۲۳ شهریور ۱۴۰۱، روز دوم؛ ژینا در کما، حکومت در سکوت مطلق و موج خشم عمومی و دیجیتال در اوج

19:03 - 23 شهریور 1404

در دومین روز پس از بازداشت و انتقال ژینا-مهسا امینی به بیمارستان، جامعه ایران و فضای دیجیتال در شوک و انتظار فرو رفته بود. ژینا در کما، با وضعیت بسیار وخیم و سطح هوشیاری ۳ قرار داشت و پزشکان از بهبودی او قطع امید کرده بودند. در حالی که رسانه‌های حکومتی و مقامات رسمی همچنان سکوت اختیار کرده بودند، شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های خارجی به سرعت هویت، تصاویر و روایت‌های ژینا را منتشر کردند و موجی از خشم و همبستگی عمومی در سراسر جهان شکل گرفت. این روز، نقطه آغاز تثبیت هویت ژینا و جرقه‌زننده جنبشی دیجیتال بود که نام او را به نماد دادخواهی و مقاومت بدل کرد.
 

ژینا در کما با سطح هوشیاری ۳ و قطع امید پزشکان؛

کردپا در ۲۴ شهریور ۱۴۰۱ در مورد آخرین وضعیت ژینا منتشر کرد که تا ساعت ۱۲ شب چهارشنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۱، پزشکان بیمارستان کسری وضعیت ژینا را بسیار وخیم و سطح هوشیاری او را ۳ اعلام کردند و از بهبودی وضعیت او قطع امید کردند. پدر و مادر ژینا نیز نزد فرزندشان در بیمارستان «کسری» بودند و بیمارستان به شدت تحت کنترل نیروهای نظامی و امنیتی بود. همچنین نیروهای امنیتی این خانواده را تهدید کرده بودند که حق مصاحبه با رسانه‌های خارج از کشور را ندارند و در غیر این صورت دچار مشکل می‌شوند.
 

شناسایی و انتشار هویت ژینا در دومین روز؛

در دومین روز پس از بازداشت و انتقال  ژینا به بیمارستان، رسانه‌ ایران‌وایر نخستین بار در گفت‌وگویی با برادر ژینا، هویت واقعی او را آشکار کرد. این رسانه نوشت: «نام این دختر جوان مهسا امینی است، اهل سقز و ۲۲ ساله». در روزهای بعد روشن شد که در شناسنامه‌اش «مهسا» ثبت شده، اما در میان خانواده، دوستان و جامعه‌اش او را با نام کُردی‌اش «ژینا» می‌شناسند؛ نامی که ریشه در هویت و فرهنگ کُردی دارد و به در فارسی به معنای «زندگی‌بخش» است.  از همان لحظه، «ژینا» از یک نام شخصی فراتر رفت و به رمز خیزش و نماد دادخواهی تبدیل شد؛ نامی که بر سنگ مزارش حک شد و در شعار «ژن، ژیان، ئازادی» پژواک یافت.


سکوت حساب‌شده  رسانه‌های حکومتی و مقامات  در ۲۳ شهریور؛

در حالی‌که شبکه‌های اجتماعی از همان ساعات نخست بازداشت و انتقال ژینا به کُما، مملو از روایت‌هاو خشم عمومی شده بود، و ۲۳ شهریور ۱۴۰۱ نام، هویت و تصاویری از ژینا(از جمله تصاویری در طبیعت) منتشر شد؛ اما ۲۳ شهریور همچنان با سکوت کامل رسانه‌ها و مقامات حکومتی سپری شد. حکومت ترجیح داد روایت را مسکوت نگه دارد و این سکوت حساب‌شده، تلاشی آشکار برای کنترل روایت و پنهان کردن واقعیتی بود که هم‌زمان در فضای مجازی به سرعت گسترش می‌یافت.
 

هشتگ «مهسا امینی» و موج خشم عمومی در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های خارجی؛

از همان ساعات نخست انتشار خبر به کما رفتن یک دختر جوان در بازداشتگاه وزرا و انتقال او به بیمارستان، شبکه‌های اجتماعی به صحنه اصلی روایت و اعتراض تبدیل شدند. با انتشار نخستین عکس‌ها و مشخصات هویتی، نام او در قالب هشتگ «#مهسا_امینی» دست‌به‌دست شد و در مدت کوتاهی به یکی از پرکاربردترین هشتگ‌ها در فضای فارسی‌زبان بدل گردید. کاربران با انتشار تصاویر عادی ژینا، روایت‌های شاهدان و تحلیل‌های خود، حقیقت را به میان آوردند و موجی از خشم و همبستگی عمومی شکل گرفت.

در همین حال، رسانه‌های فارسی‌زیان خارج از کشور نیز اخبار این بازداشت و وضعیت وخیم ژینا را بازتاب دادند و آن را نشانه‌ای آشکار از خشونت سیستماتیک علیه زنان در ایران توصیف کردند. در مقابل، رسانه‌های حکومتی و مقامات جمهوری اسلامی در دومین روز همچنان در سکوت مطلق بودند؛ هیچ توضیحی اراه نکردند و عملا میدان روایت را به جامعه و رسانه‌های آزاد واگذار کردند.

این سکوت حساب‌شده در حالی رخ داد که فضای مجازی به سرعت در حال بازتولید و گسترش روایت‌های مستقل بود و خشم عمومی را برمی‌انگیخت. در واقع، ۲۳ شهریور نه تنها روز تثبیت هویت و نام ژینا در افکار عمومی بود، بلکه به نقطه آغاز شکل‌گیری جنبش دیجیتال گسترده‌ای تبدیل شد که حکومت، یک روز بعد تلاش کرد با روایت‌سازی رسمی، آن را مهار کند.