سیاست مرکز-پیرامون در روژهلات و پدیدهی کولبری
دکتر داریوش پیری
هرچند جانباختن روزافزون کولبران کورد باعث بیداری مسئولان و رهبران جمهوری اسلامی نشده, اما روح خسته مردم روژهلات کوردستان را هرچه بیشتر آزرده خاطر کرده است. گویا کوردها را از درد و رنج گریزی نیست، درد و رنجی که عمدتا ساخته و پرداخته ی سیاست های توسعه ایِ غیرعادلانه و در سایه ی نگاه امنیتی جمهوری اسلامی درقبال روژهلات می باشد.
در مقایسه ی برنامه های توسعه درکشورهای چند ملیتی پیشرفته با سیاست های اقتصادی-اجتماعی جمهوری اسلامی است که بیشتر به عمق فاجعه درکوردستان پی می بریم. از این زاویه نگاه، باید توجه داشت که چگونگی رابطه میان گروههای اتنیکی ومذاهب درکشورهای متکثر همواره یکی از دغدغه های اصلی متفکران بوده است. این رابطه بیانگر نوع نگاه اقتصادی-اجتماعی و سیاسی سیاستمداران به مناطق و اقلیتهای اتنیکی-ملی کشوراست که به واسطه ی نمادها در عرصه یک کشور تجلی می یابد.
با بررسی مدل ارتباطی که تبیین کننده نوع رابطه میان مناطق مختلف کشور در مراحل توسعه می باشد، به مدل مفهومی مرکز-پیرامون می رسیم. این مدل توضیح دهنده رابطه میان بخش های مختلف در فرایند توسعه کشور است که اصولا می بایست به توسعه یافتگی سراسری در کشور بیانجامد. بعبارت دیگر بعد از تکمیل مراحل توسعه درنهایت از طریق سرریز کردن ثروت، تکنولوژی و خدمات از مرکز به پیرامون عملا ما شاهد توزیع عادلانه ثروت و فعالیت های اقتصادی و در نهایت توسعه برابر در تمام مناطق کشور خواهیم بود. این امر بویژه در کشورهای توسعه یافته غربی به وضوح قابل مشاهده بوده و حکایت از وجود میزانی به نسبت برابر از دسترسی شهرهای بزرگ و کوچک به خدمات مالی، اقتصادی و اجتماعی دارد.
با نگاهی به وضعیت توسعه در ایران می توان به آسانی دریافت که این رابطه به طور جدی دچار انحراف شده و به طور کلی ازمسیر توسعه خارج شده است. رابطه میان "مرکز و پیرامونِ کوردنشین" تبدیل به رابطه سلطه شده که در آن نیروی انسانی، مواد خام، سرمایه و تکنولوژی به نفع مرکز وبه ضرر کوردِ حاشیه نشین درجریان است. در حقیقت شهرها و روستاهای کوردنشین، در چرخه ای هدفمند و سیستماتیک، تبدیل به تولید کننده مواد خام و محصولات کشاورزی شده اند که با نازلترین قیمت توسط واسطه روانه مرکز می شود و درمقابل مرکز نیز تکنولوژی و سرمایه چندانی به شهرهای کوردنشین صادر نمی کند و بدین ترتیب یک مبادله تجاری نابرابر را شکل می دهند.
بنابراین، در چارچوبی سیستماتیک و برنامه ریزی شده، رابطه کوردِ پیرامونی با مرکز به یک رابطه سودجویانه ومبتنی برسلطه تبدیل شده است، که فرار از آن بسیار دشوار و تقریبا غیرممکن به نظر می رسد. تداوم این شکل از رابطه، از هر دو بُعد روانی-تولیدی تاثیرعمیقی برساختارهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی پیرامون کوردنشین گذاشته است به طوریکه فقر روزافزون درمیان کوردها و ثروت فزاینده در شهرهای مرکزی از دستاوردهای آن می باشد. قاعدتا باید مرکز با انباشت مازاد به توسعه پیرامون کمک می نمود و پل ارتباطی میان پیرامون و دنیای بیرون می شد، اما این امر درایران تبدیل به یک جریان مازاد یک طرفه به نفع مرکز و به ضرر شهرهای کوردنشین شده است.
اکنون پرسش اینجاست که چرا رابطه میان پیرامون کوردنشین و مرکز یک سویه و سودجویانه شده است؟ پاسخ به این پرسش درنگاه امنیتی و توسعه ی محدود و مهارشده به روژهلات نهفته است. این نگاه امنیتی باعث تحمیلِ نابرابری و تبعیض عامدانه بر روژهلات در تمامی برنامه های توسعه و در نتیجه تمرکز منابع تولید، تکنولوژی، سرمایه درمرکز ایران شده است. برخوردهای صرف امنیتی وعدم وجود درک عمیق از مطالبات و تحولات جاری در این مناطق باعث شده تا نظام سیاسی از سرمایه گذاری و ایجاد بسترهای لازم برای توسعه و تقویت بنیاد های اقتصادی-مالی روژهلات ممانعت به عمل آورد.
رابطه صلبی و امنیتی میان مرکز و پیرامون امکان گفتگو و تعامل میان طرفین را محدود وامید برای رفع تبعیض و بی عدالتی در روژهلات را کم فروغ کرده است. فقدان گفتگو همچنین منجر به هرچه بیشتر تعمیق شدن گسل های اجتماعی-سیاسی میان مرکز وپیرامون خواهد شد و هزینه های حل چالشها را برای طرفین افزایش خواهد داد. کشورهای غربی برای غلبه براین مشکلات به دموکراسی غیراکثریتی و تکثرگرایی روی آورده اند و گفتمان تساهل و مدارا را سرلوحه استراتژی خود در قبال اتنیک های پیرامونی قرار داده اند و نتیجه آن توسعه یکسان تمام مناطق و حذف پدیده ای بنام پیرامون است. اما ناکارآمدی برنامه های توسعه در ایران نه تنها شکاف مرکز- پیرامون را تعمیق کرده است بلکه پدیده ای ناهنجار بنام کولبری را بر روژهلات تحمیل کرده است که زیبنده ی هیچ ملتی نیست.
نظر نویسنده بازتاب دیدگاه آژانس خبررسانی کُردپا نمیباشد.