گلاله کمانگر: آنچە لزوم آموزش بە زبانی دیگر را تأیید می‌کند، تفکیک کارشناسانەی زبان‌هاست

19:53 - 2 اسفند 1391
آژانس کُردپا: امسال روز جهانی زبان مادری مصادف است با سوم اسفندماه، وضعیت آموزش به زبان مادری در ایرانی با تنوعات زبانی و فرهنگی و نیز رویکرد حاکمیت به این مسئله، موضوع گفت‌وگوی آژانس خبررسانی کُردپا با دو تن از کارشناسان این حوزه و از ملیت‌های عرب و کُرد می‌باشد. مصاحبه‌ی ذیل، متن کامل پرسش و پاسخ آژانس کُردپا با خانم گلاله کمانگر، فعال فرهنگی کُرد و ساکن کشور نروژ می‌باشد.

کُردپا: شما مقوله‌ی زبان مادری را تنها یک امر آموزشی کودکان و نوجوانان تلقی می‌کنید و یا بعدی سیاسی ــ فرهنگی برای آن قائلید؟
گلاله کمانگر: زبان مادری اگرچە اهمیت اصلی و حیاتی آن در تسهیل امر آموزش برای کودکان است اما در ذات خود مقولەای فرهنگی بە شمار می‌رود کە حیات و بقای حوزەی فرهنگی دارای زبان متفاوت را تضمین می‌کند، اگرچە تشابهات فرهنگی بعضا زیادی میان ملت‌های گوناگون همجوار همیشە وجود دارد، اما وجود زبان‌های متفاوت هموارە همراه است با مجموعه معانی، واژگان، ضرب‌المثل‌ها، کنایات و استعارەهای متفاوتی کە رویهم رفتە ادبیات و جهانبینی و فرهنگ هر جامعەای را تشکیل دادە و باعث تمایز و تشخص واحدهای فرهنگی از یکدیگر می‌شود. بە عبارت دیگر بە این دلیل کە زبان یکی از مقوم‌های اصلی فرهنگ هر ملتی بە شمار می‌رود، پاسداری از زبان نیز مستقیما در خدمت فرهنگ خواهد بود. اما در مورد ارتباطش با سیاست، من چنین ارتباطی را اصیل و جوهری نمیدانم، در شرایط طبیعی زبان مقولەای سیاسی نیست بلکە در اثر هژمونی و تحمیل زبان فرادست بر دیگر زبان‌هاست کە ناگزیر بە بخشی از هویت‌خواهی مردمان اهل زبان‌های فرودست تبدیل می‌شود (در اینجا فرودست و فرا دست صرفا معنای سلطە و تحمیل را می‌رساند و بە معنای فرادستی و یا فرودستی ذاتی نیست).

در شرایط نبود سلطە‌جویی و تفوق‌طلبی، موضوع در معرض تهدید بودن زبان و یا لزوم آموزش بە زبان مادری می‌تواند در فرایندی سادە و قانونی، بە بررسی کارشناسانە گذاشتە شدە و در نهایتا بە راحتی هم اجرایی می‌شود، بدون آنکە تبدیل بە معضلی سیاسی شود، بە عنوان مثال در برخی از کشورهای اروپایی اقلیت‌هایی با زبان‌های متفاوت از زبان رسمی وجود دارند کە بدون سیاسی شدن موضوع از آموزش بە زبان مادری بهرمند شدەاند. بنابراین زبان مادری فی‌نفسە مقولەای سیاسی نیست و سیاسی شدنش در ایران محصول برتری طلبی و توتالیتاریزم حاکم است.

\"11189.jpg\"
گلالە کمانگر در سال ١٣٦٠ در کرمانشاه متولد و تحصیلات دانشگاهی خود را در رشتەی زبان و ادبیات فارسی در دو دانشگاه علامە طباطبایی (مقطع کارشناسی) و دانشگاه رازی (مقطع کارشناسی ارشد) بە پایان رسانیده است.
کُردپا: با توجه به تنوع گویش و لهجه‌های زبان کُردی، آموزش زبان مادری چه برداشت‌هایی خارج از زبان مشترک می‌تواند داشته باشد؟
گلاله کمانگر: پرسش جدی است کە بە سختی می‌توان در چند جملە بە آن پاسخ داد و خود بحثی مفصل و مبسوط می‌طلبد، تفاوت لهجەهای یک زبان هم گاهی این شُبهە را بە وجود می‌آورد کە معیار قرار دادن یک گویش، گویش‌های دیگر را با وضعیتی مشابە آنچە امروز در مورد زبان وجود دارد، قرار می‌دهد. بە ویژە کە فاصلەی میان گویش‌هایی چون کلهُری و سورانی و هورامی و کورمانجی زیاد هم هست. یعنی عدەای بر این باورند کە همانگونە کە زبان فارسی زبان مادری یک کودک کلهر یا هورام نیست، زبان سورانی هم زبان او نیست و او بازهم ناچار می‌شود بە زبانی غیر از زبان مادری تحصیل کند.

آنچە در این میان می‌تواند تمایز بخش باشد، تفاوت میان لهجە و زبان است. تنوع لهجە در تمام کشورهای دنیا وجود دارد اما بە تعداد لهجەها سیستم آموزشی متفاوت وجود ندارد، بلکە آنچە لزوم آموزش بە زبانی دیگر را تأیید می‌کند، تفکیک کارشناسانەی زبان‌هاست کە توسط زبانشناسان انجام می‌شود، زبانشناس با دید علمی و بدون توجە بە مسائل سیاسی و... حوزەی زبان و لهجە را تفکیک می‌کند و پس از محرز شدن تفاوت زبانی البتە آموزش بە زبان مادری کودکان هم می‌تواند اجرایی شود. در ایران ما هموارە با نبود دید علمی مستقل از سیاست مواجە هستیم و تا زمانیکە فضای علمی و آکادمیک تعهد بە علم را فراتر از هر تعهدی قرار ندهد نمی‌توان بە بررسی کارشناسانە و حقیقی چنین مسائلی امیدوار بود.

در کُردستان لهجەهای متفاوتی وجود دارد اما زبان همچنان کُردی است ( البتە گویش‌های کُردی هم خود هیچگاه موضوع بررسی دقیق و گستردە نبودەاند و آنچە باعث می‌شود کە همە آنها را اهالی یک زبان واحد بە نام زبان کُردی بدانیم باور خود این مردمان است، مردمانی کە همگی با تمام تفاوت‌های گویشی، خود را کُرد می‌دانند) در این میان آنچە کە یک لهجە را بە لهجە و گویش معیار تبدیل می‌کند عمدتا وجود متون علمی و ادبی است. بە عنوان مثال فارسی دارای لهجەهای متنوع شیرازی، مشهدی، تهرانی، یزدی و... است اما آنچە در سیستم آموزشی تدریس می‌شود زبانیست کە در حال حاضر در هیچیک از شهرهای ایران کاملا بە آن تکلم نمی‌شود! و تنها در افغانستان این شیوە هنوز کاربرد دارد . زبان آموزش و نوشتار فارسی همان زبانی است کە در متون ادبی کهن بە کار رفتە است. در کُردی هم حجم عمدە و قابل توجە ادبیات و دیگر متون علمی و هنری و ... با گویشی نگاشتە شدە کە امروزە بە نام سورانی شناختە می‌شود. نا گفتە پیداست کە زبان بە دلیل ماهیت متغیر و پویای خود هرگز مجموعەی بستەای نیست و تمامی لهجەها می‌توانند با یکدیگر در تبادل بودە در کنار یکدیگر بە غنای زبانی بیشتر بینجامند، بنابراین موضوع لهجەهای متنوع مخل لزوم آموزش بە زبان مادری نیست و در همان حال بررسی‌های علمی کە می‌تواند در آیندە انجام شود، بحث قطعی و مسلم بودن زبان و گویش را منتفی کردە و همیشە امکان کشف زبان‌های تازە وجود دارد، و هرگاه علم زبانشناسی وجود زبان متفاوتی را اثبات کرد البتە لزوم آموزش بە آن زبان نیز امری بدیهی و حقی مسلم خواهد بود.

کُردپا: چرا مفهوم زبان مادری از یک حق فطری و فردی به یک حق سیاسی و جهان‌شمول مبدل گشته است؟
گلاله کمانگر: همچنانکە در بالا هم اشارە کردم شرایطی حاکم است کە مسئلە زبان را بە موضوعی سیاسی تبدیل می‌کند، برتری جویی حاکمان و تحمیل زبان خود بە اقوام و گروه‌های دیگر عاملی است کە زبان را تبدیل بە بخشی از مبارزە‌ی سیاسی می‌کند. بە عنوان مثال تسلط و تفوق دراز مدت زبان و فرهنگ و دین و آیین عربی در ایران و تأثیر عمیق آن بر زندگی فارس زبانان، باعث ایجاد حساسیت‌هایی در آنان شدە است و گونەای میل بە جبران در آنها بە وجود آوردە، کە خود را از طریق سلطە‌جویی و برتری‌طلبی نشان می‌دهد. این صورتی سیاسی شدە از زبان است کە در رفتار با اهالی دیگر زبان‌ها بازتولید شدە است، یعنی فارس‌زبانان حاکم بر ایران زمانیکە آموزش نوین جایگزین آموزش سنتی و مکتب (کە عمدتا متکی بە عربی‌خوانی و عربی‌دانی بود) شد، سعی کردند همان مکانیزم گذشتە را در قالب نو و بە سود زبان خود دوبارە اعمال کنند. یعنی هم اصرار بر مسلط کردن زبان و فرهنگ فارسی بر تمام ایران عملی سیاسی بود و هم آنچە در مقابل بە صورت مبارزە‌ی هویت‌خواهانە و تلاش برای زندە نگە داشتن زبان از سوی غیر فارس زبانان انجام شد بە تبع کنش حاکمیت بە صورت واکنشی سیاسی درآمد.

کُردپا: آیا تفاوتی میان رویکرد حاکمیت به زبان ملل ساکن ایران و روشنفکران فارس زبان مشاهده می‌کنید؟ ارزیابی شما چگونه است؟
گلاله کمانگر: من متاسفانە تفاوت جدی و چشمگیری در این میان احساس نمی‌کنم، و علت را هم بە آلودگی فضای علمی و روشنفکری بە سیاست میدانم. در اینجا بی‌راه نمیدانم کە خاطرە‌ی مستقیم خود را برای شما بازگو کنم، چندین سال پیش در پی نوشتن مقالەای در خصوص زبان کُردی با یکی از اساتید زبان و ادبیات دانشگاه رازی کرمانشاه بحثی داشتم، ایشان زبان کُردی را زیر مجموعەای از زبان فارسی می‌دانست و استدلالش این بود کە من بە سلیمانیە رفتم و زبان مردم را متوجە می‌شدم (البتە خود ایشان کرمانشاهی و کُرد بودند و متوجە شدن لهجەی سورانی سلیمانیە چیز زیاد عجیبی نبود) زمانیکە بحث بە ساختار زبان و صورت‌های فعلی و ریشەهای زبانی و... رسید در اواخر بحث کم کم علت پافشاری ایشان بر زیر مجموعە بودن زبان کُردی مشخص شد، گفتند در شرایطی کە ما با مسئلەای بە نام خطر تجزیە‌ی ایران روبرو هستیم بحث از استقلال زبان کُردی چە بخواهیم و چە نخواهیم بە تقویت آن موضوع کمک خواهد کرد! تنها پاسخ من بە ایشان این بود کە وارد کردن ملاحظات سیاسی در کار علمی از نظر من در نفس خود غیر علمی است و در تضاد با روش علمی قرار دارد...

این نمونەای بود کە بە عینە با آن برخورد داشتەام، متاسفانە جامعەی تحصیلکردە و علمی و روشنفکری ایران عمدتا چنان بکگراوندی دارد. پایبندی بە علم و روش‌های علمی بسیار کم است و این رویە از دوران رضاشاه آغاز شدە و همچون سنتی شبە‌علمی دارد نسل بە نسل منتقل می‌شود، دغدغەی بزرگان علم و دانش در آن دورە متاسفانە جبران کمبودهای فارس و معطوف بە ساختن پیشینەای بودە کە توسط آن از سلطەی فرهنگ عربی نجات پیدا کنند، همە چیز در خدمت ساختن تصویری آرمانی از ایران کهن و نشان دادن برتری‌هایش بودە، تلاش افرادی چون مرحوم پورداوود و خانلری و نفیسی البتە در حوزەهایی قابل تقدیر است اما متاسفانە علم را در خدمت گرفتن برای رسیدن بە اهداف سیاسی و اثبات برتری، محصول نامبارک و نامیمونی بود کە نهضت علمی آن زمان از خود بە یادگار گذاشت.

آن زمان غایت کار علمی مشخص بود و عبارت بود از رساندن آن بە همان نتیجەی دلخواه یعنی عظمت ایران و زبان فارسی و حالا باز هم غایت مشخص است جلوگیری از تجزیەی ایران!
روشنفکر ایرانی و تحصیل کردەی ایرانی با چنین پیش فرضی و چنین عینکی بە دنیا می‌نگرد و متاسفانە هیچ در فکر اصلاح این میراث شوم پهلوی نیست.

بە همین دلیل در مورد زبان مادری تفاوت محسوسی میان روشنفکری و حاکمیت وجود ندارد، چرا کە فضای روشنفکری آکندە از ترس فلج کنندەی تجزیەی ایران است. و این ترس راه را بر هر نگاه علمی و روشنفکرانەای می‌بندد.

کُردپا: بجز افت تحصیلی، از دیگر عواقب ممنوعیت آموزش زبان مادری در میان ملیت‌های ساکن ایران، در حوزه‌ی هویت‌خواهی چه چیزی می‌تواند باشد؟
گلاله کمانگر: مهمترین زیان و آسیبی کە در این بارە وجود دارد خطر نابودی زبان و از میان رفتن آن است، در شرایطی کە بنا بە گزارش یونسکو از میان نزدیک بە ٦٠٠٠ زبان دنیا ٢٥٠٠ زبان در معرض نابودی قرار دارند، تلاش برای حفظ زبان‌ها و فرهنگ‌ها تلاشی برای حفظ میراث‌های تمدن بشری و انتقال آن بە نسل‌های آیندە است. بنابراین مطالبات زبانی و هویت‌طلبی مردمان یک حوزەی فرهنگی خاص تنها معطوف بە این زمان و سال‌های پیش‌رو و مسئلەای صرفا سیاسی نیست بلکە در راستای ارج نهادن بە داشتەهای انسانی و رسیدن بە تفاهم بیشتر و حفظ تنوع‌های زبانی است.

گلالە کمانگر در سال ١٣٦٠ در کرمانشاه متولد و تحصیلات دانشگاهی خود را در رشتەی زبان و ادبیات فارسی در دو دانشگاه علامە طباطبایی (مقطع کارشناسی) و دانشگاه رازی (مقطع کارشناسی ارشد) بە پایان رسانیده است.
وی همچنین کار پژوهشی در حوزەی دین و اسطورە را همزمان با تحصیل در رشتەی ادبیات آغاز کردە و همچنان بە آن مشغول می‌باشد.