عبدالعزیز مولودی: نگاه امنیتی به استان آذربایجان‌غربی سایه افکنده است

12:17 - 26 اسفند 1392
آژانس کُردپا: در دو ماه اخیر بحت تغییرات مدیریتی در مناطق کُردنشین ایران، چه در سطح استان و چه شهرها، به موضوعی مناقشه‌برانگیز در میان فعالان داخل کُردستان ایران مبدل گشته و برخی از این فعالان از برآورده شدن وعده‌ی انتخاباتی حسن روحانی کاملا قطع امید کرده‌اند.

پیشتر در این زمینه با هرکدام از محمد محمدرضایی، نماینده اصلاح‌طلب دوره ششم از شهرستان بیجار و عطاء جمالی، نویسنده و منتقد سیاسی خارج از کشور گفتگوهایی انجام گرفته بود.

و اکنون در این رابطه با عبدالعزیز مولودی، استاد علوم سیاسی دانشگاه مهاباد گفتگویی صورت گرفته که متن آن در پی می‌آید:

کُردپا: بنظر شما رقابت بر سر تغییرات مدیریتی در کُردستان ایران میان دولت جدید روحانی(اعتدال) با مدیران قبلی دولت احمدی‌نژاد(اصولگرا) است؟ یا تقسیم کار هزار فامیل حاکمیت در ایران می‌باشد؟
عبدالعزیز مولودی: پاسخ به این سئوال نیازمند مقدمه­ای کوتاه است. در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مبانی دو تصور اقتدارگرایانه و جمهوریخواهانه به طور همزمان وجود دارد که در عرصه‌ی عملی در دو گروه اصولگرا و اصلاح‌طلب نمود بیرونی پیدا کرد. این تقسیم‌بندی واقعا وجود دارد هر چند ممکن است برخی ناظران یا مفسران سیاسی منکر آن شوند و بیندیشند که ماهیت آنها یکی است. البته باید پذیرفت که آنها از یک منشاء فکری نشات گرفته‌اند ولی در تفسیر آن منشاء تفاوت دارند و این موجب تفکیک آنها از یکدیگر است. از این رو، روش آنها در سیاست و حکومت هم متفاوت است.

یک واقعیت دیگر هم وجود دارد و آن تفاوت دو گروه یا جریان در میزان بکارگیری قدرت واقعی است. به این معنی که به علل مختلف، اقتدارگرایان از مکانیسم‌های بیشتری برای اعمال قدرت برخوردارند که آنها را در موقعیت برتری قرارداده است. از جمله‌ی این مکانیسم‌ها حمایت ضمنی و گاها عینی شورای نگهبان از آنها در رقابت‌های انتخاباتی است. علاوه بر آن برخی از گروه‌های نظامی و شبه‌نظامی هم با آنها بیشتر هم رای هستند. در حالیکه اصلاح‌طلبان نه تنها از چنین مکانیسم‌هایی برخوردار نیستند، بلکه همواره مورد بی‌مهری هم بوده‌اند.

در مورد تغییرات مدیریتی در مناطق کُردنشین و از جمله در ارتباط با شهرهای کُردنشین استان آذربایجان‌غربی نیز چنین ملاحظاتی وجود دارد. بنابراین نمی‌توان به یقین گفت که رابطه‌ای از نوع هزار فامیل در نظام سیاسی ایران وجود دارد.

کُردپا: استان آذربایجان‌غربی در این میان از نوعی حساسیت ویژه برخوردار است، خوانش شما از تغییرات مدیریتی در این استان چگونه است؟ این موضوع به \"بی‌تفاوتی\" کُردها مربوط است و یا \"عدم مشارکت\"آنها و یا اینکه مسائل در حوزه امنیت ملی دنبال می‌شوند؟
عبدالعزیز مولودی: شاید در اینجا بتوان بیشتر مشکلات مربوط به استان آذربایجان‌غربی را باز کرد. چنانکه اشاره کردید این استان دارای حساسیت ویژه‌ای است و همواره نوعی نگاه خاص در تصمیم‌گیری برای استان وجود داشته است. البته این نگاه خاص در تصمیم‌گیری لزوما به توسعه‌ی استان کمکی نکرده است و حتی می‌توان گفت مانع از توسعه‌ی استان بوده است. این امر ناشی از یک تقسیم کار نانوشته در سطح استان است. در کنار وجود تفاوت یا شکاف مذهبی \"سنی- شیعه\" در استان از نظر اجتماعی و منطبق بودن این تفاوت بر شکاف قومیت \"کُرد- تُرک\"، یک تفاوت دیگر هم وجود دارد که من از آن به تقسیم کار نانوشته تعبیر می‌کنم. به این معنی که اگرچه همزمان تأثیر ناسیونالیسم کُردی و تُرکی در سطح استان وجود دارد، اما این دو به یکسان به نظام سیاسی ایران وارد نشده‌اند. تُرک‌ها که عمدتا از تشیع هستند، با استفاده از این موقعیت خود را به مثابه‌ی شهروند کامل و برخوردار از همه‌ی امکانات موجود و حافظ نظام تثبیت کرده و موردحمایت اصولگرایان نیز هستند.

در مقابل کُردهای سنی وجود دارند که به علت موقعیت مذهبی و نیز سابقه‌ی برخی از بحران‌های سیاسی و نظامی در منطقه، نگاه کلی به آنها به عنوان کسانی است که در مقام شهروند کامل قرار ندارند. آنها به دلیل اینکه همواره از تغییرات سیاسی استقبال کرده‌اند، متمایل به اصلاح‌طلبان هستند. یعنی گروه اول خود را همواره در جایگاه پوزیسیون می‌بیند و گروه دوم اپوزیسیون. منظور من از تقسیم کار نانوشته همین امر است. البته اقلیتی اصلاح‌طلب در میان نخبگان سیاسی تُرک وجود دارد که همواره به همدلی و همکاری با کُردها متمایل بوده و به لحاظ روش و منش سیاسی به هم نزدیک بوده و هستند.

این ویژگی موجب آن شده است که در استخدام نخبگان، در بکارگیری استعدادها و توزیع موقعیت‌های سیاسی و اداری و حتی امتیازات دیگر اجتماعی تفاوت و شکاف چشم‌گیری میان دو گروه وجود داشته باشد. امری که همواره مورد گلایه و اعتراض کُردها بوده است. از این رو است که وقتی کُردها در مجموع و برخی از نخبگان آنها در دوره‌های مدیریت اصلاح‌طلبان، به صورت گسترده خواست‌های خود را برای تحقق عدالت شهروندی در سطح استان مطرح می‌کنند. طبیعی است که همواره کُردها با نگاهی توام با امیدواری نسبت به تغییرات سیاسی در استان، به مشارکت در امور سیاسی کشور می‌پردازند. تاکنون نیز به نظر می‌رسد که علیرغم ناکامی‌های زیاد، مأیوس نشده و به تلاش مسالمت‌آمیز خود برای برقراری عدالت و تحقق (حقوق) شهروندی ادامه می‌دهند. بنابراین من موضوع مدیریت در استان را از این زاویه با مشکل جدی روبرو می‌بینم.

کُردپا: چه نقدی بر نظام مدیریتی جمهوری اسلامی در استان آذربایجان‌غربی وارد است که خوانش شما از \"مدیران بومی\" را برجسته نماید؟
عبدالعزیز مولودی: تقابلی که در پاسخ سوال قبل به آن اشاره کردم، از مهمترین انتقاداتی است که به مدیریت استان در مجموع وارد است. وجود شخصیت‌های بانفوذی که با دید بسیار محافظه‌کارانه ی خود این تقابل را تشدید کرده‌اند و می‌کنند، مزید بر علت بوده و در تحلیل نهایی نگاه امنیتی است که بر مسائل استان سایه می‌افکند. نتیجه‌ی آن تشدید عقب‌ماندگی استان در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در مقایسه با سایر استان‌ها بوده است، بگونه‌ای که از ابتدای انقلاب تاکنون و علیرغم تغییراتی که در سطح استان از نظر توسعه‌ای بوجود آمده است، کماکان این استان جزو سه یا چهار استان آخری در رتبه‌ی توسعه یافتگی کشور است.

این نگاه امنیتی و محافظه‌کارانه موجب شده است تا ایده‌ی تشکیل استانی در محدوده‌ی جنوب استان آذربایجان غربی با محوریت شهرهای عمدتاً کُردنشین مطرح شود. در واقع استدلالی که در این مورد وجود دارد این است که از این طریق ارتباط با تهران به صورت مستقیم و بدون واسطه برقرار می‌شود، شاید از این راه بتوان خواسته‌ها را بهتر پیگیری کرد.

نوع برخورد با این موضوع نیز بسیار جالب است. وقتی که این موضوع بار دیگر توسط نماینده‌ی مهاباد در مجلس مطرح شد، از یک سو نمایندگان ارومیه و میاندوآب با خشونت‌آمیزترین الفاظ به آن واکنش نشان دادند و از سوی دیگر، ناسیونالیست‌های تُرک در سایت‌های ثبت شده و نشده‌ی خود، با استفاده از روش‌های غیراخلاقی و خشونت‌آمیز، با موضوع برخورد کرده و خواستار برخورد قهری و انقلابی با \"مهاجران و مهمانان کُرد\" در استان شدند. این میزان از خشونت کلامی بیانگر برخی از لایه‌های پنهان اجتماعی در استان است و اتفاقا چنانکه گفتم نوعی هماهنگی و همدلی بین پوزیسیون و اپوزیسیون در این فقره وجود دارد.

از این رو است که من به شخصه، ابتدا به ساکن از آنچه که \"مدیریت بومی\" نامیده شده حمایت نکرده‌ام و معتقدم اگر حقوق و مفهوم شهروندی به صورت برابر و کامل برقرار شود و به یکسان از مدیران کُرد، ترک، فارس، عرب و... و بدون لحاظ کردن تفاوت در آئین و مذهب استفاده شود، مانعی ندارد که اینها حتما در محل زندگی‌شان بکارگرفته شوند یا جای دیگر. وقتی که بر اساس معیارهای قومی و مذهبی بکارگیری افراد تخصیص خورد، مشکل پیدا می‌شود و آنوقت تازه راه‌های جبران و برون رفت مورد توجه قرار می‌گیرد.

کُردپا: نقش نخبگان کُرد در روند تغییرات مدیریتی استان آذربایجان‌غربی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
عبدالعزیز مولودی: نقش نخبگان کُرد در این رونداز یک سو بسیار موثر است و از سویی هم فاقد هرگونه اثرگذاری است. شاید این پاسخ قدری متناقض‌نما باشد ولی واقعیت این است.

از یک سو اثرگذار است زیرا چنانکه گفتم کُردها در مجموع نخبه و غیر آن، همواره در پی تغییرات اجتماعی و سیاسی بوده و بنابراین با مشارکت بالا – و در برخی از مواقع با عدم مشارکت خود- در فرازهای انتخاباتی شرکت و رای به اصلاح و تغییر و یا اعتدال داده‌اند. اما وقتی پای چانه‌زنی برای اعمال تغییرات پیش می‌آید معمولا از مشارکت آنها استقبالی نمی‌شود و در حاشیه قرار می‌گیرند. این نیز به علت تقسیم کار نانوشته‌ای است که به نظر می‌رسد در استان صورت گرفته است. هر چند نوع برخورد اصلاح‌طلبان و یا اعتدال‌گرایان با نخبگان متفاوت از اصولگرایان است ولی موانع همچنان وجود دارند.

به عنوان مثال در ابتدای دولت آقای روحانی، طی نامه‌ای سرگشاده وضعیت موجود استان به ایشان توضیح داده شد و امضاءکنندگان اعلام آمادگی کردند که برای تحقق شعارهای تبلیغاتی ایشان حاضر به همکاری با ایشان هستند. حتی تا جاییکه می‌دانم ایشان نامه را خوانده‌اند و به نظر نمی‌رسد مشکلی با آن داشته باشند، وقتی هم که استاندار جدید آمد انتظار این بود که ایشان نامه‌را پیگیری کنند. بعد از اینکه واکنشی از سوی ایشان دیده نشد، مجددا نامه‌ای خطاب به ایشان نوشته شد و نامه‌ی قبلی ضمیمه گردید، اما بازهم هیچ واکنشی از سوی ایشان صورت نگرفته است. منظور من این نیست که استاندار جدید نامه را ندیده یا با آن شخصا مخالف است، بلکه به نظر می‌رسد که فشار قویتری در استان به ایشان وارد می‌آید که مانع از پذیرش برابر شهروندان کُرد و... به صورت برابر با شهروندان درجه یک می‌شود.

کُردپا: اساسا با قدرت مطلق نهادهای امنیتی ـ نظامی در کُردستان ایران، رقابت بر سر تغییرات مدیریتی آن هم در سطح مدیرکل، فرماندار، شهردار و ... چه ضرورت و توجیه دارد؟
عبدالعزیز مولودی: با این ادعا خیلی موافق نیستم. بالاخره بایستی حرکت را ادامه داد تا در جایی به نتیجه رسید. اگر بر اساس این ادعا باید دست از مشارکت و حرکت کشید و ناامید شد، دیگر هیچ جنبش اجتماعی و سیاسی را نباید برسمیت شناخت یا مورد تصدیق قرار داد. آنها که امیدوارانه و مبتنی بر روش‌های دمکراتیک و مسالمت‌آمیز حرکت کرده یا می‌کنند، می‌توان تصور کرد که به ایجاد تغییر کمک کنند. در دوره‌ی اخیر انتخابات ریاست جمهوری، شاهد بیشترین میزان از طرح موضوعات مربوط به قومیت‌ها و مذاهب در کشور بودیم. این ادبیات تاثیرگذاراست. حتی اصولگرایان نیز از این موضوع تا حدودی برای تبلیغ خود بهره گرفته‌اند و ممکن است در انتخابات بعدی این موضوع بیشتر مورد بحث قرارگیرد.

کُردپا: زمزمه‌ی تشکیل کُردستان شمالی در آذربایجان‌غربی را ضعف کُردها در تسلط بر منابع قدرت استان می‌دانید و یا نوعی بلوغ سیاسی؟
عبدالعزیز مولودی: با توجه به سئوالات قبل می‌توان گفت که ایده‌ی طرح تشکیل استان مکریان بیشتر یک انفعال است در برابر عدم دسترسی واقعی به قدرت یا اثر گذاری بر آن. ضمن اینکه ناشی از بلوغ سیاسی نیز می‌باشد زیرا چنانکه گفتم برای ادامه‌ی راه و بیان خواسته‌ها از مکانیسم‌های مختلفی می‌توان بهره گرفت یکی از این مکانیسم‌ها یا راه‌ها طرح موضوع مدیریت‌های بومی است یکی دیگر تشکیل استان مکریان است و ....

بیوگرافی: عبدالعزیز مولودی متولد ١٣٤٣ در شهر مهاباد است و دانشجوی دوره‌ی دکترای علوم سیاسی در دانشگاه بین‌المللی اسلامی مالزی بوده که سال ٨٩ به علت نوسانات ارزی مجبور به بازگشت به کُردستان شد.

وی در دانشگاه‌های پیام‌نور سقز، بوکان و مهاباد تدریس نموده و علاوه بر عضویت در نهادهای مدنی، یکی از مؤسسان انجمن جامعه‌شناسی در کُردستان است.

مولودی همچنین مجری طرح تحقیقاتی \" بررسی میزان انطباق‌پذیری شهرهای کُردنشین جنوب استان آذربایجان‌غربی از تحولات کُردستان عراق\" در سال ٨٤ بود.