۲۴ شهریور ۱۴۰۱، روز سوم؛‌ ژینا همچنان در کُما، پلیس توضیحی خاموش و کنترل‌گر منتشر کرد و خشم عمومی فراتر شد

15:23 - 24 شهریور 1404

۲۴ شهریور ۱۴۰۴؛ سومین روز پس از بازداشت و انتقال ژینا به بیمارستان، در حالی سپری شد که سطح هوشیاری او همچنان ۳ و وضعیتش بحرانی بود. فضای بیمارستان کسری بیش از آنکه به یک مرکز درمانی شباهت داشته باشد، تحت کنترل سنگین نیروهای امنیتی به پادگانی بسته تبدیل شده بود؛ خانواده ژینا زیر فشار و تهدید قرار داشتند و هیچ روزنه امیدی برای بهبود باقی نمانده بود. در همین روز، پلیس تهران نخستین اطلاعیه رسمی خود را منتشر کرد؛ توضیحی کوتاه، مبهم و پر از حذف‌های معنادار که نه تنها حقیقت را روشن نکرد، بلکه راه را برای انکار مسئولیت و مهندسی روایت در روزهای بعد باز گذاشت. رسانه‌های حکومتی نیز به سکوت کامل ادامه دادند و صرفاً همین روایت ناقص را تکرار کردند. در مقابل، شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های مستقل خارج از کشور با هشتگ «#مهسا_امینی» خشم عمومی را بازتاب دادند و از ژینا روایتی ساختند که فراتر از مرزها طنین‌انداز شد.

ژینا همچنان در کُما با سطح هوشیاری ۳ و فضای امنیتی شدید بر بیمارستان؛

در روز سوم پس از بازداشت، ضرب‌جرح و انتقال ژینا به بیمارستان وضعیت او همچنان بحرانی بود. کردپا در ۲۴ شهریور ۱۴۰۱ گزارشی منتشر کرد و نوشت، پزشکان بیمارستان کسری تا نیمه‌شب چهارشنبه ۲۳ شهریور، سطح هوشیاری او را ۳ اعلام کرده و از هرگونه بهبود قطع امید کرده بودند. ژینا در کُما به سر می‌برد و شرایط جسمی‌اش بسیار وخیم توصیف می‌شد.  پدر و مادر او در کنار تخت فرزندشان حضور داشتند، اما بیمارستان تحت کنترل شدید نیروهای امنیتی و نظامی قرار داشت. فضای بیمارستان به گونه‌ای بود که بیشتر از یک مرکز درمانی، به یک پادگان امنیتی شباهت پیدا کرده بود. خانواده ژینا تحت فشار و تهدید نیروهای امنیتی قرار گرفتند؛ نیروهایی که به‌صراحت هشدار دادند هیچ‌گونه حق مصاحبه یا گفتگو با رسانه‌های خارج از کشور را ندارند و در غیر این صورت با «مشکل» مواجه خواهند شد. در نتیجه، روز سوم نیز بدون هیچ روزنه امیدی برای بهبود، در حالی سپری شد که ژینا همچنان در کُما و با سطح هوشیاری ۳ نگه داشته شده بود و فضای خفقان و امنیتی بر بیمارستان کسری سایه انداخته بود.

اولین توضیح کوتاه و مبهم پلیس تهران برای کنترل روایت واقعی پس از ۳ روز؛‌

در سومین روز پس از فاجعه‌ای که بر سر ژینا-مهسا امینی آمد، مرکز اطلاع‌رسانی پلیس تهران بزرگ روز پنجشنبه ۲۴ شهریور ۱۴۰۱ نخستین واکنش رسمی را منتشر کرد؛ اطلاعیه‌ای با عنوان «توضیح پلیس درباره حادثه رخ داده برای یک زن در مقر انتظامی». در این توضیح کوتاه تنها به «بدحالی خانمی در مقر پلیس» اشاره شد و ادعا گردید که او صرفا برای «توجیه و آموزش» به یکی از بخش‌های پلیس هدایت شده و «به طور ناگهانی دچار عارضه قلبی» شده است. پلیس در ادامه مدعی شد که این زن «بلافاصله با همکاری پلیس و اورژانس به بیمارستان منتقل» شده و «تحت درمان و مداوا قرار دارد». همچنین با «رد برخی اخبار و ادعاهای رسانه‌های معاند» اعلام شد که «مستندات مربوطه در اختیار پلیس» است و اخبار تکمیلی بعدا منتشر خواهد شد.

اما این اطلاعیه، به‌جای روشنگری، مجموعه‌ای از سکوت‌ها و حذف‌های معنادار بود؛ هیچ نام، سن یا نشانی از هویت ژینا نیامد، زمان و مکان دقیق حادثه ذکر نشد، هیچ توضیحی درباره چرایی و چگونگی بازداشت ارائه نگردید،از وضعیت پزشکی واقعی، نظر پزشکان یا سطح وخامت او سخنی گفته نشد، هیچ شاهدی یا مستندی منتشر نشد و مسئولیت‌پذیری نهاد بازداشت‌کننده عملا به سکوت گذشت.

این پاسخ مبهم، نه روایت شفاف، بلکه تلاشی آشکار برای کنترل افکار عمومی بود؛ پنهان‌کاری، ابهام‌سازی آگاهانه و مهندسی روایت به سطحی حداقلی، تا واقعیت پشت پرده مخفی بماند و زمینه برای روایت‌سازی رسمی و انکار مسئولیت در روزهای بعد آماده شود.این حذف‌های برنامه‌ریزی‌شده چند کارکرد کلیدی داشت؛

  1. پنهان‌کاری و کنترل روایت: با محدود کردن اطلاعات به سطحی کلی، پلیس تلاش کرد مانع از شکل‌گیری پرسش‌های دقیق و فشار اجتماعی شود.
  2. ابهام‌سازی هدفمند: استفاده از واژه‌های مبهم، مثل «عارضه قلبی»، افکار عمومی را به سمت روایتی سوق می‌داد که تقصیر را به گردن عوامل طبیعی بیندازد.
  3. فرار از پاسخگویی حقوقی: نپرداختن به نقش نیروها در بازداشت و رخداد، راهی بود برای جلوگیری از طرح اتهام و مسئولیت مستقیم.
  4. مهندسی افکار عمومی: این ابهام به حکومت امکان می‌داد در روزهای بعد، بسته به واکنش جامعه و انتشار اطلاعات مستقل، روایت رسمی را تغییر یا تکمیل کند.

به بیان دیگر، اطلاعیه پلیس یک «دیوار محافظ» اولیه بود؛ یک روایت حداقلی برای خریدن زمان، خاموش کردن فوری خشم عمومی و آماده‌سازی برای سناریوی بزرگ‌تر انکار و روایت‌سازی در روزهای بعد.

سکوت مطلق رسانه‌های داخلی و تکرار روایت مبهم پلیس؛

در سومین روز، رسانه‌های حکومتی جمهوری اسلامی عملا در سکوت مطلق بودند و هیچ گزارشی مستقل از وضعیت ژینا منتشر نکردند. تمام آنچه در رسانه‌های داخلی دیده می‌شد، تکرار توضیح کوتاه و مبهم پلیس تهران بود. در مقابل، رسانه‌های مستقل فارسی‌زبان خارج از کشور و نهادهای حقوق بشری به دنبال روشن کردن واقعیت بودند. از جمله، کُردپا در بامداد ۲۴ شهریور ۱۴۰۱ گزارش داد که ژینا امینی در بیمارستان کسری در کما و با سطح هوشیاری ۳ قرار دارد و پزشکان از بهبودی او قطع امید کرده‌اند.

ادامه هشتگ «مهسا امینی» و گسترش موج خشم عمومی؛

در سومین روز نیز، هشتگ «#مهسا_امینی» همچنان در صدر فضای مجازی قرار داشت و کاربران با انتشار تصاویر ژینا، از جمله عکس‌های او در طبیعت، خشم، اعتراض و دادخواهی خود را بیان می‌کردند. روایت‌های شخصی، یادآوری‌های همدلانه و مطالبه‌ی پاسخگویی حکومت در کنار هم موجی از همبستگی و مقاومت دیجیتال را شکل داده بود که هر لحظه گسترده‌تر می‌شد.

هم‌زمان، رسانه‌های فارسی‌زبان خارج از کشور و سازمان‌های حقوق بشری به بازتاب این خیزش دیجیتال پرداختند و وضعیت وخیم ژینا را نشانه‌ای آشکار از خشونت سیستماتیک و تبعیض ساختاری علیه زنان در ایران دانستند. در حالی‌که حکومت در سکوت مطلق مانده بود، شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های مستقل عملا به تنها منبع روایت و حافظه جمعی بدل شدند.