پیروان آیین یاری از تبعیضات گسترده تا سنگر مقاومت فرهنگی در گفتوگو با سیاوش حیاتی
پیروان آیین یاری جزو اقلیتهای رسمی در قانون اساسی جمهوری اسلامی به حساب نمیآیند، از همینرو با محدودیتهای بسیاری روبهرو هستند. آنان همواره از حقوق شهروندی مانند استخدام در ادارات دولتی، نمایندگی در مجلس و پستهای کلیدی، تحصیل در مدارج عالی و … محروم شدهاند و چنانچه در فرمهای رسمی ورود به دانشگاه و استخدام در ادارات دولتی، گزینه «اسلام» را انتخاب نکنند با محرومیتهای تحصیلی و شغلی مختلفی روبهرو میشوند. در سالهای پس از انقلاب، هویت دینی و آیینی آنها نفی شده و سرکوب پیروان این آیین بهصورت مختلف، از جمله گسترش نفرتپراکنی علیه آنها در رسانههای رسمی، رخ داده است. آنها همچنین حق برگزاری رسمی مراسم ازدواج براساس آیینهای خود را ندارند و نمیتوانند قوانین مربوط به ارث را براساس اعتقادات خود جاری سازند.
در سالهای اخیر نقض حقوق بشر در مورد اقلیت یارسان و توهین به عقاید و رسوم این آیین بارها با اعتراض پیروان آن همراه بوده حتی در مواردی آنها برای رساندن صدای اعتراضشان دست به خودسوزی زدهاند. مانند خودسوزی شش سال پیش تعدادی از یارسانان در مقابل مجلس شورای اسلامی برای پیگیری حقوقشان و خودسوزیهای اعتراضی حدود هفت سال پیش مقابل فرمانداری همدان درپی تراشیدن سبیل یک زندانی اهل آیین یاری. با رواج رسانههای اجتماعی و رسانهها نیز، پیروان یارسان این عرصه را برای رساندن صدای خود موثر دیده و باعث شده آشکاراتر سخن بگویند.
کُردپا در گفتوگو با سیاوش حیاتی، سخنگوی مجمع مشورتی فعالان مدنی یارسان و دبیر جبهه متحد کُرد، به تبعیضات گسترده علیه پیروان آیین یاری، اهداف و فعالیتهای مجمع مشورتی فعالان مدنی یارسان و راهکارهای پیروان این آیین برای دفاع از هویت خود و مقاومت فرهنگیشان پرداخته است.
۱- ابتدا خودتان را معرفی کنید؟ و آیا میتوانید بگویید چگونه به حوزه دفاع از جامعه یارسان راه پیدا کردید؟
سیاوش حیاتی هستم، سخنگوی مجمع مشورتی فعالان مدنی یارسان و دبیر جبهه متحد کُرد؛ دانش آموخته کارشناسی ارشد علوم سیاسی و بازنشسته مشاغل آزاد.
در رابطه با چرایی و چگونگی فعالیت من در حوزه دفاع از حقوق جامعه یارسان، باید به دهههای پیشین برگردم. من در یک خانواده یارسانی بهدنیا آمدهام و طبیعتا و تا حدودی با ارزشها و اصول آئین یاری آشنا و در آن فضا بزرگ شدهام و از آن متأثر بودهام. پدرم انسانی عملگرا بود و دینداری را بیشتر در اعمال نیک و خدمت صادقانه و مسئولانه میدانست تا ادعای دینداری، لذا درگیر ظواهر دینی نبود و در خانواده نیز سختگیریهای شریعتمدارانه نداشت؛ او داستانهای حماسی و شاهنامه کُردی را با آهنگ میخواند و "شمشال"نواز نسبتا ماهری بود. تلفیق و ترکیب این دو هنر با روح حماسی شاهنامه، تاثیر عمیقی در روح و روان من به جا گذاشت.
از آنجایی که جغرافیا (مکان) و تاریخ (زمان) نقش اساسی را در شکلگیری اندیشه و نگاه شخص به هستی، جامعه و انسان دارد، محیط رشد من و همزمانی جوانیم با انقلاب و شعارهای آزادیخواهانه، استقلالطلبانه و عدالتخواهانهاش سمتوسوی آینده من معلم جوان را جهت داد. نابرابریهای هویتی (آئینی -اتنیکی)، طبقاتی و...، با روان پرسشگر و جستجوگرم در تعارض قرار گرفت و درجریان انقلاب فرهنگی، تسلیم فضای حاکم بر آموزش و پرورش آن دوره نشدم. متاسفانه باوجودی که مقاومت من کاملا مسالمتجویانه و حقطلبانه بود، منجر به اخراجم از آموزش و پرورش شد.
نظر بهاینکه نهتنها بهعنوان یک شهروند ایرانی، بلکه بهعنوان یک کُرد و فردی یارسانی هجمهای چندگانه را تجربه کردم و خشونتهای ناشی از جنگ ایران و عراق و همچنین درگیریهای داخلی من را واداشت که به فعالیتهای سیاسی و مدنی در راستای رفع تبعیض و بیعدالتی روی آورم. در دوران اصلاحات و فعالشدن نسبی جامعه مدنی، ابتدا منفردا برای احقاق حقوق از دست رفته جامعه یارسان فعالیت میکردم و سپس در کنار جمعی از فعالان کورد اقدام به تشکیل جبهه متحد کورد در سال۱۳۸۴ نمودیم. در سال ۱۳۹۲ پس از خودسوزی سه تن از یاران یارسان در اعتراض به بیعدالتهای جاری در حق پیروان آیین یاری و اعتراضهای نسبتا گسترده مرتبط برآن، بههمراه جمعی از یاران یارسان اقدام به تشکیل مجمع مشورتی فعالان مدنی یارسان نمودم.
اکنون این فعالیتهای سیاسی و مدنی هویت خواهانه معطوف به عدالت و آزادی، بخشی از زندگی اجتماعی و وشخصی من میباشد.
٢- مهمترین تبعیضات و دشواریها برای یک فرد یارسان و یارسانها در اجتماع را برشمردید و لطفا بگویند چە تاثیری بر این افراد گذاشتە است؟
جامعه یارسان مزید بر تبعیضهایی که علیه اکثریت مردم ایران جاری است با تبعیضهای منحصر بهخود نیز دست به گریبان است. ملموسترین تبعیض، تبعیض هویتی است. آئین یاری همچون سایر ادیان و آیینها، در کنار مشترکاتی که با آیینهای دیگر دارد، دارای نگاه خاص خود به هستی، جامعه و انسان است؛ طبیعتا این نگاه خاص، موجب ایجاد اصول و ارزشهایی شده است که تفاوتهای این آئین را با دیگران آشکار میسازد. از آنجایی که اصولا حاکمیتهای دینی این تفاوتها را بر نمیتابند و در حکومتهایی که امتیازات ویژه برای دین، مذهب و زبان رسمی قائلند، نابرابری همهجانبه نهادینه میشود، این نابرابریها در فتوای مراجع مذهبی و قانون اساسی برگرفته از فقه سیاسی شیعه نمایان گشته است. در اصل ۱۲ قانون اساسی، دین رسمی اسلام و مذهب رسمی شیعه اثنی عشری اعلام شده است؛ از مذاهب چهارگانه اهل سنت و زیدیها نیز نام برده شده. در اصل ۱۳ نیز تنها اقلیتهای دینی شناخته شده ادیان زرتشتی، کلیمی و مسیحی قید شده است. لذا از هویت آیینی یاری نه بهعنوان آئینی مستقل و نه مذهبی اسلامی نامی برده نشده است. این امر نه تنها موجب ایجاد تبعیضهای ساختاری بر علیه مردم یارسان شده، بلکه دست برخی از کارگزاران حکومتی را برای تفاسیر سلیقهای از قانون و اعمال نابرابریهای همه جانبه باز گذاشته است.
بر بستر این تبعیضهای ساختاری و کارگذاری، در حوزههای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و حتی اداری و استخدامی عرصه بر جامعه یارسان تنگ شده است. این تبعیضها نه تنها نابرابریهای همهجانبه را بازتولید میکند بلکه انکار اجباری و یا ناچاری هویت، برای دسترسی به حداقلی از امکانات معیشتی و حقوق اجتماعی موجب ایجاد بحران هویت در میان جوانان یارسانی و خانوادههای آنان شده که خود را در بیماریهای روحی روانی آشکار میسازد.
٣- براساس گزارشها، بسیاری از پیروان یارسان برای اینکه مورد تبعیض در بازار کار و غیره قرار نگیرند، خود را مسلمان معرفی می کنند، این امر تا چه حد بر از بین رفتن هویت یارسانها تاثیر داشته است؟
با توجه به اینکه ازطرفی، "راستی" یکی از والاترین ارزشهای هویتی یارسان شمرده میشود، از طرف دیگر، تامین معیشت شرط اولیه بقاء مادی هر انسانی است و در شرایط فعلی توسل به دروغ تنها راهچاره دسترسی به مشاغل دولتی برای پیروان آیین یاری است، بدیهی است که این امر یا موجب ترک هویت فرد و استحاله نسلهای بعدی میشود (امری که در دوره صفویه و عثمانی برای اهل سنت در ایران و علویان در عثمانی اتفاق افتاد) و یا موجب بحران هویت، ایجاد کینهها و عقدههای روحی روانی، ترویج ریا کاری، خشم فرو خورده و... میگردد. البته در عصر ارتباطات و وجود نهادهای حقوق بشری ملی و فراملی، ژینوساید فرهنگی و نفی کامل هویتها امری بسیار دشوار و شاید غیرممکن است. باتوجه بهاینکه چند دهه است که جامعه یارسان از انزوای فکری خارج شده و فعالیتهای سیاسی - اجتماعی، مدنی و فرهنگی آن علنی و مطالبه محورانه شده است و حتی این امر در حدی موجب کسب امتیازاتی ولو کوچک شده، دریچههایی از امید را به روی مردم یارسان گشوده است.
پوشش رسانهای جریانات سیاسی، حقوق بشری و...، بویژه رسانههای کوردی مانعی جدی در مقابل استحاله آئینی مردم یارسان ایجاد کرده است.
٤- مجمع مشورتی فعالان مدنی یارسان در چه زمینههایی فعال بوده و چه تأثیر بر جامعه یارسان داشته است؟
اهداف اعلام شده مجمع مشورتی فعالان مدنی یارسان عبارتند از:
- حفظ هویت آئینی
- کسب آزادی
- رفع تبعیضهای همهجانبه
- حق برابری با سایر شهروندان
- رسیدن به آشتی ملی
مجمع در طول ۹ سال گذشته در راستای تحقق اهداف فوق در تلاشی مستمر و مقاومتی نابرابر، پیگیر مطالبات فوق بوده؛ ازطرفی با جمعبندی مطالبات جامعه یارسان و انتقال آن به حاکمیت سیاستهای معطوف به گفتگو با حاکمیت را دنبال کرده و از طرف دیگر با سازماندهی بخشی از جامعه یارسان در تظاهراتها، تجمعات اعتراضی، تحصنها، مصاحبهها، سخنرانیها، ایجاد ارتباط با نهادهای مدنی و حقوق بشری ملی و فراملی و...، سیاستهای مسالمتآمیز معطوف به جامعه را در دستور کار قرار داده است. اعمال چنین سیاستهایی با موانع جدی ساختاری و کارگزاری از طرف بخش تندرو و قدرتمند حاکمیت مواجه بوده است. هرچند در نتیجه مقاومت مدنی جامعه یارسان، امتیازاتی اندک و غیربنیادی بهدست آمده، ولی دستاورد اصلی ما فرمولهکردن علنی و آشکار مطالبات و به میدان آوردن بخشهای پیشرو جامعه یارسان برای پیگیری حقوقش بوده است.
ما و بسیاری از یارانمان به این واقعیت پی بردهایم که در چهارچوب ساختار مبتنی بر تبعیضهای قانونی، تحول بنیادی در راستای برابری میسر نیست. لذا خواهان تغییرات بنیادی در قانون اساسی برای دسترسی به حقوق اساسی خود بودهایم. ما دچار توهم نشدهایم و میدانیم راه دشواری را پیش رو داریم.
٥- کُردهای یارسان در بسیاری از نقاط در کنار کُردهای سنی و شیعه زندگی میکنند. رفتار کُردهای مسلمان در قبال کُردهای یارسان را چگونه ارزیابی میکنید؟
مردم کورد و مسلمانان مانند هر ملت و مذهبی، نه تنها یکدست نیستند بلکه به تناسب خواستگاه و پایگاه خود مواضع متفاوت و گاه متضادی دارند. بنابراین مسلمانان بنیادگرا چه شیعه و چه سنی، مردم یارسان را کافر، نجس، منحرف و... بهحساب میآورند و با استناد به آیه ۱۴۱ سوره نساء و فتوای برخی از مراجع مذهبی، حقوقی برابر را برای مردم غیرمسلمان متصور نیستند. حتی سنی و شیعه را هم برابر نمیدانند. اما خوشبختانه اکثریت مردم عادی و مسلمانان انسانگرای کورد که زندگی عرفی و تفکرسکولار دارند، برای مردم یارسان و حقوق برابر آنها احترام قائل هستند. حتی روابط و مناسبات فامیلی برقرار میکنند. برخی نیز باور دارند آیین یاری، آیینی کوردی است و چون مردم یارسان نگهبان فرهنگ و تمدن ملت کورد بودهاند و در این راه نسل اندر نسل هزینه پرداختهاند، لذا مستحق حمایت و احترام ویژه هستند.
٦- آیا هم کُرد بودن و هم یارسان بودن موجب تبعیض مضاعف بر جامعه یارسان شده است؟
شوربختانه جامعه یارسان آماج تبعیضهای چندگانه است؛ زبان آئینیش تدریس نمیشود، ارزشهای آئینیش اجازه آموزش ندارد، معمولا حق دسترسی به شغل مورد علاقهاش را ندارد، در مدیریت جامعه نقش موثری ایفا نمیکند، با موانع آموزشی روبهرو است و در مجموع راههای رسیدن به قدرت، ثروت و منزلت برایش بسیار دشوار و گاها بسته است.
٧- فضای مجازی بر احیای هویت یارسان و یا ایجاد همبستگی در میان جامعه یارسان چه تاثیر داشته است؟
فضای مجازی و ابزارهای ارتباطی نوین، صرفا در انحصار حاکمان نیستند و برای اولین بار در تاریخ جوامع بشری جوامع بهحاشیه رانده شده ازجمله جامعه یارسان، این فرصت را بهدست آوردهاند که هم به اخبار و اطلاعاتی که امروزه عمومیتر شدهاند، دست یابند و هم به نشر و باز نشر ایدههای مورد نظر خود بپردازند. بنابراین برای جامعه یارسان که در فضای واقعی فرصت بازیگری بسیار کمی دارند، فرصتساز، مفید و موثر است. البته باتوجه به اینکه فضای واقعی کافی در اختیار مردم یارسان نیست تا فضای مجازی مکملش باشد، آسیبهای اجتناب ناپزیر فضای مجازی، برای جامعه یارسان،معمولا بیشتر از بقیه ایرانیان است.
در مجموع فضای مجازی، در عین حال که برای هویت خواهان یارسانی فرصتی استثنائی ایجاد نموده، در گسترش اختلافات خاندانی و گروهگرایی نیز موثر بوده است.
٨- در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران چه تبعیضهایی بر یارسانیها تحمیل شده و یارسانیها چگونه در مقابل سیاست هویت زدایی جمهوری اسلامی مقاومت کردهاند؟
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، برگرفته از برداشت خاصی از فقه سیاسی شیعه است که بر اصل "ولایت مطلقه فقیه" استوار است. براساس تفاسیر جاری از این اصل، کسی که اعتقاد و التزام عملی به ولایت فقیه نداشته باشد، امکان دسترسی به هیچ یک از مسئولیتهای کلان و بسیاری از پستهای خرد حکومتی ندارد، حتی اگر مسلمان شیعه باشد. حال تکلیف یارسانی با هستیشناسی متفاوت که حقوق اساسیش در قانون اساسی به رسمیت شناخته نشده، مشخص است. فعالان مدنی یارسان در کارزاری مسالمتآمیز و مبتنی بر اعلامیه جهانی حقوق بشر و اصولی از قانون اساسی که بخشی از حقوق ملت را به رسمیت شناخته تلاش میکنند، به حداقلهای حقوق تصریح شده در قانون اساسی دست یابند و همزمان برای ایجاد تغییرات بنیادی در قانون اساسی در راستای برادری و برابری آحاد ملت بکوشند.
٩- برای دفاع از جامعە یارسان چە چیزی نیازمند است و مسئولیت جامعە در قبال آنها چیست؟
به باور ما جامعه یارسان در تاریخ موجودیتش، سنگر مقاومت فرهنگی مردمان این سرزمین در مقابل مهاجمان و تعرضکنندگان به خانه مشترکمان بوده و برای روشن نگه داشتن اجاق این فرهنگ متحمل هزینههای فراوانی شده است. جامعه یارسان شرایط که دشواری را تجربه میکند، نیازمند همدلی، همراهی، همیاری و حمایت همهجانبه تمامی کسانی است که در هر جایگاه، پست و مقامی، دل در گرو این خانه مشترک داشته و به برادری و برابری انسانها باور دارند.
با سپاس از توجه شما عزیزان
مردادماه ۱۴۰۱ سیاوش حیاتی