وضعیت ختنه در کردستان ایران در روز جهانی مبارزه با ناقص‌سازی زنان + گفتگو

13:32 - 18 بهمن 1393
آژانس کُردپا: ششم فوریه امسال دوازدهمین سالی است که به عنوان روز جهانی مبارزه با «ناقص سازی جنسی زنان» \" در سراسر جهان شناخته می‌شود. دست‌کم ۱۲۹ میلیون زن در جهان با این عمل دردناک مواجه شد‌ه‌اند و ۸۶ میلیون دختر دیگر نیز تا سال ٢٠٣٠ در معرض خطر آن هستند. مصر همچنان یکی از بالاترین آمار را دارد.

سازمان بهداشت جهانی هرگونه عمل جراحی بر روی بخش بیرونی اندام تناسلی زنان یا قطع بخشی از عضو و هرگونه جراحت ناشی از این عمل در قسمت درونی اندام تناسلی را مصداق \" ناقص‌سازی اندام جنسی زن\" می‌داند.

تا دهه‌ی هفتاد میلادی از اصطلاح \"ختنه زنان\" برای این عمل جراحی خطرناک و دردناک استفاده می‌شد. اما در اثر تلاش‌های فمنیست‌ها و آگاهی‌رسانی بیشتر واژه‌های \"ناقص‌سازی\" یا \"مثله کردن\" برای این عمل جراحی به کار می‌رود که اثر خطرناک عمل را بهتر آشکار می‌کند.

به گزارش یونسکو به‎رغم تصویب قوانین علیه این سنت غیرانسانی همچنان دختران زیادی قربانی آن می‌شوند و با وجود گذشت ۶۰ سال از آغاز مبارزه علیه این سنت، هر ۱۰ ثانیه یک دختر به دلیل ختنه شدن در جهان ناقص می‌شود.

در نشست اخیر کمیساریای عالی ملل متحد در مورد حقوق بشر نیز تأکید شده است که ختنه دختران و زنان به عنوان یکی از مصادیق نقض حقوق بشر زنان قلمداد می‌شود و بر لزوم مقابله با ختنه دختران تأکید کرده است در این رابطه رئیس کمیساریای عالی ملل متحد اعلام کرده است: در حال حاضر، تلاش و اِعمال فشار نهادهای بین‌المللی سبب شده است که حدود یک درصد از موارد ختنه دختران کاسته شود، اما هدف اصلی نهادهای بین‌المللی، کاهش نیمی از موارد ختنه دختران و زنان در سراسر جهان است.

ختنه کردن زنان به معنی بریدن قسمتی یا تمام بخش خارجی آلت جنسی زنانه است و عموماً در سنین پایین و پیش از دوران نوجوانی با همکاری مادر و زنان خانواده صورت می‌گیرد. آثار این تجاوز تا پایان عمر در جسم و جان زنان باقی خواهد ماند.

این در حالی است که بنا به شهادت قربانیان، اضطراب دائمی احساس متفاوت بودن با دیگران، یکی از پایدار‌ترین عواقب مثله شدن است.

در نواحی جنوبی و کُردنشین ایران نیز ختنه زنان به‌نوعی رواج دارد ختنه زنان در این نواحی، جنبه دینی به خود گرفته است و زنان به حکم سنت و آئین، از لذت جنسی محروم‌اند. نه فقط در شهر‌های کوچک، که گاه در شهرهای بزرگتر، دختران را در کودکی ختنه می‌کنند.

آژانس خبررسانی کُردپا در روز جهانی مبارزه با \"ناقص‌سازی جنسی زنان\" در رابطه با وضعیت ختنه‌کردن زنان در مناطق کُردنشین ایران و موانعی که برای فعالیت در این زمینه وجود دارد گفتوگویی را با خانم پروین ذبیحی فعال حقوق کودکان و زنان داشته است.

\"24600.jpg\"
پروين ذبيحى، فعال حقوق زنان و کودکان
خانم ذبیحی در زمینه ناقص‌سازی جنسی زنان در برخی مناطق کُردنشین تحقیقاتی را بصورت مصاحبه‌و گفتگوهای مستقیم انجام داده است.

خانم ذبیحی شما در این زمینه چگونه فعالیت کرده‌اید و مسله ناقص‌سازی زنان در مناطق کُردنشین ایران را در چه وضعیتی می‌بینید؟

من برای اولین بار و به صورت رسمی با وجود تمام تابوهای که در رابطه با مسائل جنسی وجود دارد با فعالینی از جمله نگین شیخ‌السلامی و رویا طلوعی که قبل از من در این زمینه تحقیقاتی انجام‌داده بودند وارد بحث در این زمینه شدم و سپس به روستاهایی در اورامانات سفر کردیم و در این مناطق یک سری مصاحبه‌هایی انجام دادیم. بطور کلی ختنه زنان در کردستان در مناطق کُردنشین آذربایجان غربی، پاوه، اورامانات و کامیاران وجود دارد.

در رابطه با ختنه زنان آمار رسمی وجود ندارد و به علت نبود امکانات و موقعیت برای کار در یک پروژه تحقیقاتی و برنامه‌ریزی شده با موانع متحددی برای مقابله علیه کشتن تمایل جنسی زنان و ناقص‌سازی آنان روبه‌رو هستیم.

کشورها از لحاظ آماری در این رابطه به سه دسته تقسیم می‌شوند: کشورهای گروه اول آمار بالای ٨٠ درصد دارند، در گروه دوم آمار ٢٩ تا ٧٩ درصد و در گروه سوم آمار ١ تا ٢٤ درصد می‌باشد که ایران در گروه سوم قرار دارد.

آمارهای که در مناطق کُردنشین وجود دارد بیشتر توسط کسانی گردآوری شده که به صورت غیررسمی و خودجوش در این زمینه فعالیت داشته‌اند. برای مثال در کتاب \"تراژیدی تن\" به نوشته خانم \"فاطمه کریمی\" در سال ١٣٨٩ در اشنویه، سردشت، پیرانشهر، نقده، بوکان، تکاب، مهاباد، بانه، مریوان، سنندج،کامیاران و کرمانشاه یک سری آمار بصورت تقریبی وجود دارد. برای نمونه در اشنویه در هر روستا از میان ٨٤ زنی که با آنان مصاحبه شده بود ٥٦ نفر ختنه شده بودند.

من بدلیل فعالیت‌هایم در زمینه توانمندی‌سازی و خشونت علیه زنان از نزدیک با مردم روستاها در ارتباطم و چیزی که مشاهده می‌شود این است که مسلما این مسله کم‌رنگ شده ولی وجود دارد و بیشتر آنان زنانی هستند که بین ١٨ تا ٢٥ سال سن دارند. هم‌اکنون موارد زیر ٢٠ سال خیلی کمتر شده است ولی باز هم مواردی وجود دارد.برای مثال من یک ماه پیش با یک دختر ٦ ساله برخورد کردم که مادرشوهرش زمانی که مادر این دختربچه در بدلیل زایمان در رختخواب بوده بدون اطلاع مادرش وی را ختنه کرده است آن هم در سنندج مرکز فرهنگی استان کردستان. بنابراین موارد ناشناخته زیاد است اما متاسفانه آماری کاملی در این زمینه وجود ندارد. برای نمونه بهنگام سفرم به روستای \"دزلی\" یک خانم ٧٠ساله بنام \"خورشید\" خودش، دخترش و نوه‌اش که کلاس سوم راهنمایی بود ختنه شده بودند. که اینها به صورت نوشتاری و مستند در دسترس است.

فعالیت در این زمینه بصورت فردی است و افراد زیر چتر یک تشکل و بصورت سازمان‌یافته فعالیت نمی‌کنند که بتوان آماری رسمی بدست آورد. با وجود تمام گرفتاری‌ها روی این مسله خیلی کار کردیم که تابوشکنی در این رابطه عادی‌تر شود.

در مناطق کُردنشین ایران ختنه کردن زنان به چه شیوه‌های است و آیا به غیر از بریدن آلت تناسلی زنانه انواع دیگری نیز وجود دارد؟

متاسفانه چون ختنه یک خشونت پنهان است و مانند دیگر مشکلات زنانه نیست که یک پزشک بتواند آن را به راحتی معاینه کند و همچنین بر روی مسله‌ای که خانواده‌ها پنهان می‌کنند نمی‌توان نظری اساسی داد که چقدر این کودکان و زنان آینده ما آسیب دیده‌اند. سردمزاجی زنان یکی از بارزترین این آسیب‌ها است. در خیلی از پرونده‌های قضایی که از نسل قبلی در دادگاه‌ها وجود داشت، بسیاری از مردها از سردمزاجی زنهایشان شکایت کرده‌اند و عدم تمکین را پیش کشیده‌اند.در کردستان بدلیل اینکه سطح دانش و آگاهی بالا رفته و نوع بریدن‌ها کم خطرتر است دو رسم دیگر هم وجود دارد بنام چهل تیغ که یک تیغ را از زیر سینه زن تا قسمت تحتانی آلت تناسلی زن می‌کشند و خراش‌های نازکی ایجاد می‌کنند تا چند قطره خون بیاید و بگویند سنت فاطمه زهرا را بجا آوردیم و در نوع دیگرنیز یک چاقوی بسته را از توی یقه زن به پایین پاها در حالی که ایستاده است می‌اندازند و به عنوان بجا آوردن سنت ختنه ازش یاد می‌کنند.من نمیدانم ریشه و زمینه تاریخی این دونوع از کجا آمده است و شاید بتوان گفت گریزی برای بریدن آلت تناسلی باشد. هم‌اکنون همرا با آگاه شدن مردم این دو نوع نیز بسیار کم رنگ شده‌اند.

می‌توانید به موانعی که برای فعالیت در این زمینه با آن مواجه هستید اشاره کنید؟

قدم اول تابوها هستند که حتی همسر خودم برای بار اول بهم گفت که پرداختن به این مسله روی شخصیتت تاثیر نذاره که بگویند زن بدی است و به بیان مسائل جنسی می‌پردازد. قدم دوم و در اوایل موانع امنیتی بودند، اما بعدا خود مردم خیلی سخت با قضیه برخورد می‌کردند و خیلی‌ها از خانواده و اجتماع هراس داشتند.به همین دلیل بُعد فرهنگی این مسله خیلی مهم است.

در آیین تشییع چیزی بنام ختنه وجود ندارد و در موارد جدیدی هم که به ندرت مشاهده می‌شود صرفا برای زیبایست. در قانون اساسی هم چیزی بنام ختنه اجباری زنان وجود ندارد ولی اشکال کار اینجاست هیچی مانع قانونی علیه این قضیه بعنوان کودک‌آزاری و زن‌آزاری و خشونت قید نشده است. در حالیکی در قانون اساسی برای قطع انگشتان حکم قصاص وجود دارد.

اما در میان اهل تسنن و مردم کُرد این سنت وجود دارد و وقتی ما برای مقابله با آن درخواست مجوز و امکانات می‌کنیم این مسله را یک مشکل فرهنگی می‌دانند و می‌گویند نمی‌خواهیم درگیر مسائل فرهنگی شویم و این بزرگترین مانع است. درنتیجه هیچ امکاناتی نه از طرف سازمان بهداشت نه وزارت بهداشت وجود دارد و نه بیمارستان‌ها و پزشکان و ماماها همکاری می‌کنند که این مسله بصورت یک پروژه جامع دنبال شود.

NGOهای خارج از کشور نیز مدیریت صحییح ندارند و این مسله را آنگونه که نیاز به مراجعه روستا به روستا و چهر به چهره دارد دنبال نمی‌کنند درصورتی که مجوز هم دارند.

آیا شما برای انجام فعالیت‌هایتان درخواست مجوز کرده‌اید؟

اولا زمانی باید دنبال مجوز باشیم که امکانات لازم وجود داشته باشد و با وجود اینکه بارها در این زمینه تلاش کرده‌ایم اما امکاناتی در اختیار ما قرار نگذاشته‌اند. همچنین مسله تنها گرفتن مجوز نیست بلکه باید توسط نهادی مانند وزرات بهداشت از تمام لحاظ روانشناسی، پزشکی و فعالین مطلع ساپورت شویم و تجهیزات لازم را برای تشویق مردم، آموزش‌و وسایل بهداشتی در اختیار داشته باشیم و تا زمانی که یک پروژه قوی برای مقابله با این مسله وجود نداشته باشد مجوز خشک و خالی به درد نمیخورد.

آیا نهادی در این زمینه وجود دارد که با مراجعه به آن زمینه فعالیت شما فراهم شود؟

وزارت بهداشت خیلی راحت می‌تواند همکاری کند اما مشکل آنجاست هیچگونه تشکلی از زنان در ایران مجوز قانونی ندارد و هیچ جای کردستان سازمان یا انجمن زنان وجود ندارد و تنها در فضای مجازی فعالیت مشاهده می‌شود. از طرفی دیگر وزرات بهداشت به فرد مجوز نمی‌دهد و تشکل‌های زنان تنها می‌توانند زیرنظر زنان ریاست جمهوری فعالیت داشته باشند. و این یک کار دو بام و هواست.

تا جایی که مطلعید آیا تا به حال موردی بصورت حقوق و قانونی در رابطه با ختنه زنان پیگیری شده است؟

\"24603.jpg\"
چون عمل ختنه توسط خانواده صورت ‌می‌گیرد، هیچ زن و دختری جرات ندارد شاکی خانواده خود باشد
از زمانی که پیگیر این مسله بوده‌ایم دو مانع وجود داشته است. اول اینکه هیچ قانونی در رابطه با این خشونت وجود ندارد که از این این طریق یک حقوقدان بتواند آن را پیگیری کند و دوم اینکه چون این عمل توسط خانواده صورت ‌می‌گیرد، هیچ زن و دختری جرات ندارد شاکی خانواده خود باشد، زیرا به لحاظ فرهنگی طرد شدن و یک سری استرس‌ها را بدنبال خواهد داشت. برای مثال من با تعدادی از دختران دانشجو در این رابطه گفتگو داشته‌ام که بخاطر مطالعاتی که در زمینه ختنه داشته‌اند ترس از آینده داشتند. به همین دلیل اطلاعات غیرتخصصی در این زمینه موجب ترس دختران می‌شود و همچنین ترس انگشت‌نما شدن دختران و اینکه خواستگار نداشته باشد موجب می‌شود این موارد پنهان بماند. به همین دلیل ختنه یک خشونت پنهان است و بدلیل بُعد فرهنگی، خانوادگی و قانونی من تاکنون باهیچ موردی در این زمینه برخورد نکرده‌ام.

همانطور که می‌دانید این عمل بیشتر توسط زنان انجام می‌شود،آیا به این دلیل باید آنان را مقصر اصلی دانست چراکه در برخی از موارد گفته می‌شود مردان از این قضیه خبر ندارند؟

به نظر من این یک مسله کاملا تاریخی با زمینه مادی است، زمانی که مرد خواست زن رو به تملک خود درآورد و چند همسری برای مرد رسم شد، مردان خود را صاحب جسم و جان و اندیشه زن دانستند. مالکیتی که باید به هر قیمتی حفظ شود و این بصورت یک مسله ناموسی نمود پیدا کرد و اینجاست که قضیه بکارت زن و حفظ آن تحت عنوان ناموس مطرح می‌شود. آموزه‌های نظام مردسالاری و طبقاتی از بچگی به زن این دیدگاه را القا می‌کند که او ضامن حفظ ناموس است و این وظیفه از راه‌های مختلفی به زن تحمیل می‌شود که دخترانشان انگشت‌نما نشوند.

من در مصاحبه‌هایم که با مادران این دختران داشته‌ام این توجیه آورده می‌شود که ما برای حفظ اخلاقیات دختر و اینکه هیچگونه ارتباطی با پسرها برقرار نکند این عمل رو انجام می‌دهیم ولی به طرف دیگر قضیه نگاه نمی‌کنند که اگر هم تمام آلت تناسلی دختر بریده شود بازهم می‌تواند ارتباط عاطفی برقرار کند و این مسله ربطی به اخلاقیات ندارد. براین اساس این یک آموزش و فرهنگ تحمیل شده به زنان در طول تاریخ از طریق سیستم پدرسالاری بوده است.

و آیا این موضوع بازتولید خشونت نیست؟ و خود نوعی خشونت علیه زنان تلقی نمی‌شود؟

چرا، وقتی از کودکی به یک دختر آموخته می‌شود به نفع برادرش حتی اگر از وی کوچکتر باشد کنار بیاید، جورابهایش را بشورد، وقتی غذا کمه به نفع برادرش کنار بکشد. این خود آموزش خشونت به زنان و خشونت علیه خودشان است و این خشونت اکتسابی است که جامعه، خانواده و فرهنگ به زنان تحمیل می‌کند.

محروم‌شدن زن از لذت جنسی یکی از عوارض ختنه می‌باشد، سوالی که اینجا پیش می‌آید این است که آیا زنانی که با این فرهنگ و سنت بزرگ شده‌اند لذت جنسی را حق خودشان می‌دانند و در این مورد آنقدر شناخت دارند که برایشان دغدغه باشد؟

ما در یک مصاحبه تصویری در روستای \"دزلی\" با مردی آشنا شدیم که خودش دواطلبانه خواست مصاحبه انجام دهد. وی می‌گفت باوجود اینکه خیلی خوشبخت هستیم و زندگی مرفهی داریم ولی همسرش در این زمینه خیلی آسیب دیده و در رابطه با مسائل زناشویی سردمزاج است و آماده بود هر کاری انجام دهد و هر مبلغی بپردازد تا این مشکل حل شود.
و اینکه بله زنان ما با این مسله دغدغه دارند و شاید نتوانند بصورت علمی توضیح دهند مخصوصا زنان کم‌سواد. من در مقاله‌ای مطالعه کردم که نوشته شده بود آن دسته از زنان که بصورت فجیعی ختنه می‌شوند و در این زمینه آگاهی ندارند هنگام آسیب در ارتباط جنسی و وقتی به ارگاسم نمی‌رسند مشکل را از همسرانشان می‌دانند و ناخودآگاه به یک رابطه دیگر کشیده می‌شوند. به همین دلیل فرهنگی که دختر را برای پاکی اخلاق ختنه می‌کنند سنگ‌بنای تجارب سکس متحدد را ایجاد می‌کند( البته نه در مورد همه آنها )و حتی اخلاق ساختگی دنیای پدرسالارانه را هم نمی‌تواند حفظ کند. و همچنین قشر آگاه با نگرانی دراین رابطه حرف می‌زنند که آینده خوبی با همسرانشان نخواهد داشت.

به این ترتیبت مهمترین آسیب‌های ختنه کدامند؟

می‌توان به دو آسیب در رابطه با دخترانی که در کودکی ختنه می‌شوند اشاره کرد اول اینکه کابوسی که هرلحظه انتظار دارد برای دختران دیگر تکرار شود، مخصوصا لحظه بریدن و اینکه تمام این مدت خانواده با یک سری آموزه‌های اخلاقی به این کودک یاد می‌دهند سنگین و رنگین و پوشیده باشد و تنها مچ دست و صورتش نمایان شود اما به یکباره در عالم بچگی کودک را به زمین خوابانده و پاهایش را از هم باز می‌کنند و سپس یک غریبه با کمک پدر یا مادر تمام بدنش را لمس می‌کند و تمام اصول اخلاقی که به کودک آموخته شده در یک ان فرو می‌ریزد و بدینگونه کودک اعتماد کامل به خانواده را از دست می‌دهد و با این کار، خانواده تمام آموزهای خود را در یک لحظه زیر سوال می‌برد و کودک را ویران می‌کنند.

آیا سرکوب میل جنسی زن تنها به انجام این عمل بستگی دارد؟

من متعقدم تمام تصویرات منفی که از رابطه زن و مرد ساخته و آموخته می‌شود به صورت ناخودآگاه تاثیر خواهد داشت و خیلی‌ها با ترس و وحشت به این رابطه نگاه می‌کنند. از هر طرف که به مسله نگاه کنیم مانند یک سیکل معیوب باعت آزار دختران می‌شود و اینجا من خواهش می‌کنم که با استناد به نظر متخصصین از عوارض و شکل این مسله اطلاع‌رسانی کنیم . زیرا در کردستان و ایران معمولا ختنه از نوع خطرناکش زیاد نیست و ختنه زنان زمانی تاثیر خواهد داشت که برش زیاد باشد و محل تجمع هورمون‌های جنسی بهم بریزد.

ما نباید آنقدر زنان و دختران ختنه‌شده را بترسانیم و در آموزش و اطلاع رسانی از نوع ختنه و با افراد متخصص در این زمینه حرف بزنیم چراکه تمام ختنه و برش‌ها منجر به نازایی و بدبختی نخواهد شد چراکه در بیشتر موارد برش خیلی کم است و من با دانشجویانی که در این رابطه گفتگو داشتم خیلی ترسیده بودند.

چگونه می‌توان به آگاه‌سازی و توانمند سازی این افراد کمک کرد؟

مهمترین چیز این است که هم‌اکنون دنیای اطلاع‌رسانی بسیار گسترده شده و تنها به اطلاعات پزشکی عمده در این زمینه اکتفا نکنیم . بلکه باید در برنامه‌های مختلف به این قضیه پرداخته شود و مراکز بهداشتی در شهرها و روستاها وادار شوند که جلساتی در این زمینه برگزار کنند و این امکان پذیر نیست جز به وسیله تشکل. بنابراین تنها راه برگزاری کلاس‌های توانمندسازی است و تازمانی که یک نهاد بین‌المللی وNGOهای جهانی در ایران فعالیت نکنند و یا خود دولت ایران در قالب یک تشکل دست بکار نشود نمی‌توان کار زیادی انجام داد ولی درهرحال اطلاع‌رسانی و مانور دادن در این رابطه صورت گیرد.

برای مثال نزدیک به چهار سال پیش و در چنین روزی به یک جلسه ختنه در سنندج دعوت شدم که نزدیک به ١٠٠ زن حضور داشتند و در آخر با توجه به فرمی که در اختیارشان گذاشته شد نزدیک به ٤٥ نفر از زنانی که فرم را پر کردند ٣٢ نفر ختنه شده بودند و قراین نشان می‌داد که سلفی‌ها نقش اساسی در زنده کردن این رسم ارتجاعی داشته‎اند. یک خانم دانشجو به من گفت، خاله من لیسانس دارد و سلفی هست و به من می‌گوید خوراک دست تو حرام است و باید حتما ختنه شوی تا به رسمیت شناخته شوی.

نقش‌ قانون،ئایین و فرهنگ را در این زمینه را چگونه می‌بیند؟

ببینید هنگام حمله اعراب به ایران شرط مسلمان شدن را ختنه گذاشتند برای همین در این مناطق زیاد است و فقط در بین سنی‌های وجود دارد و بر این اساس جنبه فرهنگی مسله بیشتر است و توجیه مذهبی تمام افرادی که با آنها گفتگو داشته‌ایم این است که سنت فاطمه زهراست. درمناطقی که این رسم پررنگتره و کسی که به این نتیجه می‌رسد نباید دخترش را ختنه کند مسله را پنهان می‌کند زیرا اعتقاد بر این است اگر دختر ختنه نشده باشد به درد ازدواج نخواهد خورد و فرصت ازدواج را از دست خواهد داد. به مفهومی بُعد فرهنگی و آیینی قضیه تا حدی در هم تنیده شده‌است که تاثیر یک روحانی در روستا از یک پزشک و حتی وزیر بهداشت خیلی بیشتر است و اگر توجیه مذهبی برای انجام ندادن این کار ارائه دهد مردم فورا از انجام آن خودداری می‌کنند. برای مثال ملا حسن امینی، روحانی یکی از این روستاها در اینباره گفته بود این عمل اصلا واجب نیست ولی اگر انجام شود بهتر است و این اما و اگر قضیه را بدتر می‌کند. خانم لیلا فرج نیز در کتابش اشاره کرده بود که در تمام روستاهایی که علمای آیینی مردم را تشویق به انجام ندادن این عمل کرده‌اند مرد از انجام آن خودداری کرده‌اند.
بنابراین این سنت فراتر از قانون و علم در بعضی مناطق حرف می‌زند و کار کردن از لحاظ سنتی بیشترین تاثیر را برای متوقف کردن این عمل خواهد داشت.

با وجود اینکه دراین زمینه راهکارها و برنامه‌های اندکی در پیش گرفته شده اما باز قشرهای از جامعه هستند که از انجام م این عمل خودداری کرده‌اند، آنها بیشتر کدام گروه از جامعه‌اند؟

\"24606.jpg\"
آگاهی خود زنان تاثیر زیادی خواهد داشت زیرا زنی که آگاه شود تن به خشونت نخواهد داد و قبول نخواهد کرد تحت هیچ فشاری از سوی خانواده‌ها فرزندش ختنه شود
من معتقدم علم و سواد بیشترین تاثیر را در کم‌رنگ شدن این مسله داشته است. زیرا کسی که به دانشگاه رفته و در این رابطه شناخت‌پیدا کرده است آماده نیست فرزندش ختنه شود. می‌‌خواهم بگوییم آموزش و اطلاع‌رسانی تاثیر بسیاری خواهد داشت.
ما نمونه ای داریم از یک مادربزرگ ۷۰ ساله، دخترش که ٤٥ سال دارد و همین‌طور نوه‌اش که سال سوم راهنمایی است. هر سه ختنه شده اند.

خوشبختانه الان در تمام روستاهای کردستان ایران ماهواره در دسترس است و مخصوصا شبکه‌های کُردزبان که به ابعاد این مسله می‌پردازند و مردم پای این برنامه‌ها می‌نشینند. مخصوصا کسانی که از دانشگاه برمی‌گردند و معلم و بهداشتیارهای دلسوز در این زمینه تاثیر داشته‌اند و تاکید من بازهم بر آموزش است زیرا درهر جایی که آموزش بیشتر رسوخ کرده عمل ختنه کمتر شده است.
همچنین آگاهی خود زنان تاثیر زیادی خواهد داشت زیرا زنی که آگاه شود تن به خشونت نخواهد داد و قبول نخواهد کرد تحت هیچ فشاری از سوی خانواده‌ها فرزندش ختنه شود و این بسیار مهم است. همچنین آگاهی مردها هم تاثیر بسیاری خواهد داشت.

آیا زمینه آموزش همگانی در حال حاضر وجود دارد و زنانی که بر این مسائل آگاه هستند آماده می‌شوند از عملی که درموردشان انجام گرفته سخن بگویند و صدای دیگر زنان باشند که این عمل روی آنها انجام می‌شود؟

می‌توان اینگونه به مسله ختنه زنان در جامعه محدود کردستان مخصوصا در روستاها و جاهایی که تعصب بیشتر است نگاه کرد که زن مالک بدنش نیست و از ترس جامعه، مردان و بزرگترهای جامعه ممکن است جسارت سخن گفتن در مورد خودش را نداشته است. مسلما خیلی‌ها حاضر به مصاحبه نیست و خیلی خیلی سخت می‌توان کسی را برای مصاحبه به قناعت رساند زیرا بدنبال آن سرزنش و اذیت خواهد شد و نگاه‌ها تحقیرآمیز خواهند بود. در برخی موارد دیده شده زنی برای اینکه بتوانند با جامعه‌اش همگون شود و به دنبال آموزه‌های غلط مانند اینکه فرصت ازدواج نخواهد داشت و اینکه ناپاک است و خوراک دستش حرام می‌باشد بصورت دواطلبانه و یواشکی تن به ختنه داده است. این مورد بیشتر در بین افراد که سن بیشتری داشته‌اند بوده است و خوشبختانه هم‌اکنون از بین رفته است
.
بنابراین چاره اساسی این است که دولت اجازه دهد نهادی متولی این کار شود و ما بتوانیم برای اطلاع‌رسانی و آموزش مردم از آن استفاده کنیم در مورد همه مسائل بهداشت خانواده، روانی و جنسی و تا زمانی که به شیوه یک پروژه قوی این امکانات وجود نداشته باشد که محله به محله، روستا به روستا و منطقه به منطقه به آن پرداخته شود این مسله حتی اگر از آمار ضعیفی هم برخودار باشد ادامه خواهد داشت.

و حرف آخر اینکه زمینه کم‌رنگ شدن ختنه زنان در مناطق کُردنشین ایران را چگونه می‌بیند و در آینده برخورد جامعه کردستان با آن چگونه خواهد بود ؟

برای مقابله با هر مسله‌ای وجود تشکل‌ها و افراد قوی و توانمند بسیار لازم است. در مناطق کُردنشین این مسله به گونه‌ای که مشاهده می‌شوددرحال کم رنگ شدن است. علاوه بر تمام موانع می‌خواهم بگوییم وجود افراد بسیار متعصب کُرد که ما آنها را \"ناسیونالیست‌های افراطی\" می‌نامیم و در مواردی به من فحاشی هم کرده‌اند که شما دارید از مردم کُرد یک چهره وحشیانه نشان می‌دهید چراکه این یه عمل وحشیانه است و این توحش در کردستان وجود ندارد. ولی من می‌گویم توحش است و اصلا کشتن میل جنسی در زنان یک نوع قتل زنان محسوب می‌شود و این توحش به مانند قتل‌های ناموسی، خودسوزی زنان و زندانی کردن آنان وجود دارد و این خشونت علیه زنان است. حتی در خیلی‌ از پیام‌های خصوصی و فیس‌بوک به من گفته شده است که حق ندارید این مسله را در کردستان عمده‌کنید. من این مسله را عمده نکردم و نگفتم ٧٠ تا ٨٠ درصد مردم ما مبتلا هستند بلکه می‌گویم به عنوان یک پدیده خشونت‌بار و قطع اندام زنان هنوز وجود دارد و این یکی از موانع ماست. همچنین خیلی از مدعیان حقوق زنان حاضر نیستند بدلیل وجه اجتماعی آنگونه به این مسله بپردازند و تا زمانی که اینگونه به مسائل نگاه کنیم این یکی از موانع خواهد بود. ولی من به آینده خوشبین هستم چون می‌بینم وقتی خودم ٨ تا ١٠ سال قبل می‌ترسیدم راجب این مسله حرف بزنم، اما اکنون خیلی راحت حتی اگر به یک نهاد امنیتی هم احضار شوم حرف خودم را میزنم چون این مسله نه امنیتی ملی را تهدید می‌کند و نه علیه آیات قرآن و قانون اساسی است.

به عنوان حرف آخر تنها ختنه درد زنان نیست و علاوه بر تمام خشونت‌هایی که به زنان اعمال می‌شود دختران ما با محرومیت از تحصیل، ازدواج زودرس و عاملگی زودرس و ناخواسته روبه رو هستند و اینها مواردی هستند که هم‌اکنون در حال پرداختن به آنها هستیم . امیدوارم بتوانم روزی در مورد این مسله چیزی که در دلم است را بگویم و اینکه درد و محرومیت زنان کُرد بسیار زیاد است.

تنظیم: کوچ