دادخواهی خانواده محراب عبداللهزاده زندانی سیاسی محکوم به اعدام؛ به دادمان برسید، محراب بیگناه است
سوم دی ۱۴۰۴؛ خانواده محراب عبداللهزاده، زندانی سیاسی کُرد که به تازگی حکم اعدام او در دیوان عالی کشور تایید شده و خطر اجرای حکم فرزندشان، در پیامی ویدیویی شدیدا از نهادهای حقوق بشری و مسئولین جهانی درخواست کمک کردهاند. آنها خواستار توقف فوری اجرای حکم اعدام و بررسی مجدد پرونده فرزند و برادرشان در یک فرآیند قضایی عادلانه و شفاف هستند. پدر، مادر و برادر محراب عبداللهزاده به بیگناهی او تاکید کرده و ضمن بیان شرایط دشوار و بحرانی که در آن قرار دارند، از ظلمهایی که در طول بازداشت و رسیدگی به پرونده علیه او اعمال شده، سخن گفتهاند.
این خانواده در پیامهای خود به بیعدالتیهایی که در روند دادرسی محراب رخ داده، اشاره میکنند و بر لزوم مداخله فوری نهادهای بینالمللی برای جلوگیری از اجرای این حکم ناعادلانه تاکید دارند. آنها بر شکنجههای جسمی و روحی محراب، نبود مدارک مستند علیه او، و فشارهای قضایی که او را به اقرارهای اجباری وادار کردهاند، تاکید دارند. خواسته این خانواده تنها توقف حکم اعدام نیست، بلکه آنها از سیستم قضایی میخواهند که پرونده محراب را بهطور عادلانه و بر اساس شواهد واقعی بررسی کند. در این ادامه متن عینی پیامهای پدر، مادر و برادر محراب عبداللهزاده آمده استو
کُردپا در ۲۹ آذر ۱۴۰۴ منتشر کرد؛ شعبه ۹ دیوان عالی کشور حکم اعدام محراب عبداللهزاده را تایید کرده و خطر اجرای حکم قریبالوقوع است. محراب که در زندان مرکزی ارومیه به سر میبرد، در پی یک دادرسی ناعادلانه، تحت شکنجه و با وجود تناقضات آشکار در پروندهاش، به حکم اعدام با اتهام «افسادفیالارض»محکوم شده است. خانواده محراب با فریادی از سر استیصال و درد، از وجدانهای بیدار، نهادهای حقوق بشری و همه مردم جهان میخواهند که برای نجات جان این جوان بیگناه به یاریشان بشتابند.
متن عینی پیام مادر و پدر محراب عبداللهزاده؛
« من مادر محراب عبداللهزاده هستم
از شما خواهش و تمنا میکنم؛
محراب بیگناه است
بخاطر خدا و پیغمبر، هر کاری از دستتان برمیآید انجام دهید و به محراب کمک کنید
جوان است و بیگناه؛ بهخاطر خدا، همه هر کاری که از دستشان برمیآید، کمک کنند
من پدر محراب عبداللهزاده هستم
او نزدیک ۴ سال است که در زندان ارومیه به سر میبرد
طی این ۴ سال، ما هر روز انتظار داشتیم که محراب بیگناه است و آزاد میشود
تا زمانی که پرونده به دیوان عالی رفت و امید داشتیم که پرونده نقض شود.
وکیل و همه گفته بودند که محراب بیگناه است و پرونده نقص میشود
اما پرونده و حکم اعدام در دیوان عالی کشور تایید شد
خودم نیز از لحاظ روحی و روانی دچار مشکل شدهام
پسرم نیز در وضعیت روانی بسیار بدی قرار دارد
از تمام دنیا و بزرگان میخواهم؛
از تمام مسئولین بزرگ و انسانهای با وجدان میخواهم؛
به داد ما برسید…
نگذارید پسر ما اعدام شود…
او تنها پسر ما نیست، پسر همه است، او بیگناه است…
او عذاب میکشد…
در راه خدا، به کمک نیاز داریم…»
متن عینی پیام برادر محراب عبداللهزاده؛
« من علی عبداللهزاده، برادر محراب عبداللهزاده هستم. این ویدیو را ضبط میکنم تا صدای برادرم قبل از اینکه دیر شود شنیده شود.
محراب یک جوان عادی بود، نه فعال سیاسی بود، نه عضو هیچ گروهی، نه اسلحهای داشت.
در اعتراضات سال ۱۴۰۱، چون شلوغی نزدیک خانه و مغازه آرایشگری محراب بود، بعد از ۴۰ روز محراب هم بازداشت شد.
همان روزها یک بسیجی در شلوغی و درگیریها جانش را از دست داد. در جریان بازداشتهای پس از اعتراضات، محراب نیز بازداشت شد و به اتهام «افساد فیالارض» از طریق مشارکت در قتل به اعدام محکوم گردید. دیوان عالی هم این حکم را تأیید کرده است.
اتهام «افساد فیالارض» یعنی یک کار سازمانیافته و گسترده با قصد ضربه زدن به جامعه، اما محراب هیچ برنامهای نداشت، نه عضوی از هیچ سازمانی بود، نه صدایی داشت. این اتهام اصلاً به پروندهاش نمیخورد.
حقایق موجود این را تایید میکنند و قابل اثبات هستند.
اولاً، گزارش پزشکی قانونی میگوید که علت مرگ مجموعهای از ضربهها بوده است. یعنی حدود ۵۰ نفر در آن درگیری بودهاند و ضربهها از جهات مختلف وارد شدهاند و معلوم نیست کدام ضربه را چه کسی زده. حتی گفته شده که نمیتوان مرگ را به یک نفر خاص نسبت داد.
دوم، در همان گزارش آمده که ساچمههای مربوط به نیروی انتظامی نیز در بدن فرد فوتشده وجود داشته است، یعنی ماجرا پیچیدهتر از آن است که گردن یک جوان انداخته شود.
محراب بارها گفته که قتل را قبول ندارد. اقرارهایی که در ابتدا از او گرفته شده، خودش گفته تحت بازجویی و شکنجه بوده. بعد هم در همه جلسات قاضی و دادگاه رسمی گفته که این اتهام را قبول ندارد.
وکلای پرونده بارها درخواست کردهاند که موبایل محراب برای تعیین موقعیت او در لحظه وقوع حادثه بررسی شود، اما دادگاه زیر بار نرفته. از طرفی خواستهاند فیلمهای اطراف محل حادثه بررسی شود، اما باز هم قبول نکردند.
به ما گفته شد که از خانواده بسیجی رضایت بگیرید. ما رفتیم، رضایت شفاهی داده شد، اما کتبی نشد. حالا نمیدانیم که رضایت نمیدهند یا تحت فشارند که رضایت ندهند.
نتیجه این شده که در این میان محراب قربانی میشود.
من از این تریبون از تمام فعالان حقوق بشر، حقوقدانان، کنشگران و از تمام کسانی که هنوز جان یک انسان برایشان مهم است، درخواست کمک میکنم.
کمک کنید این حکم اجرا نشود. کمک کنید این پرونده دوباره و عادلانه بررسی شود.
اعدام محراب نه حقیقت را روشن میکند، نه دردی را دوا میکند. تنها یک جان دیگر میگیرد.
لطفاً قبل از اینکه خیلی دیر شود، صدای ما را بشنوید و صدای محراب باشید.»