نامه سرگشاده یک معلم بازنشسته در بوکان

15:43 - 15 خرداد 1398
آژانس کُردپا: یک معلم بازنشسته اهل شهرستان بوکان نامه سرگشاده‌ای را خطاب به حسن روحانی، رئیس جمهور ایران منتشر کرد.

متن این نامه سرگشاده که در اختیار آژانس خبررسانی کُردپا قرار گرفته، عیناً در پی می‌آید:

بسمه تعالی


در مملکتی که دزدی شغل شده، راستی ننگ و صداقت جرم و عدالت واژه‌ای بی‌مفهوم، از کدام درد باید سخن گفت و با چه کسی می‌توان گفتگو کرد؟ هموطن، مردم خوب و آگاه و مهربان بوکان و حومه، شاید بسیاری از شما نام من را که حسامی است شنیده باشید. مدت سی سال در دبیرستان‌های بوکان، تبریز و ارومیه و نوشین‌شهر خدمت کرده‌ام. در این مدت حتی یک بار دیر سر کلاس نرفتم با ریال ریال پول جمع کردن در سال ٥٦ قطعه زمینی را از کاک صلاح‌الدّین مهتدی خریدم و آن وقت آقای جعفر کریمی مسئول زمین شهری بود و همراه‌ جعفر بصری آن‌ها را سر زمین خود که دور آن‌ را کنده بودم، بردم. زمین مرا در زمین بزرگتر ادغام و به تصرف درآوردند به عنوان موات و قول دادند زمین دیگر و بهتری به من بدهند.

آقای کریمی کتباً شهادت داده است. اکنون دولت زمین من بازنشسته را غصب و به نام خود ثبت کرده است. مدت ده سال در حدود دویست صفحه نامه به رهبری، رئیس جمهور و رئیس مجلس نوشته‌ام که در جواب می‌نوشتند بررسی و اقدام لازم صورت گیرد. در ارومیه می‌گفتند بنویسند زمینش را پس بدهید آن‌ها می‌خواهند مسئولیت را از سر خود وا کنند. به دادگاه شکایت کردم. شاهدانم ماموستا آسو (سعید نجّاری)، ماموستا حسین شیربیگی و ماموستا مصطفی ایلخانی‌‌زاده بودند، آمدند و شهادت دادند. ده قاسم آقا همچنان همه می‌دانند هیچ‌گاه موات نبوده است. بعد از سه سال آمد و شد به دادگاه آقای – ا – الف که منشی دادگاه بودند، گفتم آیا ده قاسم‌آقا موات بوده، او هم به رئیس دادگاه که همزمان با ما ایستاده بود گفت: حاجی آقا بهتر از هرکسی می‌داند که موات نبوده اما نمی‌تواند بنویسد زمینش را پس بدهید.

به هر کجا که شما تصور کنید پناه بردم آنان که از عدالت علی، ایثار حسین و تکه تکه‌ی پیراهن پاره‌ی زینب سخن می‌گفتند، زمین مرا غصب کردند و پس ندادند. من یک فرهنگی بازنشسته هستم و در کوه نعل‌شکن طبقه بالا، پلاک پنجم منزل دارم و تمام دار و ندار من همین زمین بود و بس. آن زمان با سی هزار تومان، پانزده هزار تومان نقد و پازده هزار تومان قسط آن را از کاک صلاح‌الدین مهتدی مالک اولیه گرفتم. اینک ای مردم خوب بوکان و حومه (روله‌کانی نیشتمان) به شما پناه آوردم تا با احساس گرم خود و اندیشه‌ی بلندتان و عزمی استوار از طریق فضای مجازی، سازمان ملل، سازمان‌های حقوق بشر، تمام اجتماع و گروه‌های خود با قلم توانای خویش از هر راهی که برایتان ممکن است به یاری‌ام بشتابید ای جوانان برومند و نگذارید این ستم بزرگ بر من رود. من با داشتن دکترا با اضافه حقوق امسال سه میلیون تومان حقوق می‌گیرم، در حالی که همکار من با مدرک مشابه و شرایط مشابه آقای خ – غ چهار میلیون و دویست هزار تومان حقوق می‌گیرد. من با گروه ١٦ بازنشسته شدم و تنها کسی بودم که گروه پایان خدمت به من تعلّق نگرفت.

جناب رئیس جمهور آقای روحانی، من یک آحادی از این ملّت هستم زیر سایه‌ی شما و قدرت شما زمین مرا غصب کردند، چرا به ما جوابی نمی‌دهید. این است پاداش یک فرهنگی بازنشسته‌ی مستضعف. تنها گناه من این بود که سعی کردم دروغ نگویم. تمام نوشته‌های من براساس مدارک کتبی و مستند است. نماینده‌ی بوکان، رئیس آموزش و پرورش و فرماندار بوکان از سر کلاس من بیرون آمدند، اما نه حرفی برایم زدند و نه اقدامی برایم انجام دادند.

با تقدیم احترامات لازمه
امیر حسامی – بازنشسته سال ٨٤ آموزش و پرورش بوکان