زن‌کشی؛ قتل ثریا علی‌محمدی توسط همسرش با سابقه اعتیاد، خشونت خانگی و فشارهای خانوادگی

03:38 - 13 شهریور 1404

روز سه‌شنبه ۱۱ شهریور ۱۴۰۴، «ثریا علی‌محمدی»، زن ۳۵ ساله ساکن محله بهارستان سقز، که سال‌ها درگیر خشونت خانگی، اختلافات شدید و اعتیاد همسرش به شیشه بود، در پی مشاجره‌ای توسط «افشین شریفی»، همسر ۴۰ ساله‌اش، با ضربات چاقو زخمی و سپس در پارکینگ منزل با ریختن بنزین به آتش کشیده شد و جان خود را از دست داد.

به گفته یک منبع مطلع به کُردپا، ثریا علی‌محمدی که قربانی سال‌ها خشونت خانگی، اعتیاد همسر به مواد مخدر صنعتی (شیشه)، و کشمکش‌های مکرر خانوادگی بوده است، دو روز پیش از به قتل رسیدن، به دلیل همین اختلافات و خشونت‌ها، خانه‌ی همسرش را ترک کرده و به خانه‌ی پدری بازگشته بود، اما در شرایطی نامناسب و تحت فشار پدرش، ناچار به بازگشت به خانه‌ همسرش شد.

در روز قتل، میان این زن و همسرش مشاجره‌ای شدید روی داد، «افشین شریفی» ابتدا با چند ضربه چاقو به ناحیه گردن و بدن همسرش او را بیهوش کرد. سپس دست و پای همسرش را بسته و پس از منتقل کردن بدن نیمه جان او به پارکینگ منزل با ریختن بنزین روی بدنش، او را به آتش کشید.

در ادامه  همسایگان با مشاهده دود و فریادهای این زن جوان، او را به مراکز درمانی منتقل کردند، اما به دلیل شدت جراحات ناشی از سوختگی، جان خود را از دست داد.

افشین شریفی، متهم به قتل ثریا علی‌محمدی، کمتر از یک ساعت پس از وقوع جنایت توسط پلیس شناسایی و بازداشت شده است.

«افشین شریفی»، اهل روستای «کهریزه» از توابع سقز، سابقه اعتیاد شدید به مواد مخدر و رفتارهای خشونت‌آمیز در محیط خانواده داشته است. 

«ثریا علی‌محمدی» و «افشین شریفی» یک فرزند دارند.

زمینه حقوق بشری و ضعف نظام حمایتی از زنان در ایران؛

قتل ثریا علی‌محمدی در بستری از خلاهای قانونی، بی‌توجهی ساختاری و مصونیت عاملان خشونت خانگی رخ داد. با وجود افزایش موارد زن‌کشی، جمهوری اسلامی ایران همچنان فاقد قانون جامع منع خشونت علیه زنان است. پیش‌نویس لایحه‌ای در این زمینه سال‌هاست معطل مانده و بخش‌های حمایتی آن تضعیف شده است.

در نظام کیفری ایران، برخی مقررات مانند ماده ۶۳۰ قانون مجازات اسلامی، عملا به مردان در شرایط خاص اجازه قتل همسر را می‌دهد و در بسیاری از پرونده‌ها، خشونت خانگی جرم‌انگاری نشده یا با تخفیف‌های قضایی مواجه است. قربانیان نیز به‌دلیل نبود پناهگاه‌های امن، حمایت قضایی، یا خدمات روانی و حقوقی موثر، اغلب در برابر خشونت تنها می‌مانند.

ایران همچنین هنوز به کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان (CEDAW) نپویسته و در اجرای تعهدات بین‌المللی خود نیز ناکارآمد عمل کرده است.

قتل‌هایی چون پرونده ثریا، نتیجه مستقیم بی‌عملی دولت در حمایت از زنان و تقویت فرهنگ مصونیت است. بدون اصلاح قوانین، آموزش همگانی، و تقویت سازوکارهای حمایتی، خشونت علیه زنان ادامه خواهد یافت.

زن‌کشی و خودکشی در کردستان؛ برآیند درهم‌تنیدگی تبعیض ساختاری، حذف اجتماعی و نگاه امنیتی حکومت؛

به‌ گفته اوین مصطفی‌زاده، سخنگوی کُردپا؛ زن‌کشی و خودکشی در کُردستان یک پدیده بسیار درهم‌تنیده با شرایط اجتماعی-اقتصادی - سیاسی است که به‌دلیل در حاشیه قراردادن و در عقب مانده نگه داشته‌شدن کُردستان از سوی حکومت، فرصت‌ها و رشد و پویایی اجتماعی و فردی از انسان‌ها سلب می‌شود و در این شرایط انسان‌ها آموزش و آگهی لازم برای برخورد با آسیب و مشکلات اجتماعی را پیدا نخواهند کرد.

از دیگر سو، حکومت در راستای نگاه امنیتی و دیگری به کُردستان، تلاش می‌کند آسیب‌های اجتماعی را در جامعه کُردستان فرهنگی ذاتی-درونی نشان دهد و بگوید مشکل از فرهنگ کُردها است، درحالیکه فرهنگ یک مسئله کاملا سیال است و در کشورهای نرمال بودجه فراوانی برای ارتقا آن در نظر گرفته می‌شود.

این خوانش نه به معنای انکار سنت‌های غلط در جامعه کُردستان است و چه بسا در سال‌های اخیر فعالین زن و فعالان برابری جنسی/جنسیتی با دستان خالی بیشترین نقش را در مبارزه با زنکشی و خودکشی در جامعه کُردستان داشته‌اند و در راستای دغدغه‌مند کردن جامعه و پس‌زدن سنت‌های غلط و مردسالار برآمده‌اند‌؛ باوجود اینکه در این راه بازداشت شده و تمامی انجمن‌های مربوط به زنان لغو مجوز شده‌اند یا دیگر مجوزهایشان تمدید نشده است.

فعالین، رسانه و نهادهای حقوق بشری نیز نه تنها اخبار زن‌کشی و خودکشی‌ها را انکار و پنهان نکرده بلکه با هدف آگهی بخشی به جامعه و دغدغه‌مند کردن افکار عمومی، تلاش کرده‌اند بر روی آسیب‌های اجتماعی دست گذاشته و آن را به مسئله همگانی تبدیل کنند.

مسئله مهم دیگر این است که خود قربانیان زنکشی و خودکشی قربانیان منفعلی نیستند، بلکه ما در سال‌های اخیر شاهد خودکشی و زن‌های کشته شده‌ای بوده‌ایم که درپی اعتراض به سنت‌ها و تبعیضات جان خود را از دست داده‌اند.
لازم به ذکر است، این نوشتار برای مطرح کردن پیچیدگی‌ آسیب‌های اجتماعی در کردستان و درهم‌تنیدگی ساختارها با آن است، چرا که خوانش تک بعدی از مسئله کاملا غلط است.