۲۶ شهریور ۱۴۰۱، روز پنجم؛ در خاکسپاری هزاران نفری ژینا؛ خیزش انقلابی ژن ژیان ئازادی شروع شد

21:00 - 26 شهریور 1404

روز ۲۶ شهریور، هزاران نفر از مردم سقز و سنندج در مراسم خاکسپاری ژینا امینی حضور یافتند و شعارهای «ژن، ژیان، ئازادی» و «مرگ بر خامنه‌ای» سر دادند. نیروهای امنیتی تلاش کردند پیکر ژینا را پیش از رسیدن مردم دفن کنند، اما خانواده و مردم مانع شدند و مراسم با حضور گسترده تا ساعت‌ها ادامه یافت. فغان مادر و روایت خاله ژینا، شعارها و اقدامات نمادین زنان، و حضور هزاران نفر در خیابان‌ها، نقطه عطفی در خیزش انقلابی علیه خشونت حکومتی و تبعیض علیه زنان شد.

اعتراضات مردمی به فرمانداری سقز و خیابان‌های سنندج کشیده شد و با استفاده گسترده از گلوله ساچمه‌ای و گاز اشک‌آور، ده‌ها نفر زخمی شدند. اینترنت در سقز محدود و در سنندج قطع شد، اما هشتگ «#مهسا_امینی» با بیش از دو میلیون پست و بازتوییت، همبستگی دیجیتال و خشم عمومی را منعکس کرد. رسانه‌های داخلی سکوت یا روایت محدود حکومتی را تکرار کردند، در حالی که رسانه‌های بین‌المللی و شبکه‌های اجتماعی تصاویر و ویدیوهای مراسم و اعتراضات را به‌عنوان سندی علیه خشونت حکومتی بازتاب دادند.

این روز، همزمان با خاکسپاری، آغاز رسمی جنبش «ژن، ژیان، ئازادی» و نقطه عطفی در توجه جهانی به قتل حکومتی ژینا و واکنش مردم ایران شد.
 

خاکسپاری ژینا، با حضور هزاران نفر و شعار ژن ژیان ئازادی و مرگ بر خامنه‌ای

قرار بود ساعت ۵:۳۰ بامداد ۲۶ شهریور پیکر ژینا از تبریز به سقز و آرامستان «آیچی» برسد. از ساعت ۵ بامداد، مردم به‌صورت گسترده در آرامستان حضور پیدا کردند. نیروهای امنیتی تلاش کردند مراسم خاکسپاری قبل از رسیدن مردم در سحرگاه برگزار شود که خانواده مخالفت کرده و اعلام کردند مراسم خاکسپاری ساعت ۹ صبح برگزار خواهد شد. هر لحظه بر شمار جمعیت افزوده می‌شد و مردم منتظر ورود پیکر ژینا بودند.

با ورود پیکر ژینا به آرامستان، صدای گریه و ناله‌ی خانواده به گوش رسید و تصاویری دردناک از رنج و غم پدر و برادر ژینا توسط کُردپا منتشر شد. پدر ژینا به حدی حالش بد بود، دقایقی از هوش رفت.  جمعیت هزاران نفری و صدها خودرو اطراف آرامستان را پر کرده بودند. با ورود پیکر، مردم ایستادند و کف‌زنان فریاد زدند: «شهید نمی‌میرد» و «مرگ بر دیکتاتور».

مردم به‌سمت محل مزار در نظر گرفته‌شده برای ژینا حرکت کردند و نخستین شعارها طنین‌انداز شد؛ «کشتن بخاطر روسری، تا کی خاک برسری» و شعار نمادین «ژن، ژیان، ئازادی».
ژینا به خاک سپرده شد و بر سنگ مزارش نوشتند: «ژینا جان، تو نمی‌میری و نامت رمز می‌شود». هزاران نفر اطراف مزار حلقه زدند و سرود «تو بە هێزی» (تو قدرتمندی) را خواندند.

در ادامه، بیانیه کوبنده زنان کردستان توسط لیلا عنایت‌زاده در اعتراض به قتل حکومتی ژینا قرائت شد. در بیانیه تاکید شد؛  «تباه شود پلیسی که  انسانیت، اخلاق و شهروندی را فراموش کرده و برای اثبات فرمانبرداری خود از هیچ جنایتی ابایی ندارد. اصرار بر حضور گشت‌های ارشاد در خیابان‌ها، جدا از نقض آشکار حقوق جسمی زنان و اعمال خشونت آشکار، نشانه‌ای از فروپاشی گفتمان حکومت در سطح کلان است که یا شهروندانش را شکنجه و زندان می‌کند یا به آن‌ها می‌گوید کشور را ترک کنند. هر جا قدرت باشد، مقاومت هم هست.»

پس از آن مردم شعار دادند؛ «حکومت اعدام، از این کارها دست بردار»، «تا زمانی که یک کُرد بماند، کردستان هم می‌ماند» و در ادامه بیانیه زنان به نشانه اعتراض روسری از سر برداشتند و شعار «مرگ بر دیکتاتور» سر دادند.
 

سه سکانس؛ از فغان مادر، « ژینا گیان، تۆ نامری و ناوت ئەبێتە رەمز» و  لالایی دردناک و روایت‌گونه خاله ژینا

سکانس اول؛  فغان مادر ژینا در قبرش

یکی از ویدئوهای تکان‌دهنده هنگام قرار گرفتن پیکر ژینا در قبر ثبت شد؛ در لحظه‌ای که آخرین سنگ‌ها روی تابوت گذاشته می‌شدند، مردم «ژن، ژیان، ئازادی» سر می‌دادند. ناگهان مادر ژینا را دیدند که داخل قبر و بر روی سنگ‌ها نشسته و با فغان و گریه بلند داد می‌زد: «ژینا جان، شرمنده‌ام». صدای فریاد و فغان مادر، جمعیت را به‌اندازه‌ای تکان داد که مردم همراه او فریاد زدند: «مرگ بر خامنه‌ای».

سکانس دوم؛  ژینا گیان، تۆ نامری و ناوت ئەبێتە رەمز

در ویدئویی دیگر، پس از ریختن خاک بر پیکر و قرار گرفتن گل‌ها و عکس‌ها روی مزار زینا، چند بلوک سیمانی به‌عنوان سنگ مزار روی هم گذاشته شد. روی آنها این واژه‌ها نوشته شد؛ «ژینا گیان، تۆ نامری و ناوت ئەبێتە رەمز» (ژینا جان، تو نمی‌میری و نامت رمز خواهد شد.) این نوشته، در میان ناله‌ها و زمزمه‌های جمعیت، همچون عهدی شد برای تداوم نام و مقاومت او و ژینا به‌عنوان رمز ژن ژیان ئازادی.

سکانس سوم؛ لالایی دردناک و روایت‌گونه خاله ژینا

خاله ژینا،  کسی که ژینا برای دیدار با او تهران رفته بود، کنار مزار ژینا نشست  و با لالایی و بغض روایتی دردناک از قتل ژینا را گفت؛ «ژینا شهید است، او شهید همه جوانان است، ژینا راه آزادی را برایمان باز کرد.» او به خاطرات آخرین دیدار و پوشش ژینا اشاره کرد: «به‌خدا از خانه من رفت بیرون، آن‌قدر پوشیده بود؛ نه من، نه بچه‌های من و نه بچه‌های شما این‌گونه پوشیده نبودند. مانتویش خیلی بلند بود، رفتم پیش پلیس‌ها، گفتم این لباسش چه مشکلی دارد…» خاله با اشک ادامه داد: « قربانت شوم، تو چرا اینقدر ترسیدی، کاش دختر من بود، آخر چرا تو بودی، مادرم. دختر من نمی‌ترسید، قربانت شوم…». او با فعان ادامه می‌دهد؛ « گل پرپر‌مان رفت، روله گیان، ژینا قربانت شوم، ژینا قربانت شوم…  ژینا نمی‌دانستی دایی‌هایت در بیمارستان چه می‌کردند. من و مادرت دو طرف تخت بیمارستان در کنارت بودیم و را می بوسیدیم. نفس به نفست می‌دادیم، الان تو اینجا چکار می‌کنی خاک دنیا بر سر من. روله قربانت شوم… روله…»
 

آغاز اعتراضات مردمی جلوی فرمانداری سقز و به خشونت کشیدن اعتراضات و زخمی شدن ده‌ها نفر؛

ساعت ۱۱ صبح ۲۶ شهریور ۱۴۰۱، جمعیت معترض به قتل حکومتی ژینا امینی به سمت ساختمان فرمانداری سقز حرکت کردند و شعارهایی علیه حکومت سر دادند. از همان لحظه آغاز تجمع، نیروهای سرکوبگر-حکومتی (اعم از نیروهای ضد شورش پیاده و سوار بر موتورسیکلت)  با شلیک مستقیم گلوله و استفاده گسترده از گاز اشک‌آور به مردم حمله کردند. صدای ممتد شلیک گلوله‌های ساچمه‌ای و دود گاز اشک‌آور فضای مقابل فرمانداری را در بر گرفت.
 

در همین ساعت نخستین تصاویر از زخمی‌شدن معترضان در همین ساعت منتشر شد؛ یکی از معترضان که از ناحیه سر هدف قرار گرفته بود، تصویری خونین از دست آغشته به خون خود منتشر کرد. اندکی بعد، اولین تصویر از«کیان درخشان» با سر و صورت خونین منتشر شد. بدن او بر زمین افتاده بود و مردم با تلاش او را به درمانگاه منتقل کردند. تصاویر متعددی نشان می‌داد که نیروهای امنیتی با یورش به مردم در مقابل ساختمان فرمانداری، اعتراض مسالمت‌آمیز را رسما به خشونت کشاندند.

با ادامه حملات، شمار زخمی‌ها افزایش یافت. نیروهای ضدشورش و امنیتی معترضان را در کوچه‌ها و محلات دنبال می‌کردند و با شلیک مستقیم گلوله‌های ساچمه‌ای آن‌ها را هدف قرار می‌دادند. هر لحظه بر تعداد نیروهای مستقر در مقابل فرمانداری افزوده می‌شد. آن‌ها پیاده و سوار بر موتور، مردم را پراکنده می‌کردند و فضا را به‌شدت امنیتی ساختند.

تا شب، تصاویر بیشتری از معترضان زخمی در شبکه‌های اجتماعی دست‌به‌دست شد. بسیاری از شهروندان از پزشکان و پرستاران خواستند تا در خانه‌ها به مداوای زخمی‌ها بپردازند؛ چرا که مردم به دلیل ترس از بازداشت توسط نیروهای امنیتی از مراجعه به مراکز درمانی خودداری می‌کردند. گزارش‌ها حاکی از زخمی‌شدن ده‌ها نفر بود.

ساعت ۹ شب، نیروهای امنیتی و ضدشورش در سطح شهر سقز گشت‌زنی می‌کردند و فضای شهر کاملا نظامی و سنگین بود. در مقابل فرمانداری، آن‌ها با شلیک‌های هوایی تلاش داشتند رعب و وحشت ایجاد کنند.

نزدیک به ساعت ۲ بامداد، خبر رسید که «پارسا صحت»، فرزند انور و هاجر و از معترضان سقز، به دلیل شدت جراحات به بیمارستانی در تبریز منتقل شده است. همچنین اعلام شد که نچیروان معروفی، جوان ۱۸ ساله اهل روستای «ترجان» سقز، که در جریان اعتراضات مقابل فرمانداری هدف قرار گرفته بود، بر اثر شلیک مستقیم به چشم زخمی شده و او نیز برای درمان به تبریز انتقال یافته است.

در تمام طول شب، نیروهای امنیتی و ضد شورش در خیابان‌ها گشت‌زنی می‌کردند و جو شدید امنیتی بر سقز حاکم بود.
 

مردم سنندج در حمایت از سقز با شعار مرگ بر دیکتاتور و ژن ژیان ئازادی به خیابان آمدند؛ 

از عصر روز ۲۶ شهریور ۱۴۰۱، هزاران نفر از مردم سنندج در حمایت از اعتراضات سقز، به‌صورت گسترده در میدان اصلی شهر، میدان اقبال تجمع کردند. شعارهای آن‌ها فضا را پر کرده بود؛ «سقز تنها نیست، سنندج پشتیبانش است» و «ژن، ژیان، ئازادی».
نیروهای سرکوبگر به سرعت وارد میدان شدند و با گلوله‌های ساچمه‌ای و گاز اشک‌آور به مردم یورش بردند تا جمعیت را متفرق کنند. مردم در پاسخ فریاد می‌زدند: «بی‌شرف، بی‌شرف». نیروهای ضدشورش در میدان اقبال مستقر شدند و ضرب‌وشتم معترضان را آغاز کردند. در همین درگیری‌ها، «ماهرو هدایت‌پور» با باتوم نیروهای سرکوبگر به شدت مورد ضرب‌وشتم قرار گرفت.

همچنین نیروهای امنیتی اقدام به تفتیش تلفن همراه معترضان کردند و تصاویر ضبط‌شده از تجمعات اعتراضی را حذف می‌کردند. علاوه بر ضد شورش، نیروهای امنیتی لباس‌شخصی نیز در میان مردم حضور داشتند و به ضرب‌وشتم معترضان می‌پرداختند.

زنان نقش پررنگی در اعتراض داشتند. آن‌ها فریاد می‌زدند: «امروز ژینا، فردا ما» و در اقدامی نمادین، در مقابل نیروهای ضدشورش در کف خیابان نشستند.

با گسترش اعتراضات، نیروهای سرکوبگر در نقاط دیگری از شهر از جمله میدان آزادی سنندج مستقر شدند. ویدیوهایی از بازداشت جوانان توسط نیروهای نظامی منتشر شد.

شعارهای مردم هر لحظه رادیکال‌تر می‌شد؛ «می‌کشم، می‌کشم، هر آن‌که خواهرم کشت» و «مرگ بر خامنه‌ای»
تا غروب و حتی تا ساعت ۱ بامداد، معترضان سنندجی همچنان در میدان اقبال حضور داشتند و شعار «مرگ بر دیکتاتور» سر می‌دادند. در مقابل، نیروهای سرکوبگر و ضد شورش با گاز اشک‌آور و شلیک گلوله‌های ساچمه‌ای به مردم حمله می‌کردند و فضای شهر را به شدت امنیتی کردند.
 

حکومت در سقز سرعت اینترنت را به حداقل رساند و در سنندج قطع کرد؛

در پی خاکسپاریِ هزاران نفر ژینا و شروع اعتراضات جلوی فرمانداری سقز که توسط نیروهای سرکوبگر به خشونت کشیده شد، و سپس اعتراضات به سنندج رسید؛ حکومت در سقز اینترنت را به حداقل رساند و در سنندج نیز اینترنت ایرانسل و همراه اول قطع شد.
 

رسانه‌های حکومتی از خاکسپاری با تجمع اندک و بدون مسئولیت قتل حکومتی گفتند؛

خاکسپاری ژینا در سقز؛ خبرگزاری‌های داخلی (مانند ایسنا، ایرنا، فارس) نوشتند مراسم خاکسپاری «با حضور خانواده و شماری از مردم» انجام شده است، اما هیچ اشاره‌ای به جمعیت هزاران‌نفری و شعارهای اعتراضی نشد.

ادعای تجمع محدود: رسانه‌های حکومتی گزارش دادند پس از خاکسپاری «تجمعات پراکنده‌ای» شکل گرفت و نیروهای انتظامی برای «کنترل اوضاع» حضور یافتند. این رسانه‌ها تاکید داشتند که این اعتراضات «اندک» بوده.

زخمی‌ها و درگیری‌ها؛  استانداری کردستان همان روز اعلام کرد «هیچ کشته‌ای در سقز و سنندج وجود ندارد» و فقط «چند نفر سطحی زخمی» شدند. رسانه‌ها دلیل زخمی شدن را روشن نکردند و درباره تیراندازی یا نوع سلاح چیزی نگفتند.

تکرار سکوت در مورد علت مرگ ژینا؛ مسئولان رسمی دوباره تکرار کردند که «عارضه قلبی» عامل مرگ ژینا بوده است. وزیر کشور گفت هنوز «هیچ گزارشی از ضرب و شتم» دریافت نکرده و پزشکی قانونی در حال بررسی است.

پیگیری قضایی به بعد موکول شد؛  هیچ مقام رسمی در ۲۶ شهریور ۱۴۰۱ مسئولیت ضرب‌وجرح یا مرگ ژینا را نپذیرفت و رسانه‌ها صرفا به وعده بررسی پزشکی قانونی بسنده کردند.
 

خاکسپاری هزاران نفری ژینا و خیزش اعتراضات؛ رسانه‌های جهان خشونت حکومتی را افشا کردند:

رسانه‌های بین‌المللی روز ۲۶ شهریور ۱۴۰۱ و در روزهای بعد تمرکز گزارش‌های خود را روی خاکسپاری پرشمار ژینا، سرکوب معترضان و سکوت یا روایت مبهم مقامات ایرانی گذاشتند. نکات کلیدی که در گزارش‌های معتبر تکرار شد عبارت بودند از؛

بازتاب مراسم  خاکسپاری و فوران اعتراضات در محل خاکسپاری؛‌ خبرگزاری‌ها و روزنامه‌های بزرگ نوشتند که هزاران نفر در مراسم تشییع  جنازه ژینا در سقز حاضر شدند و پس از خاکسپاری حرکت‌های اعتراضی به سمت ساختمان فرمانداری و خیابان‌ها شکل گرفت؛ جمعیت شعارهایی علیه حاکمیت سردادند و برخی زنان روسری‌های خود را برداشتند، تصویری نمادین که رسانه‌ها بارها برجسته کردند.

استفاده از گاز اشک‌آور و گلوله ساچمه‌ای؛ زخمی‌ها و بازداشت‌ها؛  گزارش‌ها انتقال دادند که نیروهای نظامی-ضد‌شورش از گاز اشک‌آور برای پراکنده‌کردن جمعیت استفاده کردند و گزارش‌های میدانی از تیراندازی با گلوله‌های ساچمه‌ای و مجروح شدن چندین نفر حکایت داشت. رسانه‌ها و تحلیلگران این برخوردها را بخش مهم ماجرا خواندند.

درخواست‌های نهادهای حقوق بشر و فراخوان به تحقیق مستقل؛   نهادهای بین‌المللی حقوق بشری و چند رسانهٔ معتبر خواستار تحقیق مستقل درباره مرگ ژینا و استفاده مفرط از زور در مواجهه با معترضان شدند؛ گزارش‌ها از نگرانی درباره نقض گسترده حقوق بشر و نیازِ به بررسی بی‌طرفانه نوشتند. بعدها نهادهای بین‌المللی نیز بر ضرورت تحقیق مستقل تاکید کردند.

زمینه‌چینی برای گسترش اعتراض‌ها و توجه جهانی؛ تحلیلگران بین‌المللی تاکید کردند که پوشش تصویری و روایت‌های شبکه‌های اجتماعی، در غیاب گزارش شفاف داخلی، عملا «جریان‌ساز» شد و واکنش‌های محلی را به اعتراض‌های سراسری و توجه جهانی تبدیل کرد. بسیاری از رسانه‌ها روند گسترش اعتراضات در روزها و هفته‌های بعد را مستندسازی کردند.
 

هشتگ «مهسا امینی» به ۲ میلیون رسید و خشم عمومی با خاکسپاری هزاران نفری و  اعتراضات منفجر شد؛

با گذشت یک روز از اعلام مرگ ژینا، ۲۶ شهریور ۱۴۰۱ (۱۷ سپتامبر ۲۰۲۲)، هشتگ «#مهسا_امینی» به موجی ملی و فراملی تبدیل شد؛ گزارش‌ها نشان می‌داد تعداد پست‌ها و بازتوییت‌ها تا آن روز به بیش از دو میلیون نزدیک یا فراتر رسیده و هم‌زمان تصاویر بیمارستانی و ویدئوهای مراسم و خاک‌سپاری در شبکه‌ها دست‌به‌دست شدند. این انفجار دیجیتال دقیقا هم‌زمان با حضوری هزاران نفری  در خاکسپاری و سپس شکل‌گیری تجمع‌ها و حرکت‌های اعتراضی در سقز، سنندج و شهرهای دیگر بود؛ کاربران با انتشار تصاویر و شعارها، خشم و همبستگی خیابانی را تقویت کردند. در حالی‌که رسانه‌های رسمی داخلی یا سکوت کردند یا روایت مبهم پلیس را تکرار می‌کردند، شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های مستقل به‌عنوان منبع اصلی اطلاع‌رسانی عمل کردند و صدای «ژن، ژیان، ئازادی» را هم‌زمان در خیابان و فضای مجازی طنین‌انداز ساختند؛ حتی در برابر اختلال‌ها و تلاش‌های محدودسازی اینترنت.

 

تنظیم؛ اوین مصطفی‌زاده