گزارش/ بیتوجهی کاخنشینان بهزیستی بوکان به معلولان
21:21 - 23 مرداد 1397
شهر فرهنگی بوکان، شهری که مناسب معلولان ساخته نشده است، از کوچه و خیابانهایش گرفته تا امکانات شهری همه در خدمت غیر معلولان است و اینجاست که شعار معلولیت، محدودیت نیست کاملا بیمعنیست، زیرا معلولیت، واژهای که محدودیت به همراه دارد و هر روز بیشتر از همیشه بر شانه معلولان سنگینی میکند و تا زمانی که دیوار نامهربانی نسبت به این قشر از جامعه فرو نریزد، حال و روز معلولان همین است که هست.
پا گذاشتن توی کوچه و خیابانهای بوکان این نوید را میدهد که تعداد ویلچرنشینهای این شهرستان از چند نفر بیشتر تجاوز نمیکند، این در حالیست که معلولان به دلیل محدودیتهای ایجاد شده، خانهنشین و از حقوق شهروندی خود محروم شدهاند.
زریان و محدودیتها
زریان جوانمیر یک معلول ضایعه نخاعیست که از کودکی این معلولیت را با خود به یادگار دارد و ۱۲ سال از بهار زندگیش را با این محدودیت سپری کرده و امیدوار است روزی راه رفتن را تجربه و دیوار محدودیتها را بشکند.
او قرار است امسال اولین تجربه مدرسه عادی را در کلاس هفتم داشته باشد، تجربهای که به باور من برای چنین دانش آموزانی تلخ و ناخوشایند است، چرا که معلمان، دانش آموزان و فضای آموزشی برای پذیرش این دانش آموزان آماده نیست، که سرخوردگی و ترک تحصیل بسیاری از این دانش آموزان را میتوان نتیجه همین طرح ناقص و شکست خورده وزارت آموزش و پرورش دانست.
هر چند اجرای طرح آموزش تلفیقی- فراگیر از سوی برخی از صاحب نظران تعلیم و تربیت استثنایی در جهان توصیه گردیده است، اما باید پذیرفت اجرای این طرح در کشور ناموفق بوده و به رشد همه جانبه دانش آموزان استثنایی آسیب رسانده است.
زریان بعد از ۶ سال تحصیل در مدرسه کودکان با نیازهای ویژه لاله بوکان باید به اجبار در سال تحصیلی جدید در مدرسهای ادامه تحصیل دهد که در حقیقت برای او ساخته نشده است، مدرسهای که مدیر آموزش و پرورش این شهرستان به مادر وی این اطمینان را داده که شرایط برای تحصیل دخترش مهیاست.
حال با توجه به سخنان مدیر آموزش و پرورش باید دید این مدارس تا چه اندازه جوابگوی نیازهای دانش آموزانی با شرایط زریان میباشند.
کیان و ۷ سال محرومیت
کودکیش را ۷ سالیست که گم کرده است و در دنیای خیالیش سیر میکند، شب ها به امید ساعت چهار بعد از ظهر فردا سر به بالین مینهد، فردای آن روز چشم از ساعت دیواری خانه بر نمیدارد و برای رسیدن آن لحظه که خود را به آب استخر فیزیوتراپی مهر بزند، لحظه شماری میکند.
آری این دنیای پسرم کیان است که ۷ سال از ۱۲ سال زندگیش را با محرومیت از نعمت راه رفتن سپری کرده است.
حال بهزیستی مستمری ناچیز و کمکهای موردی به این قشر از جامعه را افتخاری بزرگ میداند و چشم بر حقوق واقعی آنها بسته است و فراموش کرده که بهزیستی جای معلولان است نه غیر معلولان.
ساختمان اورژانس اجتماعی یا کاخ ریاست بهزیستی
اورژانس اجتماعی بوکان در دو طبقه در مرداد ماه ۹۶ با هدف جلوگیری، رفع مشکلات و آسیبهای اجتماعی راه اندازی شد که برای ساخت آن بخش عمدهای از جیب خیرین و بخش دیگر از محل اعتبارات عمرانی دولتی پرداخت شده است که متاسفانه این روزها به کاخ ریاست بهزیستی تبدیل شده و از آن سو نیز استخدامهایی که در اورژانس اجتماعی صورت گرفته برای جامعه معلولین این شهرستان مبهم است که فرماندار بوکان باید به این قضیه ورود و در این زمینه شفاف سازی کند تا اعتماد از دست رفته به جامعه معلولان باز گردد، در غیر اینصورت این خود معلولان هستند که پای بازرسان را به این قضیه باز خواهند کرد.
دودی که به چشم معلولان میرود
بکارگیری نیروهای تخصصی به صورت سلیقهای در بهزیستی بوکان، از مواردی ست که دود آن به چشم مددجویان و معلولان میرود، چرا که خانم مددکاری که برای همه شناخته شده است برای هر بار مراجعه مددجو یک پرونده جدید تشکیل میدهد، زیرا که خانم مددکار حوصله جستجو بین پروندهها را ندارد.
این در حالیست که بسیاری از کارشناسهای متخصص از کار محروم و منزجر شدهاند، فقط به خاطر اینکه آقای رئیس اینطوری صلاح دانسته است.
پول پاشی مسئولان؛ جیب خالی معلولان
شواهد موجود نشان از وضعیت بد معیشتی معلولان دارد و این در حالیست که اعتبارات کلان در قالب یارانه بهزیستی به مراکز توانبخشی غیر دولتی سرازیر میشود که مرکز غیردولتی روزانه آموزشی و توانبخشی معلولین جسمی- حرکتی \"ساریژ\" در بوکان نمونهای از آن است که در کوچه تنگ و باریک با رمپی نامناسب که یک معلول حتی با کمک دیگران به سختی از آن عبور میکند، دایر شده که این گوشهای از نامهربانیهای این مرکز در حق معلولان است، چرا که معلولانی که به این مرکز مراجعه میکنند هنوز برایشان مشخص نیست سرویس ایاب و ذهابی که تاکنون از آن استفاده نکردهاند، پول آن به جیب چه کسانی میرود و یا اینکه این مرکز بر اساس آیین نامه میبایستی برای معلولانی که به صورت تمام وقت از خدمات مرکز استفاده میکنند، غذای گرم و میان وعده تهیه میکرد و همچنین بر این اساس، ارجاع معلول در بدو پذیرش به مطب پزشک عمومی،( به منظور چک کردن وضعیت سلامت معلول) و تامین هزینهی ویزیت وی از دیگر وظایف این مرکز بوده که نه تنها در این موارد بلکه در موارد دیگری نیز حقوق معلولان را زیر پا نهاده که بایستی در حضور فرماندار بوکان پاسخگوی جامعه معلولین و خانوادههایشان باشد.
این نامهربانیها در حالی در حق معلولان صورت میگیرد که اشتغال، مسکن و ازدواج برای معلولان بوکانی به یک رویا تبدیل شده و زندگی آنها را تحتالشعاع خود قرار داده و امید به آینده را در بین معلولان به صفر رسانده که امید است به همت شورای دور پنجم و شهردار دلسوز و مردمی این شهرستان، جرقه امید دوباره در بین این قشر از جامعه روشن گردد.
پا گذاشتن توی کوچه و خیابانهای بوکان این نوید را میدهد که تعداد ویلچرنشینهای این شهرستان از چند نفر بیشتر تجاوز نمیکند، این در حالیست که معلولان به دلیل محدودیتهای ایجاد شده، خانهنشین و از حقوق شهروندی خود محروم شدهاند.
زریان و محدودیتها
زریان جوانمیر یک معلول ضایعه نخاعیست که از کودکی این معلولیت را با خود به یادگار دارد و ۱۲ سال از بهار زندگیش را با این محدودیت سپری کرده و امیدوار است روزی راه رفتن را تجربه و دیوار محدودیتها را بشکند.
او قرار است امسال اولین تجربه مدرسه عادی را در کلاس هفتم داشته باشد، تجربهای که به باور من برای چنین دانش آموزانی تلخ و ناخوشایند است، چرا که معلمان، دانش آموزان و فضای آموزشی برای پذیرش این دانش آموزان آماده نیست، که سرخوردگی و ترک تحصیل بسیاری از این دانش آموزان را میتوان نتیجه همین طرح ناقص و شکست خورده وزارت آموزش و پرورش دانست.
هر چند اجرای طرح آموزش تلفیقی- فراگیر از سوی برخی از صاحب نظران تعلیم و تربیت استثنایی در جهان توصیه گردیده است، اما باید پذیرفت اجرای این طرح در کشور ناموفق بوده و به رشد همه جانبه دانش آموزان استثنایی آسیب رسانده است.
زریان بعد از ۶ سال تحصیل در مدرسه کودکان با نیازهای ویژه لاله بوکان باید به اجبار در سال تحصیلی جدید در مدرسهای ادامه تحصیل دهد که در حقیقت برای او ساخته نشده است، مدرسهای که مدیر آموزش و پرورش این شهرستان به مادر وی این اطمینان را داده که شرایط برای تحصیل دخترش مهیاست.
حال با توجه به سخنان مدیر آموزش و پرورش باید دید این مدارس تا چه اندازه جوابگوی نیازهای دانش آموزانی با شرایط زریان میباشند.
کیان و ۷ سال محرومیت
کودکیش را ۷ سالیست که گم کرده است و در دنیای خیالیش سیر میکند، شب ها به امید ساعت چهار بعد از ظهر فردا سر به بالین مینهد، فردای آن روز چشم از ساعت دیواری خانه بر نمیدارد و برای رسیدن آن لحظه که خود را به آب استخر فیزیوتراپی مهر بزند، لحظه شماری میکند.
آری این دنیای پسرم کیان است که ۷ سال از ۱۲ سال زندگیش را با محرومیت از نعمت راه رفتن سپری کرده است.
حال بهزیستی مستمری ناچیز و کمکهای موردی به این قشر از جامعه را افتخاری بزرگ میداند و چشم بر حقوق واقعی آنها بسته است و فراموش کرده که بهزیستی جای معلولان است نه غیر معلولان.
ساختمان اورژانس اجتماعی یا کاخ ریاست بهزیستی
اورژانس اجتماعی بوکان در دو طبقه در مرداد ماه ۹۶ با هدف جلوگیری، رفع مشکلات و آسیبهای اجتماعی راه اندازی شد که برای ساخت آن بخش عمدهای از جیب خیرین و بخش دیگر از محل اعتبارات عمرانی دولتی پرداخت شده است که متاسفانه این روزها به کاخ ریاست بهزیستی تبدیل شده و از آن سو نیز استخدامهایی که در اورژانس اجتماعی صورت گرفته برای جامعه معلولین این شهرستان مبهم است که فرماندار بوکان باید به این قضیه ورود و در این زمینه شفاف سازی کند تا اعتماد از دست رفته به جامعه معلولان باز گردد، در غیر اینصورت این خود معلولان هستند که پای بازرسان را به این قضیه باز خواهند کرد.
دودی که به چشم معلولان میرود
بکارگیری نیروهای تخصصی به صورت سلیقهای در بهزیستی بوکان، از مواردی ست که دود آن به چشم مددجویان و معلولان میرود، چرا که خانم مددکاری که برای همه شناخته شده است برای هر بار مراجعه مددجو یک پرونده جدید تشکیل میدهد، زیرا که خانم مددکار حوصله جستجو بین پروندهها را ندارد.
این در حالیست که بسیاری از کارشناسهای متخصص از کار محروم و منزجر شدهاند، فقط به خاطر اینکه آقای رئیس اینطوری صلاح دانسته است.
پول پاشی مسئولان؛ جیب خالی معلولان
شواهد موجود نشان از وضعیت بد معیشتی معلولان دارد و این در حالیست که اعتبارات کلان در قالب یارانه بهزیستی به مراکز توانبخشی غیر دولتی سرازیر میشود که مرکز غیردولتی روزانه آموزشی و توانبخشی معلولین جسمی- حرکتی \"ساریژ\" در بوکان نمونهای از آن است که در کوچه تنگ و باریک با رمپی نامناسب که یک معلول حتی با کمک دیگران به سختی از آن عبور میکند، دایر شده که این گوشهای از نامهربانیهای این مرکز در حق معلولان است، چرا که معلولانی که به این مرکز مراجعه میکنند هنوز برایشان مشخص نیست سرویس ایاب و ذهابی که تاکنون از آن استفاده نکردهاند، پول آن به جیب چه کسانی میرود و یا اینکه این مرکز بر اساس آیین نامه میبایستی برای معلولانی که به صورت تمام وقت از خدمات مرکز استفاده میکنند، غذای گرم و میان وعده تهیه میکرد و همچنین بر این اساس، ارجاع معلول در بدو پذیرش به مطب پزشک عمومی،( به منظور چک کردن وضعیت سلامت معلول) و تامین هزینهی ویزیت وی از دیگر وظایف این مرکز بوده که نه تنها در این موارد بلکه در موارد دیگری نیز حقوق معلولان را زیر پا نهاده که بایستی در حضور فرماندار بوکان پاسخگوی جامعه معلولین و خانوادههایشان باشد.
این نامهربانیها در حالی در حق معلولان صورت میگیرد که اشتغال، مسکن و ازدواج برای معلولان بوکانی به یک رویا تبدیل شده و زندگی آنها را تحتالشعاع خود قرار داده و امید به آینده را در بین معلولان به صفر رسانده که امید است به همت شورای دور پنجم و شهردار دلسوز و مردمی این شهرستان، جرقه امید دوباره در بین این قشر از جامعه روشن گردد.