خودکشی و خودسوزی یک دختر ۱۴ ساله و یک زن در سقز و مهاباد
روز شنبه ۳۰ تیر ۱۴۰٣، یک دختر نوجوان ۱۴ساله به نام «سوما فیروزی» در سقز و همچنین مورخه ۱۸ تیر ۱۴۰۳ یک زن مهابادی به نام «بیری مصطفیزاده» در مهاباد از طریق خودکشی و خودسوزی به زندگی خود پایان دادند.
به گفته یک منبع مطلع به کُردپا؛ سوما فیروزی، خود را از بالای آپارتمانهای «جاقل» به پایین پرت کرده و جان باخته است. از دلایل خودکشی این نوجوان ۱۴ ساله زندگی سخت بعد از مرگ پدرش و زندگی تنهایی عنوان شده است.
همچنین خانم بیری مصطفیزاده، پس از چند روز خودسوزی و بستری شدن در بیمارستان مهاباد در نتیجه شدت جراحات جان خود را از دست داد. علت خودسوزی این زن خودسرپرست که به عنوان کارگر در یک مسجد کار میکرده است، اخراج از کارش عنوان شده است.
لازم است اشاره شود، خانم مصطفیزاده ناشنوا بوده و زندگی سختی پشت سر گذاشته است.
براساس آمار بهثبت رسیده در کُردپا، از ابتدای سال ۱۴۰۳ مجموع ۲۸ زن کُرد خودکشی کردهاند که ۷ تن از آنان زیر ۱۸ سال سن داشتهاند.
به گفته اوین مصطفی زاده، سخنگوی کُردپا؛ خودکشی در کردستان یک پدیده بسیار درهمتنیده با شرایط اجتماعی-اقتصادی-سیاسی است که به دلیل در حاشیه قراردادن و در عقب مانده نگه داشته شدن از سوی حکومت، فرصتها و رشد و پویایی اجتماعی و فردی از انسانها سلب میشود و در این شرایط انسانها آموزش و آگهی لازم برای برخورد با آسیب و مشکلات اجتماعی را پیدا نخواهند کرد.
از دیگر سو، حکومت در راستای نگاه امنیتی و دیگری به کردستان تلاش میکند آسیبهای اجتماعی را در جامعه کردستان فرهنگی ذاتی درونی کند و نشان دهد مشکل از فرهنگ کُردها است، درحالیکه فرهنگ یک مسئله کاملا سیال است و در کشورهای نرمال بودجه فراوانی برای ارتقا آن در نظر گرفته میشود.
این خوانش نه به معنای انکار سنتهای غلط در جامعه کردستان است و چه بسا در سالهای اخیر فعالین زن و فعالان برابری جنسی/جنسیتی با دستان خالی بیشترین نقش را در مبارزه با زن کشی و خودکشی در جامعه کردستان داشتهاند و در راستای دغدغهمند کردن جامعه و پسزدن سنتهای غلط و مردسالار برآمدهاند؛ باوجود اینکه در این راه بازداشت شده و تمامی انجمنهای مربوط به زنان لغو مجوز شدهاند یا دیگر مجوزهایشان تمدید نشده است.
فعالین، رسانه و نهادهای حقوق بشری نیز نه تنها اخبار زنکشی و خودکشیها را انکار و پنهان نکرده بلکه با هدف آگهی بخشی به جامعه و دغدغهمند کردن افکار عمومی، تلاش کردهاند روی آسیب اجتماعی دست گذاشته و آن را به مسئله همگانی تبدیل کنند.
مسئله مهم دیگر این است که خود قربانیان زنکشی و خودکشی قربانیان منغعلی نیستند، بلکه ما در سالهای اخیر شاهد خودکشی و زنهای کشته شدهای بودهایم که درپی اعتراض به سنتها و تبعیضات جان خود را از دست دادهاند.
لازم به ذکر است، این نوشتار برای مطرح کردن پیچیدگی آسیبهای اجتماعی در کردستان و درهمتنیدگی ساختارها با آن است، چرا که خوانش تک بعدی از مسئله کاملا غلط است.