە و سیاست در ایران اثر خواهد گذاشت؟
آرمان نجم: بهتر است بگوییم این ترورها، و نه این ترور. در مورد آینده نمیتوان پیشبینی کرد اما از گذشته میتوان آموخت، بدون تردید این ترورها در کارنامه ننگین حکومت اسلامی ثبت شده است. و همانطور که در بالا اشاره کردم وظیفه همه نیروهای مترقی است تا وجدان تاریخی این ملت را بیدار نگه دارند.
در صورت فراموشی و عدم شفافیت به هر دلیلی از سوی آسیبدیدگان، این جنایتها بار دیگر تکرار خواهد شد. ما نه میبخشیم و نه فراموش میکنیم و از این رو همواره یادمان این جنایتهای اسلامی و ضدبشری را محکوم و بیاد میاوریم.
آژانس کُردپا: این مستند چە در زمان تولید و چە در زمان پخش شما را با چە مشکلاتی روبرو کرد؟
آرمان نجم: شاید پاسخ به این پرسش برای خوانندگان شما از جذابیت کمتری برخوردار باشد. در هر صورت اقدام به انجام هر کاری با امکانات محدود دشواریهای خود را دارد. اصولن تهیه و تولید اینگونه فیلمها در چهارچوب مرسوم و کلاسیک آن غیرممکن است. غرب و اروپای مماشاتگر، افکار عمومی شهروندانشان را در سطح گسترده با روند دیگری مهیا میکنند،تا بعد از عقد قراردادهای میلیاردی با حکومت مافیای اسلامی و دستاندرکاران جنایتکار آن مورد سرزنش افکار عمومی شهروندان خود قرار نگیرند. اما به باور من هیچ مشکلی نیست که برای آن راهحلی وجود نداشته باشد.
من امیدوار هستم تا در آینده نزدیک به جای به تصویر کشیدن جنایات حکومت اسلامی و پس از سرنگونی آن در ایرانی آزاد و دمکراتیک، با اسقرار حاکمیت ملی از طرحهای فرهنگی و آموزشی و عمرانی در کردستان ایران و سایر استانهای آن فیلم بسازم.
مستند \"ترور در برلین\" در یوتیوب:
این مستند به زبان فارسی با زیر نویس انگلیسی تهیه شده و به روایت واقعه میکونوس میپردازد.
این مستند برای نخستین بار در آلمان اکران شده است.
آژانس کُردپا در رابطه با چگونگی ساخت و تولید مستند \"ترور در برلین\" با آرمان نجم، کارگردان این مستند گفتگویی را انجام داده که عیناً درپی میآید:
آژانس کُردپا: جناب آقای نجم، قبل از هر چیز اجازە بفرمایید از اینکە قبول کردین کە این مصاحبە رو انجام بدین تشکر بکنم. بە عنوان سوال اول بفرمایید کە بعد از چند سال کە از این ترور میگذشت چرا این مسئلە بە عنوان یک سوژە برای شما جذابیت پیدا کرد؟
آرمان نجم: پس از پیروزی انقلاب اسلامی (١٩٧٩) در ایران، دهها شخصیت سیاسی یا فرهنگی، در درون و بیرون ایران، به قتل رسیدند اولین قربانی (در خارج) شهریار شفیق، افسر پیشین نیروی دریایی ایران، در (٧ دسامبر ١٩٧٩) در پاریس، به هنگام خروج از خانه مادرش، به ضرب دو گلوله به قتل رسید و آخرین قتل (در اروپای غربی)، ترور دکتر رضا مظلومان در تاریخ ٢٧ مه ١٩٩٦ (پاریس) بود برای شهریار شفیق دادگاهی تشکیل نشد، اما شیخ صادق خلخالی، حاکم شرع انقلاب اسلامی، سالها بعد در خاطراتش، در روزنامه \"سلام\"، اعتراف کرد که شهریار شفیق به موجب حکمی که در دادگاه انقلاب اسلامی صادر شده بود، به قتل رسیده است و در ٢٢ ژوئن ٢٠٠١، دادگاه مامور رسیدگی به پرونده قتل رضا مظلومان، مامور وزارت اطلاعات و امنیت جمهوری اسلامی، احمد جیهونی را به جرم مشارکت در قتل مظلومان محکوم به هفده سال زندان کرد. احمد جیهونی بمدت ٢٠ سال ساکن آلمان بود. اولین ترور را \"رژیم\" اقرار و آخرین(در اروپا) را دادگاه اثبات کرد.
آرمان نجم، کارگردان مستند ترور در برلین
در مورد فیلم \"ترور در برلین\" من انگیزههای متفاوتی داشتم. در بیشتر موارد ساخت فیلمهای مستند برای من جنبه تراپی داشته است. زیرا بدین وسیله میتوانستم خود را از یک سری مسائل فکری که رهایم نمیکنند، بدین گونه آزاد سازم.
از این مهمتر،به باور من بیدار نگاه داشتن وجدان تاریخی یک ملت است. من نیز به عنوان فیلمساز مایل بودم به تعهد اخلاقی و اجتماعی خود در این راستا عملکرده باشم.
آژانس کُردپا: بە نظر میرسد کە این اثر شما هم روایت یک ترور است، هم یک ژورنالیسم تحقیقی و هم نگاهی بە خانوادەهای قربانیان ترور جمهوری اسلامی، شما خود این کار خودتان را چگونە توصیف میکنید؟
آرمان نجم: همیشه ساختن یک فیلم مستند با تحقیق شروع میشود و همانگونه که شما بدرستی اشاره کردید، این روند یک ژورنالیسم تحقیقی است اما لایههای دیگری نیز خواهد داشت. این فیلم در واقع دو جنبهی مهم این فاجعه را به صورت موازی جلو میبرد. ابتدا قتل و تروری است که اتفاق افتاده است و بیش از هر چیز جنبه حقوقی آن در پروسه دادگاه میکنوس چهار سال به طول انجامید و رای دادگاه در دهم اپریل ١٩٩٧ این ادعا را ثابت کرد و روشن شد تصمیمگیری در رابطه با قتل دگراندیشان ایرانی در درون و برون مرز در بالاترین سطح مقامات مذهبی و سیاسی کشور اتخاذ میشود و بر این اساس در رای صادره توسط دادگاه میکونوس از رهبر مذهبی نظام تا رئیس جمهور تا وزیر امور خارجه و وزیر اطلاعات و امنیت کشور رسما متهم به دخالت در قتل بسیاری از شهروندان ایران شدند.
ترورهای سیاسی و یا به بند کشیدن فعالین سیاسی یک فاجعهی انسانی را هم رقم میزند. شما تصور کنید که حتی در زندان بودن یک فرد سیاسی خانواده و نزدیکاناو با انواع نابهنجاری اجتماعی مواجه میسازد، و در صورت ترور و یا اعدام، زخمی را بر جسم و جان آنها برای همیشه باقی خواهد گذاشت.
به عنوان مثال سارا دهکردی کودک نه ساله محال ممکن است لحظات تلخی را که به او اعلام میکنند، پدرت را ترور کردند فراموش کند. بدون تردید سارا زندگی بدون پدر را با خاطراتی از او ادامه داده است و این زخم نا درمان را به فرزندان خود نیز انتقال خواهد داد. من بسیار کنجکاو بودم تا نگاه سارای جوان را پس از این همه سال و در گذشت زمان به این ترور سیاسی مشاهده کنم.
نگاه نسل جدید، نگاه نسلی که مسائل فرهنگی، اجتماعی ، سیاسی و این قتلها را اگرچه زندگی کرده، و با خود همراه داشته است اما در حال حاضر و با گذشت سالها از آن چگونه به این مسائل مینگرد؟
سارا اشاره میکند : حس انتقامجویی ندارم و اگر بگذارم که حس انتقامجویی در من پا بگیرد، آمرین و عاملین این قتلها پیروز شدهاند. آنها نزدیکان ما، پدر، مادر، خواهر و یا برادران ما را به قتل رساندهاند، با این شیوه میتوانند آهسته و رفته رفته ما را نیز بکشند. حس انتقامجویی انسان آزاد را کور خواهد کرد و مانع تبلور او در زندگی خواهد شد.
آژانس کُردپا: این مستند بر اساس چە مدارک و اسنادی و ساختە شدە؟ آیا اسناد و مدارک کافی در این زمینە در دسترس عموم وجود دارد؟
آرمان نجم: این پرسش همیشه برای من مطرح بود که آیا هنوز زوایایی پنهان و ناگفته در این مورد وجود دارد؟ چگونه ممکن است دکتر قاسملو و دکتر شرفکندی، فریدون فرخزاد، در فاصلهای کمتر از یک سال یکی پس از دیگری توسط عوامل رژیم به قتل برسند؟ آیا رژیم از همان شیوهای استفاده کرده است که در مورد دکتر بختیار، و دیگران نیز استفاده کرده است؟ لوژستیک رژیم برای انجام این ترورها چگونه سازماندهی شده است؟ چه کسانی به صورت آگاهانه و یا نادانسته به انجام این ترورها یاری رساندهاند؟
در مورد \"ترور در برلین\" که بیشتر از آن با نام ترور میکونوس نام میبرند اسناد بسیار زیادی وجود دارد. چهار جلد کتاب به زبان فارسی و همچنین یک سری کتاب به زبان آلمانی از اسناد دادگاه میکونوس وجود دارد که من آنها را مطالعه کردهام . گفتگو با افرادی که در جریان پروسه دادگاه حضور داشتهاند و یا در آن شهادت دادهاند، من جمله وکلای دادگاه بخشی از تحقیقات من برای ساختن این فیلم بوده است که در مجموع تا پایان ساختن فیلم دو سال به طول انجامید.
بخش بسیار مهم و ناگفتهای را پرویز دستمالچی یکی از بازماندگان این ترور پس از هجده سال در این فیلم با شجاعت اخلاقی بسیار و مسئولیتپذیری حقوقی آشکار میسازد. او چگونگی پنهان کاری دولت وقت آلمان به خاطر منافع اقتصادی و سیاسی با جمهوری اسلامی را در ایجاد کارشکنیها در روند پروسه افشا کرده و آنها را مجبور به اعتراف میکند، تا فاش سازند، اسلحه بکار گرفته شده در این ترور سیاسی از ایران آمده است.
بخش دیگری از این تحقیقات کتابی است از یک روزنامهنگار آلمانی با نام ویلهلم دیتل. او کتابی را سال ٢٠١٠ انتشار داد به نام \"ارتشهای در سایه\" (Wilhelm Dietl – Schattenarmeen) ویلهلم دیتل خبرنگاری است که همزمان به مدت ۱۵ سال با سازمان اطلاعات و امنیت آلمان کار میکرده است. این کتاب در مورد مسئله تروریسم بینالمللی و سازمانهای اطلاعاتی کشورهای اسلامی است. در بخشی از این کتاب او به مورد ترور میکونوس و راه و روش سازمان امنیت جمهوری اسلامی در اروپا و سایر کشورها در جمعآوری اطلاعات در مورد مخالفان و اپوزیسیون میپردازد. از جمله اقدامات دستگاههای امنیتی رژیم، خریداری کردن رستورانهایی در سراسر اروپا است. در این رستورانهای نسبتن مجلل که حتی در آنها مشروب یا رقص عربی هم انجام میشود، محلی برای شناسایی ایرانیها و اپوزیسیون بوده است. رستورانهای خیام و هزار و یک شب در پاریس و میکونوس در برلین، نمونههایی از این مورد هستند.
ویلهلم دیتل در این کتاب مینویسد: سازمان اطلاعات و امنیت جمهوری اسلامی رستوران میکونوس را خریداری کرده و در اختیار عزیز غفاری قرار میدهد. بدین ترتیب آنها عملیات ترور را بر اساس موقعیت درون و بیرون رستوران طرحریزی میکنند. او اشاره میکند ابولقاسم مصباحی که در دادگاه میکنوس تحت نام شاهد c شهادت داد، عزیز غفاری صاحب رستوران میکونوس و کاظم دارابی مامور اطلاعاتی رژیم در برلین را در جلسات سازمان اطلاعات و امنیت رژیم در بن دیده و شاهد شرکت آنها در این نشستها بوده است.
آژانس کُردپا: فکر میکنید این ترور چگونە بر آیندە جامعە و سیاست در ایران اثر خواهد گذاشت؟
آرمان نجم: بهتر است بگوییم این ترورها، و نه این ترور. در مورد آینده نمیتوان پیشبینی کرد اما از گذشته میتوان آموخت، بدون تردید این ترورها در کارنامه ننگین حکومت اسلامی ثبت شده است. و همانطور که در بالا اشاره کردم وظیفه همه نیروهای مترقی است تا وجدان تاریخی این ملت را بیدار نگه دارند.
در صورت فراموشی و عدم شفافیت به هر دلیلی از سوی آسیبدیدگان، این جنایتها بار دیگر تکرار خواهد شد. ما نه میبخشیم و نه فراموش میکنیم و از این رو همواره یادمان این جنایتهای اسلامی و ضدبشری را محکوم و بیاد میاوریم.
آژانس کُردپا: این مستند چە در زمان تولید و چە در زمان پخش شما را با چە مشکلاتی روبرو کرد؟
آرمان نجم: شاید پاسخ به این پرسش برای خوانندگان شما از جذابیت کمتری برخوردار باشد. در هر صورت اقدام به انجام هر کاری با امکانات محدود دشواریهای خود را دارد. اصولن تهیه و تولید اینگونه فیلمها در چهارچوب مرسوم و کلاسیک آن غیرممکن است. غرب و اروپای مماشاتگر، افکار عمومی شهروندانشان را در سطح گسترده با روند دیگری مهیا میکنند،تا بعد از عقد قراردادهای میلیاردی با حکومت مافیای اسلامی و دستاندرکاران جنایتکار آن مورد سرزنش افکار عمومی شهروندان خود قرار نگیرند. اما به باور من هیچ مشکلی نیست که برای آن راهحلی وجود نداشته باشد.
من امیدوار هستم تا در آینده نزدیک به جای به تصویر کشیدن جنایات حکومت اسلامی و پس از سرنگونی آن در ایرانی آزاد و دمکراتیک، با اسقرار حاکمیت ملی از طرحهای فرهنگی و آموزشی و عمرانی در کردستان ایران و سایر استانهای آن فیلم بسازم.
مستند \"ترور در برلین\" در یوتیوب: