۲۵ نوامبر؛ واقعیت زنان ایران و کُردستان: خشونت حکومتی و ستم درهم‌تنیده

01:30 - 5 آذر 1404

چهارم آذر ۱۴۰۴؛ سازمان حقوق بشری کُردپا به مناسبت ۲۵ نوامبر ۲۰۲۵، روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان، در این نوشتار کوتاه نگاهی به خشونت سیستماتیک حکومتی و ستم درهم‌تنیده علیه زنان در ایران و کُردستان انداخته است. این نوشتار با مروری بر تاریخچه ۲۵ نوامبر و کمپین جهانی ۱۶ روز نارنجی آغاز می‌شود، سپس وضعیت خشونت علیه زنان در ایران و کُردستان را بر اساس آمار بررسی می‌کند و در پایان با نگاهی به شعار سال ۲۰۲۵ و اهمیت آن خاتمه می‌یابد.

علاوه بر این، در طول کمپین ۱۶ روزه، هر روز به یکی از جنبه‌های خشونت علیه زنان در کُردستان ایران اختصاص خواهد یافت تا واقعیت‌های فراموش‌شده و در هم‌تنیده خشونت و تبعیض برای مخاطبان روشن‌تر شود.
 

ریشه‌ها و فریاد جهانی؛ چرا ۲۵ نوامبر؟

۲۵ نوامبر تنها یک تاریخ در تقویم نیست؛ نمادی است از مقاومت خونین زنان در برابر استبداد و خشونت. این روز به یاد خواهران میرابل نام‌گذاری شد؛ سه زن انقلابی در جمهوری دومینیکن که در سال ۱۹۶۰ به دستور دیکتاتور وقت به طرز وحشیانه‌ای به قتل رسیدند.

در سال ۱۹۹۹، سازمان ملل متحد با صدور قطعنامه ۵۴/۱۳۴، این روز را به عنوان «روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان» به رسمیت شناخت. ۲۵ نوامبر، نقطه آغاز کمپین جهانی ۱۶ روزه نارنجی است که تا ۱۰ دسامبر، روز جهانی حقوق بشر، ادامه می‌یابد. هدف این کمپین، شکستن سکوت، پایان دادن به مصونیت قضایی عاملان خشونت و بسیج جهان برای ساختن آینده‌ای روشن و امن برای زنان است.
 

۲. ایران: خشونت سیستماتیک و قانونی‌سازی زن‌ستیزی

در حالی که جهان برای توقف خشونت علیه زنان تلاش می‌کند، در ایران خشونت علیه زنان نه یک ناهنجاری، بلکه بخشی از قانون و ایدئولوژی حکومتی است. جمهوری اسلامی با استقرار آپارتاید جنسیتی، خشونت را در تمامی ارکان زندگی زنان نهادینه کرده است:
 

  • خشونت قانونی و حقوقی؛
  • قوانینی مانند حق طلاق یک‌جانبه مردان، نصف بودن دیه، عدم حق حضانت و حجاب اجباری، خشونت را از یک امر خصوصی به یک مسئله حکومتی تبدیل کرده است.
  • موادی از قانون مجازات اسلامی مانند ماده ۳۰۱ و ۶۳۰، به پدر، جد پدری یا شوهر اجازه قتل زنان را می‌دهد؛ عملا خانه را به مسلخ زنان تبدیل کرده و زن‌کُشی‌ها را قانونی جلوه می‌دهد.
     

خشونت سیاسی و اقتصادی؛

  • حذف سیستماتیک زنان از عرصه‌های تصمیم‌گیری کلان و فقر تحمیلی زنان که ناشی از تبعیض در بازار کار است، زنان را در موقعیت فرودستی اقتصادی قرار داده و مانع از طغیان آن‌ها می‌شود.
     

زبان آمار، سند آپارتاید جنسیتی؛

  • ایران در شاخص شکاف جنسیتی جهان، رتبه ۱۴۳ از ۱۴۶ کشور را دارد؛ نشان‌دهنده عمق تبعیض سیستماتیک علیه زنان است.
  • آپارتاید اقتصادی: نرخ مشارکت اقتصادی زنان تنها ۱۳٪ در برابر میانگین جهانی ۴۷٪ است. بیش از ۷۰٪ زنان بیکار، دارای تحصیلات دانشگاهی هستند؛ یعنی دانش زنان به ابزاری برای کنترل و فقر تحمیلی تبدیل شده است. ایران در شاخص فرصت‌های اقتصادی زنان، رتبه ۱۴۴ جهان را دارد.
  • حذف سیاسی: سهم زنان از کُرسی‌های مجلس کمتر از ۵٪ است و در سطوح مدیریتی کلان (ریاست جمهوری، وزارت و شوراها) سهم آنان صفر مطلق است. زنان حتی در قانونی که برایشان نوشته می‌شود، هیچ صدایی ندارند.
  • زن‌کشی قانونی: خانه برای زن ایرانی امن نیست؛ به طور میانگین هر ۳ روز یک زن قربانی قتل‌های خانگی یا «ناموسی» می‌شود (بیش از ۱۵۰ زن در سال). مراجعه سالانه ۷۵,۰۰۰ زن به پزشکی قانونی برای آثار ضرب‌وجرح، تنها بخش کوچکی از کوه یخ خشونت است که زیر سایه قوانین زن‌ستیز و تبعیض سیستماتیک پنهان مانده است.
     

۳. جغرافیای رنج: زنان اتنیک و درهم‌تنیدگی ستم‌ها

ایران سرزمینی متشکل از ملت‌ها، اتنیک‌ها و مذاهب گوناگون است، اما ساختار تک‌صدایی و مرکزگرا، این تنوع را سرکوب کرده است. در این میان، زنان متعلق به اقلیت‌های اتنیک و مذهبی (بلوچ، عرب، ترک، لر، ترکمن و…) با پدیده‌ای هولناک به نام «درهم‌تنیدگی ستم» مواجه‌اند.

این زنان تنها به دلیل زن بودن سرکوب نمی‌شوند؛ بلکه هویت اتنیکی، مذهب و موقعیت جغرافیایی آنان نیز ابزار دیگری برای سرکوب و محرومیت است.
 

ستم مضاعف:

  • یک زن در مناطق حاشیه‌ای، هم قربانی مردسالاری است و هم با اثرات سیاسی نابرابری توسعه که در عقب‌مانده نگه‌داشتن، فقر و محرومیت را به منطقه تحمیل کرده است.
  • دسترسی کمتر به آموزش، بهداشت و حمایت‌های قانونی، این زنان را در برابر خشونت‌های خانگی، اجتماعی و دولتی کاملا بی‌پناه کرده است.
  • در نتیجه، زنان اقلیت‌ها در ایران یک چرخه چندلایه از خشونت و تبعیض را تجربه می‌کنند که همزمان جنبه‌های جنسیتی، اقتصادی، سیاسی و هویتی دارد.
     

۴. کردستان: پیشگام مقاومت و هدفِ سرکوب ویژه

در میان این نقشه دردناک، وضعیت زنان کُرد جایگاهی ویژه و تکان‌دهنده دارد. کُردستان همواره دژ مقاومت سیاسی بوده و به همین دلیل، زنان کُرد با خشونت چندلایه و فشار امنیتی مواجه‌اند:
 

خشونت سیاسی:

  • فعالان زن کُرد با برچسب‌های امنیتی بازداشت و به حبس‌های طولانی محکوم می‌شوند. در زندان‌ها، آن‌ها با شکنجه‌هایی روبه‌رو هستند که هم هویت سیاسی و هم هویت جنسیتی آن‌ها را هدف قرار می‌دهد.
  • خشونت اقتصادی و کُولبری: فقر تحمیلی در کُردستان، حتی زنان را به سمت کولبری کشانده است؛ تصویری دردناک از تلاش برای کسب نان در کوهستان‌های ناامن و مین‌گذاری شده.
  • پیشگامی در آگاهی: با وجود تمام فشارها، شعار مترقی ژن ژیان ئازادی از دلِ مبارزات زنان کُرد برخاست و جهان‌گیر شد. قتل حکومتی ژینا-مهسا امینی، دختر کُرد، نه تنها نماد خشونت علیه زنان، بلکه نماد ستم ملی علیه کُردها بود که جرقه‌ی بزرگترین انقلاب فمینیستی خاورمیانه را زد. زن کُرد امروز نماد ایستادگی در برابر توحش بنیادگرایی و خشونت سیستماتیک در کل منطقه است.
     

۵. شعار ۲۰۲۵ و تناقض آن در ایران: «اتحاد برای پایان دادن به خشونت دیجیتال»

سازمان ملل شعار سال ۲۰۲۵ را «اتحاد برای پایان دادن به خشونت دیجیتال علیه زنان» انتخاب کرده است. این شعار در سطح جهانی نشانه تعهد به امنیت، کرامت و حق دسترسی زنان به فضای دیجیتال است، اما در ایران معنایی متفاوت و تلخ پیدا می‌کند.

  • دیکتاتوری دیجیتال: در ایران، بزرگترین عامل خشونت دیجیتال خود حکومت است. ارتش‌های سایبری با انتشار تصاویر خصوصی فعالان زن، تهدید آنلاین و پخش اعترافات اجباری تلویزیونی، از تکنولوژی به عنوان ابزاری برای سرکوب استفاده می‌کنند.
  • سانسور و قطع اینترنت: در حالی که جهان بر امنیت و دسترسی برابر در فضای آنلاین تأکید دارد، زنان در ایران، به ویژه در مناطق تحت ستم مانند کردستان و بلوچستان، از ابتدایی‌ترین حق یعنی دسترسی به اینترنت محروم‌اند. در زمان اعتراضات، حکومت با قطع اینترنت ، صدای اعتراض و گزارش خشونت را خفه می‌کند تا سرکوب در تاریکی مطلق رخ دهد.
  • محرومیت مضاعف: بسیاری از زنان در مناطق محروم مرزی، به دلیل فقر و ضعف زیرساخت‌ها، اصلا امکان دسترسی به اینترنت ندارند تا صدای خود را به جهان برسانند. برای آنان، فضای مجازی نه یک تهدید، بلکه رویایی دور و محدود برای آگاهی و ارتباط است.
     

۲۵ نوامبر ۲۰۲۵ برای زنان ایران، یادآور این واقعیت است که مبارزه با خشونت علیه زنان، جدایی‌ناپذیر از مبارزه با استبداد سیاسی و تبعیض ملی و اتنیکی است. رهایی واقعی زنان در ایران، تنها زمانی ممکن خواهد بود که تمام این زنجیرهای درهم‌تنیده خشونت، تبعیض و محرومیت شکسته شود و زنان بتوانند با آزادی، امنیت و دسترسی برابر به حقوق خود زندگی کنند.
 

تنظیم؛ اوین مصطفی‌زاده