ایلام/ پدر بامشاد سلیمانخانی؛ چیزی برای از دست دادن ندارم، پسرم کشته شده است
سوم خرداد ۱۴۰۳، اولین سالگرد جانباختن بامشاد سلیمانخانی، دانشجوی ۱۹ ساله ایلامی در جریان خیزش انقلابی ژن ژیان ئازادی است. مرگ او توسط حکومت خودکشی اعلام شد، اما از همان ابتدا مادرش و منابع مطلع اعلام کردند، او به دنبال بازداشت و ضرب و جرح توسط نیروهای امنیتی جان خود را از دست داده است. در آستانه اولین سالگرد جانباختن این دانشجوی جوان، پدرش بر سر مزار او با استناد به نامههای دادگاه و گزارشات پزشکی، از مرگ فرزندش در نتیجه بازداشت و ضرب و جرح خبر میدهد.
پدر بامشاد سلیمانخانی در اولین مراسم یادبود جانباختن فرزندش؛ چیزی برای از دست دادن ندارم، پسرم کشته شده است
سوم خرداد ۱۴۰۲، اولین مراسم یابود جانباختن بامشاد سلیمانخانی، در آرامستان امامزاده آبدانان با حضور خانواده و جمعی از مردم برگزار شد. پدر این جوان جانباخته برای اولین بار براساس اسناد دادگاه و پزشکی در مورد علت جانباختن فرزندش سخنرانی کرد و گفت پسرش کشته شده است.
محمد سلیمانخانی، پدر این جوان ۱۹ساله در ابتدا میگوید؛ علت مرگ فرزندم را خودکشی اعلام کردند. نیروهای امنیتی و قضایی دلیل مرگ بچه من را مشخص کنند. بچه من به لحاظ جسمانی و شخصیتی هیچ مشکلی نداشته است. از دل شکسته ما و ضجههای مادرش خجالت بکشید. شما به جنگ خورشید آمدهاید و ثابت کنید ما با رسانههای خارج حرف زدهایم و علیه امنیت ملی کاری کردهایم.
او در ادامه با توجه به پروپاگاندای حکومت در خصوص خودکشی بامشاد میگوید؛ حداقل قصور پزشکی را مشخص کنید. شما که سریعا و هنوز ۴۸ ساعت نگذشته بود اعلام کردید مرگ با انگیزه شخصی بود. مگر میشود کالبدشکافی و مسمومیت به این سرعت انجام گیرد. مگر به من نگفتید؛ ترقوهاش شکسته، سه دنده سمت راستش شکسته، ریههاش خونریزی کرده، پشت دستش سوخته و سرش هم احتمالا ضربه دیده و مرگ قلبی و مغزی کرده است.
در بخش دیگری محمد سلیمانخانی، پدر بامشاد براساس نامه دادگاه و مستندات پزشکی در رابطه با ضرب و جرح فرزندش میگوید؛ گفتند پدرش شکایت نکرده، اما رأی دادگاه را براساس شکایت من است. در رأی دادگاه آورده شده، پزشک متخصص به ما اعلام کرده که در ناحیه قفسه سینه آثار شکستکی و کبودی دندهها مشهود است که باعث خونریزی داخلی شده و مصدوم در بخش آیسییو بستری است و علائم نشاندهنده ضرب و شتم میباشد.
او در ادامه به معاینه فرزندش توسط پزشکانی دیگر و اختلال در روند دادرسی دادگاه میگوید؛ پزشکان دیگری فرزندم را معاینه کردهاند، اما به دلایل امنیتی نمیتوانم به اسامی آنها اشاره کنم. همچنین از اوج مصیب خانواده در زمان عزای ما سوء استفاده کردند و محل رسیدگی پرونده را به دهلران انتقال دادند و در دهلران نیز گفتند براساس نامه دادگستری مرگ براساس مسمومیت بوده است.
در بخشی دیگر محمد سلیمانخانی با اشاره به رد مسمومیت فرزندش با دارو میگوید؛ طی ۱۰ گذشته گذر فرزندش به بیمارستان نیافتاده است. تنها بیمارستان «شهدا» در دهلران تا ساعت دو شب باز است، حتی اگر یک فیلم از پسر من پیدا کردند من حرف آنها را باورم میکنم. در بیمه سلامتی بامشاد چیزی وجود ندارد.
پدر این جانباخته در میان سخنانش از شدت رنج و نارحتی میگوید؛ ما مردهایم از بیعدالتی. فردا نیز هم به همین دلیل برای ما پرونده تشویش اذهان عمومی تشکیل میدهند. بیاید ما را بگیرند، جان من از بامشاد بیشتر است.
او سپس به گزارش روزنامههای حکومتی و گواهی فوت فرزندش اشاره میکند و میگوید؛ کجا ما گفتهایم پسرمان خودکشی کرده است. در گواهی فوتش نیز هیچ چیزی نوشته نشده است.
پدر این جانباخته در پایان، با اشاره به پستهای انتقادی فرزندش میگوید؛ بچه من فقط دو درد داشته است، درد وطن و درد فهمیدن. از چیزی خوشش نیامده و در مورد نوشته است. او احساس مسئولیت کرده و هنر آزادگی داشته و بهش افتخار میکنم. او سکوت نکرد و من سکوت کردم. جالب این است که خودشان گفتند چرا پدرش سکوت کرده و الان سکوت شکستم و فردا مجرمم نکنید.
من دیگر چیزی برای از دست دادن ندارم. اسناد دارم که بامشاد مقتول بوده و هیچ شکی هم در حرفام ندارم.
در سوم خرداد ۱۴۰۳ چه بر سر بامشاد سلیمانخانی آورند؛
عیسی بازیار، فعال مدنی اهل آبدانان که سالها در حوزه پاکسازی میادین مین در ایران فعالیت میکرد و اکنون در خارج ایران سکونت دارد، روز یکشنبه هفتم خرداد ۱۴۰۲در صفحه توییتر خود نوشت؛ «بامشاد سلیمانخانی جوان دانشجوی آبدانانی روز چهارشنبه سوم خرداد باعلائم کتک و جای آتش سیگار روی دست به خانه برمیگردد و همان شب بر اثر شدت جراحات به کما رفته و مرگ او روز هفتم خرداد توسط پزشکان» اعلام شده است.
در همین ارتباط صفحه جنبش ژیان ایلام نوشت؛ «روز چهارشنبە سوم خرداد ۱۴۰۲، بامشاد سلیمانخانی با علائم عصبانیت و سردرد شدید بە خانەشان در دهلران باز میگردد و پس از خوردن دو عدد قرص مسکن ناپروکسن بە خواب میرود. ساعت ١٢ نیمەشب خانوادە او متوجە میشوند کە از دهانش کف خارج میشود و بلافاصلە بامشاد را بە بیمارستان رازی ایلام منتقل میکنند. با معاینات اولیە مشخص میشود کە کتف و تعدادی از دندههای او شکستە است. همچنین آثار ضرب و جرح بر بدن او مشهود بوده و یک زخم عمیق ناشی از خاموش کردن سیگار روی دست وجود داشته است. پس از شستشوی معدە مشخص میشود کە معدە او پاک است، بەهمین دلیل فرضیە خودکشی رد میشود. با آزمایشات جدید مشخص میشود کە اعضای داخلی بدن او از جملە طحال، کلیەها و دستگاە گوارش او کاملا از کار افتادەاند. در ابتدا پزشکان بیمارستان و سپس پزشک معتمد خانوادە تأیید میکنند کە این عارضە مطمئنا ناشی از مسمومیت یک عامل خارجی مثلا خوردن محلول قرص برنج بودە است کە بعد از چند روز بە دلایل نامشخص پزشکان بیمارستان از مواضع خود عقبنشینی و فرضیە مسمومیت را بەکلی انکار میکنند. بە گفتە پزشکان معتمد بامشاد سلیمانخانی دچار خونریزی مغزی و ریوی نیز شدە کە تنها دو عامل میتواند داشتە باشد؛ وارد شدن ضربە محکم بە جمجمە و یا مصرف مواد مخدر صنعتی، کە خانوادە سلیمانخانی مصرف هرگونە مواد مخدر توسط متوفی را کاملا رد کردەاند».
اعتراضات مردمی در آبدانان بهدنبال کشتهشدن بامشاد سلیمانخانی و زخمیشدن دهها نفر؛
بهدنبال جانباختن بامشاد سلیمانی، مردم آبدانان همزمان با مراسم هفتم او برای روز پنجشنبه یازدهم خرداد ۱۴۰۲ اعلام اعتصاب عمومی کردند. علاوه بر اعتصاب کسبه و بازاریان آبدانان و علیرغم حضور گستردە نیروهای امنیتی و لباسشخصی، مراسم هفتم این جوان کشته شده با حضور جمعیت زیادی از مردم برگزار شد.
همچنین شامگاه پنجشنبه یازدهم خرداد ۱۴۰٢، مردم آبدانان در اعتراض به مرگ این جوان آبدانانی در سطح این شهر دست به تجمع اعتراضی زدند. بهدنبال این اعتراضات نیروهای سرکوب به مردم معترض حمله کردند و شماری از آنها را زخمی شدند. نیروهای سرکوب از تفنگ ساچمهای، گاز اشکآور و گلولههای جنگی برای سرکوب معترضین استفاده کردند و بیش از ۲۵ نفر را با گلولههای ساچمهای زخمی کردند. عارف محمدی، یکی از شهروندانی بود که از ناحیە چشم هدف شلیک مستقیم این نیروها قرار گرفته بود.
در این اعتراضات شعارهایی چون «مرگ بر خامنهای»، «سیدعلی بیریشه، خیزش تموم نمیشه»، «جمهوری بچهکش، نمیخوایم، نمیخوایم» و «آبدانانی با غیرت، حمایت حمایت» سرداده شد.
مقامهای قضایی مرگ بامشاد سلیمانخانی را خودکشی اعلام کردند؛
مقامهای قضایی و انتظامی شهر آبدانان و استان ایلام تا آغاز اعتصاب شماری از کسبه آبدانان، حضور گسترده مردم آبدانان در مراسم هفتم این جوان دانشجو و آغاز تظاهرات شبانه در آبدانان حاضر به ارائه هیچ توضیحی درباره نحوه جان باختن بامشاد سلیمانخانی نشدند.
با این حال شامگاه پنجشنبه یازدهم خرداد ۱۴۰۲ پس از آغاز اعتراضات در آبدانان، عمران علیمحمد، رئیس کل دادگستری استان ایلام در اظهاراتی که از سوی خبرگزاری تسنیم وابسته به سپاه پاسداران منتشر شد، ادعا کرد که بامشاد سلیمانخانی در نتیجه «خودکشی» جان باخته است.
رئیس کل دادگستری ایلام گفت: «بامشاد سلیمانخانی جوان ۲۱ ساله آبدانانی که در شهرستان دهلران اقامت داشته بنا بر انگیزه شخصی اقدام به خودکشی با مصرف قرص کرده که پس از اعزام به مرکز استان نهایتا در بیمارستان رازی ایلام فوت کرده» است.
همچنین عمران علیمحمد «اعمال فشار» و «احضار» این دانشجو را رد کرد و افزود که او «از سوی هیچ یک از دستگاهها و نهادهای انتظامی، نظامی و امنیتی و دستگاه قضایی استان ایلام متهم یا احضار نشده است».
عبدالوهاب بخشنده، دادستان مرکز استان ایلام نیز در رابطه با جزئیات فوت بامشاد سلیمانخانی گفت؛ «علت فوت بامشاد سلیمانخانی در گواهی فوت رسمی پزشکی قانونی، مسمومیت دارویی اعلام شده» است. همچنین «این فرد اصلا سابقه دستگیری و حضور در زندان نداشته است.»
فشارها بر خانواده پس از جانباختن بامشاد سلیمانخانی؛
بلافاصله پس از جانباختن بامشاد سلیمانخانی، نهادهای امنیتی به شدت خانوادە او را از اطلاعرسانی در مورد کشتهشدن فرزندنشان و مصاحبه با رسانههای خارج از ایران و «بیگانه» منع کردند.
همچنین در جهت ممانعت خانواده سلیمانخانی از پاسخگو کردن مرگ فرزندانش در سیستم قضایی جمهوری اسلامی، زینب سلیمانخانی مادر این جوان جانباخته تهدید به بازداشت از سوی نیروهای امنیتی شد. در نهایت ۲۶ شهریور ۱۴۰۲ خانم سلیمانخانی توسط ادارە اطلاعات دهلران احضار و چندین ساعت مورد بازجویی و تهدید قرار گرفت.
در این بازجویی، خانم سلیمانخانی بە «ارتباط با گروەهای معاند نظام و همچنین تبلیغ علیە نظام» متهم شدە بود او را تهدید کرده بودند که علیهاش پرونده قضایی تشکیل خواهند داد.
بامشاد سلیمانخانی؛
بامشاد سلیمانخانی، دانشجوی رشتە مکانیک در دانشگاه ایلام بود.
او متولد ۲۲ آذر ۱۳۸۲ است و در زمان جانباختنش ۱۹ سال سن داشت. بامشاد اهل آبدانان بود کە بە دلیل شغل پدر در دهلران زندگی میکرد.
این دانشجوی جوان، به صورت علنی در فضای مجازی پست و استوریهایی را در نقد حاکمیت بە اشتراک میگذاشت و چندین مرتبه نیز از طرف نیروهای امنیتی اخطار شدید گرفتە بود.
تنظیم؛ اوین مصطفیزاده