گزارش اختصاصی کُردپا؛ مردم چگونه به جنگ جمهوری اسلامی و اسرائیل نگاه میکنند؟

بیاهمیتی جان مردم برای حکومت، امید گسترده به سقوط، بیاعتباری رسانههای حکومتی و تشدید فضای امنیتی در شهرهای کُردستان
۲۷ خرداد ۱۴۰۴؛ کُردپا با انتشار یک گزارش اختصاصی روایتها و مشاهدات ۱۴ شهروند فعال و دغدغهمند از ۹ شهر کُردستان ایران را گردآوری و تحلیل کرده است. یافتهها حاکی از غیبت کامل حکومت در ایفای مسئولیتهای اولیه در زمان بحران و افزایش چشمگیر امید عمومی به پایان جمهوری اسلامی است.
۱۰۰٪ پاسخدهندگان تأیید کردهاند که هیچ آژیر، اطلاعیه یا هشدار رسمی برای محافظت از غیرنظامیان صادر نشده است.
۹۳٪ گفتهاند هیچ آموزش یا پناهگاهی در دسترس نبوده است.
۸۶٪ دریافت اطلاعات را تنها از رسانههای خارجی، شبکههای اجتماعی و منابع مردمی ممکن دانستهاند و رسانههای رسمی را فاقد اعتبار توصیف کردهاند.
در مجموع، بیش از ۹۰٪ مشارکتکنندگان از تشدید فضای امنیتی، هشدارهای رسمی یا ضمنی، و همزمان امید به تضعیف یا سقوط حاکمیت سخن گفتهاند.
این گزارش بر مبنای پاسخهای ۱۴ شهروند فعال، ناظر و دغدغهمند از ۹ شهر کردستان ایران (سنندج، سقز، مریوان، بانه، پیرانشهر، اشنویه، ایلام، ارومیه و کرمانشاه) تنظیم شده است. پرسشها در سومین روز از درگیری نظامی جمهوری اسلامی و اسرائیل برای این افراد ارسال و در چهارمین روز جمعآوری شد. روایتها مستقیما از زبان افرادی ارائه شدهاند که خود شاهد وقایع و فضای عمومی در شهرهایشان بودهاند. این گزارش ابتدا مروری کلی بر مهمترین یافتههای آماری دارد، و سپس در ادامه، به تحلیل پاسخها در هر محور بهصورت دقیق، با ذکر درصد فراوانی پاسخها و نکات کیفی و کلیدی روایتها میپردازد. هدف از این تحلیل، بازتاب بیواسطهی صدای شهروندان کُرد و کُردستان در شرایط بحرانی و بررسی مسئولیتهای نادیدهگرفتهشدهی حکومت در قبال جان و امنیت غیرنظامیان است.
هرچند پاسخها در قالب ۱۳ سؤال مجزا ارائه شدهاند و در ادامه بهصورت آماری و کیفی تحلیل میشوند، این بخش نگاهی کلی به مهمترین یافتهها بر اساس مجموع پاسخهای ۱۴ شهروند از ۹ شهر کردستان ارائه میدهد. این جمعبندی، تصویری فشرده از نگاه مردم به جنگ، عملکرد حکومت، و چشمانداز سیاسی آینده است.
۱۰۰٪ پاسخدهندگان تأیید کردهاند که هیچ آژیر، اطلاعیه یا آموزش رسمی برای مواجهه با حملات پهپادی یا موشکی از سوی حکومت منتشر نشده است.
۹۳٪ از شهروندان عنوان کردهاند که هیچگونه دستورالعمل یا پناهگاه مشخصی برای حفاظت از جان غیرنظامیان وجود ندارد.
۷۹٪ معتقدند حفاظت از جان مردم برای حکومت کاملا بیاهمیت است و اولویت با مقامات و نهادهای حکومتی است.
۸۶٪ از شهروندان اخبار را از رسانههای خارجی، شبکههای اجتماعی یا منابع مردمی دریافت میکنند و رسانههای دولتی را فاقد اعتبار میدانند.
بیش از ۹۰٪ پاسخها حاکی از امید به تضعیف یا سقوط جمهوری اسلامی، و آمادگی روانی برای اعتراض در صورت ادامه درگیریهاست.
هیچکدام از پاسخدهندگان مورد مستقیم از حمله به اماکن غیرنظامی یا تلفات انسانی در محلات خود گزارش نکردهاند، اما نزدیکی مراکز مسکونی به پایگاههای نظامی را منبع نگرانی جدی دانستهاند.
اکثریت قاطع مشارکتکنندگان فضای عمومی شهرها را شدیدا امنیتی توصیف کردهاند؛ بسیاری از آنان از ارسال پیامکهای تهدیدآمیز، ایستهای بازرسی، و هشدارهای رسمی یا غیررسمی درباره فعالیت در شبکههای اجتماعی خبر دادهاند.
دستکم نیمی از پاسخها نشان میدهد که هرگونه ابراز احساسات مثبت نسبت به حملات به اهداف حکومتی، حتی در قالب استوری، جوک یا پست با خطر پیگرد همراه است.
با وجود این فضا، سطح بالایی از همبستگی اجتماعی، امید، و آمادگی روانی برای اعتراض یا سازماندهی اعتراض در میان مردم مشهود است.
تحلیل تفکیکی پاسخها؛
در این بخش، پاسخهای ارائهشده به هر یک از ۱۳ پرسش مطرحشده، بهصورت جداگانه تحلیل میشوند. تمرکز این تحلیل بر محور اصلی توزیع آماری پاسخها، نقلقولهای شاخص و تحلیل حقوق بشری است. هدف آن است که علاوه بر ترسیم تصویری آماری از نظرات، عمق معنایی و شرایط زیسته پاسخدهندگان نیز با دقت بازتاب یابد.
۱. در زمان حملات پهپادی یا موشکی که طی روزهای اخیر در مناطق مختلف ایران اتفاق افتاد، آیا از سوی نهادهای حکومتی و مربوطه هشدار عمومی، اطلاعیه رسمی، یا آژیر خطر منتشر شد؟
در پاسخ به این سوال تمامی پاسخدهندگان (۱۰۰٪ از ۱۴ نفر)، با صراحت اعلام کردند که هیچگونه هشدار رسمی، اطلاعیه دولتی یا آژیر خطری از سوی نهادهای حکومتی در لحظات حمله و حتی پس از آن منتشر نشده است. حتی در اشنویه پاسخ دادند نهتنها آژیر زده نشد، بلکه نیروهای نظامی با لباس شخصی، شهر را میلیتاریزه کردهاند
برخی روایتها؛
از مریوان: «هیچ گونه اطلاعرسانی و آژیر وجود نداشته.»
از سقز: «نه اصلا، هیچ اطلاعرسانی یا آژیر خطری نداشتیم.»
از اشنویه: «نه تنها آژیر یا آلارم روشن نشد، بلکه نیروهای نظامی با لباس شخصی، شهر را میلیتاریزه کردهاند.»
از ایلام: «فقط بعد از شلیک، صدای آتشنشانی اومد. نه اطلاعرسانی، نه آمادگی.»
از کرمانشاه: «تلویزیون ایران ندارم، اما توی پیامرسانهای داخلی هم چیزی نشنیدم.»
از سنندج: «خیر، اصلا هیچگونه هشدار یا اطلاعیهای ندیدیم.»
از پیرانشهر: «هیچ آژیر خطری زده نشد و هیچ راهنمایی و اطلاعی برای پناه گرفتن منتشر نشد.»
گزارش میدانی از ۹ شهر در شهرهای کردستان نشان میدهد که جمهوری اسلامی ایران، هیچ مکانیسم رسمی هشدار عمومی برای محافظت از جان غیرنظامیان در جریان حملات موشکی یا پهپادی اخیر فعال نکرده است. این بیعملی، برخلاف اصول حقوق بینالملل بشردوستانه و معیارهای شناختهشده حفاظت از غیرنظامیان در شرایط مخاصمه است، از جمله:
الزام اطلاعرسانی پیشگیرانه به جمعیت غیرنظامی (مطابق با ماده 13 پروتکل دوم الحاقی به کنوانسیون ژنو)
حفظ حق دسترسی به اطلاعات نجاتبخش (مطابق با ماده 19 اعلامیه جهانی حقوق بشر)
مردم شهرهایی که در نزدیکی اهداف نظامی یا پادگانها قرار دارند، در حالی با خطر مواجهاند که هیچ دستورالعملی از سوی دولت دریافت نکردهاند.
۲. در لحظههایی که صدای انفجار شنیده میشد، آیا میدانستید باید چه کاری انجام دهید؟ آیا حکومت از قبل آموزش یا دستورالعملی دربارهی پناهگیری یا حفظ جان غیرنظامیان ارائه داده بود؟
از مجموع ۱۴ پاسخدهنده:
۱۰۰٪ اعلام کردهاند که هیچ آموزش، اطلاعیه یا آمادگی از سوی حکومت برای واکنش در برابر حملات هوایی، پدافند یا موشکباران وجود نداشته است.
۳ نفر گفتند که تنها بهصورت شخصی یا با اطلاعات قدیمی (مثلا آموزشهای هلال احمر، یا روایتهای خانوادگی از جنگ ایران و عراق) اندکی آشنایی داشتند؛ اما این از سوی حکومت نبوده و بهشکل پراکنده است.
برخی روایتها؛
از مریوان: «بعضی از رسانههای خارج از کشور آگاهرسانی کردند، اما حکومت و نهادهای مربوط هیچ چیزی نگفتند.»
از کرمانشاه: «وقتی صدای انفجار میشنیدم، نمیدانستم جای امن کجاست... مات و مبهوت بودم، با بچهی کوچکم در بغلم جیغ میزدم.»
از اشنویه: «گمان نمیکنم در هیچیک از شهرهای کردستان پناهگاه وجود داشته باشد... مردم فقط بهواسطه تجربهی تاریخیشان با این شرایط آشنایی دارند.»
از سقز: «فقط چند بلاگر اینستاگرامی چند نکته استوری کردند، همین.»
از ایلام: «من خودم یک دوره هلال احمر رفته بودم، یه چیزایی یادم مونده. ولی از طرف حکومت؟ نه هیچ چی.»
از پیرانشهر: «هیچ راهنمایی و اطلاعی برای پناه گرفتن منتشر نشد.»
این دادهها نشان میدهند که جمهوری اسلامی ایران نهتنها فاقد هرگونه سازوکار هشدار جمعی در مواقع اضطراری است، بلکه کوچکترین اقدام آموزشی یا آمادگی عمومی برای حفاظت از جان غیرنظامیان در زمان حمله نظامی نیز انجام نداده است. این فقدان، نقض جدی اصول اولیهی مسئولیتهای دولتها در شرایط بحران است:
مطابق اصل سوم میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی، دولتها موظف به حفظ جان شهروندان خود در زمان تهدیدهای جانی هستند.
بر اساس استانداردهای بشردوستانه بینالمللی، اطلاعرسانی پیشگیرانه، آموزش پناهگیری، و تأمین زیرساختهای اضطراری برای غیرنظامیان، جزو وظایف غیرقابل تعلیق دولتهاست — حتی در شرایط جنگی.
۳. آیا در جریان حملات اخیر، مکانهای غیرنظامی مانند منازل مسکونی، مدارس، مراکز درمانی یا مناطق عمومی هدف قرار گرفتهاند؟ آیا خودتان یا اطرافیانتان شاهد وارد شدن خسارت به غیرنظامیان (جانی یا مالی) بودهاید؟
از مجموع ۱۴ پاسخدهنده:
۹ نفر گفتند که فقط مراکز نظامی، امنیتی، یا تأسیسات دولتی هدف حمله قرار گرفتهاند. هیچ موردی از حمله مستقیم به مناطق مسکونی یا عمومی گزارش نکردهاند.
۲ نفر اعلام کردهاند که در برخی مناطق خسارات جانبی یا ترکش به منازل یا زیرساختهای غیرنظامی وارد شده است، ولی نه بهصورت هدفگیری مستقیم.
۳ نفر (۲۲٪) پاسخ دادند که اطلاعی در این باره ندارند یا مستقیما شاهد خسارت نبودهاند.
برخی روایتها؛
از مریوان: «تنها مکانهای نظامی هدف قرار گرفتهاند و هیچ جای دیگری خسارت وارد نشده است.»
از اشنویه: «محلات و منازل نزدیک پادگانهای نظامی استرس زیان مالی و جانی دارند، اما تا اینجا خسارتی ندیدهایم.»
از کرمانشاه: «از دوستان شنیدم که آب و برق و گازشان قطع شده و شیشهها شکسته، اما بیشتر اثر موج انفجار بوده نه اصابت مستقیم.»
از سقز: «بر اساس خبری که به دستم رسید، مکانهای نظامی یا پالایشگاه هدف بودهاند؛ اگر هم مسکونی بوده چون سپاهی بودند.»
از بانه: «هیچ مکان مسکونی و مردمی مورد حمله قرار نگرفته است.»
با استناد به گزارشهای میدانی از ۹ شهر، تاکنون هیچ شواهد قاطع و مستندی از هدفگیری مستقیم مناطق غیرنظامی وجود ندارد. اهداف اعلامشده شامل پایگاههای سپاه، مراکز دفاعی، یا ساختمانهای دولتی بوده است. با این حال بسیاری از شهروندان از ترس جدی از خسارات جانبی، موج انفجار، یا ترکش سخن گفتهاند، و حضور نیروهای مسلح در مناطق شهری یا نیمهمسکونی، خطر مضاعفی را متوجه مردم کرده است.
بر اساس اصول حقوق بشردوستانه، حکومت موظف است:
پایگاههای نظامی را از مناطق پرجمعیت دور نگه دارد؛
در صورت درگیری، از استقرار نیروهای نظامی در مجاورت مناطق غیرنظامی خودداری کند؛
و اقدامات لازم برای کاهش خسارات جانبی به غیرنظامیان را انجام دهد (مطابق با اصل تفکیک در حقوق مخاصمات مسلحانه).
این مسئولیت نهتنها بر عهده مهاجم، بلکه بهویژه بر عهده کشوری است که مردمش در معرض خطر قرار دارند.
۴. شما اخبار و اطلاعات مربوط به این درگیریها را بیشتر از چه منبعی پیگیری میکنید؟ (رسانههای دولتی ایران، رسانههای خارج از کشور، شبکههای اجتماعی، پیامرسانها، منابع مردمی) چرا این منبع را انتخاب کردهاید؟
از مجموع ۱۴ پاسخدهنده:
۹ نفر اعلام کردهاند که رسانههای خارج از کشور (بهویژه ایراناینترنشنال و روداو) منبع اصلی پیگیری اخبارشان بوده است.
۱۰ نفر تأکید کردهاند که شبکههای اجتماعی و پیامرسانها (تلگرام، اینستاگرام، واتساپ) را بهعنوان منبع خبری اصلی دنبال کردهاند.
تنها ۱ نفر اشاره کرده که در صورت قطع اینترنت به رسانههای دولتی مانند صداوسیما رجوع میکند.
۱ نفر گفته که هم رسانههای حکومتی را رصد میکند، هم رسانههای خارج از کشور، ولی تمرکز اکثریت مردم بر تلگرام است (پاسخ مریوان).
نکته مهم اینکه تقریبا همه تکید کردهاند که به رسانههای داخلی اعتماد ندارند و علت انتخاب رسانههای دیگر، شفافیت، عدم سانسور، انتشار ویدیوهای مردمی و بیطرفی نسبی است.
برخی روایتها؛
از مریوان: «هر دو رسانه حکومتی و غیرحکومتی را رصد میکنیم. بیشترین نگاه از سوی مردم در تلگرام است.»
از سقز: «اینترنشنال، چون واضحتر و ویدیوهای مردم را بدون سانسور نشان میدهد؛ روداو هم چون بیطرفتر است.»
از اشنویه: «شبکههای خبری بیطرف و سوشیال مدیا منبع خبری ما هستند.»
از ایلام: «وقتی در خانهام، ایراناینترنشنال را نگاه میکنم و بقیه اخبار را از تلگرام دنبال میکنم.»
از سقز: «در صورت قطعی اینترنت، فقط به تلویزیون ایراناینترنشنال و روداو دسترسی داریم چون گسترهی خبری دارند.»
از ارومیه: «به دلیل محدودیت در ابزار دسترسی، اخبار را از شبکههای اجتماعی و منابع مختلف رصد میکنم.»
تحلیل دادههای میدانی نشان میدهد که رسانههای مستقل خارج از کشور و شبکههای اجتماعی، دو منبع اصلی و تقریبا انحصاریِ مردم برای دریافت اطلاعات واقعی دربارهی جنگ اخیر هستند. این انتخاب بهدلیل:
بیاعتمادی کامل به رسانههای حکومتی؛
سانسور خبری، تحریف و دروغپراکنی رسمی؛
و نیاز به دریافت سریع، مستقیم و تصویری از وقایع بوده است.
در مناطقی مانند کردستان، مردم با آگاهی بالا تلاش میکنند با مقایسه منابع متنوع، تصویری نزدیکتر به واقعیت ترسیم کنند. این گرایش، نتیجهی فقدان رسانه آزاد و مسدود بودن دسترسی آزاد به اطلاعات در ایران است و نقض صریح:
ماده ۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر و
ماده ۱۹ میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی دربارهی آزادی دسترسی به اطلاعات.
۵. مردم در خیابانها و اماکن عمومی دربارهی این جنگ چه میگویند؟ آیا حالوهوای عمومی شهر شما بیشتر متأثر از اضطراب، بیتفاوتی، عصبانیت یا همبستگی است؟
از مجموع ۱۴ پاسخدهنده:
۸ نفر، مردم را مشتاق پایان نظام دانستهاند و از خوشحالی، همبستگی یا انگیزه برای تغییر در اثر حملات سخن گفتهاند.
۵ نفر، از غالب بودن ترس و آمادهسازی عمومی برای شرایط اضطراری، همچون تهیه مایحتاج اولیه یا پناهبردن به روستاها گفتهاند.
۲ نفر وضعیتی چندلایه از ترس و امید مشروط میان مردم گزارش کردهاند.
برخی روایتها؛
از مریوان: «مردم کردستان بسیار نگرانند که جنگ برای کردستان و مردم کرد گران تمام شود. اما بسیار میگویند که این آخرین لحظات جمهوری اسلامی است.»
از سقز: «اکثر مردم خوشحالاند، و این حملات را نتیجهی سیاستهای تنشزای حکومت آخوندی میدانند.»
از کرمانشاه: «مردم واقعا میترسند... اکثرشان مایحتاج اولیه را آماده کردهاند که اگر چیزی شد، به روستاهای اطراف پناه ببرند.»
از اشنویه: «روز اول نه زیاد، اما حالا که روز سوم شده و اهداف جدیتر شدهاند، استرس مردم بیشتر شده است.»
از سقز (دیگر): «مردم اگر این جنگ به براندازی ختم شود، خوشحالاند و با هم همبستگی دارند.»
از ارومیه: «در مجموع مردم کوچه و خیابان تمایلی برای بروز جنگ ندارند.»
از ایلام: «بیتفاوت، اکثرا، نه امید جدی دارند، نه واکنش علنی.»
پاسخها یک وضعیت پیچیده و چندلایه را در میان افکار عمومی مردم کردستان نشان میدهد:
از یک سو، امید گسترده به تضعیف یا سقوط رژیم وجود دارد، بهویژه در شهرهای کردستان که سابقهی مقاومت مدنی دارند.
از سوی دیگر، خاطرات تلخ از جنگ ایران و عراق، سرکوبهای خونین، و تجارب گذشتهی بیثباتی باعث شکلگیری ترسی عمیق از هزینههای انسانی، اقتصادی و امنیتی ادامهی درگیریها شده است.
برخی نیز از منظر نژادی-اتنیکی نگراناند که کردستان قربانی استراتژی سپر انسانی یا انتقامجویانه جمهوری اسلامی شود.
این دوگانگی امید به رهایی، در کنار ترس از ویرانی، یکی از نشانههای فشار مزمن سیاسی در جامعهای است که در عین نارضایتی گسترده، همچنان فاقد بستر امن برای کنش جمعی است.
۶. آیا از جانب نهادهای امنیتی، پیامهایی با مضمون تهدید، هشدار یا منع اعتراض به جنگ یا انتقاد از حکومت دریافت کردهاید یا شنیدهاید که برای دیگران چنین اتفاقی افتاده باشد؟
از مجموع ۱۴ پاسخدهنده:
۶ نفر شخصا یا از نزدیکانشان پیام تهدیدآمیز یا هشدارآمیز دریافت کردهاند.
۵ نفر گزارش دادهاند چنین هشدارهایی بهصورت عمومی یا تبلیغاتی منتشر شدهاند، مثلا پیامک، تبلیغات دولتی، رسانهها)، ولی شخصا هدف قرار نگرفتهاند.
۳ نفر گفتهاند هیچ تهدید یا هشداری نه دیدهاند نه شنیدهاند
برخی روایتها؛
از مریوان: «در این روزها بسیار بحث شده که اگر فردی از حکومت انتقاد کند، برای جنگ خوشحالی ابراز کند، یا نزدیک مکانهای نظامی شود، با او مثل یک خائن رفتار میشود و مشمول سختترین مجازات خواهد شد.»
از سنندج: «روز شنبه پیامی از آسیبهای اجتماعی قوه قضائیه استان کردستان دریافت کردم که در مورد فعالیت در رسانههای اجتماعی پیرامون جنگ، جرمانگاری شده بود.»
از اشنویه: «درخواست شده که از جوک و طنز یا محتوای شاد پرهیز شود. حتی گفتهاند اگر در پاسخ به سؤالات سیاسی بگویید "نمیدانم" بهتر است.»
از سقز: «پیامهای تبلیغی میفرستند که مثلا ما از مردم محافظت میکنیم و جنگ را ما شروع نکردهایم ولی پایان خواهیم داد.»
از ارومیه: «پیامهایی خطاب به عموم در رسانهها و نیز اخطارهایی بهصورت تلفنی به رسانهها ابلاغ شده.»
تحلیل پاسخها نشان میدهد که حتی در نبود بازداشت گسترده، فضای روانی تهدید و سرکوب بهطور عینی در جامعه جاری است. سه لایه از این سرکوب مشخص شده:
تهدید مستقیم و رسمی: پیامهای هشداردهنده از نهادهای امنیتی یا قضایی به افراد فعال یا ناظر.
سرکوب روانی و تبلیغاتی عمومی: از طریق رسانههای حکومتی، پیامکها و پلتفرمهای رسمی برای القای "خطر خیانت".
تهدیدهای غیررسمی اجتماعی: فضاسازی محلی که هر ابراز نظر، خوشحالی یا کنش غیرهمسو با روایت رسمی، میتواند «جرم امنیتی» تلقی شود.
این رفتارها نقض صریح ماده ۱۹ میثاق حقوق مدنی و سیاسی دربارهی آزادی بیان و اصل منع مجازات بهخاطر ابراز عقیدهی صلحآمیز است. همچنین القای «خطر خیانت» برای حتی ابراز احساسات ساده، نشانهی حکومتی است که مشروعیت را با تهدید و ترس جایگزین کرده است.
۷. آیا شاهد بازداشت، احضار، یا تهدید افرادی به دلیل اظهار نظر، پست در شبکههای اجتماعی، یا حضور در تجمعات مربوط به این موضوع بودهاید؟ این واکنشها بیشتر در چه قالبی بودهاند؟
از مجموع ۱۴ پاسخدهنده:
۱۰ نفر گزارش دادند که تا این لحظه، شاهد مستقیم بازداشت، احضار یا تهدید مشخص افراد نبودهاند، ولی برخی از آنان به فضای سنگین امنیتی، آمادهباش عمومی و برخوردهای پیشگیرانه اشاره کردهاند.
۴ نفر بهطور غیرمستقیم از موارد تهدید، رصد، یا بازداشت در شهرهای دیگر (مانند تهران یا کرمان) یا هشدارهای تلفنی و تبلیغاتی خبر دادهاند، اما نه در شهر خود.
برخی روایتها؛
از مریوان: «بهصورت کل فضای امنیتی بر شهر و مردم حاکم است.»
از سقز: «در تهران و کرمان افراد به جرم ابراز احساسات نسبت به موفقیتهای اسرائیل بازداشت شدهاند.»
از سنندج: «دو نفر از دوستانم پیام تهدیدآمیز دریافت کردند درباره فعالیت در شبکههای اجتماعی.»
از اشنویه: «با کوچکترین انتقاد به حکومت، افراد با برچسب خائن و مجازات سخت مواجه میشوند.»
از سایر شهرها: هیچکدام گزارش بازداشت یا احضار رسمی در شهر خود ندادهاند، ولی همگی فضای آمادهباش و بازدارندهی سنگینی را تأیید کردهاند.
در ظاهر، بازداشت یا احضار فیزیکی رخ نداده، اما تقریبا همه پاسخدهندگان به حضور پررنگ نیروهای امنیتی، فضاهای بازدارنده، تهدیدهای غیرمستقیم، و کنترل گسترده بر فعالیتهای عمومی و مجازی اشاره کردهاند. این وضعیت نمونهای بارز از "سرکوب پیشگیرانه" یا امنیتیسازی غیررسمی است که با هدف خاموش نگهداشتن اعتراضات بالقوه و کنترل افکار عمومی بدون اعلام وضعیت اضطراری رسمی انجام میشود.
نکته کلیدی این است که نبود بازداشت بهمعنای نبود سرکوب نیست؛ بلکه نوع آن تغییر یافته و به ابزارهای پنهانتر و روانیتر منتقل شده است.
۸. از نظر شما، شهروندان این جنگ را بیشتر چگونه درک میکنند؟ بهعنوان دفاع مشروع از کشور، درگیری قدرتطلبانه جمهوری اسلامی، فرصتی برای تضعیف حکومت، یا تهدیدی جدی برای امنیت ملی؟
از مجموع ۱۴ پاسخدهنده، برداشتهای مردم از ماهیت جنگ بهشرح زیر طبقهبندی میشود:
۱۰ نفر این جنگ را فرصتی برای تضعیف یا سرنگونی جمهوری اسلامی میدانند.
۴ نفر جنگ را درگیری قدرتطلبانه جمهوری اسلامی و بیربط به دفاع ملی تلقی کردهاند.
هیچیک از پاسخدهندگان جنگ را بهطور قطعی «تهدیدی برای امنیت ملی از سوی طرف مقابل» ندانسته است.
نکته مهم: اکثر پاسخدهندگان، حتی در صورت نگرانی از جنگ، منشا آن را سیاستهای تهاجمی جمهوری اسلامی دانستهاند و نه دشمنی خارجی.
برخی روایتها؛
از مریوان: «بیشتر مردم میگویند تضعیف رژیم و سرنگونی حکومت.»
از سقز: «ملت کُرد این جنگ را تضعیف حکومت میبیند.»
از کرمانشاه: «درگیری قدرتطلبانه جمهوری اسلامی و فرصتی برای تضعیف حکومت.»
از اشنویه: «خوشحالاند که قاتلان فرزندانشان به سزای اعمال خود میرسند.»
از ارومیه: «شهروندان عادی این جنگ را تهدیدی برای تولد سوریهای دیگر در ایران میدانند.»
تحلیل پاسخها نشان میدهد که مردم این درگیری را نتیجه سیاستهای تجاوزگرایانه جمهوری اسلامی و استفاده از مردم بهعنوان سپر انسانی میدانند. همچنین نوعی خوشبینی استراتژیک اما تلخ در بین پاسخدهندگان وجود دارد: امید به تضعیف رژیم، اما بدون خوشبینی به نتایج فوری یا بدون هزینه.
این یافتهها نقض آشکار ادعای رسمی جمهوری اسلامی درباره «اجماع ملی در برابر دشمن خارجی» را نشان میدهد و بیانگر شکاف عمیق بین روایت حکومت و تجربهی مردم است.
۹. آیا تصور میکنید در صورت ادامهی جنگ، اعتراضات عمومی در داخل کشور افزایش خواهد یافت یا کاهش؟ مردم به کدام سمت متمایلترند: مقاومت، مهاجرت یا سکوت؟
از میان ۱۴ پاسخدهنده، پاسخها به این سؤال به سه گرایش اصلی تقسیم میشود:
۷ نفر معتقدند که در صورت ادامهی جنگ، اعتراضات عمومی افزایش خواهد یافت. آنان معتقدند با تضعیف ساختار نظامی و امنیتی، فضا برای شورش یا قیام گسترده فراهم خواهد شد.
۴ نفر به افزایش گرایش به مهاجرت اشاره کردهاند، بهویژه در میان طبقه متوسط یا شهرهای مرکزی.
۳ نفر احتمال دادهاند که جامعه به سمت سکوت یا بیعملی موقت سوق پیدا کند، یا به علت ترس از سرکوب، یا نبود انسجام و رهبری مشخص.
برخی روایتها؛
از مریوان: «در صورت از بین رفتن مراکز نظامی یا تضعیف آنها، احتمال بسیار بالاست که مردم به میدان بیایند و قدرت به دست مردم بیفتد. در کردستان هم ممکن است احزاب کردستانی بازگردند.»
از سقز: «اعتراضات عمومی افزایش خواهد یافت. مردم ناچاراً برای برپایی حکومت دموکراتیک مقاومت خواهند کرد.»
از کرمانشاه: «مهاجرت و اعتراض عمومی همزمان افزایش خواهد یافت.»
از اشنویه: «اگر جنگ ادامه پیدا کند و حکومت ضعیف شود، مردم به میدان میآیند و حتی امکان بازگشت نیروهای سیاسی کرد وجود دارد.»
از سنندج و ارومیه: «سکوت غالب خواهد شد؛ مردم منتظرند ابتدا شهرهای بزرگ وارد میدان شوند.»
نتایج این پرسش نشان میدهد که در میان شهروندان آگاه و فعال سیاسی، دیدگاه غالب بر "باز شدن فضای اعتراض در اثر تضعیف نظامی" است. با این حال، پاسخها تنوع دارند و به سه متغیر کلیدی بستگی دارد:
شدت و مدت جنگ
ضعف یا فروپاشی نهادهای امنیتی
وجود یا نبود یک نیروی سازماندهنده یا رهبری سیاسی مشخص
در منطقهی کردستان، بازگشت احزاب کردی به میدان سیاسی یا اجتماعی، یکی از سناریوهای پررنگ در ذهن مردم است که نشانهی آمادگی بالقوه برای تغییر ساختاری است.
از منظر حقوق بشری، باید تأکید کرد که گرایش به اعتراض، مهاجرت یا سکوت، نتیجهی مستقیم فقدان امنیت، مشارکت سیاسی و امکان بیان آزاد است و نه انتخاب آزادانه در یک نظام دموکراتیک.
۱۰. به نظر شما، در این شرایط آیا شهروندان به سقوط یا تضعیف جمهوری اسلامی امیدوار شدهاند؟ یا برعکس، احساس میکنند این جنگ موجب تقویت امنیتی شدن و کنترل بیشتر جامعه خواهد شد؟
از مجموع ۱۴ پاسخدهنده:
۹ نفر بهوضوح ابراز امیدواری کردهاند که این جنگ به تضعیف یا سقوط جمهوری اسلامی منجر خواهد شد.
۳ نفر هر دو احتمال را در نظر گرفتهاند؛ یعنی هم امید به سقوط دارند، هم بیم از تشدید کنترل امنیتی.
۲ نفر هشدار دادهاند که ممکن است جمهوری اسلامی از جنگ بهعنوان ابزار برای افزایش سرکوب و امنیتیسازی بیشتر استفاده کند.
برخی روایتها؛
از مریوان: «مردم ضعیف شدن لحظهبهلحظه حکومت را میبینند.»
از سنندج: «مردم به سقوط امیدوار شدهاند؛ همانند نمونههای لیبی، عراق و سوریه.»
از بانه: «مردم خوشحالند از ضعف و نابودی حکومت.»
از سقز: «مردم فکر میکنند این جنگ ابتدا به تضعیف و سپس به سقوط خواهد انجامید.»
از اشنویه: «هیبت و هیمنه نظام افول کرده است؛ فقط نبود رهبری منسجم زمان اعتراضات را طولانیتر کرده.»
از ایلام و ارومیه: هشدار دادهاند که همزمان با تضعیف، احتمال دارد نظام بر شدت کنترل و امنیتیسازی بیفزاید.
امید به تضعیف یا فروپاشی جمهوری اسلامی به یکی از محورهای اصلی ذهنی و گفتاری مردم در شرایط جنگی تبدیل شده است. نه از سر هیجان، بلکه ناشی از تحلیل عینی کاهش اقتدار امنیتی و سیاسی حاکمیت. این امید در پاسخها بارها با ذکر «لحظات آخر دیکتاتور»، «فرصت تاریخی»، یا مقایسه با فروپاشی رژیمهای اقتدارگرا در لیبی، عراق و سوریه تکرار شده است. اما نگرانی نسبت به امنیتیشدن فضا نیز دیده میشود؛ بهویژه از سوی شهروندانی که تجربهی مستقیمتری از سرکوب، شنود، و پلیسیشدن فضا داشتهاند.
از منظر حقوق بشری، این دوگانگی نشان میدهد که جامعه در وضعیتی ناپایدار و بهشدت سیال قرار دارد؛ یعنی امکان گذار دموکراتیک و همچنین امکان بازتولید سرکوب، هر دو فعالاند.
۱۱. آیا در شهر یا استان شما دسترسی به فرودگاه، پایانههای مسافربری یا مرزهای زمینی برای خروج از کشور محدود، کنترلشده یا دشوارتر از حالت عادی شده است؟ آیا افراد برای خروج از کشور دچار مشکل شدهاند؟
از ۱۴ پاسخدهنده:
۵ نفر از افزایش محدودیتهای خروج از کشور یا کنترل شدید مرزها و جادهها خبر دادهاند، چه در قالب ایستهای بازرسی، چه محدودیتهای هدفمند برای وسایل نقلیه خاص یا مدارک شناسایی.
۶ نفر گفتهاند که اطلاعی از وضعیت مرزها یا رفتوآمد ندارند، یا ارتباط مستقیمی با این مسئله نداشتهاند.
۳ نفر گزارش دادهاند که تردد در مرزهای زمینی برقرار است اما فرودگاهها یا مرزهای هوایی مسدود یا بسیار دشوار شدهاند.
برخی روایتها؛
از مریوان: «تنها مرزهای زمینی باز هستند و مرزهای هوایی بسته شدهاند.»
از ایلام: «دسترسی سخت شده، حتی کرایههای دربستی هم خیلی بالا رفته.»
از اشنویه: «تمامی ورود و خروجها شدیدا کنترل میشود.»
از بانه: «کسی از کردستان نه فرار کرده و نه خارج شده.»
از ارومیه: «مرزهای عراق مثل سابق فعالند، ولی مرزهای ترکیه فقط برای دارندگان اقامت یا بلیت پرواز باز هستند.»
اگرچه انسداد کامل گزارش نشده، شواهد میدانی حاکی از آن است که حکومت جمهوری اسلامی بهطور هدفمند و نیمهنامرئی در حال محدودسازی مسیرهای خروج از کشور است. این کار بهویژه در مناطق مرزی کردستان و استانهای همجوار با عراق، ترکیه و اقلیم کردستان انجام میشود.
نکات مشترک در پاسخها نشان میدهند:
مرزهای زمینی نیمهفعال هستند اما کنترلشده و همراه با بازرسی شدید.
دسترسی هوایی عملا قطع یا ناممکن شده، بهویژه برای شهروندان فاقد مجوزهای خاص یا توان مالی بالا.
بسیاری از مردم از گرانی حملونقل، ایستهای بازرسی، یا فشار روانی ناشی از کنترل مسیرها بهعنوان موانع اصلی خروج نام بردهاند.
از نگاه حقوق بشری، ایجاد محدودیت برای ترک کشور در شرایط بحرانی نقض اصل آزادی رفتوآمد و حق گریز از ناامنی است، خصوصاً وقتی با تبعیض نژادی، اقتصادی یا منطقهای همراه باشد.
۱۲. در صورت وقوع انفجار یا حمله، شما معمولاً اولین بار از چه طریقی مطلع میشوید؟ پیامهای مردمی، کانالهای تلگرام و واتساپ، رسانههای داخلی یا خارجی، یا راه دیگری؟
در میان ۱۴ پاسخدهنده:
۹ نفر گفتهاند که پیامرسانهای اجتماعی مانند تلگرام و واتساپ نخستین منبع اطلاعرسانی برای آنهاست. بهویژه گروهها و کانالهای محلی که اخبار فوری را با سرعت بالا منتشر میکنند.
۳ نفر خبر را از صدای انفجار یا مشاهده مستقیم صحنه در محیط پیرامون خود متوجه شدهاند، و سپس آن را در رسانهها یا پیامرسانها پیگیری کردهاند.
۲ نفر ذکر کردهاند که رسانههای فارسیزبان خارج از کشور مانند اینترنشنال یا رووداو نخستین منبع دریافت اطلاعاتشان بوده است.
برخی روایتها؛
از مریوان: «تلگرام، چون در هر لحظه اخبار بین مردم پخش میشود.»
از سقز و بانه: «اول صدای پدافند یا انفجار را میشنویم، بعد خبر را در تلگرام دنبال میکنیم.»
از ایلام و کرمانشاه: «تلگرام و اینستاگرام، بعد صدای انفجار یا پیام مردم.»
از ارومیه: «اخبار را از شبکههای اجتماعی مختلف رصد میکنم.»
تحلیل دادهها نشان میدهد که تلگرام به مهمترین ابزار اطلاعرسانی فوری در لحظه بحران تبدیل شده است. شبکههای رسمی داخلی تقریبا هیچ نقش مؤثری در اطلاعرسانی ایفا نمیکنند، و حتی رسانههای حرفهای خارج از کشور نیز در مرحله دومِ آگاهیرسانی قرار دارند. این الگو آشکارا نشان میدهد که مردم در غیاب زیرساختهای رسمی هشدار و ارتباط اضطراری، بهسمت شبکههای مردمی، خودجوش و دیجیتال برای آگاهی از تهدیدات حیاتی روی آوردهاند.
از منظر حقوق بشری، این وضعیت مصداق فقدان سازوکار هشدار عمومی برای حفظ جان غیرنظامیان است و ضعف نهادهای دولتی در حفاظت از جمعیت را نمایان میکند.
۱۳. بهطور کلی، آیا احساس میکنید حکومت جمهوری اسلامی در چنین شرایطی وظایف خود را برای حفاظت از جان غیرنظامیان انجام میدهد؟ چرا بله یا چرا نه؟ اگر مثالی دارید، لطفاً بیان کنید.
از میان ۱۴ پاسخدهنده:
۱۱ نفر پاسخ دادهاند که جمهوری اسلامی هیچ اقدام موثری برای حفاظت از جان غیرنظامیان انجام نداده و اساسا چنین وظیفهای را برای خود قائل نیست.
۲ نفر گفتهاند حکومت فقط از جان خانوادههای نیروهای نظامی یا مقامات محافظت میکند، نه مردم عادی.
۱ نفر صرفا اشاره کرده که "بله، حکومت تلاش میکند"، اما بلافاصله اضافه کرده که «فقط عدهی کمی توان خروج دارند و بقیه باید عواقب را تحمل کنند»—که خود نشانهای از تبعیض ساختاری است.
برخی روایتها؛
از مریوان: «در واقع هدف اصلی سپاه، محافظت از افراد مخصوص و مکانهای مخصوص است؛ مردم در اولویت نیستند.»
از سنندج: «در این چند روز، در هیچ شهری صدای آژیر شنیده نشد. پدافندها هم از روز دوم فعال شدند؛ عملا بود و نبودشان یکی است.»
از اشنویه: «نظام از دادن ابتداییترین حقوق شهروندی امتناع میکند، بهویژه برای اتنیکهای فرودست. جان و مال آنها ارزشی برای سیستم ندارد.»
از ایلام: «هیچ برنامهای ندارند. فقط تبلیغ میکنند که دل دشمن را شاد نکنید.»
از سقز: «جمهوری اسلامی هیچوقت در برابر جان غیرنظامیان احساس مسئولیت نکرده است. تجربهی ۴۰ سال گذشته گواه همین است.»
از بانه: «جمهوری اسلامی دشمن مردم کردستان بوده، نه حافظ جانشان.»
یافتههای میدانی این سؤال صراحتا به یک نتیجه مشترک و فراگیر منتهی میشود؛ از نگاه مردم، جمهوری اسلامی نهتنها در حفاظت از جان غیرنظامیان کوتاهی کرده، بلکه عملا جان آنان را قربانی اولویتهای نظامی و تبلیغاتی خود کرده است. بسیاری از پاسخدهندگان تأکید کردهاند که حتی یک پناهگاه در شهرها وجود ندارد، هیچ آژیر خطری شنیده نشده، و نظام تنها به حفاظت از نهادهای امنیتی یا خانوادههای نیروهای خود میپردازد. این شکاف عمیق در مسئولیتپذیری حکومت نسبت به مردم عادی، بهویژه در مناطق محروم و اقلیتنشین مانند کردستان، نقض آشکار اصل حق حیات و اصل عدم تبعیض در چارچوب حقوق بشر است.
نکته پایانی؛
این گزارش میدانی در بازهی زمانی روز سوم و چهارم درگیری نظامی میان جمهوری اسلامی و اسرائیل تهیه شده و بر پایهی پاسخهای ۱۴ شهروند فعال و ناظر در ۹ شهر کردستان تدوین گردیده است. هرچند این نظرسنجی نمیتواند ادعای نمایندگی از کل افکار عمومی مردم کردستان یا ایران را داشته باشد، اما تصویری روشن از دیدگاههای بخشی از جامعهای آگاه، حساس و درگیر با تحولات ارائه میدهد. طبیعی است که نظرات مردم، بسته به شدت درگیریها، واکنش حکومت، و تحولات سیاسی-اجتماعی، در روزها و هفتههای بعدی تغییر کند. این گزارش تنها یک برش زمانی مشخص را ثبت کرده است و انجام نظرسنجیها و گزارشهای تکمیلی در روزهای آینده برای دریافت روایتهای تازه و دقیقتر کاملاً ضروری است.
تنظیم؛ اوین مصطفیزاده